پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۲ - ۰۲:۰۴
هجرت از سرزمین غربت به دیار وصل

او که در خیل شاگردانش می توان از خویی، بزرگ مرجع جهان تشیع تا بهجت این عارف عامل و مرد ربانی؛ از طباطبایی فیلسوف متأله روحانی تا مظفر این منطق‌دان مشهور و برجسته و دیگر بزرگان و برجستگان تاریخ معاصر علم دین و ادب آیین را مشاهده نمود.

 خبرگزاری حوزه/ جمعه پنجم ذی الحجه برابر است با سالروز رحلت آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی.

برای دیداری تازه با عالمی ربانی که نام و یادش هم با فقه و عرفان و هم با شعر و ایمان گره خورده، بایستی عازم دیار مصلحان و نیک اندیشان ایران زمین شویم و از خوان صفا و کرامت دیار آذربایجان، این خطه عالم خیز و مجاهدپرور جرعه‌ای برگیریم.

او که در خیل شاگردانش می‌توان از خویی بزرگ مرجع جهان تشیع تا بهجت این عارف عامل و مرد ربانی؛ از طباطبایی فیلسوف متأله روحانی تا مظفر این منطق‌دان مشهور و دیگر بزرگان تاریخ معاصر علم دین و ادب آیین را مشاهده نمود.

کودکی در مهد خاندان علم و معرفت و تدین

خاندانی در دیار نخجوان و آذربایجان با شخصیت‌های سرشناس که از آن جمله بیت محقق غروی که از زمره خانواده‌های متدینی بودند که نسل در نسل در آن ناحیه سکونت داشتند و در میان اهالی آن سامان به نیکی و بزرگی و فخر و حکمت مشهور بودند.

پدری به نام «حاج محمد حسن»که بازاری درست‌کار و دیندار بود فرزند «علی اکبر» و نواده «حاج محمد حاتم نخجوانی» که از مهد خانواده اش کودکی پا به عرصه گیتی نهاد به نام محمدحسین که آینده بشکوه و نقشی تأثیرگذار در دین و آیین و سرنوشت علم و ادب این سرزمین ایفا نمود.

تاریخ گواهی می دهد که این خاندان بزرگوار و جلیل‌القدر وقتی در سال ۱۲۴۳ ق. قرارداد ترکمانچای به امضا رسید و در نتیجه شوم آن، بخشی از سرزمین عزیز ایران، یعنی قفقاز، نخجوان و قسمتی از آذربایجان از آن جدا شد و به دنبالش، مسلمانان آن سوی رود ارس دچار بلاهای بزرگ و رنج عظیمی شدند و گروهی از دست رفتند، گروهی ماندند و با این سوز دم‌خور شدند، گروهی دیگر هم هجرت کرده و راه دیار دیگری را برگزیدند که حاج محمد اسماعیل نخجوانی پدر بزرگ محقق غروی، جزء این دسته بود که به همراه خانواده‌اش به تبریز کوچ نمود.

یاران هجر؛ از دیار غربت به سرزمین وصل

پس از چندی اوضاع را در تبریز هم مناسب ندید و پس از مدتی، به شهر اصفهان رفت. سکنی‌گزیدن در اصفهان باعث شد تا از آن پس این خاندان  به «اصفهانی» شهره شوند.

پس از مدتی خاندان نخجوانی از اصفهان کوچ کردند و به شهر کاظمین رفتند و آن سامان را برای خود وطن قراردادند.

 حاج محمدحسن که اینک مردی شهره به تدبیر و خوش نام در تجارت بود در میان اهالی کاظمین لقب معین التجار گرفت و از زمره سرشناس ترین مردان بازار ان سمان گشت.

در این زمان بود که مصادف با روز دوم محرم سال ۱۲۹۶ ق. فرزندی در بیت این کاسب متدین متولد شد که «محمد حسین»اش  نامیدند.

تنها فرزند ذکور حاج محمد حسن معین التجار که این دلخوشی را برایش به همراه داشت که بتواند پس از مرگش راه او را در تجارت ادامه دهد.

محمدحسین اما در دل شوق علم و وجد حکمت و شوق درس خواندن داشت.

و همیشه با اصرار از پدر طلب می کرد تا رضایت دهد او وارد حوزه‌ معارف اسلامی شود.

آنک آن اتفاق نورانی و واقعه عرفانی

از پسر اصرار و از پدر انکار تا اینکه اتفاقی خجسته و متبرک به این دو راهی سرنوشت نوجوان مشتاق در انتخاب میان تحصیل علم دین و پی گیری طریق تجارت، روشنی بخشید و پدر را مجاب کرد به رضایت برای قدم گذاشتن در این راه بی برگشت عاشقی.

 توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ  توسط این پسر جوان و حکایتگریش از زبان او:

«آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا می‌شد، شرکت جسته بودم. نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالی که زانوی غم در بغل گرفته بودم، با فاصله اندکی پدرم را می‌پاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است. هم‌چنان‌که نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق می‌سوختم. چشمم در گنبد زیبای امام کاظم ـ علیه السلام ـ بود که ... عنان از کف هر صاحب دلی می‌ربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج، ای موسی بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزیده خدایی و در پیش حضرت حق آبروداری، تو را چه می‌شد اگر از خدا می‌خواستی دل پدرم را به من نزدیکتر می‌کرد تا با تصمیم من که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست - راضی می‌شد ... در همین اندیشه‌ها بودم که دیدم پدرم صدایم می‌کند:

محمدحسین! محمد حسین، پسرم! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمی‌شوم ... اگر دلت می‌خواهد به نجف اشرف بروی برو!»

آن روز تاریخی زندگ حاج محمدحسین را وارد وادی دیگری کرد و تولدی نو برایش رقم زد.

پیش به سوی نجف؛ مهد علم و شرف

میلادی خجسته که با خشنودی پدر توأم شد و پسر راه نجف اشرف در پیش گرفت، تا با حضور در مهد علم و حکمت و عرفان علوی از این خوان پرکرامت نورانی جرعه های صافی برگیرد و روح تشنه اش را از آب حیات دین و آیین جانی دیگر بخشد.

محمدحسین در طی سالهای ۱۳۱۴ قمری به بعد  بود که به حوزه‌ بزرگ نجف رفت و به سرعت و دقت و با هوش و فراستی و استعداد خارق العاده ای که داشت مراحل کمال را در دروس مقدماتی طی نمود و در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز حضور یافت.

از جمله استادان این عالم برومند و جوان در مراحل مختلف سطح و خارج، می توان یاد نمود از:

۱. شیخ حسن تویسرکانی

۲. آیة الله سید محمد طباطبایی فشارکی

۳. حاج آقا رضا همدانی

۴. آیة الله آخوند خراسانی

ایشان در محضر این چهار استاد بزرگوار فقه و اصول خواند.

سایر استادان ایشان در حوزه حکمت و فلسفه عبارتند از:

حکیم محمد باقر اصطهباناتی شیرازی

شیخ احمد شیرازی

از جمله همراهان و ملازمان ایشان در دوران حیات پربرکتش می توان به

آیة الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.میرزا علی اصغر ملکی تبریزی.میرزا حبیب ملکی تبریزی.میرزا محمد حسین نائینی و آیة الله سید احمد کربلا تهرانی اشاره نمود.

از زمره بزرگانی که برای علامه غروی اجازه نامه روایتی صادر نموده اند می توان به برجستگانی نظیر بزرگان ذیل اشاره کرد:

محدث معاصر حاج میرزا حسین نوری طبرسی، گردآوردنده مجموعه روایتی شیعه، مستدرک الوسائل.

آیة الله سید حسن صدرالدین موسوی معروف به صدر کاظمی نویسنده‌کتاب تأسیس الشیعه.

میرزا محمد باقر اصطهباناتی شیرازی.

شیخ احمد شیرازی

شیخ الشریعه اصفهانی.

آثار نورانی؛ ذخایر علم و گنجینه های هدایت

از این عالم ربانی، فقیه روحانی و ادیب عرفانی، حضرت آیت الله اصفهانی آثار و تألیفات ارزشمند بسیاری برجای مانده است در حوزه های مختلف علمی و میادین متنوع فکری.

در ذیل به فهرستی از این آثار اشاره می کنیم:

*علم اصول

۱. الاجتهاد و التقلید و العداله؛

۲. الاصول علی النهج الحدیث؛

۳. الطلب و الاراده عند الامیه و المعتزله و الاشاعره؛

۴. چندین رساله در مباحث مختلف اصولی؛

۵. حاشیه بر رساله قطع شیخ انصاری؛

۶. نهایةالدرایه فی شرح الکفایه، در چهار جلد؛.

*علم فقه

۷. کتاب الاجاره؛

۸. صلاه الجماعه؛

۹. صلاه المسافر؛

۱۰. حاشیه‌ کتاب المکاسب؛

۱۱. حاشیه بر کتاب الطهاره شیخ اعظم انصاری؛

۱۲. چندین رساله فقهی؛

۱۳. سه منظومه درباره‌اعتکاف، روزه و نماز جماعت؛

۱۴. الوسیله توضیح المسائل به زبان عربی؛

۱۵. ذخیره العباد. توضیح المسائل فارسی؛

*فلسفه و حکمت

۱۶. تحفةالحکیم؛

۱۷. رساله فی اثبات المعاد الجسمانی؛

۱۸. حاشیه بر اسفار ملاصدرا؛

۱۹. مکاتبات فلسفی و عرفانی؛

نامه‌های عالم ربانی غروی اصفهانی و سید احمد کربلایی است که دیدگاههای یکدیگر را به نقد و بررسی نموده اند.

۲۰. تفسیر قرآن؛

۲۱. الانوار القدسیه مجموعه اشعار عربی؛

۲۲. دیوان مفتقر؛

۲۳. دیوان غزلیات؛

خیل شاگردان برجسته در محفل درس استادی وارسته

از جمله شاگردان ایشان باید به فهرستی بلندبالا از بزرگان علم، فکر و خرد اشاره نمود که ایشان را در زمره برترین و نام آورترین مربیان دینی و اساتید آیینی به شمار می‌آورد.

در میان شاگردان ایشان از مرجع تقلید و فقیه و فیلسوف گرفته تا مفسر و محدث و متفکر و نویسنده و عارف و واعظ و ... را می توان مشاهده نمود که نشان از شخصیت ذوابعاد  و سیطره و گستره فکری و اشراف و تسلط کمنظیر این عالم ربانی در حوزه های مختلف علوم وحیانی دارد.

از جمله شاگردان ایشان باید به حضرات آیات:

سید محمد حجت کوه کمری

سید حسین طباطبایی بروجردی

سید محمد هادی میلانی

سید ابوالقاسم خویی

سید عبدالاعلی سبزواری

سید محمد کاظم موسوی حسینی

شیخ سلمان خاقانی

شیخ محمد تقی بهجت فومنی رشتی

سید محمد باقر طباطبایی سلطانی بروجردی

شیخ ابوالفضل خوانساری

سید علی بهشتی بابلی

میرزا غلامحسین جعفری همدانی

شیخ علی خوزانی اصفهانی

حاج شیخ علی محمد بروجردی

شیخ عبداللطیف سمامی حائری

شیخ ابوالحسن شیرازی

آقا میرزا کاظم دینوری تبریزی

سید مهدی اشکوری نجفی

شیخ احمد اهری

علامه سید محمد حسین طباطبایی

سید محمد حسن الهی طباطبائی

علامه شیخ عبدالحسین امینی تبریزی

محمد علی اردوبادی

شیخ محمد رضا مظفر

شیخ محمد حسین مظفر

میرزا شیخ نجم ‌الدین جعفر عسکری

سید عبدالحسین طیب

سید محمد حسینی همدانی

شیخ محمد حسین اعلمی

سید میرزا محمود موسوی زنجانی

سیدامیر محمد کاظمی قزوینی

شیخ محمد جواد یثری

سید محمد تقی آل بحرالعلوم

شیخ عبدالرحیم سامت قزوینی

شیخ محمود شریعت مهدوی

شیخ محمد رضا غراوی

سید نورالدین میلانی حائری

سید صدرالدین شوشتری جزایری

سید محمد شبر

و دیگر اجله فخر و حکمت و فقه و معرفت اشاره کرد.

مرگ پایان کبوتر نیست...

سرانجام در پنجم ماه ذیحجه سال ۱۳۶۱ ق. این عالم ربانی و مرد روحانی دار فانی را وداع گفت و پس از عمری مجاهدت و رشادت علمی با کوله باری از توفیقات معنوی و آثار ماندگار معرفتی رهسپار دیار باقی شد و به دیدار یار شتافت.

پیکر پاکش در جوار بارگاه ملکوتی مولا امیرالمومنین –علیه السلام- زیر ایوان طلای مولا جنب مناره شمالی در کنار مقبره علامه حلی تدفین گشت.

خدایش رحمت کناد و بیامرزاد!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha