به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین رضا رمضانی امام جمعه و مدير مرکز اسلامی هامبورگ در خطبه های نماز جمعه این شهر به سومین حلقه از سلسله مباحث "اسلام و شریعت" پرداخت و با اشاره به چرایی شریعت ابراز داشت: شریعت مجموعه ای از قواعد و قوانین الهی است که حقوق و تکالیف انسانها را مشخص می سازد و منظور از شریعت در دین نیز این است که خدای متعال قانون رشد انسانها را به آنها آموزش دهد.
متن خطبه امام جمعه هامبورگ به این شرح است:
یکی از مهم ترین اموری که مناسب است هر مسلمانی بداند، این است که چرا اسلام و یا هر دین الهی، باید دارای شریعت باشد. در پاسخ این پرسش باید گفت اگر دینی شریعت نداشته باشد، آن دین کارآمد نخواهد بود. در توضیح باید گفت انسانها در طول زندگی خود با مسائل و امور گوناگونی مواجه هستند که هرکدام از آنها می تواند در رشد و کمال آدمی مؤثر باشد. از خوردنی ها، نوشیدنی ها و پوشیدنی ها گرفته تا چگونگی روابط فرد با دیگران و مانند آن. از سوی دیگر خدای متعال انسان را بر اساس حکمت و هدف مشخص آفریده است، چه اینکه فرمود :
« أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ » (مومنون، آیه 115)
آيا پنداشتيد كه ما شما را بيهوده آفريده ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى شويد؟
قرآن کریم در خصوص نظام هستی نیز می فرماید:
« وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ » ( الحجر، آیه 85)
و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريديم.
با توجه به اینگونه آیات، برای همه این نکته مهم است که بدانند به جهت یک هدف مقدس آفریده شده اند و آن هدف مقدس نیز، قرب الهی است. برای رسیدن به قرب الهی نیز باید از راهش وارد شد و باید از اموری چون کسب معرفت، عبادت و مانند آن بهره جست. از این رو آدمی باید به دنبال پیمودن راهی باشد که او را به غرض و هدف آفرینشش نزدیک کند و آنکه میتواند راه این مقصد را به او نشان دهد، خود خدای متعال است که به وسیله پیامبرانش پیام الهی را به بشر می رساند و راههای رشد انسان را به او نشان می دهد.
بدون شک خدای متعال به همه نیازهای واقعی انسان آگاهی دارد و نیازهای او را به صورت دقیق می داند؛ زیرا او آفریننده انسان است و به جایگاه و مرتبه وجودی او آگاه است و به غیر از خدای متعال هیچ کس نمی تواند ادعا کند که به همه زوایای وجودی انسان آگاهی دارد. تاکنون نیز هرکس درباره انسان تحقیق نموده است، تنها به بخشی از ابعاد وجودی او پی برده و هیچکس به تنهایی نتوانسته است به همه ابعاد وجودی انسان اشراف پیدا کند. لذا فقط خدای متعال چون آفریننده انسان است، علم جامع و کامل درباره انسان دارد و به هرچه که مورد نیاز انسان است، آشنایی دارد؛ پس فقط او می تواند از راز وجود انسان پرده بردارد و آنچه را مورد نیاز است، از طریق ارسال پیامبر به انسان یاد دهد و جایگاه و شخصیت انسان را تفسیر کند و راه های کمال و رشد علمی و عملی را به او آموزش دهد.
این مطلب بسیار مهم است؛ زیرا اگر انسان راهنمایی نداشته باشد که راه صحیح زندگی در جهت رسیدن به کمال واقعی را به او نشان دهد، معلوم نیست بتواند به جایی برسد و کاری از پیش برد. بی شک اگر راهنمایان الهی نباشند، بشر همواره حیران و در گمراهی به سر خواهد برد و چه بسا هیچ کس نتواند خود را به کمال مطلوب برساند.
بدیهی است خدایی که حکیم است و همه کارهای او بر اساس حکمت است، انسانها را اینگونه به حال خود رها نمی کند؛ بلکه از طریق پیامبرانش، پیام نجات و رهایی از گمراهی را به بشر نشان می دهد تا آنها با اراده و اختیار خود در مسیر خوب شدن و وصول به قرب الهی قرار گیرند.
منظور از شریعت در دین نیز همین معناست که خدای متعال قانون رشد انسانها را به آنها آموزش دهد. لذا قرآن کریم به عنوان کتاب شریعت الهی، خود را اینچنین معرفی می کند که:
« إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا » ( الاسراء، آیه 9 )
قطعاً اين قرآن به شریعتی كه پايدارتر است راه مى نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مىكنند، مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود.
به بیانی روشن تر شریعت مجموعه ای از قواعد و قوانین الهی است که حقوق و تکالیف انسانها را مشخص می سازد و ملاک عمل خوب از بد را روشن می نماید. بر این اساس برای همه روشن می شود که راه صحیح چه راهی خواهد بود و انسانها چگونه می توانند در مسیر رشد و کمال قرار گیرند. از این رو در این راه انسان باید مراقبت نماید تا به بیراهه کشیده نشود.
خواجه نصیر الدین طوسی از علمای بزرگ اسلام، در بیان فلسفه شریعت و ضرورت وجود قوانین الهی فرموده: اگر شریعت و تکلیف نبود انسانها به مصالح خود آشنا نمی شدند؛ از این رو انسانها با انجام دادن کارهای نیک و اطاعت از فرمان الهی هم راه سعادت و خوشبختی را به دست می آورند و در این دنیا مورد تکریم و تجلیل قرار می گیرند و هم د ر معرض منفعتی بزرگ که همان ثواب و پاداش الهی است قرار می گیرند و در حقیقت با انجام کارهای نیک خود مستحق مدح و تکریم می شوند.[1]
همچنین در بیان دقیقی که برخی از دانشمندان بزرگ درباره فلسفه تکلیف و شریعت فرموده اند، آمده است: خداوند متعال به واسطه تکلیف اراده کرده است که انسانها از این فرصت بهره گیرند و مستحق تکریم و تعظیم شوند. لذا اگر کسی فرمان الهی را عملی سازد هم در دنیا و هم در آخرت سود و منفعت می برد. چنین فردی راه حق را که راه سعادت است انتخاب کرده و خود را شکرگزار نعمتهای بی نهایت حضرت حق می نماید. بدیهی است کسیکه کج سلیقگی نماید و نافرمانی کند خود را از سعادت دنیوی و پاداش اخروی محروم کرده است. از اینرو همه علما، اساتید و متکلمین معتزله در این باره هم نظرند که انسان با عمل به تکلیف، راه رشد علمی و عملی را برای خود هموار خواهد ساخت و با تسلیم فرمان الهی شدن، خود را در معرض پاداش عظیم الهی قرار می دهد و خدای متعالی حکیم ، قادر و عالم است، وعده هایش عمل خواهد نمود و هیچ گاه تخلف نخواهد داشت؛ چراکه تخلف از وعده، زشت و قبیح است و بی شک از جانب خدای حکیم اگر باشد، زشت تر و قبیح تر است.
1. « الغرض من التکلیف هو التعریض لمنفعة عظیمة لانه تعریض للثّواب، و للثّواب منافع عظیمة خالصة دائمة واصلة مع التعظیم والمدح ولاشکّ انّ التعظیم انّما یحسن للمستحقّ له ...... و انّما یستحقّ التعظیم بواسطة الافعال الحسنة وهی الطاعات. » غرض از تکلیف، قرار دادن انسانها در معرض منفعت بزرگ که همان ثواب است، میباشد. این منافع بزرگ، خالص و دائمی است که با تعظیم و مدح و جلال به مکلّف می رسد و بدون شک تعظیم در جایی نیکوست که مستحق آن باشد و استحقاق تعظیم در پرتو انجام افعال حسنه حاصل می شود و مراد از افعال حسنه همان طاعات می باشد. (علامه حلی، کشف المراد در شرح نظرات خواجه نصیر الدین طوسی، ص 217 و نیز عبدالرزاق فیّاض لاهیجی، گوهر مراد ص 248 )
و در خصوص وجه حسن تکلیف نیز فرمودند: « وجه حُسنه ( ای التکلیف) اشتماله علی مصلحة لا تحصل بدونه و هی التعریض لمنافع عظیمة لا تحصل بدون التکلیف » جهت حسن تکلیف به عبارت دیگر دلیل وجوب تکلیف ، مشتمل بودن آن است بر مصلحتی که بدون تکلیف قابل دسترسی نیست و آن مصلحت عبارت است این که مکلّف در برابر منافع بزرگی قرار می گیرد که بدون تکلیف حاصل نمی شود. ( کشف المراد ص 297)