به گزارش خبرگزاری حوزه،متن کامل سخنان این مرجع تقلید بدین شرح است.
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين وصلّی الله علی سيّدنا محمّد وآله الطّاهرين سيّما بقيّه الله في الأرضين واللعن علی أعدائهم إلی يوم الدين
اولاً مردمي مستغرقاند در نعمتي كه ارزش آن نعمت را نميدانند ؛ قضايا سه قسم است : يك قسم قضايايي است كه هم قابل درك است و هم قابل بيان ، هم ميشود فهميد ، هم ميشود فهميده را مبيّن كرد ؛ يك قسم از قضاياست كه فهميدني است ، امّا بيان قاصر است ؛ قسم سوم قسمي است كه نه قابل ادراك است و نه قابل بيان ؛
جوار امام هشتم عليّ بن موسی (علیه السلام ) نه قابل درك است ، نه قابل وصف است . من خودم هر وقت متذكّر اين حديث ميشوم متحيّرم ! اولاً: حديث صحيح السند ، آن هم به تصحيح قُدما . از جهت رجالي تصحيح سند در مقام فقاهت ، امر لازمي است ؛ تارة تصحيح از متأخّرين است ، مثل : وحيد بهبهاني ، علامه مجلسي ، مير داماد . . . امّا تارة صحّت سند از طريق تصحيح و توثيق قدماست ، مثل : نجاشي ، شيخ الطائفه، شيخ طوسي ؛ اين حديث از جهت فقهي ، حدّي دارد كه مثل شيخ انصاري درك ميكند .
دو احتياط در دين براي فقهاي عظام هست : يكي احتياط اصولي ، يكي احتياط فقهي ؛ بحث در اينها ، فوق اين مجلس است ، فقط مقدّمهاي است براي درك اين حديث . صحّت سند اين روايت به حدّي است كه فقيهي مثل شيخ انصاري كه مجسّمهي احتياط در فتواست ، با آن سعهي علم، به اين سند دست از احتياط بر ميدارد و فتواي قاطع ميدهد. حديث ، يك چنين حديثي است ! رجال حديث همه موثّقاند به توثيق شيخ و نجاشي ؛ علاوه ، راوي حديث از اصحاب اجماع است؛ ممّن اجمعت العصابه علی تصحيح ما يصحّ عنهم ! حديث ، چنين حديثي است ؛ آن وقت ، بَزَنطي كه از اعلام طائفه است ، مخاطب در اين روايت است .
امامي كه ضمان عصمت از خدا دارد ، بيانش اين است ؛ به بَزَنطي فرمود : كسي كه عليّ بن موسی الرّضا را زيارت كند ، كُتِبَ ـ نوشته ميشود ـ قطعاً ، كتب معناي دقيقي دارد ؛ كتب عليكم الصيّام كما كتب علی الذين من قبلكم ؛ فرمود : مكتوب است براي كسي كه عليّ بن موسی را در طوس زيارت كند به يك زيارت ، هزار حجّ قبول شده . بَزَنطي مبهوت شد ؛ او ميفهمد يعني چه ! چه كسي در اين جا خوابيده است كه يك زيارت قبر او هزار حجّ بيت الله است ! آن هم حجّي كه به امضاي قبول الهي رسيده است. بَزَنطي متحيّر ماند ؛ بعد دوباره سؤال كرد : براي زيارت عليّ بن موسی هزار حجّ است؟ او ميفهمد حجّ بيت يعني چه ! جعله سبحانه وتعالی للاسلام علماً وللعائذين حرماً فرض حجّه و اوجب حقّه و كتب عليكم وفادته فقال : و لله علی النّاس حجّ البيت من استطاع اليه سبيلا ؛ بعد كه مبهوت شد كه يك زيارت ( برابر با ) هزار حجّ بيت الله، آن هم حجّ قبول شده ، امام جملهاي فرمود كه عقل مبهوت است و مثل شيخ انصاري بايد اين حديث را بفهمد ؛ فرمود : إن كان عارفاً بحقّه فالف الف حجّة ؛ اگر آن زائر ، معرفت به حقّ عليّ بن موسی داشته باشد ، يك زيارتش برابر با هزار هزار حجّ قبول شده است !
اين جا چه كسي است ؟ كسي چه خبر دارد ؟ اين بيان از پيغمبر ( اكرم ) در دو مورد است : يكي : فاطمة بضعة منّي ، دوم : ستدفن بضعة منّي بأرض خراسان ؛ اين كلمه يعني چه ؟ يعني : ايّها النّاس ! زيارت او زيارت من است .
خوشا به حالتان ! از امروز تصميم بگيريد كه اولا: زيارت را ترك نكنيد؛ و به اين ترتيب به زيارت برويد كه آن زيارت ، اكسير اعظم بشود ؛ عمده علم و معرفت است ؛ يك وقت امام هشتم را زيارت ميكني ، اين زيارت توست ، امّا اگر اين جور به زيارت بروي ، (زيارت تو ) منقلب ميشود - اضافه هر نكرهاي را معرفه ميكند ؛ به قدر معروفيّت مضاف اليه ، به مضاف عظمت ميدهد - يكبار به نيابت پدرش حضرت موسی بن جعفر ( عليه السلام ) به زيارت برو ، و بار ديگر به نيابت از پسرش امام نهم ؛ آن وقت زيارت تو زيارت زيد و عمرو نيست ، بلكه زيارت موسی بن جعفر(علیه السلام ) و زيارت امام محمّد جواد (علیه السلام ) ميشود ! و به نظر ديگر ، به تو نظر ميكند ؛
اين ، قدر و منزلت مجاورين اين بقعه است ؛ آن وقت بايد فهميد كه اين مجاورت كه منشأ اين عظمت و مبدأ اين سعادت است ، در مقابل ، مسؤوليّتها دارد ! عمدهي مسؤوليّت اين است كه امام هشتم ، تمام تعلّق وجودش به مادرش فاطمه زهراست ! تمام تعلّق هستياش به جدّش اميرالمؤمنين است ! روز شهادت اين جد و اين جدّه ، بايد شما هيئات مشهد آبرويي نزد اين حضرت پيدا كنيد ، مبادا غفلت كنيد ! مبادا شهر ديگري در ايران در تعظيم شعائر جد و جدّهي او بر مشهد مقدّم باشد ! وظيفهي شما هيئات اين است كه روز شهادت اميرالمؤمنين (علیه السلام ) ـ همهي هيئات مشهد ـ با زبان روزه . . . مهم اين است كه در ايّام ديگر ، روزهدار نيستيد ، امّا روز بيست و يكم همه گرسنه و تشنه ، به ياد آن فرق شكافته ، وقتي آن هيئات بيرون بيايند ، آيا رضايت امام هشتم با شما چه ميكند ؟!
اين زندگي سر ميآيد ؛ شما همه سال قبل چنين روزي بوديد ، امسال هم همين روز هستيد ، اين سال كه گذشت ، براي شما چه ماند ؟ هيچ ؛ كأن لم يكن شيئاً مذكورا ! مگر عمر من و تو چند ورق دارد ؟ يك ورق آن اين جور برگشت ، چند ورق ديگر هم همين جور برميگردد ! و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضي الأمر ! حسرت ، هنگام جان دادن است كه اي كاش! ميتوانستم يك قدم در راه اميرالمؤمنين بردارم و برنداشتم ؛ ميتوانستم يك عَلَم برپا كنم و نكردم ؛ اين حسرت چه وقت است ؟ اجتمعت عليهم سكرة الموت وحسرة الفوت ! دو چيز هنگام جان دادن فشار ميآورد : اول حسرت فوت ، دوم سكرات موت ؛ آن وقت جدايي از همه ـ كه احدي به داد نميرسد ـ كيست ( كه به داد ميرسد ) ؟ يا حار همدان ! من يمت يرني . . . هر كس كه بميرد ، هنگام جان دادن ، علي ( عليه السلام ) را ميبيند ؛ بعد كه او را ديدي...
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن ************ كه خواجه خود روش بندهپروري داند
تو كه روز شهادت او ، آن هيئت را به راه انداختي ، به سر و سينه زدي ، با آن شكم گرسنه و لب تشنه ، آيا دم جان دادن آن ( صاحب ) كَرَمي كه عقل در او مبهوت است، با من و تو چه خواهد كرد؟
كسي ( نزد او ) آمد و گفت : يا علي ! من گرفتارم ؛ . . . به قنبر رو كرد و فرمود : به او هزار بده ! قنبر پرسيد : يا اميرالمؤمنين ! هزار دِرهم بدهم يا هزار دينار ؟ ـ هزار درهم هزار مثقال نقره ميشود و هزار دينار هزار مثقال طلا ـ كَرَم ، اين كَرَم است كه فرمود : ببين به حال او كدام بهتر است ! كلاهما عندي حجران ؛ هر دو نزد من سنگ است ؛ براي من تفاوتي نميكند ، چه طلا چه نقره ، ببين براي كدام سودمندتر است! كسي كه اين دستِ باز را دارد، هنگام جان دادن با تو چه خواهد كرد؟!
اين پردهاي را كه در پشت سر است ميبينيد ؟ اين پرده و پردهي فاطميّه ، ما اين دو پرده را ترتيب داديم كه اگر شيخ ازهر، علماي حجاز گفتند كه در روز سوم جمادي الثانيه و روز بيست و يكم ( رمضان ) در ايران چه خبر است ، ( مطالب ) اين دو پرده ، جواب تمام علماي عامّه در دنياست ! و من در مسجد اعظم اعلام كردم و اين اعلام به دنيا منتشر شد كه اگر فخر رازي هم سر از خاك بردارد و جواب اين پرده را بدهد ، اول سنّي من خواهم بود ! ده سال است كه اين اعلام انجام شده و به مصر و حجاز هم منتشر شده ، امّا همه از جواب ، عاجز و درماندهاند !
مطالب اين پردهها از قرآن شروع ميشود و سپس سنّت قطعيّه ، و باز قرآن و سنّت قطعيّه ؛ ( و مستند به ) صحيح بخاري ، و بعد اثبات ميشود كه چه مظلومي در عالَم رفت ! چه مظلومي ! به اتّفاق تمام مفسّرين ، تمام محدّثين ، تمام اصحاب مسانيد از عامّه ، در آيهي مباهله مراد از أنفسنا عليّ بن ابيطالب است ، اين يك جمله از كتاب الله ؛ امّا متن صحيح بخاري اين است كه در سه موضع اين حديث را نقل كرده است كه : يا علي ! أنت منّي و أنا منك ؛ حجّت اين جور بر دنيا تمام ميشود ،. اعظم صحاح نزد همهي عامّه ، صحيح بخاري است و او اين حديث را در سه مورد نقل كرده است : يا علي ! تو از مني و من هم از تو ام ! اين دو كلمه از كتاب و سنّت است و آيا دنيا ميتواند جواب بدهد ؟ اگر به حكم خداوند ، علي جان پيغمبر است ، اگر به حكم سنّت قطعيّه ، علي از خود پيغمبر و پيغمبر هم از علي است ، فاصلهي ميان پيغمبر و علي به سه خليفه ، با چه عنواني قابل توجيه است ؟! دنيا ( اگر ميتواند ) جواب اين دو كلمه را بدهد .
كسي از پاي منبر او برخاست و گفت : وا مظلمتاه ! يا اميرالمؤمنين ! به من ظلم شده است ؛ حضرت فرمود : اگر به تو يك ظلم شده ، امّا به من به عدد ريگهاي بيابان ، ظلم شده است . حال ، وظيفهي ما در روز شهادت چنين كسي چيست ؟ دو جمله كافي است ؛ روايت معتبري است راجع به ماه رمضان ؛ فرمود : قد أقبل إليكم شهر الله بالبركة والرحمة والمغفرة ، بعد به بيان اوصاف ماه رمضان در اين خطبهي غرّاء پرداخت و ماه رمضان را وصف كرد كه : نَفَسها در اين ماه ، تسبيح است و خوابتان عبادت . . . و يك مرتبه صداي گريهي خاتم النبيين بلند شد . همه مبهوتاند ، چه شده ؟ پيامبر خاتم ، آن هم گريه با صداي بلند . . . ؛ همه حيراناند ؛ چرا ؟ اين اشك ريزان براي چيست ؟ . . . اشاره كرد به اميرالمؤمنين و گفت : براي آن ضربتي كه بر سر تو در اين ماه وارد ميشود !
اگر خاتم النبيين قبل از اين ضربت با صداي بلند براي اين مصيبت گريه ميكند، آيا من و تو بايد چه كنيم ؟ افسوس كه عمر گذشت و نفهميديم ؛ قدر ندانستيم و باختيم ؛ َرحِمَ الله مَنْ أحيا أمْرَنا ! هر هيئتي كه روز بيست و يكم بيرون بيايد، ( حركت آن هيئت ) احياي امر اميرالمؤمنين است . امام ششم فرمود : خدايا ! آن رحمتت را بر آن كسي بفرست كه امر ما را زنده كند ؛ آن رحمت چه رحمتي است ؟ ورحمة ربّك خير ممّا يجمعون . آن هيئت بيرون آمد ، اين رحمت را برد ، آن ديگري بيرون نيامد ، اين رحمت را از دست داد .
افسوس كه عظمت و اهمّيّت اين مصيبت ، نه قابل وصف است و نه قابل درك ! من مبهوتم كه چه بگويم ؟!
در غزوهي احد ، نود جراحت به بدنش رسيد ؛ پيغمبر به عيادت او آمد ، ديد ( جراحتها را ) فتيله ميكنند ، جراحتها بدن را سوراخ سوراخ كرده است و داخل اين جراحتها فتيله وارد ميكنند ؛ وقتي كه چشم رسول خدا به اين منظره افتاد ، به صداي بلند گريه كرد ! ( امير المؤمنين ) گفت : يا رسول الله ! همهي اينها سهل است ، همه در راه خدا سهل است . . . .
صبح نوزدهم (ماه رمضان به مسجد ) آمد و قاتل خود را بيدار كرد و فرمود : خبر دارم كه زير ردا چه مخفي كردهاي . بعد در محراب ايستاد ؛ آن روز در نماز خويش ، سورهي انبياء را خواند ؛ يعني چه ؟ يعني يك صد و بيست و چهار هزار پيغمبر ، همه دور اين محراباند . سپس به سجده رفت و سر از سجده برداشت ؛ جبرئيل امين وحي خداست . قرآن بخوانيد تا بفهميد جبرئيل كيست ! علّمه شديد القوي ذو مرّة فاستوی وهو بالأفق الآعلی ؛ چنين كسي ميان زمين و آسمان سه جمله دارد و هر جملهاي هم با والله ( همراه شده است ) . اين جاست كه عقل شيخ انصاري ، شيخ طوسي ، شهيد اول و ثاني مبهوت است . وقتي ضربت به آن سر وارد شد ، جبرئيل بين زمين و آسمان گفت : تهدّمت والله أركان الهدی ! اين كلام امين وحي خداست ؛ تهدّمت والله أركان الهدی ؛ قسم به ذات قدّوس خدا كه اركان هدايت خراب شد . كلمهي دوم كه من از گفتن آن عاجزم تا چه رسد به درك آن ! گفت : إنطمست والله نجوم السّماء وأعلام التقی ؛ همهي عَلَمهاي تقوا خاموش شد و نور و بهاء ستارگان آسمان هم رفت ! كلمهي سوم كه عقل را مبهوت ميكند اين است : إنفصمت والله العروة الوثقی ؛ به ذات خدا قسم كه عروهي وثقی پاره شد ! اين عروهي وثقی كه شب بيست و يكم پاره شد چيست ؟ قرآن را بخوانيد تا بفهميد : فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقی ؛ معني اين جمله اين است كه در اين ضربت ، ايمان به خدا به كلّي منفصم شد !
آيا روز بيست و يكم چه روزي است ؟ إنفصمت والله العروة الوثقی ؛ وقتي كه چنين ضربتي به سر رسيد ، جبرئيل ميان زمين و آسمان ، اعلانش اين بود و هر سنگي را كه از زمين برداشتند ، خون جوشيد ، امّا خود او گفت : فزت و ربّ الكعبة ! غوغايي است ! و همان كسي كه در آن ضربت گفت : فزت و ربّ الكعبة ، وقتي جنازهي زهرا ( سلام الله عليها ) را تحويل پيغمبر داد ، گفت :
نفْسي علی زفراتها محبوسة *** يا ليتها خرجت مع الزفرات !
اي كاش علي مرده بود !
اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه وعلی آبائه، في هذه الساعة وفي کل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فيها طويلا