خبرگزاری«حوزه»، پیرمرد85 سالهای که خیاط بسیاری از علما و مراجع بوده برای قدیمیهایی مثل آیتالله بروجردی تا مراجع فعلی و حتی چهرههایی مانند سید حسن نصرالله لباس دوخته است، کارش مثل اخلاقش حرف ندارد به همین دلیل محبوب علما شده است، ابوالفضل عربپور سالهاست در زیرزمین پاساژ المهدی خیابان صفائیه قم مغازه دارد و در همان مغازه نورانی میزبان ماهنامه همشهری «آیه» شده است.
خبرگزاری حوزه ضمن تسلیت درگذشت این خیاط فقید مراجع و علما، گفت وگوی خواندنی وی را بازنشر می کند.
*حاج آقا گویا از دوره جوانی به خیاط مخصوص علما و روحانیون معروف بودید؟ چرا شخصیتها برای دوخت لباسشان به شما مراجعه میکردند؟
نخست اینکه لطف و عنایت خدا شامل حالم بوده که من برای علما لباس بدوزم، از طرفی از همان اوایل کارم را جدی گرفتم و به هیچ وجه اجازه ندادم به خاطر کمکاری و کمتوجهی عیب و ایرادی داشته باشد در طول این سالها نیز به پنج پسرم که همهشان در این حرفه هستند یاد دادهام که کار را دقیق و کامل انجام دهند به قول معروف «کار را که کرد آنکه تمام کرد»
*از علما و روحانیون معروف چه کسانی بیشتر مشتری شما بودند یا هنوز هم هستند؟
مرحوم آیتالله بروجردی از مشتریانم بود و در همان سالهای حیات ایشان این توفیق را داشتم که برای «پرو» لباس به بیت ایشان رفت و آمد داشته باشم از دیگر آیات عظام مربوط به سالهای قبل از انقلاب میتوانم به آیات عظام کوه کمرهای، خوانساری و برخی از بزرگان تهران از جمله مرحوم آیتالله طالقانی اشاره کنم، برای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری نیز لباس روحانیت دوختهام و آیتالله هاشمی رفسنجانی جزو نخستین مشتریانم بودند از مراجع عظام تقلید فعلی نیز برای آیات عظام مکارمشیرازی، نوریهمدانی، و جوادیآملی و از دیگر علما آقایان شیخ حسین انصاریان فاطمینیا و... لباس میدوزم، از چهرههای سیاسی نیز آقایان خاتمی و روحانی مشتریام هستند.
*هنوز هم برای پرو لباس به دفتر یا منزل رییس جمهور میروید؟
بله در همین مدت یک ساله چندین بار این فرصت فراهم شده که به تهران بروم، سابقه آشناییم با حجتالاسلام روحانی به حدود 45 سال پیش میرسد و اگر اشتباه نکنم تا حالا دوازده دست لباس برای ایشان دوختهام حجتالاسلام خاتمی هم از زمانی که نوجوان بودند همراه پدر مرحومشان پیش ما میآمدند، حتی از لبنان هم برای ما پارچه میآورند تا برای سید حسن نصرالله لباده بدوزم، از آمریکا و کشورهای دیگر نیز مشتری دارم در این سالها تلاش کردهام لباس روحانیت را با تغییراتی جزیی همراه کنم تا جلوه بهتری داشته باشد.
لبادههایی که حالا بر تن علما و شخصیتها میبینید، قبلا نبوده و بنده مبتکر آن بودهام، جیبهای خاص لباس روحانیت را بعدها من ایجاد کردم که مورد استقبال قرار گرفت، هر کسی هم که لباس روحانیت را به این سبک و سیاق میدوزد یا از من یاد گرفته یا از شاگردانم بوده.
*پس در این مدت شاگرد هم تربیت کردید؟
عنایت خدا ناشی از رضایت مشتریان و دعای بزرگان است که در حق من لطف داشته و دارند بیتملق و تعارف باید عرض کنم که من با این کار علاوه بر آنکه نان در میآورم صفا میکنم.
*گویا سحرخیز هم هستید؟
بله ، معمولا هر روز از ساعت 6 صبح سر کار میآیم و تا زمانی که جان کار کردن داشته باشم به غیر از ایام ماه مبارک رمضان در دیگر ایام سال حدود 14 ساعت سرپا هستم.
*ماه رمضان کمتر کار میکنید؟
خدا این لطف را در حق من روا داشته که در ماه مبارک رمضان، بیشتر سالها علما به من سهمیه عمره میدهند و به حج مشرف میشوم، مرحوم آیتالله گلپایگانی در زمان حیاتشان شش سفر نیابتی مربوط به حج واجب به من داد و دو سفر حج واجب دیگر نیز نصیبم شد، ضمن آنکه 17 بار هم توفیق سفر عمره داشتهام.
*با توجه اینکه برای «پرو» لباس به خانه علما میروید، حتما خاطرات بسیاری از این بزرگواران دارید؟
علما و مراجع همگی با بزرگواری و اخلاق حسنه با من رفتار میکردند و حقیقتا به من لطف داشتند.یادم هست که برای مرحوم آیتالله گلپایگانی، لباس دوخته بودم که بعد از پرو، مرحوم آقا مهدی پسرشان که در تصادف به رحمت خدا رفتند صدایم کرد و گفت، آقا کارتان دارد وقتی خدمت ایشان رسیدم گفتند، آقای عربپور زحمت کشیدی برای ما، بعد یک شوخی هم با ما کردند و گفتند بیشتر پیش ما بیا.
*از مرحوم امام هم خاطرهای دارید؟
از بچگی این توفیق را داشتم که در قم در همسایگی حضرت امام(ره) زندگی کنم، ایشان به جهت آشنایی با ما از اول مشتری من بودند و حتی در نجف هم برایشان لباس بردم.
*یعنی برای پرو لباس امام(ره) تا نجف رفتید؟
بله ماجرا بر میگردد به زمانی که ایشان در نجف تبعید بودند و من همراه پدرم و آقای رسولی اراکی برای دیدار و تقدیم لباس به نجف رفتیم، در هواپیما که بودیم به ما گفتند؛ نجف که رسیدید به سمت خانه حضرت امام(ره) نروید چرا که احتمال دارد تحت نظر باشید برای نخستین بار بود که به نجف میرفتم .
هواپیما که به زمین نشست وقتی چشمم به گنبد بارگاه ملکوتی آقا امیرالمومنین(ع) افتاد گفتم، یا امیرالمومنین(ع) من به خاطر شما به اینجا آمدهام و به خاطر شما اول به زیارت فرزندتان آقا روحالله می روم.
*ایشان زمانی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران برگشتند لباسهایشان را شما می دوختید؟
بله چندین بار به محضر ایشان شرفیاب شدم، یادم هست بعد از پیروزی انقلاب زمانی که امام(ره) به قم آمدند، آقای انصاری کرمانی مرا برای تعیین اندازه لباس پیش ایشان بردند، آقا در اتاقی ایستاده بودند و من بعد از دست بوسی اندازهایشان را گرفتم، آن موقع در لباسها لایی مویی میگذاشتند و من هم این کار را انجام میدادم، آقای انصاری که هنوز هم رفیق نزدیک من محسوب میشوند گفتند، این قبای امام است این را بگیر و کپیاش را بدوز در ضمن ایشان لایی مویی و تشریفات هم نمیخواهند به من دو پارچه دادند در حالی که فکر میکنم خود امام نمیدانستند قرار است دو لباس برایشان بدوزم، من قبای امام را برداشتم و پیاده به سمت مغازه راه افتادم، وقتی همسایهها فهیمدند که لباس امام را آوردهام با ذوق و شوق خاصی آن را میبوسیدند، بعد از ساعاتی آقای انصاری آمدند و گفتند امام دیدار مردمی دارند و بدون قبا نمیتوانند در جمع حاضر شوند که من تعجیل کردم و گفتم، مگر میشود شخص اول مملکت همین یک دست لباس را داشته باشد.
گفتند زودتر کار را تمام کن کارم که تمام شد لباس را برداشتم و بردم ولی یکی از آقایان مانع رفتن من به داخل بیت امام شد و خودش لباس را گرفت و داخل برد من مثل میهمان کتک خورده پشت در ماندم بعد او آمد و گفت، آقا میگوید بیا، پیش امام که رفتم ایشان فرمودند اندازه یک انگشت یا کمتر اندازه آستینهایش بلند است که من همانجا گفتم الحمدالله همین یک ذره بلندی باعث شد خدمت شما برسم وگرنه راهم نمیدادند که همان لحظه آقا تبسمی کردند و من دست ایشان را بوسیدم و برگشتم، گاهی اوقات به دوستانم میگویم شما نمیدانید ولی من برای خورشید هم لباس دوختهام!
*خاطرهای هم از مقام معظم رهبری دارید؟
یادم هست موقعی که مرحوم آیتالله بروجردی در ماه رمضان با درشکه به مسجد جامع قم میآمدند، مقام معظم رهبری پیش من میآمدند و من با 9 تومان برایشان لباس میدوختم خاطره جالبی که از ایشان دارم بر میگردد به زمانی که نیمه دوم ماه رمضان برای زیارت به مشهد مقدس مشرف شده بودم در باغ رضوان که آن موقع مدرسه طلاب بود پیش طلبهای رفتم و گفتم میخوام شب قدر جایی بروم که مراسم احیا خیلی باحالی داشته باشد، کجا بروم بهتر است آن فرد نشانی مکانی را روی کاغذ برایم نوشت به من داد و گفت، باتاکسی راحت میتوانی به آنجا بروی خوشحال شدم و بعد از افطار راه افتادم، نشانی را به یک راننده تاکسی مشهدی دادم و او هم مرا به مقصد رساند مسجد نیمهسازی بود که هنوز بندکشی و بناییاش تمام نشده بود، کمی زود رفته بودم بعد از نیمساعت، تعدادی طلبه آمدند به یکی از آنها گفتم، سخنران مراسم کیست که گفت، سید علی خامنهای یک لحظه به ذهنم رسید این همان طلبهای است که در قم برایش با 9 تومان لباس دوختم، خلاصه ایشان آمدند و منبری رفتند که هنوز مثل آن ندیدم بعد از انقلاب و در زمان ریاست جمهوری ایشان، برایشان لباده دوختم اما از وقتی این بزرگوار رهبر شدند دیگر لباده را کنار گذاشتهاند و همیشه قبا به تن دارند.
گفتوگو: سید محمد مهدی موسوی