امام حسین(ع) بسیار شجاع بوده و از جهاد هیچ هراس و واهمه ای نداشتند و شعارهای حضرت نیز گویای این واقعیت است .سیره جهادی آن حضرت و یارانش بهترین دلبل بر این مدعاست.
به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد در دوره کوتاه مدت امام حسین(ع) شناسی در حرم مطهر به موضوع "سیره جهادی امام حسین(ع)" پرداخت و گفت: کلمه جهد در لغت به معنای تلاش و کوشش است و اگر با حاء باشد(جحد)، به معنای انکار و امتناع خواهد بود که نمونه آن در قرآن کریم نیز هست که خداوند متعال می فرماید: «وَ جَحَدُواْ بهِا وَ اسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَ عُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كاَنَ عَقِبَةُ الْمُفْسِدِين»
کفر به دو قسم جحودی و غیرجحودی تقسیم می شود که در تعریف کفر جحودی گفته اند که همراه آن تکذیب هم وجود داشته باشد؛ همانند «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِين».
کلمه «جهدوا» و مشتقات آن در قرآن کریم بسیار استعمال گردیده است همانند: «وَالَّذِينَ جَاهَدُواْ فِينَا لَنهْدِيَنهَّمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين/ کسانی که در راه ما تلاش کردند ما آنها را راهنمایی می کنیم و راههای خودمان را به او می نمایانیم.
از نظر قرآن کریم، جهاد به سه قسم جهاد با نفس، جهاد با مال و جهاد با دشمن بیرونی تقسیم می گردد.
در قرآن کریم خداوند متعال به اقسام جهاد اشاره فرموده است: «يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكمُْ عَلىَ تجَارَةٍ تُنجِيكمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ*تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجُاهِدُونَ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكمُْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَالِكمُْ خَيرٌ لَّكمُْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُون/ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، آيا شما را به تجارتى كه از عذاب دردآور رهاييتان دهد راه بنمايم؟ به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد، و در راه خدا با مال و جان خويش جهاد كنيد. و اين براى شما بهتر است، اگر دانا باشيد».
نبی مکرم اسلام(ص) در روایتی درباره جهاد با نفس فرموده است: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك/ دشمن ترین دشمنان تو نفسی است که در تو است».
همچنین رسول گرامی اسلام(ص) در حدیثی دیگر که متن آن از امام علی(ع) نیز نقل شده است می فرماید: «ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتباع الهوی و طول الامل/ چیزی که از همه چیز بر شما نگران ترم هستم، پیروی از هوای نفس است».(از خطبه 42 نهج البلاغه) نکته ای که باید به آن توجه داشت، این است که باید با هوای نفس مبارزه کرد و شاهد بر این مدعا، حدیث شریف از رسول اکرم(ص) است که درباره آن آمده است: گروهی به جنگ رفته بودند و هنگامی که از جنگ برگشتند، پیامبر(ص) فرمود: ما از جهاد أصغر فارق شدیم و جهاد أکبر بر ما باقی مانده است. که از حضرت سؤال شد: «قیل یا رسول الله و ما جهاد الاکبر قال جهاد الاکبر جهاد النفس/ جهاد اکبر چیست؟ که حضرت فرمود: جهاد اکبر، جهاد با نفس است». همچنین در آیه 40 سوره نازعات آمده است: « وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى/ و امّا كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد، و نفس [خود] را از هوس باز داشت»؛ نهی نفس از هوی، همان جهاد با نفس است.
قرآن کریم یک نوع از جهاد با مال را این طور عنوان می کند که انسان پول خود را برای مسلمانانی هزینه کند تا آنها را در جبهه نبرد با کفار و دشمنان اسلام مبارزه کنند. آیات مربوط به این موضوع در آخرین آیات سوره مبارکه توبه آمده است: «مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ/ مردم مدينه و باديهنشينانِ پيرامونشان را نباید كه از [فرمان] پيامبر خدا سر باز زنند و جان خود را عزيزتر از جانِ او بدانند، چرا كه هيچ تشنگى و رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمىرسد و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مىآورد قدم نمىگذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمىآورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان [در كارنامهشان] نوشته مىشود، زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند».
*جهاد امام حسین(ع) با دشمن بیرونی
أباعبدالله الحسین(ع) در زمان رحلت نبی مکرم اسلام(ص) هفت سال داشته و پیش از آن در جنگ ها حضور نداشتند؛ اما در سال های بعد در جنگ های فراوانی شرکت کردند که می توان از آن جنگ ها به جنگ جمل، صفین و نهروان اشاره نمود.
از تواریخ استفاده می شود که امام حسین(ع) در جنگهای دیگری نیز حضور داشتند که از جمله آن، فتح گرگان که در آن زمان به استرآباد مشهور بود، و لکن موردی که باید به آن پرداخته شود، جنگ هایی است که تحت فرماندهی پدر بزرگوارشان امام علی(ع) بوده که اولین آن، جنگ جمل است که حسنین(ع) در آن حضور داشته و رشادت هایی از خود نشان دادند.
امام حسین(ع) بسیار شجاع بوده و از جهاد هیچ هراس و واهمه ای نداشتند و شعارهای حضرت نیز گویای این واقعیت است که می فرمودند: «إنِّيْ لا أَرَيَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَالحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ إِلّا بَرَما/ من مرگ را جز سعادت، و زندگي و ستمگران را بجز مايه ملالت و بدبختي نميبينم»؛ اما چه علتی داشت که امام علی(ع) از حضور حسنین(ع) در جبهه و کثرت نبرد آنان کراهت داشت؟ که پاسخ آن را مرحوم سید رضی در نهج البلاغه ذکر کرده است؛ «و من كلام له(ع) فِي بَعْضِ اءيّامِ صِفَينِ وَ قَدْ رَاءى الْحَسَنَ ابْنَهُ ع يَتَسَرَّعُ إ لَى الْحَرْبِ: امْلِكُوا عَنِّي هَذا الْغُلامَ لا يَهُدَّنِي ، فَإِنَّنِي اءَنْفَسُ بِهَذَيْنِ (يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع) عَلَى الْمَوْتِ لِئَلاّ يَنْقَطِعَ بِهِما نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ (ص)/ آن حضرت(ع) در يكى از روزهاى جنگ صفين؛ فرزندش حسن(ع) را ديد كه به جنگ مى شتابد و چنين فرمود: نگه داريد و مانع شويد اين پسر را از جنگ تا با مرگ خود پشت مرا نشكند.نمى خواهم كه اين دو (يعنى حسن و حسين (ع) به كام مرگ افتند و با مرگ آنها نسل رسول الله (ص ) منقطع شود».
حضرت امیر(ع) از این زاویه به حسنین(ع) می نگریست که آنان فرزندان رسول خدا هستند و همه جا رعایت این جهت را داشتند.
آنچه که در سیره جهادی امام حسین(ع) باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، جنگ روز عاشوراست و یکی از نکات جالبی که در مقاتل مشاهده می شود، شهادت دشمن به انعطاف ناپذیری پیشوای سوم شیعیان در جهادگری و شجاعت است.
در تاریخ آمده است که هر مقدار از اصحاب أبی عبدالله(ع) به شهادت می رسیدند، ظهور و بروز کم شدن تعداد در اصحاب حضرت بسیار مبین و محسوس بود؛ اما کشته شدن در سپاه دشمن به چشم نمی آمد؛ چون تعداد آنها بسیار بالا بود ؛ طبیعی است که هراس در اصحاب امام حسین(ع) به وجود آید؛ اما ددر مقاتل و تاریخ نقل شده آمده که هر مقدار کار بر این امام همام سخت تر و هر مقدار حلقه محاصره دشمن تنگ تر می شد، چهره امام حسین(ع) برافروخته تر شده و ترس و واهمه ای در او راه پیدا نمی کرد.
ابن ابی الحدید درباره سیره جهادی امام و یاران باوفایش نقل کرده است که وقتی سپاه عمر سعد به کوفه برگشتند و مردم برای تماشا آمدند، مشاهده کردند که فقط هفتاد و چند سر بالای نیزه هاست؛ اما سپاهی که برای کشتن آنها رفته بودند، بالغ بر سی هزار نفر بود که شخصی از کوفیان به سپاه قاتلین شهدای کربلا گفت: وای بر شما؛ این جمعیت فراوان برای کشتن فقط هفتاد نفر رفته بودید که به او جواب دادند: «ویحک/ وای بر تو»؛ تو نمی دانی آنان چه کسانی بودند؛ اینها شیفته مرگ بودند و از هیچ چیز نمی ترسیدند.
ابن ابی الحدید درباره خود امام حسین(ع) می نویسد: «سید اهل الأباء الذی علم الناس الحمیّة و الموت تحت ظلال السیوف اختیاراً له علی الدنیّة، ابو عبداللّه الحسین بن علی بن ابی طالب، عرض علیه الامان و اصحابه، فانف من الذل و خاف من ابن زیاد ان یناله بنوع من الهوان ان لم یقتله؟، فاختار الموت علی ذلک... سید و سالاری که به مردم حمیّت و مرگ زیر سایه شمشیر را آموخت و آن را بر پستی و زبونی برگزید، ابوعبداللّه الحسین(ع) است که بر او و یارانش امان عرضه شد ولی به خواری تن در نداد و بیم آن داشت که ابن زیاد، بر فرض که او را نکشد، به گونه ای او را خوار و زبون سازد. از این رو مرگ را بر آن برگزید».
یکی از راویان کربلا به نام هلال بن نافع می گوید: من لحظات آخر بالای سر امام حسین آمدم او تنها افتاده بود «فو الله ما رأیت مکثورا قط قد قتل ولده و أهل بیته و أصحابه أربط جاشا منه/ به خدا قسم من مصیبت زده ای كه فراوان بر او بلایا و شداید هجوم آورده باشد و فرزندانش و خاندانش و اصحاب بزرگوارش كشته شده باشند مانند این مرد اینقدر قویّ القلب ندیده ام» و یا شخصی که در کربلا حضور داشت، می گوید: «فوالله ما رأيت قتيلا مضمخا بدمه احسن منه و لا انور وجها، لقد شغلني نور وجهه و جمال هيئته عن الفکر في قتله/ به خدا سوگند، هرگز کشتهي با خون آغشتهاي بدان زيبايي و نورانيت نديده بودم، نورانيت چهره و زيبايي سيماي او چنان مرا به خود مشغول کرد که نفهميدم چگونه او را به قتل رسانيدند.
ایمان به مبدأ و معاد و آن شجاعتی که از صفات نفسانی امام حسین(ع) بود، هرگز اجازه نداد که در دل ایشان ترس راه پیدا کند.
در روایتی از امام حسین(ع) درباره ذلت ناپذیری آمده است: «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ لَنا ذلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنـُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ آبِیَـةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلی مَصارِعِ الْكِرامِ/ آگاه باشید كه فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات كه ما زیر بار ذلّت برویم، زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از این كه ما ذلّت را بپذیریم دریغ دارند، دامنهی پاك مادران و مغزهی با غیرت و نفوس با شرافت پدران، روا نمی دارند كه اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه كریمان و نیك منشان مقدّم بداریم».
نظر شما