سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه: روانشناسان غربی از تعدادي داوطلب، آزمون خودکنترلی و اراده گرفتند. بعد به آنها تصاویری از افراد با اراده و خویشتندار دادند و گفتند: روزی سه بار و مثلاً به مدت 30 روز این تصاویر را ببینید. ميدانيد بعد چه شد؟ دوباره از آنها آزمون و مصاحبه گرفتند. این افراد قدرت خودکنترلی بالاتری در آزمون گرفتند، یعنی دیدن تصاویر افراد خویشتندار و با اراده روی آنها اثر مثبت گذاشته بود.
یك روز طلبهاي عراقی برای مشاوره پيش من آمد. ايشان وسواس و اضطراب بالایی داشت. احساس ارزشمندی و اعتمادبهنفسش ضعیف شده بود. به او تمرینهایی دادم، راضي نبود و زیاد به دلش ننشست. به او گفتم: یه سؤال دارم؛ شما خودتان را خوب میشناسید؟ به نظر خودتان چه چیزی روی شما اثر مثبت میگذارد و اعتماد بهنفس شما را بالا میبرد؟ کمی فکر کرد و گفت: راستش زندگی امام خمینی(ره). اگر سیدیهایی از ایشان پيدا كنم و ببینم، حرف و عمل ایشان به من روحیه و نشاط و اعتماد بهنفس میدهد. سخنش عجیب بود! اتفاقاً من یک بسته فرهنگي حاوي كتاب و سيدي از زندگانی امام(ره) از کودکی تا رحلت ایشان داشتم كه وقتي به ايشان دادم، گل از گلش شكفت و با خوشحالي از پيش من رفت.
از فیلمها، تصاویر و وصیتنامههای شهدا میتوانیم برای تقویت اراده و اعتماد بهنفس کمک بگیریم. امام على(ع) ميفرمايند «إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم...؛ اگر بردبار نيستى خود را بردبار جلوه بده، زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه
گروهى كند و به زودى يكى از آنان نشود.»(نهجالبلاغه، حكمت 207).
اين راهكار ساده، در زندگي و روابط ما کارایی بسيار دارد. «شناخت»، «هیجان» و «رفتار» ما یک مثلث را تشکیل میدهند که بر همدیگر اثر میگذارند و از هم اثر میپذیرند. وقتی ما وانمود کنیم و رفتارمان را شبیه افرادی مثل سرداران و آزادگان قهرمان درآوریم، احساسمان هم تغییر میکند و زمینه تغییر فکر نیز در ما ایجاد میشود و باور خواهیم کرد كه میتوانیم همت والايي داشته باشیم و بر قلههاي شكوه و عظمت بايستيم.
دراينباره ميتوانيم به تباکی بر حضرت سيدالشهدا(ع) مثال بزنيم. در روایت آمده است كه اگر نمیتوانی برای امام حسین(ع) گریه کنی حالت فرد عزادار و گریهکن را به خود بگیر تا بهتدریج احساست هم تغییر کند. در روایت داریم کسی که در رفتار و ظاهر، خود را به فقر و نداری بزند، فقیر میشود. یا کسی که خود را به صبوری بزند شکیباتر میشود. همینطور اگر همسری علاقه چنداني به همسرش ندارد اگر در «ظاهر و رفتار» وانمود و تلاش نمايد، «احساسش» نیز به تدریج تغییر میکند و عاشق همسرش خواهد شد.
*چه کسانی را الگو قراردهیم
حالا چه كساني را براي اين الگوپذيري توصيه ميكنيد و به چهدليل؟ پيشنهاد ما سرداران و رزمندگان دفاع مقدس است بهدليل ويژگيها و اوصافي که درآنان است .
یاد دائم خدا ،ارتباط با قرآن و ائمه، توكل بر خدا، صفا و خلوص، صمیمیت، همدلی با دیگران بهويژه زیردستان، اقتدار و جرئتورزی (دفاع از حق خود و دیگران) حقسالاری، عملگرایی، بصیرت و آگاهی، غیرت دینی، شجاعت، مردمی بودن، شهادتطلبی، شادابی و نشاط، ستيز در برابر خمودگی و بیحالی، شوخی متعادل، تواضع و فروتنی، حُسن خلق، ابتکار و خلاقیت، قناعت، اجتناب از اسراف و تجملگرایی، دوری از شهرتطلبی، تعهد، اعتدالگرایی و دشمنشناسی ازجمله این اوصاف می باشند.
*تكليف بیتکلف
تصور كنيد يكي از مسئولان رده بالاي نظام، يكي از عالمان بزرگ يا يكي از فرهيختگان بنام انديشه و ادب را كه مشغول نماز شدهاند و نوه ايشان هنگام به سجده رفتن، بر پشت ايشان مینشیند و بر نميخيزد.
تصور كنيد يكي از دانشمندان بزرگ را كه وقتي به منزل میرود كيف و كتاب را در اتاق مطالعهاش ميگذارد و با بچهها گرم بازي میگردد و مثلاً اسب آنها ميشود و... .
برترين انسانهاي هستي و رهبران بزرگ ديني ما با كودكان اینگونه برخورد میکردند. وقتي دنيا سختي پشت سختي دارد چرا ما خودمان با دست خودمان بت سختي بتراشيم و خود را به سختي و تكلّفي بيمعنا وادار كنيم؟!
يادم هست يك روز براي نماز به مسجد كوچك و عرفاني آیتالله ميانجي(ره) رفتم كه از عالمان وارسته و خودساخته بود. فرزندم را نيز كه آن زمان دو ساله بود، با خود همراه برده بودم تا چشمانش از اين عالم بزرگ و اين مرد نوراني عكس بگيرد و رنگ بسازد و به باورهاي درونياش بزند.
كودك در عالم خودش بود و مشغول شيطنتهاي اقتضاي سنش. من ولي نگران بر هم خوردن فضاي مسجد، مرتب به او عتاب ميكردم و آرامشش را ميخواستم.
بعد از نماز، يكي از بازاريان به سراغم آمد و درحالیکه اشك در چشمانش حلقه زده بود، دستم را در دستانش گرفت و فشرد و با لحني صميمانه و خودماني گفت: ما غلط كرديم تو نكن! ببخشيد رك میگویم اینطور میگویم تا در ذهنت بماند. با همين محدودیتهای لعنتي بود كه فرزندم را از نماز و مسجد و اسلام بيزار كردم.
بعد سرش را زير انداخت و دستش را از دستم بيرون كشيد و رفت.
منبع: خانه خوبان