به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی در سلسله یادداشتهای خود شیوه رفتاری شاگرد با استاد و بالعکس در سیره بزرگان را تبیین کرده است.
* وقتي هشام بن حکم يكي از شاگردان امام صادق علیه السلام برحضرت وارد ميشد او را در صدر مجلس مينشاند و ميفرمود: «هَذَا نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ». إعلامالوري، ص 280.
* ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي می گویند: شيخ انصاري (ره) نزد شاگرد خود مي نشست و از او درخواست موعظه ميكرد؛ آقا نه تنها ناراحت نمی شدند، بلكه به آن طلبه جايزه هم می دادند.
*علامه حسنزاده آملي می گویند: برف سنگيني در تهران آمده بود، روز تعطيل رسمي بود. ترديد داشتم به درسهاي علامه شعراني بروم يا نه. بالاخره رفتم و عذرخواهي كردم. ايشان فرمودند: امروز گداها را در مسير ديدي؟. گفتم: چطور! اين روزها بازارشان گرم است.
فرمود: آنها كارشان را تعطيل نكردند، ما چرا تعطيل كنيم؟.
* مردي از 600 كيلومتري به ديدن شهيد رجايي آمد. به او گفتند: كارش زياد است؛ فرصت ندارد. ساعت ها نشست تا اينكه شهید رجايي آمد. دست آقای رجايي را بوسيد و گفت: اين اداي ديني بود به معلّمي كه چيزها بسیای را به من آموخته بود و من فقط براي همين كار آمدم!.
* عيسي بن مريم (عليهما السّلام) به شاگردان خود گفت: از شما خواهشي دارم، گفتند: برآورده است. بلند شد و پاهاي شاگردان خود را شست و فرمود: إن أحق الناس بالخدمة العالِم.
* شهيد مطهّري (ره) وقتي نام اساتيد خود را ميبردند، با احترام و تعظيم بسيار زياد، تجليل ميكردند. مثلا به نام علامه كه ميرسيدند ميگفتند: روحي له الفداء.
* سيّد رضي (ره) گردآورنده نهجالبلاغه، استاد اديبي از غير مذهب شیعه داشت. وقتي استاد از دنيا رفت، هر وقت سيّد رضي (ره) مي خواست از قبرستان استاد خود عبور كند از اسب پياده ميشد تا آخر قبرستان پياده ميرفت و بعد سوار ميشد. پرسيدند: علّت اين كار چيست؟. فرمود: معلّم من در اين قبرستان خوابيده است.
* صاحب جواهر، هنگام تدريس از نوشته هاي شيخ انصاري (ره) استفاده ميكرد و شيخ انصاري (ره) با شاگردان خود در درس صاحب جواهر حاضر ميشد و هيچكدام از این کار ابايي نداشتند.
* حاج ملا هادي سبزواري به هنگام شنيدن نام شيخ انصاري (ره) از جا بلند ميشد و با تعبير: منه السّلام و اليه السّلام و عليه السّلام از او احترام ميكرد.
* آيت الله كوهكمرهاي از مشاهير زمان خود، وقتي ديد شيخ انصاري به خاطر عدم شهرتش دو سه نفر شاگرد بيشتر ندارد، درسش را تعطيل كرد و خود و شاگردانش به پاي درس شيخ رفتند.
* خليل قزويني، بعد از مباحثات علمي با فيض كاشاني وقتي متوجّه اشتباه خود شد، بيدرنگ جهت عذرخواهي از قزوين راهي كاشان شد. وقتي درب خانه فيض رسيد، گفت: يَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِيءُ و بلافاصله برگشت كه در اخلاصش خِللي وارد نشود.
منبع: از یادداشت های حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
نظر شما