به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، وی که در سال 1273در اصفهان دیده به جهان گشود در همان دیار از زعامت دینی برخوردار بود و به وعظ و ارشاد مردم و تبلیغ و ترویج دین می پرداخت، همچنین از جمله موسسین انجمن صفاخانه اصفهان بود و در مجله« الاسلام» مقالاتی در رد مسیحیت منتشر کرد.
تاریخ وفات ایشان را سال 1357قمری ذکر کرده اند، رساله پیش رو دستورالعملی اخلاقی از این عالم دینی است که با استفاده از آیات و روایات و برگفته از مکتب اخلاقی و ائمه اطهار علیهم اسلام نگاشته شده است. این رساله پربار بر محوریت 5نکته اخلاقی است که شاعری آن را در این بیت گنجانده است.
صمت وجوع و سهرو عزلت و ذکری بداوم ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
البته مولف به جای عزلت، فکر و تفکر را آورده زیرا با روایات اهل بیت سازگارتر است .
پیش از آن در مقدمه دو نکته یعنی جزم و یقین و اخلاص در نیت و 5شرط را که عبارتست از طهارات بدن و لباس و خوراک و حلال بودن آنها، دائم الوضو بودن، اجتناب از گناهان صغیره و کبیره و توسل به اهل بیت(ع) یادآورشده است و در پایان به دو توصیه اشاره می کند؛ حضور قلب در نماز و گریستن به حال خویشتن.
ترجمه متن عربی این رساله به قلم علامه سید حسن صدر در ادامه می آید؛
بسم الله الرحمن الرحیم
عموزاده من سید جواد بلند مرتبه صاحب اجداد بزرگوار، چنین می گوید:
بسم الله الرحمن الرحیم
بدان ای برادر دینی پیرو راه صالحان که آنچه در باب مجاهده و سیر الی الله و من الله و لله و بالله و فی الله به من رسیده و مضمون آیات و روایات و مورد تایید عقل می باشد چنین است:
اول: سکوت(صمت)
دوم: گرسنگی(جوع)
سوم: شب زنده داری(سهر)
چهارم: تفکر
پنجم: ذکر دائمی
و پیش از شرح این پنج چیز باید متذکر شوم که رهرو راه سلوک باید دو ویژگی را در خود ایجاد کند:
اول: اراده محکم و یقین به اینکه بر این ریاضت ها تا پایان ثابت قدم بماند و پس از شروع آن را رها نکند که ترک آن ممکن است به وسواس و تسلط شیطان بینجامد و نتیجه عکس داشته باشد پس باید رهرو عزم جدی داشته باشد که تا پایان به این دستورات عمل کند و در این راه از پیش آمدها باکی نداشته باشد؛ چرا که ممکن است در میان راه دچار فساد و مانع و تنگی سینه و وحشت شود که نباید به آن اعتنا کند و برای برطرف کردن این مشکلات از ذکر بهره بجوید و چه بسا گرفتار خطورات شیطانی و حتی رحمانی گردد که اگر نتواند نوع آن را تشخیص دهد باید آن را به استاد خود عرضه کند.
دومین امری که رهرو باید آن را در خود ایجاد کند اخلاص در نیت است تا عمل و سلوک او برای نزدیکی به خداوند متعال باشد و در نهانخانه قلب او هدف و غرضی جز خداوند و رسیدن به او نباشد، زیرا فقط خدا شایسته عبادت و سپاس و دوست داشتن و اطاعت است.
پس باید انگیزه اطاعت از خداوند نیز یکی از امور یاد شده باشد نه حب دنیا و جاه و مکاشفه و صفای قلب و مانند اینها بلکه هدف فقط باید خداوند باشد.
خدایا توفیق توفیق، جذبه جذبه، شوق شوق، خدایا مرا به آنچه برای آن مرا آفریده ای رهنمون کن و مرا بدان مایل کن و مرا از خواری نزد خود حفظ کن.
پس مرید و رهرو باید در عمل خود دقت کند و معلم نیز باید نیت او را بیازماید که آیا خالص است یا خیالات فاسد با آن در آمیخته پس هرگاه به این نتیجه رسید که نیت او خالص است، او را وارد اولین چهله تمرینی می کند که سخت ترین چهله ها است اما نترس و اندوهگین مباش که آسان خواهد شد.
*اعمال چهلم اول عبارتند از:
اول: امور طهارت بدن و لباس و خوردن و آشامیدن به این گونه که در حد ممکن طهارت شرعی واقعی داشته باشند البته به گونه ای که به وسواس و آزار دیگران نینجامد پس اگر مستلزم اینها شد لازم نیست بلکه باید به اصالة الطهاره و سایر امارات شرعی عمل کند.
دوم: حلال بودن خوردنی ها و آشامیدنی ها و لباس و مکان.
سوم: مداومت بر طهارت از حدث و اگر طهارت با آب برایش ممکن نباشد، برای نماز شب تیمم کند.
چهارم: توبه از گناهان صغیره و کبیره و بلکه هرگونه توجه به غیر خدا و اینکه توبه او توبه نصوح باشد.
پنجم: توسل به ائمه(ع) به ویژه امام عصر صاحب الزمان علیه و علی آبائه أفضل الصلاة و السلام.
و پس از آن با قوت قلب و اشتیاق تمام مشغول ذکر توحیدی شود که خداوند هدایتگر است.
* پنج امری که هنگام مشغول ذکر باید رعایت شود
*اول: سکوت
مراد از سکوت این است که سخن نگوید مگر به قدر ضرورت گویی کر و لال است و حتی اگر می تواند به جای دو کلمه از یک کلمه استفاده کند و هنگام سخن گفتن زبانش پس از قلبش باشد به این معنا که پیش از سخن گفتن در کلام خود بیندیشد و اگر نتواند سکوت کند در دهان خود سنگریزه قرار دهد تا مانع سخن گفتن او شود و البته سنگریزه ها نباید مانع ذکر او باشد و هنگامی که بخواهد سخن بگوید آنها را مخفیانه از دهان خود خارج سازد و سپس دوباره در دهان خود قرار دهد.
*دوم: گرسنگی
مراد از گرسنگی سبک بودن شکم از غذا و آشامیدنی است به این صورت که وقتی هنوز گرسنه است دست از غذا بکشد و خوراکی هایی مانند ماست و پیاز و باقلا و سبزیجات که تولید باد می کند نخورد و هرگاه مبتلا به یبوست مزاج شد اشکال ندارد چیزی بخورد که یبوست او درمان شود و شهوت حیوانی خود را ارضا کند. همچنین روزه بگیرد و اگر چهله او در ماه رمضان باشد که چه بهتر چرا که چهله ماه رمضان بهترین چهله ها است إن شاء الله.
*سوم: شب زنده داری(سهر)
مرد از آن بیداری در زمان های پرفضیلت و مداومت بر ذکر در این زمان ها است البته نه اینکه اصلا نخوابد بلکه هرگاه خواست در یک سوم میانی شب یا هنگام قیلوله قبل از ظهر یا اول طلوع خورشید به اندازه ربع ساعت بخوابد و خواب او همراه با آداب شرعی باشد.
*چهارم: تفکر
تفکر بال عقل است که در یک ساعت تو را به اندازه چهل سال به جلو می راند.
اما تفکر رهرو باید در یکی از این پنج مساله باشد:
اول: فکر مرگ و فنای اشیا و بی اعتبار بودن دنیا و به عنوان مثال اشیاء فانی حتی کوه ها و و زمین و آسمان و حیوانات و انسان ها را بشمرد و تامل کند که اینها باید نابود شوند حتی فرشتگان و جمادات و نباتات و اینکه هیچ کدام از مخلوقات باقی نمی ماند و این آیه را زمزمه کند: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والإکرام»[1] تا آخر آیه.
دوم: تفکر در حساب خودش هنگامی که دچار رقت قلب و حسرت در حساب می شود پس خودش را از ابتدای بلوغ تا ساعتی که در آن است محاسبه کند و به یاد گناهان و تقصیرها و جسارت های خویش نسبت به مولایش بیفتد و اعمال شب و روز خود را نیز در یک ساعت مشخص محاسبه کند.
سوم: تفکر در اینکه از به کجا آمده و برای چه آمده و اینجا کجاست و قرار است به کجا باز گردد و در راه بازگشت خود باید چه توشه ای بردارد و این آیه را تکرار کند: «أفحسبتم أنما خلقناکم عبثا و أنکم إلینا لا ترجعون»[2].
چهارم: تفکر در آفاق و انفس. در آفریده ها و حکمت و مصلحت خلقت آنها و آفریننده و ویژگی های او بیندیشد که این گونه از تفکر بسته به اختلاف معرفت افراد متفاوت است.
پنجم: تفکر در نعمت های خداوند جل جلاله به تمام مخلوقات به ویژه به شخص رهرو؛ نعمت هایی مانند آفرینش، رزق، حیات و توفیق از اول عمر تا کنون و اینها را بارها تکرار کند؛ چرا که هرچه بیشتر در نعمت های خدا بیندیشد محبت و معرفت او نسبت به خداوند بیشتر می شود و اینها دو هدف اصلی سلوک هستند.
رهرو هنگام تفکر نباید از ذکر لفظی و قلبی خود غافل شود و منافاتی میان فکر و ذکر وجود ندارد، بلکه هرکدام یار دیگری است.
*پنجم: ذکر
یکی از امور ضروری، شرح مراد از ذکر در این چهله تمرینی می باشد.
بدان که مراد از آن ذکر توحید است که ذکر اولیاء خدا می باشد که امانت الهی را گرفتند و آن را به صاحبش رساندند یعنی ذکر: «لا إله إلا الله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی»[3] و مداومت بر این ذکر در شب و روز و خواب و بیداری.
برخی از بزرگان علاوه بر اعمال و اوراد خاص خود، این ذکر را در شبانه روز سی هزار بار تکرار می کردند.
همچنین هنگامی که رهرو گرفتار خطورات شیطانی شود سه بار این ذکر را تکرار کند که: «رب أعوذ بک من همزات الشیاطین و أعوذ بک رب أن یحضرون»[4] این ذکر را هنگام عارض شدن خطورات بگوید که إن شاءالله برطرف می شود.
و هنگامی که به یاد مرگ افتاد بگوید: «رب ارجعون لعلی أعمل صالحا فیما ترکت»[5]: (پروردگارا مرا بازگردان شاید در دنیا عمل نیک انجام دهم) و بگوید: «ربنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنا ظالمون»[6]: (پروردگارا ما را از آتش خارج کن که اگر بار دیگر به گناه بازگشتیم ما ظالم و شایسته عذابیم) و «فهل من شفعاء فیشفعوا لنا أو نرد فنعمل غیر الذی کنا نعمل»[7]: (آیا شفیعانی هستند که ما را شفاعت کنند یا اینکه به ما اجازه بازگشت داده شود تا بازگردیم و به گونه ای دیگر عمل کنیم). و رهرو در این هنگام باید فرض کند به دنیا بازگردانده شده و باید به عهد خود وفا کند.
*سه حالت نشستن
هنگام طلوع و غروب خورشید بسیار تسبیح بگوید و هنگام سحر فراوان استغفار کند و در باقی اوقات به جز اوقات نماز های واجب و نوافل نیز هنگام نشستن با طهارت و رو به قبله بنشیند به یکی از سه شکل زیر:
- دوپای خود را بکشد و دست بر زانوهای خود بگذارد.
- دست هایش را به دور زانوها حلقه کند و زانوها را در شکم خود جمع کند مانند مادری که فرزند خود را از دست داده و چه مادر فرزند مرده ای اندوهگین تر از سالک مجاهد است؟
- همچون حالت تشهد به صورت دوزانو بنشیند.
و با تمام قدرت مشغول ذکر توحیدی شود گاه با صدای بلند و گاه آهسته.
و به هر حال ذکر را با قدرت و محکم بگوید به ویژه لفظ جلاله را به گونه ای که ذکر در سینه و سپس در قلب صنوبری او وارد شود و ذکر الهی در رگ ها و گوشت و خون او درآمیزد و هنگام تلفظ بخش اول ذکر (لا إله) نفی خدایان باطل را در نظر بگیرد به این معنا که هیچ معبود، ضرر رساننده، سود رساننده، عزت بخش، خوار کننده، فریادرس و اجابت کننده ای جز خداوند وجود ندارد.
و پیوسته بر این ذکر مداومت داشته باشد به ویژه در یک سوم اول و آخر شب و بین الطلوعین و از غروب خورشید تا غروب شفق که اینها ساعت های غفلت است.
و همچنین ذکر را در تمام روز به جز اوقات نماز و اوقاتی که در شرح سهر بیان شد تکرار کند تا اینکه این ذکر با مداومت به ذکر قلبی تبدیل شود و قلب نیز با زبان همنوا شود و معنای ذکر لفظی در قلب نیز ایجاد شود.
و هنگام خواب پس از استغفار همچون کسی که در حال مرگ است با دنیا وداع کند و تسبیح حضرت فاطمه زهرا(ع) را بخواند.
آنگاه با طهارت و بر دست راست خود در حالی که سرش رو به مغرب و پاهایش رو به مشرق است مانند میت در قبر بخوابد به گونه ای که صورتش رو به قبله باشد.
و اگر نتواند این گونه بخوابد مانند محتضر بخوابد یعنی پاهایش رو به قبله باشد و ذکر توحیدی را تکرار کند تا به خواب برود.
هنگامی که بیدار شد ابتدا از خداوند به خاطر اینکه روح او را بازگردانده تشکر کند و بگوید: «الحمد لله الذی أحیانی بعد ما أماتنی و ألیه النشور الحمد لله الذی رد علیّ روحی لأحمده و أعبده»[8]: (سپاس خدایی را که پس از آنکه مرا میرانده بود زنده ساخت و بازگشت همه به سوی اوست. سپاس خدایی را که روحم را به من بازگرداند تا او را سپاس گویم و بپرستم) و «الحمد لله الذی خلق الموت و الحیاة لیبلونا أینا أحسن عملا»: (سپاس خدایی را که مرگ و حیات را آفرید تا ما را بیازماید که عمل کدامیک از ما بهتر است).
سپس تسبیح خدا بگوید و برخیزد و اگر شب بود به زیر آسمان برود و به ستاره ها بنگرد و بگوید: «إن في خلق السماوات والارض واختلاف اللیل والنهار والفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما أنزل الله من السماء من ماء فأحیا به الأرض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح والسحاب المسخر بین السماء والأرض لآیات لقوم یعقلون»[9]: (راستی که در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند با آنچه به مردم سود می رساند و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن هر گونه جنبنده ای پراکنده کرده و گردانیدن بادها و ابری که میان آسمان و زمین آرمیده است ، برای گروهی که می اندیشند واقعاً نشانه هایی گویا وجود دارد).
سپس وضو بگیرد و مشغول نوافل شود و پس از آن ذکر توحیدی خود را ادامه دهد.
* سفارش به دو امر مهم
اول: حضور قلب در نمازهای واجب و نوافل و بکوش خدا را آن گونه عبادت کنی که گویی اورا می بینی که هرچقدر حضور قلب تو بیشتر باشد نزدیکی تو به خدا بیشتر است.
دوم: گریه هنگامی که بیاید پس در هر حالی که هستی گریه کن و آن را از دست مده و تلاش کن گریه تو بیشتر شود تا اعضایت از کار بیفتد و از حال بروی که این موجب سلامت بدن تو و رسیدن به منزل است.
اینها دستورالعمل چله اول سالک است و پس از آن نیز سه چهله هست.
قلب ها زخمی و بیمار است پس سلوک خود را حتی از خانواده و فرزندانت پنهان کن و هرگاه در طول سلوک خطورات به سراغ تو آمد یا مشکلی پیش آمد که نتوانستی آن را اصلاح کنی، آن را به استاد خود عرضه کن تا آن را اصلاح کند که هر مرضی دوایی دارد به جز جهل.
این بود دستور آقا حاج سید محمد جواد سلمه الله فرزند مرحوم آقا مجتهد فرزند مرحوم سید صدرالدین شاگرد مرحوم حاج شیخ محمد حسین که او نیز شاگرد مرحوم آخوند حاج فتحعلی سلطان آبادی می باشد.
منبع: نشریه شهاب میراث
[1]. الرحمن، 26و 27.
[2]. المؤمنون، 115.
[3]. این حدیث مشهور به حدیث سلسلة الذهب است که از امام رضا علیه السلام روایت شده. مراجعه شود به عیون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص145، باب 37، ح4.
[4]. المؤمنون، 97.
[5]. المؤمنون، 99ـ 100.
[6]. المؤمنون، 107.
[7]. الاعراف، 53.
[8]. مصباح المتهجد، ص127.
[9]. بقره، 164.