سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» گزیده ای از مقاله ای در خصوص «گونه ها و بایسته های زهد در سبک زندگی ائمه معصومین(ع)» به قلم مرضیه سادات سجادی و محسن انبیائی را منتشر می کند.
تاریخ بشر نشان دهنده برخوردهای گوناگون انسان ها در میزان بهره مندی از لذت های دنیایی است. گروهی آشکارا بهره مندی هرچه بیشتر از لذتهای جسمانی دعوت کرده و سعادت را در بهره مندی هرچه بیشتر از این لذات می داند و در سوی دیگر گروهی نیز فضیلت را در ترک همه نعمت های جسمانی می داند که هر دو گروه خود را حق و در مسیر مستقیم الهی می دانند و دیگران را به افراط یا تفریط متهم می کنند؛ متأسفانه در میان امت اسلامی نیز این دو خط فکری طرفدارانی دارد.
* معنا شناسی زهد
زهد در قلب انسان ریشه دارد و بدان معناست که انسان به دنیا وابسته نباشد؛ بنابراین امکان دارد شخصی با وجود آنکه به بالاترین درجات زهد رسیده باشد در دنیا کار و تلاش فراوانی داشته باشد و از نعمت های الهی نیز استفاده لازم را ببرد. از دیگر سو باید توجه داشت که زهد، امری قلبی و درونی است؛ مانند احوال قلبی دیگر بر جوارح انسان تأثیر خود را خواهد گذاشت و اگر انسان واقعاً در دل خود به دنیا بی رغبت شود، این بی رغبتی سبب خواهد شد او در تعیین رابطه خویش با دنیا، شیوه دیگری را برگزیند و از ثروت اندوزی دوری کند.
* تنوع اشکال اخلاقی در عین ثابت بودن اصول کلی اخلاقی
در ابتدا وضعیت مفاهیم اخلاقی زهد از نظر مطلق و نسبی بودن باید مورد توجه قرار گیرد. مطلق گرایی اخلاقی به این معناست که ارزش های اخلاقی، معیارهایی دائم و حقیقی دارند و برخی اصول بنیادین احکام اخلاقی مانند: خوب بودنِ عدالت و بد بودنِ ستم، تغییر ناپذیر هستند.
در مقابلِ مطلق گرایی، نسبی گرایی وجود دارد که براساس این دیدگاه، هیچ یک از اصول و آموزه های اخلاقی، حُسن و قُبح ذاتی و حقیقی ندارند؛ از این رو عواملی چون سلیقه و قرارداد در آنها اثرگذار است و آنها را دستخوش تغییر می کند.
بی شک آموزه های اخلاقی اسلامی با نظام نسبی گرایی تناسبی ندارد و این آموزه ها از نظامی مطلق گرای تبعیت می کند ولی این به آن معنا نیست که همه مفاهیم اخلاقی، مطلوبیت همیشگی داشته باشد. ممکن است عمل اخلاقی خوبی مانند راستگویی که در موجب آسیب زدن به جان فردی شود، دیگر پسندیده نخواهد بود. از دیگر سوی باید توجه داشت مطلوب بودن یک مفهوم اخلاقی به معنای ثابت بودن شکل و قالب اجرای آن در شرایط مختلف نیست.
* سیره اهل بیت(ع) در مسئله زهد
انسان زاهد، انسانی است که به دنیا وابستگی نداشته باشد، ولی نحوه تعامل او با دنیا، معلول عوامل و شرایط زمانی و مکانی است. توجه به این مسئله می تواند ما را در رسیدن به برنامه ای جامع که از سیره اهل بیت(ع) در تعامل با دنیا گرفته شده است، رهنمون باشد. برای رسیدن به این مهم، باید نخست دو عرصه گوناگونِ تولید و مصرف را از یکدیگر جدا و سیره اهل بیت(ع) را در هر یک به صورت جداگانه بررسی کرد.
زهد در عرصه تولید: روایات موجود از تلاش و کار بسیار اهل بیت(ع) در عرصه تولید خبر می دهد. امامان معصوم(ع) از همۀ توان خویش در امر تولید استفاده می کردند و وابستگی نداشتن به دنیا را مانعی برای تلاش در این عرصه نمی دانستند. البته باید بدانیم که منظور از فعالیت اقتصادی، آن نیست که انسان همه وقت و سرمایه خود را در این راه صرف کند؛ همچنین تولید مطلوب، تولیدی است که بایسته های سطح مصرف در آن رعایت شود، تولید در مسیر تهیه کالاهای اساسی و ضروری جامعه اسلامی باشد و فعالیت های اقتصادی در هر سطحی نباید مانع یاد و ذکر الهی باشد.
زهد در مصرف: علاوه بر سیره معصومین (ع) در زهد در عرصۀ تولید، لازم است زهد در عرصۀ مصرف نیز بررسی گردد. این نوع زهد در سه گونه: زهد زمامداری، زهد ایثاری و زهد مقامی است.
* زهد زمامداری مربوطه به حاکمان است و افرادی که مسئولیت اجرایی ندارند از این درجه زهد معاف هستند.
بر اساس این زهد، زندگی مسئولان و حاکمان باید در سطح زندگی اقشار متوسط جامعه قرار گیرد. از این رو در مسئولان باید منش و رفتار امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری وجود داشته است.
* زهد ایثاری در شرایط بحرانی نمود پیدا می کند؛ دیگران را بر خویشتن مقدم داشتن و خود را برای آسایش دیگران به رنج و زحمت انداختن است. این نوع از زهد در صورتی که نیازمندان جامعه بیشتر باشند و نیاز آنها نیز بیشتر باشد، نمود بیشتر پیدا می کند.
* زهد مقامی نیز زهدی است که در تمامی شرایط زندگی خوب است. بنابر زهد مقامی، معصومان(ع) در استفاده از نعمت های دنیوی به حداقل ها اکتفا می کردند و استفاده بیش از آن را منافی مقام خویش می دانستند. در عین حال دیگران را که ظرفیت تحمل این درجه زهد را نداشتند، به آن توصیه نمی کردند که گاه از آن حتی نهی می کردند.
1. نسبی بودن زهد مقامی: زهد مقامی درجات گوناگونی دارد و اینگونه نیست که صرفاً به درجه های بالای ایمانی اختصاص داشته باشد، بلکه سطحی از آن برای هر انسانی به فراخور حال او مطلوب است که رعایت مقتضیات خاص آن سطح، او را برای ورود به سطح بالاتر آماده سازد.
2. عدم جواز یا عدم وجوب: مراد از مطلوب نبودن درجه های بالاتر زهد، برای کسی که به آن مقام دست نیافته، آن نیست که استحباب آن سطح برداشته شود، بلکه گاه حتی رعایت درجات بالاتر زهد، برای وی ناپسند است. زیرا موجب می شود طبع وی از زهد تنفر پیدا کند و از ادامه میسر سیر و سلوک باز بماند.
3. معنای مطلوبیت شأنی: گاه مراد از مطلوب نبودن بالفعل یک عمل برای فرد، آن است که آن عمل در حال حاضر برای او مطلوب بوده و صرفاً در صورت وجود برخی شرایط خاص مطلوب می شود. با این حال هیچ نیازی نیست که فرد، آن شرایط را فراهم کند.
4. فشار وارد نکردن بر اطرافیان: انسان زاهد، افزودن بر آنکه باید مقام خویش را با دقت بشناسد و آنگاه سطح مناسب زهد را برای خود برگزیند، باید حال اطرافیان خود را نیز مراعات کند و زندگی زاهدانه خویش را به گونه ای برنگزیند که بر دیگران فشار وارد کند. هر چند پسندیده نیست انسان همسر و فرزندان خویش را در امر دخل و خرج کاملاً آزاد بگذارد؛ توجه به زهد مقامی سبب می شود اعطای سطحی خاص از آزادی به ایشان در هزینه ها، توجیه مناسب داشته باشد.
5. رعایت شرایط زمان: انسان مؤمن افزون بر اینکه باید حال اطرافیان خود را مراعات و از سختگیری بی دلیل نسبت به آنها خوداری کند، باید شرایط زمان و مکان را نیز در نظر بگیرد و به گونه ای زاهدانه رفتار کند که مشکلاتی چون انگشت نما شدن، بدبینی و تمسخر برای وی در پی نداشته باشد و موجب وهن دین و مذهب نیز نشود.
از این رو، اهل بیت(ع) هنگامی که در خلوت خویش بودند، زهد مقامی خویش را مراعات می کردند ولی آنگاه که در معرض دید عموم بودند، حال عموم را مراعات می کردند و لباس خاص خویش را تغییر می دادند.
منبع: مجموعه مقالات، جلد 1( مقالات برگزیده همایش علمی پژوهشی سبک زندگی اهل بیت(ع) )
انتهای پیام// 15/ 313