به گزارش خبرگزاری حوزه به نقل از شفقنا، عبدالباری عطوان، روزنامه نگار و تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه رای الیوم در مقاله ای که تحت عنوان «چه انگیزه های در پس پرده تصمیم عربستان سعودی مبنی بر اعزام نیروی زمینی برای جنگ در سوریه وجود دارد؟ آیا این کار را برای رویارویی با داعش یا سرنگونی نظام الاسد و یا هر دوی آنها انجام می دهد؟ احتمال موفقیت و شکست این اقدام چقدر است؟ کدام یک از دیگر کشورهای اسلامی و عربی در این عملیات شرکت خواهند کرد؟» روی پایگاه اینترنتی این روزنامه قرار گرفته، آورده است:
«در گذشته نه چندان دور به مدت سه روز شاید هم بیشتر منتظر می ماندیم تا از واکنش رسمی عربستان سعودی در قبال هر گونه رویداد عربی و یا بین المللی از جمله پیمان کمپ دیوید که منطقه را به لرزه درآورد و در اصول و قواعد آن شکاف ایجاد کرد، مطلع شویم.
با این حال هم اکنون وضعیت تغییر کرده و عربستان سعودی خود به منبع رویداد و خبرسازی تبدیل شده و دارای سخنگوهای نظامی و امنیتی است که از صحبت کردن متوقف نمی شوند و از فضیلت سکوت تنفر دارند، کنفرانس خبری برگزار می کنند، به دیدار اهالی رسانه می روند، برای پیشکسوتان شبکه های ماهواره ای مزاحمت ایجاد می کنند و یکی پس از دیگری شگفتی رقم می زنند که بنا بر ارزیابی فرد گیرنده و جبهه سیاسی و عقیدتی وی، برخی از آنها مسرت بخش و برخی دیگر ناخوشایند می باشند.
در همین راستا نیز، سرتیپ احمد عسیری، سخنگوی عملیات «طوفان قاطعیت» (مشاور وزیر دفاع عربستان سعودی) شامگاه پنج شنبه یک شگفتی دیگر را رقم زد هنگامی که از آمادگی عربستان برای مشارکت در هر گونه عملیات زمینی در خاک سوریه خبر داد اگر ائتلاف بین المللی تحت رهبری آمریکا تصمیم بگیرد دست به چنین عملیاتی بر علیه داعش بزند.
به باور ما همزمانی اعلام آمادگی عربستان با اقدام سخنگوی نظامی مصر مبنی بر انتشار تصاویری در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی فیسبوک از حرکت یگان های نظامی نیروهای مسلح این کشور به سوی عربستان سعودی جهت مشارکت در فعالیت های رزمایش مشترک «رعد شمال» که چندین روز طول می کشد و هدف از آن افزایش میزان کارایی تکنیکی و رزمی نیروهای شرکت کننده می باشد، اتفاقی نیست بلکه در راستای طرح هایی است که پیشتر آمریکا و چندین کشور منطقه ای عضو ائتلاف بین المللی ضد داعش بر سر آنها به توافق رسیده اند.
هراس ترکیه و عربستان از پیشرفت ارتش سوریه
در واقع پیشرفت میدانی بزرگ و حیاتی نیروهای ارتش سوریه در منطقه حلب و استان درعا در جنوب این کشور و همچنین شکستن محاصره سه ساله شهرک های نبل و الزهراء با پوشش هوایی روسیه، عربستان سعودی و هم پیمان آن را به هراس انداخته و باعث شد هر دو کشور از تردید و دو دلی پنج ساله خود دست بکشند و چالش مشارکت زمینی در جنگ سرنگونی نظام حاکم در سوریه را بپذیرند.
در همین راستا نیز بعید به نظر نمی رسد که عامل اصلی صدور دستور العمل خروج فوری هیئت نمایندگی اپوزیسیون سوریه از گفت و گوهای ژنو و بازگشت به الریاض با هواپیمای خصوصی اختصاص یافته برای آنها از سوی رهبران عربستان سعودی، همین کودتا در موضع گیری های این کشور و ترکیه باشد.
از سوی دیگر، هر چند رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه با تمسخر گزارش های روسی مبنی بر استقرار شمار زیادی از نیروهای نظامی ترکیه در مرز سوریه برای انجام حمله نظامی را تکذیب کرد، اما این بدان معنی نیست که در واقع چنین نیروهایی مستقر نشده اند.
سناریوی جدید برای تشدید نظامی گری در منطقه
در همین حال، پس از بی نتیجه ماندن راه حل سیاسی در ژنو و بازپس گیری مناطق زیادی از سوی نیروهای ارتش سوریه با سرعت بی سابقه ای، سناریوی جدیدی برای تشدید نظامی گری مطرح شده و مجهز ساختن مخالفان با سلاح های باکیفیتی که همواره درخواست می کردند نیز بعید به نظر نمی رسد.
این در حالی است که وزرای دفاع کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) هفته آینده در بروکسل بلژیک نشستی برای بررسی آمادگی عربستان سعودی جهت اعزام نیروی زمینی، وضع طرح هایی درباره چگونگی تعامل با تغییر معادله قدرت به نفع نظام حاکم در سوریه و آغاز حملات هوایی جدید برای پایان هرج و مرج ناشی از حملات هوایی پنج سال پیش این سازمان در لیبی، برگزار خواهند کرد.
در حالی که عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی طی شش ماه گذشته همواره گفته معروف خود یعنی «بشار اسد با راه حل سیاسی و در غیر این صورت با راه حل نظامی از قدرت کنار خواهد رفت» را تکرار می کرد، حال باید پرسید که آمادگی برای اعزام نیروی زمینی به سوریه بازتاب دهنده ناامیدی از راه حل سیاسی و روی آوردن به گزینه نظامی است؟
عربستان و ترکیه بدنبال مبارزه با داعش نیستند
بدون شک هر گونه نیروی زمینی که عربستان سعودی و ترکیه به سوریه بفرستند، برای مبارزه با داعش نیست هر چند که بهانه اعلام شده از سوی آنها همین باشد، بلکه این دو کشور خواستار جلوگیری از تسلط نیروهای ارتش سوریه بر شهر حلب، پایتخت اقتصادی این کشور، پیشروی به هر نحوی به سوی دمشق برای سرنگونی نظام حاکم در صورت پیدا کردن راه قابل عبور و بازگرداندن اعتماد به نفس به نیروهای اپوزیسیون مسلح هستند که در این اواخر اعتماد به نفس آنها به ویژه در میان عناصر «جیش الاسلام» پس از ترور رهبر گروه یعنی «زهران علوش» و همجنین «جیش الفتح» که در معرض فشارهای زیادی در ادلب و جسر الشغور و بمباران شدید روسیه قرار دارد، به شدت تضعیف شده است.
در اینجا باید به این مسئله اشاره کنیم که پروفسور «پل کندی»، نویسنده مشهورترین کتاب درباره فروپاشی امپراتوری ها در طول تاریخ، دلایل فروپاشی را در سه مورد خلاصه کرد که عبارتند از:
نخست: گسترش نظامی با وجود نبود پوشش اقتصادی کافی که به ورشکستگی آن منجر می شود.
دوم: دخالت نظامی در کشورهای خارجی فراتر از مرزها که به معنای گسترش بیش از توانایی های نظامی و ارتش های آن و همچنین اعزام نیروهای بیشتر می باشد.
سوم: تضعیف امنیت داخلی به دلیل تمرکز روی دخالت های خارجی و به کار گیری تمامی امکانات مالی و بشری در راستای پشتیبانی از آن که به تضعیف امپراتوری از درون و افزایش ناآرامی ها و انقلاب های داخلی می انجامد.
نشانه های شکست و فروپاشی عربستان و ترکیه دیده می شود
ما به خوبی می دانیم که عربستان سعودی یک امپراتوری بزرگ همانند امپراتوری های رم، پارس، اموی و عباسی نیست، این را هم می دانیم که امپراتوری عثمانی سقوط کرده و تلاش های اردوغان برای احیای آن نیز همچنان متزلزل و بی نتیجه مانده است، با این حال سه عامل مذکور به نحوی در مورد هر دو کشور مطابقت دارند همان گونه که سه دهه پیش نیز روی امپراتوری شوروی منطبق شده و شاید در آینده نیز روی آمریکا مطابقت داشته باشد.
عربستان سعودی ۱۱ ماه است که در حال جنگ زمینی و هوایی در یمن بر علیه فقیرترین کشور جهان و کم اسلحه ترین دشمن یعنی حوثی ها و ارتش علی عبدالله صالح می باشد با این حال تاکنون نتوانسته این جنگ را به نفع خود و هم پیمانانش به پایان برساند.
توانایی اقتصادی عربستان رو به افول است
علاوه بر این، توانایی اقتصادی رو به افول عربستان به دلیل کاهش درآمدهای نفتی باعث شده این کشور برای آغاز جنگ های پیچیده تر در برابر دشمنان دارای سلاح های پیشرفته تر و توانایی های نظامی بیشتر واجد شرایط لازم نباشد.
در واقع عربستان سعودی و ترکیه به همراه برخی دیگر از کشورهای حاشیه خلیج فارس نه علیه بشار الاسد، رئیس جمهوری سوریه و ارتش وی، بلکه علیه روسیه، ایران، حزب الله لبنان و شاید هم در مرحله بعد چین وارد جنگ خواهند شد و همان گونه که پیش از این هزار بار گفتیم باز هم تکرار می کنیم که ما می توانیم زمان آغاز جنگ را پیش بینی کنیم اما تحولات و شرکت کنندگان در جنگ چه برسد به پایان آن را نمی توانیم پیش بینی کنیم.
منطقه با قماربازی عربستان مواجه شده است
باید گفت که منطقه با یک ماجراجویی نظامی و یا به بیان دقیق تر قماربازی جدید عربستان سعودی روبرو است که منشا آن نیز ناامیدی و سرخوردگی از ناتوانی در پایان دادن به جنگ در یمن که به جنگ فرسایش مالی، بشری و راهبردی تبدیل شده و همچنین ناتوانی در تشکیل ائتلاف «اسلامی سنی» برای رویارویی با قدرت رو به افزون ایران و شکست آن می باشد، حال باید پرسید آیا ما با یک «ببر زخمی» روبرو هستیم که ضربات بی هدفی به این سو و آن سو می زند؟
رویدادهای پیش رو را پیش بینی نکرده و در رابطه با صدور حکم در مورد پایان این ماجراجویی نیز شتابزده عمل نمی کنیم، با این حال تمام آنچه می توانیم بگوییم این است که پیروزی در ین جنگ تضمینی نیست و هر کسی خود را با آمریکا بپوشاند در واقع برهنه و عریان است!
عربستان از جنگ یمن عبرت بگیرد
ما تنها به تصمیم گیرندگان در عربستان سعودی توصیه می کنیم که در ابتدا از درس های جنگ یمن بهره بگیرند و پیش از آنکه هر گونه نیروی نظامی به خاک سوریه بفرستند، کتاب های اساتیدی همچون پل کندی، ایان موریس و نایل فرگوسن را مطالعه کنند.
در واقع با توجه به تغییر بزرگ در سیاست های عربستان سعودی و گرایش هجومی آن که برخی نویسندگان آن را «دکترین سلمان» نامیدند که بر خلاف ۸۰ سال گذشته، تردید و تامل پیش از اتخاذ هر گونه تصمیم سیاسی و یا راهبردی را نمی پذیرد، ما به خوبی می دانیم که تصمیم گیرندگان سعودی همانند توصیه های پیشین، به این توصیه ما نیز عمل نمی کنند.
جنگ در راه است...
بنابراین در پایان باید گفت که جنگ در راه است و کسانی هستند که برای آغاز آن عجله می کنند، اگر چنین باشد که گمان آن بیشتر است، طی روزهای آینده سرتیپ عسیری را زیاد خواهیم دید و شاید وی به بیش از یک معاون و دستیار نیاز داشته باشد چرا که این جنگ اگر به راه بیفتد، چهره منطقه و مرزها، نقشه ها و دولت های آن را تغییر خواهد داد.»