حجت الاسلام سید عطاءالله ارکیان، استاد حوزه علمیه تهران در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، با بیان این که اختلاف امری طبیعی است که برکات زیادی دارد و موجب شکوفایی اذهان می شود، گفت: دلیل بر ولادت و وجود حضرت مهدى(علیهالسلام) در حقیقت همان ادله نقلى متواتر و صحیح است که دلالت بر ولادت و وجود حضرت دارد، زیرا روایات صحیح السند در این باره شنیده شده و جماعت بسیارى نیز آن حضرت را مشاهده نمودند و شیعه نیز بر این امر تبانى و اتفاق داشتند.
حاصل گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین ارکیان را در ادامه بخوانید:
* به عنوان نخستین سؤال بفرمایید چرا در قرآن به مسئله ولادت حضرت مهدی (عج) صریحاً اشاره نشده است؟
تصریح به ولادت حضرت مهدی(عج) همانند خیلی از مسائل دیگر در قرآن نیامده است. این مسئله مختص ولادت امام زمان(عج) نیست و قرآن به خیلی از مسائل عقیدتی نظیر ولایت امام علی(ع) و مسائل مربوط به احکام عملی نیز اشاره نکرده است. ولی مسائل کلی، کلان و معارف والایی در قرآن آمده است «فیه تبیان کل شیءٍ». اما این به معنی عدم وجود و عدم صحت مطالب غیر مذکور در قرآن نیست. بلکه در این باره، و تفسیر دیگر مسائل کلان قرآن بایستی از اهل آن سئوال کنیم «واسئلوا اهل الذکر»، که این اهل ذکر «الراسخون فی العلم» همان انبیاء و اهل بیت(ع) هستند. سرّ اجمال گویی قرآن این است که مردم همیشه در بیان به اهل بیت(ع) محتاج باشند که باید در جای خودش توضیح داده شود.
گرچه موضوع ولادت امام زمان(عج) در قرآن نیامده، اما آیات روشن و مصرّحی بر وجود مقدس ایشان داریم نظیر آیاتی که دلالت دارند، زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نبوده و نخواهد بود. با مراجعه به مکتب اهل بیت(ع) و احادیث گهر بار ایشان، این دسته از روایات به وجود نازنین امام مهدی(ع) تفسیر شده است. صدها آیات است که موضوع آنها در باره مهدویت می باشد.
گذشته از این، آیات بسیاری وجود دارد که بیان می کند آخر و عاقبت زمین از آنِ صالحان خواهد بود «و نرید ان نمُنَّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین». ائمه(علیهم السلام) تمامی مصادیق این دو دسته از آیات را بر وجود آن امام همام تطبیق داده اند.
نکته ای که در این باره باید عرض کنم این است که مسئله آخر الزمان و مهدی(عج) از مسلمات اسلام بوده و حتی خود مسلمین در باره اصل وجود ایشان هیچ گاه از پیامبر خدا یا ائمه(ع) سئوال نمی کردند، بلکه درباره مشخصات و مسائل مربوط به یاران و قیام او سئوال می کردند. این نشان می دهد که اصل منجی آخر الزمان از مسلمات اسلامی بوده که ذکر آن در قرآن یا عدم ذکرش در قرآن خللی به آن نمی رساند. قرآن یکی از دو ثقل اعظم است و در کنار آن اهل بیت(ع) هستند که بیان حقیقت می کنند «انی تارک فیکم الثقلین؛ کتاب الله و عترتی اهل البیت».
با مراجعه به کتب فریقین، شک و شبهه ای در باره وجود آن بزرگوار و ولادت ایشان برای احدی باقی نمی ماند.
* بنابر تصریح روایات، در عصر ظهور، عقل های مردم کامل شده و حتی تعبیری وجود دارد مبنی بر این که حضرت حجت(عج) بر سر مردم دست می کشند، این کمال عقل به چه معناست؟
وقتی پیامبر گرامی اسلام(ص) مبعوث شدند، تعداد افرادی که در شبه جزیره عرب، خواندن و نوشتن بلد بودند، هفده نفر بود که به اسم و رسم مشخص بودند. اما بعد از بعثت چه اتفاقی افتاد؟ در کمتر از یک قرن، علما، فقها، ادیبان و متفکران، کاشفان و... سر برآوردند. تا جایی که به ترجمه کتاب های دیگر ملل و تمدن ها روی آوردند. فارابی ها، ابن سیناها، کَنِدی ها، بن حیان ها و دیگران روییدند. گویی زمین بایری که آب گوارا در آن افتاده باشد. استعدادها شکوفا شد تا جایی که تمدن اسلامی بالیدن گرفت. کارخانه های کاغذ سازی، چاپ و بیمارستانها که سخت ترین عمل های جراحی را انجام می دادند، احداث شد. یعنی عقول کامل شد.
این تعبیری که دارد «دست بر سر مردم کشیدن» بدون شک، تعبیر مجازی است و معنی آن این است که مردم از قید و بند خرافه ها و وهم ها بیرون خواهند آمد و همه تابع عقل خواهند گشت.
امروزه مشکل جهان، همین خرافه گرایی است تا جایی که ژاپن با اینکه در صنعت و تکنولوژی رده اول جهان را دارد، خرافه پرست ترین کشور دنیاست. به تعبیر دیگر امام زمان(عج) در تکمیل شدن عقول مردم همان را خواهد کرد که رسول گرامی خدا در زمان بعثت انجام دادند.
* آیا برای این کمال عقل توسط امام زمان(عج) در عصر ظهور، تفسیرهای دیگری نیز وجود دارد؟
وقتی امام زمان(عج) ظهور کنند، انسان، جامعه و اجتماع حالت جدیدی را تجربه خواهد کرد که تا بحال تجربه نکرده بوده است؛ در تعبیر کردن از همچین جامعهای که نه چشمی آن را دیده و نه گوشی آن را شنیده و نه به خاطری خطور کرده است، الفاظ سر تعظیم فرو میآورند. تمامی اوصافی که درباره حکومت مهدوی در روایات بهکار رفته است، همگی در توصیف همچین حکومت، و جامعهای است.
تعبیراتی نظیر دست بر سر مردم کشیدن، تعبیر مجازی است. خدا می داند ماهیت این حرکت چیست که ائمه(ع) برای اینکه به مردم تفهیم کنند، متوسل به این تعبیر شده اند. تمامی تعبیرات هم این حکم را دارند. تعابیری نظیر «مُلِإت عدلاً»، «تکمیل عقول»، یا اینکه «زمین چهل روز باران به خود خواهد دید»، همگی تعابیر مجازی هستند که خواسته اند آن مدینه فاضله حکومت مهدوی را توصیف کنند.
* آیا با این سطح از عدالت در عصر ظهور، باز هم شاهد انحصارطلبی های علمی خواهیم بود یا خیر؟ و یا ظهور دولت آرمانی حضرت حجت(عج) خط بطلانی بر هر گونه انحصارگرایی و انحصارطلبی در حوزه علم و دانش میکشد؟
«عدالت» که به عنوان مهمترین مولفه حکومت مهدوی است، را نباید سهل شمرد. عدالت چه به معنای ملکه اخلاقیِ حاصل در اخلاق انسان و شخص فرد و چه به معنای رعایت تمامی حق و حقوق در جامعه انسانی، بایسته ها و التزاماتی دارد که نمی شود از عدالت جدا کرد.
به تعبیر فلاسفه، عدالت، حُسن ذاتی داردف چون تمامی خوبی ها در آن جمع شده است، مثلا کسی بداند حتی عزیزانش به خاطر عدالت، اعدام می شوند، ناراحت نمی شود. تکیه بر تعبیر به عدالت در توصیف حکومت مهدوی دقیقا به همین خاطر است. خوب، با این مقدمه باید گفت عدالتی که در حکومت آخرالزمان جاری است، ملزومات، آثار و عواقبی دارد.
یکی از عواقب و آثار این عدالت، عمومیت علمی است چرا که انحصارطلبی های علمی از مصادیق ظلم اجتماعی است. از دیگر عواقب عدالت اجتماعی، روشن شدن معنی علم واقعی است. امروزه خیلی از چرندیات را به نام علم به خورد مردم داده و عمر و وقت آنان را بیهوده تلف می کنند، در حالی که نه فایده ای برای دین، و دنیای انسان دارد و نه چیز دیگر.
* گاهی تعبیر علم غیرنافع درباره برخی علوم شنیده می شود و این مطلب را داریم که برخی علوم به جای کارآمدی برای بشر و رفع نیاز او، به ضررش تمام می شوند، آیا در عصر ظهور نیز چنین علومی وجود خواهند داشت؟
حقیقت آن است که الفاظی نظیر «عدالت»، «آزادی»، «علم» و حقوق بشر الفاظ مقدسی هستند و نور از این الفاظ تلألو می کند، ولی افسوس که این الفاظ از بس در طول تاریخ مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، کم کم از معنی واقعی خود دور شده اند. مثلا مفهوم «تساوی» در عدالت گنجانده شده و مثلا مکتبی نظیر فمینیسم شکل گرفته، در حالی که عدالت نه به معنای تساوی، که به معنای «وضعُ کلِ شیءٍ فی موضعه» است. جایگاه زن کجاست تا در آن قرار گیرد؟ آیا جایگاه زن، وزنه برداری یا میدان جنگ است؟
هکذا دیگر واژه ها مورد سوء استفاده قرار می گیرند «علم» یعنی هر آنچه که کشف از حقیقت کند. واقعیت و حقیقت یکی است و معرفت و علم به آن، «علم» واقعی است. هر آنچه که ذهن و مغز انسان را پر کند، «اطلاعات» و «علم» و «معرفت» نخواهد بود.
این که در احادیث تعبیر به «علمٍ لا ینفع» داریم معنای مجازی علم است نه علم به آن معنایی که گفتم. علم همیشه خوب است ولی باید بدانیم متعلق و موضوع علم چیست. یعنی معلوم چه چیزی است؟ تقدس علم به آن موضوع است. و الّا علم راهی بیش نیست تا به معلوم برسیم. در زمان غیبت چون عقول تکمیل می شود وحقیقت از مجاز و راست از دروغ مشخص خواهند شد، به صورت قهری، علوم واقعی در دسترس مردمان قرار خواهد گرفت و هر آنچه به نام علم بوده و غیر نافع باشد، رخت بر خواهند بست.
* نظر علمای اهل سنت درباره امام زمان(عج) چیست؟
قبلا هم عرض کردم؛ وجود امام زمان مورد اجماع و اتفاق امت است. هر چند بعضی از علماى اهل سنت فقط به ولادت فرزندى به نام مهدى از امام حسن عسکرى(علیهالسلام) اشاره کردهاند و حیات او تا این زمان و منجى و موعود بودن او را به شیعه نسبت مىدهند، ولى عدهای از آنان تصریح به زنده بودن او تاکنون و نیز موعود و منجى بودن او دارند. در برخی تعابیر علمای اهل سنت وجود دارد که ابو محمّد (امام حسن عسکرى علیه السلام) ازخود فرزندى به جاى گذاشت که همان امام منتظر است.
در کلمات علمای اهل سنت زیاد داریم که منجی یا مهدی «از اولاد امام حسن عسکرى علیهالسلام» است. یا «ولادت او نیمه شعبان سال 255 هجرى اتفاق افتاده است». یا «تا به حال زنده است تا روزی که با حضرت عیسى(ع) اجتماع کند.» و... .
* لطفاً در پاسخ به این شبهه که موضوع ولادت حضرت مورد اتفاق بزرگان شیعه نبوده است، توضیح بفرمایید؟
این مسأله صحیح نیست، چون علماء و عموم شیعه امامیه بعد از وفات امام حسن عسکرى(علیهالسلام) در طول قرنها بر ولادت امام زمان(علیهالسلام) اتفاق داشتهاند.
اگر چه در ابتدا حیرت و شکى در ولادت و امامت آن حضرت در بین گروهى از شیعیان بود، ولى بعد از گذشت زمان نه چندان طولانى و به عنایت و تبلیغ بزرگان امامیه، همگى به راه مستقیم هدایت شده و به امامت امام عصر(علیهالسلام) اعتقاد پیدا کردند، همانگونه که شیخ مفید در کتاب «الفصول المختاره» به آن اشاره کرده است.
* گاهی اختلاف در امری سبب وهن در آن میشود آیا اختلاف در مورد ولادت حضرت سبب وهن آن نمیشود؟
به هیچ عنوان؛ چرا که مجرد اختلاف در چیزی، دلیل بر بطلان و وهن نمی شود، اگر این طور بود ما نباید در دنیا هیچ چیزی را قبول می کردیم. چون در دنیا چیزی نیست که به صورت صد در صد مورد پذیرش همگان باشد حتی در اصولی نظیر اصل امامت و خلافت و نبوت، در حالى که هیچ کس چنین ادعایى نکرده است.
اختلاف امری است طبیعی که برکات زیادی دارد و موجب شکوفایی اذهان می شود. دلیل بر ولادت و وجود حضرت مهدى(علیهالسلام) در حقیقت همان ادله نقلى متواتر و صحیح است که دلالت بر ولادت و وجود حضرت دارد، زیرا روایات صحیح السند در این باره شنیده شده و جماعت بسیارى نیز آن حضرت را مشاهده نمودند و شیعه نیز بر این امر تبانى و اتفاق داشتند.
قدماى از شیعه و متأخرین، مضافاً به این ادّله، بر ولادت و وجود حضرت به ادله عقلى و فلسفى بهجهت تأیید این مسأله استدلال کردهاند،خصوصاً آنکه این ادله مىتواند قرینهاى قطعى براى روایات در این موضوع باشد.حال چه اشکالى در این نوع استدلال وجود دارد؟
اختلاف برخى از شیعیان نیز هرگز نمىتواند به این تواتر ضررى برساند؛ زیرا اصل این اختلاف به جهت سرّى بودن ولادت امرى طبیعى است، خصوصاً آنکه تمام کسانى که در مسأله ولادت حضرت مخالف بودند به تعبیر شیخ مفید با ارشادات علما و اصحاب و نیز با بررسى دقیق موضوع و دیدن معجزات از طرف حضرت، ولادت او را پذیرفتند.
* آیا ایمان به وجود حضرت یک فرضیه فلسفی و ظنی است؟
مسأله ایمان به وجود و ولادت حضرت مهدى(علیهالسلام) گرچه پشتوانه عقلى و فلسفى قطعى دارد، ولى ادلّه نقلى قرآنى و حدیثى نیز بر آن دلالت دارد.
نه تنها روایات فراوانى در حدّ تواتر بر ولادت حضرت دلالت دارد، بلکه احادیث صحیح السند نیز این موضوع را تأیید مىنماید. و نیز ادله نقلى فراوانى در حدّ تواتر بر وجود حضرت دلالت دارد.
* گفته شده که که برخی از شیعیان بعد از امام حسن عسکری(ع) قائل به توقف شدند در این مورد اگر مطلبی هست بفرمایید؟
با توجه به جو سنگینی که آن زمان بود و بنی عباس بخاطر جلوگیری از تولد امام زمان(عج)، امام حسن عسگری(ع) را در پادگان نگه داشته بودند، حضرت مسئله تولد امام زمان(عج) را از عموم شیعه مخفی نگه داشته بودند و تنها بر خواص آشکار کرده و نشان داده بودند.
نه تنها درباره امام زمان(عج)، بلکه درباره دیگر ائمه(علیهم السلام) نیز یک نوع تردید ابتدایی در آغاز دوران امامت ائمه(ع) دیده می شد که با مرور اندک زمانی این تردید رخت بر می بست و به یقین تبدیل می شد. لذا این نوع تردیدها ضرری ندارد و بعداً این عده از شیعه به بقیه شیعیان ملحق شدند. بنابراین می توان گفت؛ شیعه در اعتقاد به امام زمان(عج) یک رای بیشتر ندارد.
گفتگو: مهدی زارعی
نظر شما