خبرگزاری «حوزه»؛
در پنجمین شب جشنواره فیلم فجر در برج میلاد، چهار فیلم سینمایی اکران شد که «ماه گرفتگی» و «بدون تاریخ بدون امضا» مهمترین کارهایی بودند که در این شب روی پرده رفتند.
*ماه گرفتگی
در ابتدای این گزارش به جدیدترین ساخته مسعود اطیابی نیز می پردازیم که در آن موضوعی بسیار مهم و خطیر مد نظر قرار گرفته است.
فتنه 88 اتفاقی بود که بعد از گذشت هفت سال هنوز درباره آن سخن گفته می شود؛ اما در این میان سینما کمترین نقش را داشته است. «قلادههای طلا» و «پایاننامه» کارهایی بودند که با این محوریت تولید شدند؛ اما به دلایل مختلف با استقبال آنچنان مناسبی مواجه نشدند؛ برای همین کمتر فیلمسازی جرأت ورود به این موضوع را به خود می دهد، البته شاید سوال شود که چرا دولت در این زمینه ورود نمی کند؟
جواب به این سؤال بسیار روشن است؛ آنهم اینکه ورود دولت به این موضوع کاملا به ضرر فیلم تمام می شود؛ برای همین بهتر است که اگر می خواهد فیلمی در این حوزه ساخته می شود، کاملا مستقل بوده تا بتواند برای تماشاگر باورپذیر باشد.
فیلم «ماه گرفتگی» نیز چنین ویژگی داشت؛ یعنی با رعایت بی طرفی و انصاف آن چه را رخ داده بود بیان کرد.
داستان این فیلم درباره حافظ قرآنی است که در جریان اتفاقات سال 88 گم شده و خانواده وی به دنبال وی می گردند. در این میان عموی این فرد که یکی از فرماندهان نیروهای حفاظتی (کامبیز دیرباز) است، درگیر ماجرا می شود. با توجه به قصه ای که ذکر شد، سؤالات بسیاری مطرح می شود که شاید در ذهن بسیاری وجود داشته باشد؛ اتفاقی که برای کارگردان جساراتی مطلوب محسوب می شود. نکته دیگر اینکه در این فیلم تنها سؤالات یک طیف خاص مطرح نشده؛ بلکه تلاش می شود به نوعی تمام پرسش ها در این زمینه گفته شود.
درباره کارگردانی و میزانسن این کار هم باید گفت که کارگردان بهترین تجربه خود را در سینما با این کار پشت سر گذاشته است؛ چون بازسازی اتفاقات سال 88، کار راحتی نیست که خوشبختانه کارگردان از عهده آن به خوبی برآمده است.
درباره کارگردانی یک نکته را هم باید به عنوان اصلی مهم مد نظر قرار داد؛ آنهم اینکه تولید چنین کاری از عهده هر فیلمسازی بر نمیآید، چون می داند ممکن است عواقب حرفهای نامطلوبی برای وی پیش بیاید.
اما در بحث بازیگری یک نکته را میتوان بیان کرد؛ آنهم اینکه در بازی ها، آنچنان که باید انتخاب های خوبی انجام نشده است. برای مثال فریبا کوثری مثالی بسیار روشن در این زمینه است که بارها، تکرار شده و اصطلاحا کلیشه است. درباره کامبیز دیرباز و قاسم زارع نیز چنین اتفاقی را میتوان مشاهده کرد.
درباره بازخوردهای این فیلم در گیشه هم باید گفت اگر فیلم به درستی به مردم معرفی شود، مطمئنا اتفاق بسیار خوبی در سینما رخ می دهد؛ اما اگر بخواهیم بدون آگاه سازی صحیح در این زمینه ورود کنیم، یقینا جواب دریافتی مطلوب نظر نخواهد بود.
موضوع پایانی درباره این فیلم به اشاراتی بر می گردد که به نوعی غیر مستقیم، ما را متوجه سبک زندگی خودمان می کند؛ چون هر آنچه که برای ما پیش می آید، نتیجه رفتاری است که ما در پیش گرفته ایم. برای همین وقتی می بینیم آدمهایی با دور شدن از اصول اخلاقی و حاکم اسلامی از انسجام خانوادگی دور شده اند، زندگیشان نیز به نوعی تحت تاثیر همین مطلب قرار گرفته است.
*بدون تاریخ بدون امضا
اما فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» جدیدترین فیلم وحید جلیلوند، کار بسیار خوبی است که می توان از آن به عنوان یکی از آثار خوب جشنواره امسال نام برد؛ هرچند این فیلم در شکل فعلی کمی کسل کننده است؛ اما مطمئنا در نمایش عمومی کارگردان آن را اصلاح خواهد کرد.
این فیلم قصه دکتری است که در پزشک قانونی کار می کند. وی یک روز با جنازه پسری رو به رو می شود که چند روز قبل با وی تصادف کرده است. همین مسئله اتفاقاتی را برای وی به وجود می آورد که تا به امروز شاهد آن نبوده ایم.
وحید جلیلوند با این دو فیلمی که تا به امروز ساخته، نشان داده که فیلمساز دغدغه مندی است و در کارهایش ارزش های دینی به شکل مطلوبی نمود پیدا می کند.
کارگردان در این فیلم سینمایی تلاش دارد به موضوعاتی بپردازد که شاید در جامعه امروز به صورت شاخصی مطرح نمی شود. برای مثال پدری که برای سیر کردن بچه هایش، مرغ مرده به خانه می برد و در نتیجه یکی از بچه هایش می میرد یا اینکه پزشکی که در ظاهر جزو افراد شریف جامعه است؛ ولی دروغ می گوید تا کاری که کرده را لاپوشانی کند؛ هرچند در ادامه حقیقت را بازگو می کند.
دردی که در این فیلم وجود دارد بسیار آزار دهنده است، چون موضوعاتی که در آن مطرح میشود، درد جامعه است؛ اما کسی درباره آن حرفی نمیزند.
موضوع دیگری که حتما باید به آن اشاره کرد، فیلمنامه بسیار قوی فیلم است که نشان از دقت زیاد کارگردان به روی متن دارد؛ هرچند فیلمساز در نشست خبری فیلم نیز بر این أمر تاکید داشته که 12 ماه به روی نگارش فیلمنامه و 3 ماه هم به روی بازنویسی آن وقت گذاشته است؛ پس طبیعی است از این کار انتظار یک نتیجه مطلوب را داشته باشیم.
مطلب دیگری که حتما باید به آن پرداخت، بازیهای بسیار خوب فیلم است.
هدیه تهرانی بازی متوسطی از خود نشان داده؛ اما نوید محمدزاده مثل همیشه مثال زدنی است و به راحتی می توان محو بازی زیبای وی شد. درباره امیر آقایی هم باید گفت که مثل همیشه در این فیلم هم خوب ظاهر شده است.
نکته دیگری که درباره بازیگری باید بیان کرد، آن است که بخش مهمی از خوب بودن بازی ها به توانایی بازیگر بر می گیرد؛ اما از کیفیت فیلمنامه و هدایت کارگردان نیز نمی توان غافل شد.
البته چند نقد نیز در فیلم وجود دارد. ابتدا آنکه ضرب آهنگ فیلم بسیار کند است و باید در اکران عمومی اصلاح شود. دوم اینکه در این فیلم موسیقی جز در تیتراژ در هیچ جایی فیلم وجود نداشته و همین مسئله به شدت به روی کار تاثیر گذاشته است؛ البته این رویکرد منفی متأسفانه در سینمای کشورمان باب شده و به هیچ وجه با سینمای حرفه ای همخوان نیست؛ بلکه تنها تحت تأثیر سینمای اروپا چنین خصیصه ای لحاظ می شود.