دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۶
شافعی مکاتب اسلامی را از افراط و تکفیر به اعتدال و تقریب هدایت کرد

حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین مختاری گفت: شافعی با افکار و عقاید مترقی خویش مکاتب مختلف اسلامی را از افراط و تکفیر و تندرویی به سوی اعتدال و تقریب هدایت کرد.

به گزارش سرویس بین المللی خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین مختاری رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی در «سمینار بین المللی دیدگاههای اجتماعی معاصر امام شافعی» در اندونزی گفت:

مقاله ارائه شده رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی در این همایش که به صورت سخنرانی بیان شد به این شرح است:

یکی از مصائبی که امروز جهان اسلام را به خود مشغول نموده است، مسأله ی دردآور و غمبار گروههای تکفیری است که از این ناحیه، حوادثی رخ می نماید که دل هر انسانی را غمگین و آزرده میسازد. متأسفانه این گروهها رفتارهای ضد اسلامی و انسانی خویش را به اسلام و مذاهب اسلامی منتسب مینمایند، در حالی که هم آموزه های روشن دین با آن سازگاری ندارد و هم در کلام ائمه مذاهب اسلامی  به ویژه امام شافعی این موضوع پذیرفتنی نیست.

* شافعی مکاتب اسلامی را از افراط و تکفیر به سوی اعتدال و تقریب هدایت کرد

امام شافعی (رض) با افکار و عقاید مترقی خویش مکاتب مختلف اسلامی را از افراط و تکفیر و تندرویی به سوی اعتدال و تقریب هدایت کرد. امام شافعی (ض) هم از فکر و هم از مکتب دفاع کرد و هم در بین مذاهب اسلامی تعادل ایجاد کرد.

هم چنین ائمه اهل سنت با توجه به روایات عدم تکفیر مسلمان، در این مسأله بسیار حساس بوده و پیروان خویش را از گرفتار آمدن در دام تکفیر بر حذر داشته و تکفیر اهل قبله را جایز نمیدانسته اند. در این نگاشته به دیدگاه یکی از ائمه اهل سنت یعنی امام شافعی پرداخته وتبیین شده است.

بی تردید اصلی ترین مشکل و گرفتاری مسلمانان در عصر حاضر، موضوع تکفیر است. امروز عده ای از مسلمانان به جای پرداختن به مسائل بزرگتر و مهم جهان اسلام بر طبل تکفیر هم مسلکان خویش می کوبند و به بهانه های گوناگون، آنها را کافر و مشرک میخوانند و سپس با استفاده از افراد ناآگاه به آموزههای دین مقدس اسلام و شرایط و اوضاع جهان، خشن ترین نوع رفتار را در کشتن این مسلمانان انتخاب میکنند که در تاریخ بشریت، کمتر نمونه ای برای آن می توان یافت و به نظر میرسد که این گروه، دغدغه ای جز تکفیر فرقه های اسلامی ندارند. با این توضیح، وظیفه اندیشمندان مذاهب اسلامی در وضعیت کنونی ایجاب میکند که دلایل این نوع رفتارها را در جوامع اسلامی با دقت رصد کنند و علت آن را بیابند، زیرا در غیر این صورت و با وضعیت موجود، این امکان وجود دارد که به زودی، آتش تکفیر دامن همه را بگیرد و همگان در آن بسوزند. بنابراین وظیفه داریم که در خاموش نمودن این فتنه بزرگ بکوشیم و با بیان و استدلال خویش تلاش کنیم تا آنانی که با اتکای به قدرت، هر روز فتواهای ناحق و ناصواب درباره پیروان مذاهب اسلامی صادر میکنند، به خود آیند و تا این اندازه، در مخالفت با بزرگان دین، سلف صالح و ائمه مذاهب اسلامی به ویژه امام شافعی فتاوای تفرقه افکنانه و مبتنی بر تکفیر مسلمانان صادر نکنند.

در این مقاله، سعی شده است تا دیدگاه امام شافعی به عنوان یکی از مهمترین ائمه مذاهب اهل سنت درباره تکفیر مسلمانی که ضوابط مسلمان بودن را هم در بخش عقیده و باروهای اساسی اصول مانند توحید، نبوت و معاد و بقیه ضروریات دین دارد و هم در عمل، احکام اسلامی را بر اساس مذهب خویش انجام میدهند، بحث، بررسی و تبیین گردد تا برای آن گروه از افرادی که تحت تأثیر جریانهای تکفیری واقع شده اند، دیدگاه امام شافعی در این زمینه مفید واقع شود.

* مفهوم شناسي

تکفير: تکفير، مصدر از ماده «ک ف ر» است. «کفر» در لغت به معناي پوشانيدن است و بر همين اساس در عربي به «کشاورز»، «کافر» گفته مي­شود، زيرا او دانه­ها را با خاک مي­پوشاند. علت نام­گذاري اين است که کفر، پوشاننده حق است [1]و در اصطلاح، نقطه مقابل و ضد ايمان است[2].  بنابراين «تکفير» يعني گواهي دادن به کفرورزي فرد يا افرادي که پيش از اين، در زمره مسلمانان به شمار مي­رفتند و عضو بالفعل امت اسلامي هستند.

* پيشينه تاريخي تکفير

نخستين فرقه­اي که در تاريخ اسلام، ديوانه­وار به تکفير مخالفان خود پرداخت، خوارج بود. آنان مسلمانان را به دليلِ ارتکاب گناه [3]، کافر مي­خواندند و ساختار دوقطبي اسلام و کفر را به هم ريخته و مفهوم کفر را به داخل دايره اسلام آورده و کلمه کافر را بر مسلماناني که با مبانيِ عقيدتي­شان همساز نبودند يا مرتکب گناه مي­شدند، اطلاق کردند[4]. بدين ترتيب، خوارج اولين گروهي در تاريخ اسلام بودند که انديشه­ي تکفير را در جوامع اسلامي سامان دادند و از اين­رو، مي­توان گفت که آنان نياي نخستين وهابيت، القاعده، داعش و ديگر گروه­هاي تندرو و تکفيري در دنياي اسلام هستند.

* زندگانی امام شافعی در یک نگاه

تولد و دوران کودکی و نوجوانی

محمد بن ادریس بن عباس بن عثمان مشهور به « امام شافعی» یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت و پیشوای مذهب شافعی، در سال 150 هجری (سال وفات ابوحنیفه) در غزه[5]از شهرهای شام[6] و به نقلی در یمن[7]به دنیا آمد. تولد شافعی در شهر غزه از شهرت بیشتری برخوردار است. از خود شافعی نیز نقل شده است:

 «من در غزه متولد شدم و سپس در حالی که دو سال داشتم به مکه آورده شدم»[8]

   شافعی در همان ایام کودکی و قبل از دو سالگی، پدرش را از دست داد. مادرش فاطمه دختر عبیدالله بن حسن بن حسین بن علی بن ابیطالب (ع)[9] وی را به مکه برد.[10]

  در خصوص نسب شافعی بهتر است به این نکته اشاره کنیم که نسب وی با بنی هاشم و بنی امیه در عبدمناف به هم می‌رسد. وی از فرزندان مطلب بن عبدمناف[11]است در واقع عبدمناف جد نهم او محسوب می‌شود.

شافعی از همان سنین کودکی به مکتب خانه رفت و به تعلیم قرآن و مسائل دینی پرداخت قرآن را در 7 سالگی آموخت[12] و به سرعت مدارج ترقی را طی کرد.

  وی به منظور فرا گرفتن درس تفسیر و حدیث به محضر سفیان بن عیینه[13]و برای فرا گرفتن درس فقه و احکام دین به محضر "مسلم بن خالد زنجی" شتافت.[14] و ابن ادریس در همین زمان در تفسیر به درجه‌ای رسید که بزرگترین استاد تفسیر مکه "سفیان بن عیینه"، هرگاه سؤالی در زمینه تفسیر آیه‌ای پیش می‌آمد به وی اشاره می‌کرد و می‌گفت: از این نوجوان بپرسید.

 در علم فقه و احکام دین نیز به حدی از تخصص و آگاهی رسید که مسلم بن خالد زنجی، بزرگترین استاد فقه، در بیست سالگی، وی را به فتوا دادن مجاز نمود و خطاب به او گفت:

 «ای ابا عبدالله کار فتوا دادن را آغاز کن به خدا وقت آن فرا رسیده است که تو این وظیفه را انجام دهی»[15]

شافعی و حبّ اهل بیت (علیهم السلام)

 محمد بن ادریس شافعی یکی از پیشوایان اهل سنت است که به حب و دوستی اهل بیت (علیهم السلام) مشهور است. ابن اثیر در الکامل آورده است:

«شافعی رئیس مذهب شافعی و دومین امام بزرگ اهل سنتو جماعت است که خود از موالی علی و آل علی (ع) بوده است».[16]

   از اشعاری که از شافعی در زمینه حب اهل بیت (علیهم السلام) رسیده است، می‌توان میزان حب او را به اهل بیت (علیهم السلام) فهمید. در یکی از این اشعار آمده است؛

 یا اهل بیت رسول الله حبکم                 فرض من الله فی القران انزله

کفاکم من عظیم القدر انکم                  من لم یصل علیکم لا صلاة له[17]

 

 ای اهل بیت پیامبر دوستی شما امر واجبی است که خداوند آن را در قران کریم بیان کرده است.

 در عظمت و بزرگی مقام شما همین بس که هر کس بر شما درود نفرستد نمازش مقبول نیست.

 

  در سروده‌ای دیگر آورده است:

...ان کان رفضاً حب آل محمد (ص) فلیشهدا الثقلان اِنی رافضی[18]

اگر حب آل محمد (ص) رفض[19]است، همه شاهد باشند که من رافضی هستم.

به نظر میرسد حب او نسبت به اهل بیت، سبب شده برخی نسبت به او اتهام وارد کنند و او را گنهکار بدانند. شافعی میگوید:

 «لئن کان ذنبی حب آل محمد فذلک ذنبٌ لستُ عنه اتوب»[20]

 «اگر حب اهل بیت (علیهم السلام) گناه است من این گناه را دوست دارم و از آن توبه نمی‌کنم».

* نقش کلیدی امام شافعي در مبارزه با تکفير مسلمان

محمد بن ادريس شافعي، از جمله مهمترین ائمه اهل سنت است. او به قبيله قريش منتسب بوده و در سال 150ق. در شهر غزه از شهرهاي فلسطين ديده به جهان گشود، در بيست سالگي به مدينه رفت و در شمار شاگردان مالک بن انس درآمد. شافعي به مدت 9 سال و تا مرگ مالک در نزد او بسر برد، شافعي در بغداد با محمد بن حسن شيباني (م 189)، فقيه معروف حنفي، ارتباط علمي داشت. آشنايي شافعي با مذهب حنفي و مکتب اهل رأي که در عراق متداول بود، سرانجام به آن انجاميد که او مذهب نويني، که ميانه و حد وسط مذهب حنفي و مذهب مالکي و مکتب اهل حديث که در حجاز رايج بود را پديد آورد.[21]

جلال­الدين سيوطي در کتاب «الاشباه و النظائر» مي­گويد: «هيچ کس از اهل قبله تکفير نمي‌شود؛ به استثناي مجسّمه (قائل به جسماني بودن خداوند متعال) و منکر علم خداوند متعال به جزئيات» [22]

برخي از شارحان فقه و انديشه امام شافعي که بر اساس ديدگاه وي آموزه­هاي دين تشريح و تبيين کرده­اند، بحث «عدم تکفير اهل قبله» را در رديف عقايد ديگر مانند توحيد، و نبوت، برزخ و قيامت بيان نموده­اند. ابن الملقن سراج­الدين در کتاب «التذكرة في الفقه الشافعي» در همان اول کتاب عنواني را به «کتاب توحيد» اختصاص داده و در آن پس از ذکر وجوب عقايد، عدم تکفير اهل قبله را به گونه­اي بسيار روشن بيان نموده است که اهل قبله را نبايد به دليل ارتکاب گناهي، تکفير کنيم .[23]

ابو زکرياي نووي يکي ديگر از شارحان فقه امام شافعي از قول «متولي» نقل مي­کند که او گفته است: «چنان­چه مسلماني بگويد: ‌اي کافر! بدون آن­که آن را توجيه کند کافر مي‌شود؛ زيرا او اسلام را کفر ناميده است» .[24]

شيخ­الاسلام تقي­الدين سبکي، يکي ديگر از علماي شافعي مي‌گويد: اقدام کردن به تکفير مؤمنان، بسيار سخت است. هر کس در قلبش ايماني وجود دارد؛ تکفير اهل هوا و هوس و بدعت‌ها با وجود گفتن «لا اله الا الله و محمد رسول­الله» توسط آنها دشوار است. تکفير امر وحشتناک و پرخطري است.... امام شافعي درباره گران و خطرناک بودن تکفير زياد سخن گفته است.[25]

غزالي مي‌گويد: «چيزي که سزاوار است طالب علم متمايل به آن باشد اين است که از تکفير تا جايي که راه دارد، احتراز کند؛ زيرا مباح شمردن ريختن خون و اموال نمازگزاران رو به قبله و تصريح کنندگان به لا اله الا الله محمد رسول­الله اشتباه است و اشتباه در رها کردن هزار کافر در زندگي (نکشتن آن‌ها)، آسان‌تر از خطاي در ريختن قدر خون حجامتي از خون مسلمان است.» او مي‌گويد: «توصيه‌ي من اين است که زبانت را از اهل قبله تا مي‌تواني نگه دار! تا زماني که مي‌گويند «لااله الا الله محمد رسول­الله» و آن را نقض نکرده‌اند. زيرا تکفير خطر دارد؛ در حالي که سکوت خطري ندارد.»[26]

ابوحامد غزالي، يکي از بزرگترين عالمان شافعي نيز گفته است: چگونه به کسي که ايمان به خدا و روز جزا دارد و خدا را با گفتارش که او را تنزيه مي‌کند و عملي که قصد مي‌کند با آن خدا را با اخلاص و با آن ايمانش را افزايش مي‌دهد و معرفت به خداوند متعال پيدا مي‌کند و سپس خداوند متعال به او اکرام مي‌کند و زمينه‌ي دستيابي بيشتر را به او مي‌دهد و رضايت خود را به او اعلام مي‌کند؛ آن وقت کسي بدون دليل شرعي او را تکفير مي‌کند و اين، مقياس کار قرار نمي‌گيرد؛ ايمان از او بيرون نمي‌رود مگر با رها کردن آن و اعتقاد به آن چه با موجوديت ايمان سازگار نيست .[27]

* «شافعی» ها مرتد هستند!!

«ابن تیمیه» به صراحت میگویدفَمَنْ قَالَ: أَنَا شَافِعِيُّ الشَّرْعِ أَشْعَرِيُّ الِاعْتِقَادِ قُلْنَا لَهُ: هَذَا مِنْ الْأَضْدَادِ لَا بَلْ مِنْ الِارْتِدَادِ...»اگر کسی بگوید من درگرایش فقه شافعی هستم ودر گرایش کلام اشعری، ما به او میگوئیم، این از مصادیق اضداد است بلکه ارتداد است.[28]

الآن در بین اهل سنت  این سه گرایش کلامی وجود دارد؛ اشعری،معتزلی، و ماتریدی. و شما اگر ملاحظه کنیدخواهید دیدکه عموم شافعی های کره زمین، بلکه در طول تاریخ، عمدتاً در گرایش کلامی «اشعری» هستند. نه کاری با «معتزله» دارند، نه کاری با «ماتریدیه» دارند.

«ابن تیمیه» که میگوید این از مصادیق «ضدّین» است؛ شرائط ضدین در اینجا نیست. مثل قضیه سواد وبیاض که اینها راتعبیر می کنند به ضدین؛ اینجا نیست. نه شافعی بودن و نه اشعری بودن، هیچکدام خاصیت «ضدین» را ندارند.

 

 

 

[1] (الحسيني، بي­تا: 55)

[2] (الأزدي، 1987م: 786)

[3] (العسقلاني، بي¬تا: 47)

[4] (الملل والنحل، ج1، 114)

[5] حموری، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دار صادر، 1995، چاپ دوم، ج 4، ص 202

[6] ابن عساکر، تاریخ مدینه، دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415، ج 51، ص 287

[7] دمشقی، اسماعیل بن کثیر؛ البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407، ج 10، ص 252-251

[8] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417، چاپ اول، ج 7، ص 433-432

[9] قاضی، سعد\\ محمد بن ادریس شافعی، قاهر، دار غریب، 2001، ص 8

[10]  دمشقی، اسماعیل بن کثیر، پیشین، ص 252-251

[11] مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1382، چاپ هفتم، ج 2، ص 437، عبدمناف جلد سوم پیامبر اکرم (ص) می‌باشد.

[12] دمشقی، اسماعیل بن کثیر؛ پیشین، ص 252

[13] بزرگترین استاد فقه در شهر مکه در این زمان.

[14] احمدیان عبدالله؛ امام شافعی؛ تهران، احسان، 1375، چاپ دوم، ص 25.

[15] همان، ص 26.

[16] ابن اثیر، عزالدین، پیشین، ج 16، ص 301

[17] جندی، عبدالکلیم؛الامام جفعر الصادق (ع)، بی جا، 1397، ص 252

[18] مرکز الرساله، مودة اهل البیت (ع) بیجا، مرکز الرساله، ص 79 به نقل از دیوان الشافعی ص 55

[19] غیر شیعیان به منظور اتهام به شیعیان رافضی می گفتند.

[20] همان.

[21] (الزحيلي، بي­تا: 49-50).

[22] (سيوطي، 1411ق: 488).

[23] (ابن الملقن ، 1427ق: 8).

[24] (النووي، 1412ق: ص 65).

[25]  (الشعرانى، 1418ق: 50).

[26] (الغلو في التکفير، ص14)

[27] (الرضوي، 1411ق: 7).

[28] مجموع الفتاوی ابن تیمیه ج4 ص 177

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha