به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در استان کردستان، حجت الاسلام حکمت حکیمی فر، مدیر مدرسه علیمه امام صادق (ع) شهرستان بیجار در یادداشتی درباره تاریخچه روزه در دین اسلام آورده است: آنچه در بیشتر منابع اسلامی دیده میشود این است که وجوب روزه در سال دوم هجرت با نزول آیه 183 سوره بقره[1] به مسلمانان ابلاغ شد.[2]برخی نیز وجوب روزه را در سال اول هجری میدانند.[3]بعضی نیز بدون اینکه اشارهای به تاریخ وجوب روزه بکنند، گفتهاند: با نزول آیه 183 سوره بقره، روزه بر مسلمانان واجب شد.[4]
ظاهراً اختلاف در سال اول یا دوم هجری، بنابر اختلاف مبانی در آغاز سال هجری میباشد.
واقدی درباره تاریخ واجب شدن روزه ماه رمضان و زکات فطره و نماز دو عید و استحباب قربانى کردن میگوید:«یک ماه پس از تغییر قبله در ماه شعبان که هجدهمین ماه هجرت(سال دوم هجرت) بود احکام واجب شدن روزه ماه رمضان نازل شد و در همین سال پیامبر(ص) دستور داد که زکات فطره پرداخت شود و این پیش از واجب شدن زکات اموال بود. رسول خدا فرمان داد که افراد متمکن زکات فطره را از طرف خود و خانواده خود براى کوچک و بزرگ و آزاد و برده و زن و مرد پرداخت کنند و مقدار آنرا یک صاع خرما یا یک صاع کشمش یا جو، و یا دو مُدّ گندم تعیین فرمود ... پیامبر(ص) روز عید فطر در مصلى پیش از آنکه خطبه ایراد فرماید، نماز میگزارد، همچنین روز عید قربان نماز عید گزارد و دستور داد: هر کس استطاعت دارد قربانى کند. پیامبر در تمام مدت ده سال اقامت در مدینه روز عید قربان، قربانى میکرد».[5]
منابع:
[1]. «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ اى افرادى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.
[2]. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن على، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 1، ص 43، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج 1، ص 125، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1410ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 1، ص 272، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 3، ص 254 و 347، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ بغدادی، علاء الدین علی بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل، ج 1، ص 110، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[3]. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 1، ص 199، بیروت، مؤسسه التاریخ، چاپ اول، بیتا؛
[4]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 65، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ محمد بن اسحاق بن یسار، سیرة ابن اسحاق(کتاب السیر و المغازی)، ص 298، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى، چاپ اول، 1410ق.
[5]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 191، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق
نظر شما