به گزارش خبرگزاری «حوزه»، استاد محسن قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیه 258 سوره بقره پرداخته است.
* آيه
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذي حَاجَّ إِبْراهيمَ في رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّيَ الَّذي يُحْيي وَ يُميتُ قالَ أَنَا أُحْيي وَ أُميتُ قالَ إِبْراهيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذي کَفَرَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ
* ترجمه
آیا آن كس (نمرود) را كه خداوند به او پادشاهى داده بود، ندیدى كه با ابراهیم درباره ى پروردگارش محاجّه و گفتگو مى كرد؟ زمانى كه ابراهیم گفت: خداى من كسى است كه زنده مى كند و مى میراند، او گفت: من هم زنده مى كنم و مى میرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق مى آورد، پس تو (كه مى گویى حاكم بر جهان هستى،) خورشید را از مغرب بیاور. (در اینجا بود كه) آن مرد كافر مبهوت و وامانده شد. و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى كند.
* نکته ها
در آیه ى قبل خواندیم كه خداوند ولىّ مؤمنان است و آنان را از ظلمات خارج و به سوى نور مى برد، این آیه و آیات بعد نمونه هایى از ولایت خداوند و بیرون آوردن از ظلمات به نور را مطرح مى كند.
در روایاتِ تاریخى آمده است كه نمرود از پادشاهان بابل بود و حكومت مقتدرانه اى داشت او با حضرت ابراهیم درباره ى خداوند مباحثه و مجادله كرد. وقتى حضرت ابراهیم گفت: پروردگار من آن است كه زنده مى كند و مى میراند، او گفت: من نیز زنده مى كنم و مى میرانم. سپس دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، یكى را آزاد نمود و دیگرى را دستور داد بكشند. وقتى ابراهیم علیه السلام این سفسطه و مغالطه را مشاهده كرد كه این شخص چه برداشتى از زنده كردن و میراندن دارد و چگونه مى خواهد افكار دیگران را منحرف كند، فرمود: خداوند طلوع خورشید را از مشرق قرار داده است، اگر تو ادّعا دارى كه بر جهانِ هستى حكومت دارى و همه چیز در اختیار و تحت قدرت توست، خورشید را از مغرب بیرون بیاور!. آن موقع بود كه نمرود مبهوت ماند و پاسخى جز سكوت نداشت.
* پيام ها
1- هركس هرچه دارد از اوست. كافران نیز در دنیا از نعمت هاى او بهره مند مى شوند، ولى از آن سوء استفاده مى كنند. «اتاه اللّه»
2- قدرت و حكومت مى تواند عامل استكبار و غرور گردد. «اتاه اللّه الملك... أنا اُحى و امیت...»
3- توجّه به افكار عمومى و قضاوت مردم لازم است. گرچه پدیده ى حیات یكى از راه هاى خداشناسى است و جواب نمرود صحیح نبود، ولى آن بحث ها و مجادله ها، افكار عمومى را پاسخ نمى گفت. «ربّى الذى یحیى و یمیت»
4- مغالطه و سفسطه، ترفند اهل باطل است. «انا اُحى و اُمیت»
5 - حقّ، اگر منطقى و مستدل ارائه شود، بر باطل پیروز و حاكم است. «فأت بها من المغرب فبهت الذى كفر»
6- در مباحثه ها از استدلال هاى فطرى، عقلى و عمومى استفاده كنید، تا مخالفِ لجوج نیز مقهور و مبهوت شود. «فبهت الذى كفر»
7- كافر ظالم است، زیرا به خود و مقام انسانیّت ظلم كرده است. «لا یهدى القوم الظالمین»