خبرگزاری «حوزه»، محمد عرب دیپلمات سابق و فعال سیاسی در گفت و گوی 90 دقیقه ای خود با رسانه رسمی حوزه، به نکاتی مختلفی اشاره کرد که مهمترین بخش خاطرات وی مربوط به زمانی است که در سازمان صنایع نظامی حضور داشت. وی از 15 سالگی به استخدام سازمان درآمد و در بخشهای مختلفی فعالیت داشت به همین دلیل خاطرات بسیاری از سال 1327 تا 1352 را در سازمان صنایع نظامی را مورد تاکید قرار داد.
وی سال 1340 وارد عرصه مبارزات سیاسی نهضت اسلامی شد و همین موضوع باعث اخراج او از سازمان صنایع نظامی شد. وی زمانی که در مسجد رستم آباد شمیران فعالیت می کرد ارتباط خوبی با آیت الله شاه آبادی داشت.
عرب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شهر قم رفت و همانجا ساکن شد. بعد از مدتی به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و مسئولیت آموزش نظامی سپاه قم را برعهده گرفت. کمی بعد به عنوان شهردار این شهر منصوب شد و بعد از فرمان امام راحل به تشکیل شورای شهر در اردبیهشت سال ۵۸ به عضویت شورای شهر قم درآمد.
وی پس از فاجعه ۷ تیر سال ۱۳۶۰معاون علی اکبر ولایتی، وزارت امور خارجه شد. وی نخستین معاون وزیر امور خارجه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود. تا سال ۶۴ در این پُست ماند.
سال ۶۷ نخستین سفیر ایران در کشور عمان بود. وی در خصوص اطلاق «شیخ المعاونین » خاطراتی را از فعالیت و مراودات خود در عمان بیان می کند. مهمترین اقدام او در این مدت برقرای روابط ایران و عربستان در مناسک حج، حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۹ بود.
وی نخستین معاون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به ریاست آقای تسخیری بود. بعد از این دوره از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در دُبی را برعهده داشت. بعد از بازگشت از دُبی ریاست مجمع جهانی اهل البیت را در قُم برعهده گرفت و به عضویت حزب موتلفه اسلامی درآمد. وی در حال حاضر مشاور استاندار قم است.
مشروح این گفت وگو
لطفا خود را معرفی و چکیده ای از فعالیت هایتان را بیان کنید.
این جانب محمد عرب فرزند ابراهیم متولد سال ۱۳۲۰ در رستمآباد شمیران واقع در تهران هستم شمیران جایی است که مسجد و تکیه اش بعد از شهادت شهید شاه آبادی به نام این شهید معروف شد بنده از زمان طفولیت به دلیل اینکه پدرم فردی انقلابی بود وارد فعالیت های سیاسی و اجتماعی شدم.قبل از انقلاب با توجه به فعالیتهای سیاسی علیه شاه به قم تبعید شدم و پس از انقلاب مسئولیت هایی مانند شهردار قم و معاون اداری و مالی وزارت امور خارجه ایران و سفیر ایران در بحرین و عضویت در شورای اسلامی شهر قم را بر عهده گرفتم.
پدرتان هم در فعالیت های سیاسی نقش دارند؟
با اینکه پدرم فردی بی سواد بود اما از طرفداران پر و پا قرص آیت الله کاشانی و از پا منبری های دائمی مرحوم آیت الله فلسفی به شمار می رفت.
از چه سالی به فعالیت های سیاسی علاقه مند شدید؟
من در سن ده - دوازده سالگی با مسائل مذهبی و سیاسی آشنا شدم، در منطقه نیز هر کس صاحب علم و کتاب بود ما از طرفداران اش بودیم البته بعد از کارهای سیاسی و زندان ساواک دیگر اجازه کار در تهران را به ما ندادند و ما تصمیم به هجرت گرفتیم.برای هجرت هم برای قم و مشهد استخاره گرفتیم که برای قم بسیار خوب آمد در واقع سال 53 از زندان بیرون آمدیم و اواخر همان سال به قم آمدیم.
کمی از خاطرات آن دوران در فعالیت های سیاسی بگوئید.
خاطرات زیادی در دوران فعالیت های خود داشته ام عمده فعالیت های بنده سیاسی بود من عادت به خواندن روزنامه داشتم و با اینکه روزنامه کم بود آن را مطالعه می کردم و در جریان رویدادها قرار می گرفتم
فعالیت های سیاسی خود را از کدام جریان آغاز کردید؟
فعالیت ما با جبهه نهضت مقاومت ملی آغاز شد در آن زمان که آیت الله کاشانی با مصدق هماهنگ بود و مسائل ملی شدن صنعت نفت مطرح شد از طرفداران آن ها بودیم و فعالیت ها را آغاز کردیم
در آن دوران از محضر چه کسانی استفاده می کردید.
منبرهای آقای کافی را شرکت می کردم، دوستانی که با هم بودیم از جمله در کنار دکتر ولایتی و شهید لواسانی و شهید شاه آبادی جلساتی دور همی داشتیم که معمولا سیاسی و دوستانه بود البته به ظاهر دوستانه بود و بیشتر با اهداف سیاسی برگزار می شد جلسات دکتر شریعتی را در حسینیه ارشاد و هم مرحوم کافی را در مهدیه دنبال می کردیم.بسیار هم علاقه مند بودیم در آن موقع جوانان از دکتر شریعتی استقبال می کردند و من کارت اسلام شناسی از او را در جلسات خصوصی دریافت کرده بودم.
در قم چه فعالیت هایی داشتید؟
داستان زندگی من خاص است و کمتر برای کسی اتفاق می افتد زمانی که می خواستم به قم بیایم از سه همرزم خود نامه گرفتم از شهید شاه آبادی برای مراجعه به آقای موسوی خوئینی ها رئیس سابق بانک اسلامی نامه گرفتم و از آخوندی برای مراجعه به بازار در قم و دیگری از حسن تهرانی از مبارزین معروف بازار تهران برای اسلامی رئیس آموزش و پرورش در اوایل انقلاب نامه اخذ کردم.
پس از معرفی شدن در قم به چه نحوی فعالیت ها را آغاز کردید؟
در هفته اول با همه این ها تعامل ها را داشتیم این باعث شد سریع در جریان ها وارد شدیم و فعالیت های خود را آغاز کنیم دو ماه از آمدن ما به قم نگذشته بود که در زیرزمین منزل مرکز فعالیت جوانان سیاسی قم را راه اندازی کردم و شخصیت های بزرگی در منزل ما تردد داشتند منزل ما در خیابان امام خمینی بود که در حال حاضر منزل مرحوم آقای قمی است.
اولین شخصیت بزرگی که فعالیت ها را با وی آغاز کردید چه کسی بود؟
در اوایل با اولین عالمی که در قم آشنا بودیم آیت الله مومن بود که اعلامیه ها و نوارهای امام را برای او می فرستادیم یکی از طلاب که شهید سلیمی نام داشت رابط میان ما و امام بود و در آن دوران اعلامیه ها از طریق من در شهرستان ها و قم توزیع می شد حسن خلیلیان از فعال ترین افراد بود و مرحوم قمی هر کدام تلاش هایی داشتند و ما اعلامیه ها را به شهرهای مرکزی ارسال می کردیم و با این آشنایی با آقای مومن خیلی زود در قم پا گرفتیم.
شما فعالیت هایی در حیطه تشکل های کارگری داشتید این به چه نحوی بود؟
بنده فردی فنی بودم از این رو به عنوان رئیس کارتن سازی در 14 مرداد 53 وارد قم شدم و نماینده کارگران در ادارت و سازمان ها را بر عهده گرفتم بعد از پیروزی انقلاب اولین کانون فعالیت کارگران را در خیابان امام تشکیل دادم و رئیس کانون شدم در آن روزها کارگران نقش مهمی در جریان ها داشتند من برای فرار از ساواک 5 روزی مخفی بودم بعد به معدن سرچشمه رفتم و چون زبان می دانستم خیلی زود موفق شدم پیشرفت کنم و ارتباط خوبی با کارگرها داشته باشم.
زبان را چگونه فرا گرفتید؟
در آن زمان در هنرستان صنعتی زبان آلمانی خواندم و بعدها انگلیسی را فرا گرفتم که خیلی برایم مفید بود و باعث پیشرفت من شد در آن موقع روزنامه استوار تنها روزنامه قم فعال بود که در آن اعلام شده بود مهندسی برای کارخانه آجر ماشینی قم می خواهد و به دلیل اینکه زبان می دانستم سریع مشغول به کار شدم.
فعالیت های سیاسی را در حیطه کاری چگونه ساماندهی کردید
نهضت در حال اوج گرفتن بود و من دستم در کارخانجات باز بود فعالیت کارگری در همه کارخانه های قم زیر نظر من بود در روز کارگر راهپیمایی و سخنرانی ها و شعارها را هماهنگ می کردم به محض پیروزی انقلاب برای انتخابات آری یا نه 29 اسفند 57 دعوت شدم یادم می آید که آن روزها بار سفر بسته بودیم تا با پیکان به مسافرت برویم که نامه ای از فرمانداری آمد و برای هیات 30 نفره انتخابات از افراد معتمد دعوت شد من نیز به عنوان نماینده کارگرها در جلسه شرکت کردم و پدر آیت الله مومن نیز نماینده کشاورزان بود و دیگر بزرگان هم در جلسه نظریات را اعلام می کردند و بعد 5 نفر رای آوردیم و انتخابات را انجام دادیم با توجه به تجربیات دوره های مختلف در انتخابات کارکشته شده بودیم.
گویا از زندگی شما هم کتابی منتشر شد.
بعد از انتخابات مرحوم آقای ربانی می گفت خلاصه ای از زندگی ات را بنویس و بعدها کتابی جالب از آن منتشر شد.
تعامل با حوزه را چگونه آغاز کردید؟
من به حوزه علاقه زیادی داشتم از کودکی در دامان علما و حوزه بزرگ شدم و ارتباط خوبی با مراجع داشتم.
در ارتباط با تشکیل سپاه نیز توضیح می فرمائید؟
بعد از پیروزی انقلاب به دستور آیت الله متظری سپاه را در اردیبهشت 58 تشکیل دادیم آقای قمی از اعضای فرماندهی بود شخصیت های بزرگی در آن بودند از من دعوت شد که به سپاه بروم در این ارتباط 12 جلسه شورای فرماندهی را برگزار کردیم .
در خصوص ورود تان به شورای شهر بگوئید؟
بعد از تشکیل سپاه قرار شد اولین شورای شهر در قم برگزار شود لذا انتخابات شد و افرادی بزرگی رای آوردند من به شورا رفتم و رای آوردم ارتباط با مراجع بعد از شورای شهر به ویژه آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی برقرار شد و در برخی از امور ما را می خواستند و تعامل خوبی وجود داشت شهردار قم هم که شدم فعالیت ها هم تداوم یافت و در دوران اخیر بیشترین افرادی که به محضرشان رفتیم آیت الله مکارم شیرازی و نوری همدانی و سبحانی و وحید خراسانی بودند زمانی که شهردار بودم این ارتباط بیشتر شد.
موضع گیری های مراجع چه سبک و سیاقی در مبارزات داشتند؟
علما در بیانیه ها و جلسات خصوصی و عمومی فعالیت های خوبی در مبارزات داشتند.در واقع همه علما و مراجع برای اسلام و انقلاب زحمت کشیدند و من از نزدیک شاهد بوده ام اما امام معجزه تاریخ است خدمت امام دو بار حضوری رسیدیم یک بار وقتی شورای شهر بودم خدمت امام رفتم بنده جوان بودم و در حضور امام خجل بودیم شب قبل پسرم حامد در شرف تولد بود و بیمارستان ها ما راه نمی دادند صبح تعریف کردم و آقای خلخالی گفتند: داستان را برای امام تعریف کنید بعد از طرح موضوع بلافاصله دکترهای قم را خواستند و سخنرانی عظیمی کردند.
از فعالیت خود در وزارت خارجه بگوئید؟
وقتی در وزارت خارجه بودم 850 نفر از کارمندان را به حسینیه جماران بردیم و ترتیب به گونه ای بود کارمندان به دست بوس رفتند وقتی قرار شد از دریچه عبور کنیم حاج احمد آقا من را صدا زد و گفتند با ولایتی خدمت امام رسیدیم آن موقع شهردار قم بودم امام دستوری در مورد سفارت خانه ها دادند که در سفارت خانه ها مستخدم و آشپز همه باید مسلمان باشند قبلا چنین رویه ای نداشتیم آقای ولایتی آن را به من ابلاغ کرد و گفتند آقای عرب مسئول است گزارش کوتاهی در محضر امام دادم آن موقع تحت تاثیر هیبت امام قرار گرفتم ظرف 5 دقیقه 5 گزارش از 5قاره دادم امام عادت نداشتند بخندند اما تبسم کردند.بنده 85 کشور را رفته ام 110 نمایندگی داشتم نماز خانه درست کردم و اگر روحانی بود یکی را انتخاب می کردیم نماز سفارت خانه ها و مسائل شرعی حجاب از یادگار ماست کلیه منشی های زن خارجی هم اخراج کردیم در این راه نیمی از عمر من تلف شد چون مقاومت زیادی می شد و می گفتند این افراد توانایی در زبان داشتند افراد حزب الهی ما هم زبان و کار دیپلماسی بلد نبودند لذا وقتی رفتم وزارت خارجه اولین فکری که به سرم زد و آقای ولایتی آن را گفته و فیلمی هم در این باره ساخته اند این بود که به فکر تاسیس یک دانشکده افتادم و دانشکده وزارت خارجه را افتتاح کردیم.
فعالیت دانشکده به چه صورت بود؟
وقتی آیت الله خامنه ای رئیس جمهور بودند برای گزارش فعالیت دانشکده نزد ایشان رفتیم بعد از دیدار محمد جواد حجتی و میر سلیم را قبول کردند که سرزده بیایند و دانشکده ما را بررسی کنند و گزارش دهند وقتی آمدند دکتر عادلی و دکتر شمس اردکانی هر دو کلاس داشتند کتاب شهید مطهری را به انگلیسی تدریس می کردند تنها وزارت خانه ای هستیم بعد از انقلاب که ستون هایش همه به تصدیق کسانی که می شناسند محکم تر از وزارت خانه ها در طول تاریخ است و پشتوانه علمی زیادی دارد و نزدیک 350 دیپلمات تربیت کردیم هر یک زبان اول را باید به خوبی بدانند 1200 ساعت زبان اول و 600 ساعت زبان دوم که اولی می توانست هر زبانی باشد و تاکنون این کار انجام شده و سفرایی که داریم فارغ التحصیلان این دانشکده هستند.
زمان مبارزات دیداری با رهبری نداشتید؟
در دوران مبارزات سخنرانی ایشان را در مسجد جلیلی که آیت الله مهدوی کنی شنیده بودم ولی بعد از پیروزی از وقتی که معاون زوارت خارجی بودم ملاقات مستقیم با ایشان به کرات داشتم و گزارش های مستقیم به ایشان می دادم و سخنرانی می کردم و اگر ولایتی در سفر بودند من جلسه را اداره می کردم.
در برهه ای از دوران مدیریت شما در وزارت امور خارجه به چه دلیل عنوان شیخ معاونین بر شما اطلاق شد؟
6 سال معاون وزارت خارجه بودم بعد از شهادت فرزندم حسن آمدم کنار آقای ولایتی و معاونین روز تشییع به دیدار ما در ماه رمضان آمدند و گفتند مهندس موسوی سلام رساند و نتوانست بیاید و امروز در شورای معاونین به عنوان سفیر در بحرین انتخاب شده اید دو سه ماه گذشت بحرین جواب نداد، آقای ولایتی در سفری که به سازمان ملل داشتند در دیداری با وزیر خارجه کویت از وی پرسیده بود گفته بود بحرین یک کشور کوچک است و شما می خواهید قوی ترین دیپلمات را بفرستید یک نفر دیگر را معرفی کنید که آمدند البته انتخاب شدم وقتی خدمت آقا رسیدیم ماموریت تمام شده بود رفتم سفارت هر سال سفیران می آیند ایران و آقای ولایتی و معاونین می رفتند با خامنه ای دیدار می کردند در جلسه با سفرا نشسته بودند.آقا وقتی رسیدند دور و بر خود را نگاه کردند و فرمودند آقای عرب کجاست ولایتی گفت آقای عرب سفیر شده اند چون جلسات ایشان را اداره می کردم سراغ من را گرفتند همه ساله روز 21 بهمن سفرای خارجی مقیم تهران برای تبریک به رئیس جمهوری می آمدند در آن سال قبل از اینکه سفیر شوم آمدم.شیخ سفرا اصطلاحی است برای افرادی که سابقه بیشتری از همه دارند آن روز سفیر رومانی بود متنی خواند و تبریک گفت و خواست عکس دسته جمعی گرفته شود آقا آمدند به همراه ما که از وزارت خارجی بودیم عکس گرفتیم گفتند من شیخ سفرا هستم و سفیر شدم وقتی کتاب خواست چاپ شود آقای صدر روحانی که این را پیاده کرده با 65 نفر از کسانی که نام شان را در کتاب برده مصاحبه کرده و این مسائل را از زبان افرادی که در جلسه است شنیده این نام را انتخاب کرده است
از کتاب و خاطرات شفاهی خود بگوئید.
دخالتی در انتخاب نام کتاب هم نداشتم ناگفتنی های زیادی وجود دارد مطلبی در کتاب است که نمی آورند زیرنویس ها را پسرم داده است و در حدود هزار عکس در اختیار آن ها قرار گرفته است.
گفت وگو : اکبر پوست چیان