خبرگزاری«حوزه»،همزمان با آغاز ماه محرم، ماه حزن واندوه شیعیان حضرت سید الشهداء(ع)، مطالبی در چندین شماره با عنوان منبر اقتصاد مقاومتی از محمد جواد توکلی از اساتید اقتصاد، با موضوع «اقتصاد مقاومتی در عاشورا» تقدیم علاقه مندان می شود:
- قال علی(ع) :وَ اللَّهِ مَا كُنْتَ إِلَّا خَفِیفَ الْمَئُونَةِ كَثِیرَ الْمَعُونَة»
- فکلوا مما رزقکم الله حلالا طیّبا و اشکروا نعمت الله ان کنتم ایّاه تعبدون (نحل, 114).
- کلوا و اشربوا و لاتسرفوا
سه مشخصه الگوی مصرف در اقتصاد مقاومتی
از نگاه اسلام الگوی مصرف مطلوب که باعث مقاوم شدن اقتصاد جامعه اسلامی میشود، باید سه ویژگی عمده داشته باشد
- حرام خوری نکنیم: اسلام تاکید زیادی بر مصرف روزی حلال و طیب دارد و حرام خواری را موجب از بین رفتن برکت در زندگی و بروز بسیاری مشکلات در زندگی میبیند
- اسراف و زیاده روی نکنیم: ما در مصرفمان بسیار اسراف میکنیم، از اسراف در مصرف نان، برنج و میوه گرفته تا اسراف در آب و برق و انرژی. اگر الگوی مصرف ما درست نشود، ما هر چه هم زیاد تولید کنیم، هدر میرود و نه تنها مجبوریم منابع بیشتری را برای تولید استفاده کنیم، بلکه باعث تخریب گسترده محیط زیست و منابع طبیعی هم میشویم، امری که اصلا مورد رضایت خداوند متعال نیست.
- کالای داخلی مصرف کنیم: اسلام به جنبههای اجتماعی مصرف ما هم توجه دارد (که باید مستقل روی آن بحث داشته باشیم و در منبر نهم به آن میپردازیم)
مشخصه اول: حرام خواری نکنیم
حرام خواری قاتلان امام حسین
امام حسين (ع) در روز عاشورا كوشيد تا با نصيحت وموعظه، لشكر عبيدالله بن زياد را از زشتكاري شان آگاه كند واز ادامه ي راهي كه در آن لغزيدهاند، باز دارد؛ اما آنان با غوغا و جنجال، مانع رسيدن صداي امام (ع) به گوش خود شدند. امام را به آنان كرد وفرمود: «ادعوكم الي سبيل الرشاد فمن اطاعني كان من المرشدين ومن عصاني كان من المهلكين و كلكم عاص لامري غير مستمع قولي فقد ملئت بطونكم من الحرام وطبع علي قلوبكم ويلكم الا تنصتون الا تسمعون؛ (50) شما را به راه رشد فرا مي خوانم؛ هر كه اطاعتم كند، رستگار است وهر كه نافرماني ام كند، در زمره ي هلاك شدگان قرار ميگيرد. همه ي شما فرمان مرا سرپيچي مي كنيد، به سخنم گوش فرا نمي دهيد؛ البته (حق داريد، چرا كه) شكمهايتان ازحرام پر شده است، در نتيجه خداوند بر دلهاي شما مهر زده است (و هرگز حقايق را درك نميكنيد). شما چرا ساكت نميشويد، چرا گوش نميدهيد و نميشنويد؟
مشخصه دوم: اسراف و زیاده روی نکنیم
مسلمان کثیر المعونه و قلیل المونه
انسان باید در حوزه اقتصادی و مالی سعی کند که این ویژگی که امیرالمومنین علی (علیه السلام) این معلم همیشهی تاریخ در وصف یکی اصحابشان به نام صعصعة بن صوحان بیان میکند، آن را الگو قرار دهد آنجا که میفرماید: «وَ اللَّهِ مَا كُنْتَ إِلَّا خَفِیفَ الْمَئُونَةِ كَثِیرَ الْمَعُونَة» و امام صادق (علیه السلام) آن را از ویژگی بارز مومن به شمار میآورد. انسان باید سعی کند انسانی کم هزینه و پر معونه (کمک کار دیگران) باشد، این یعنی مصرفت کم باشد ولی تولید و بازدهی ات زیاد باشد.
ما بسیار اسراف میکنیم
جامعه ما متاسفانه دچار اسراف در همه زمینهها شده است. ما متاسفانه علاوه بر اسراف و تضییع نعمتهای الهی، کالاهای طیب را کمتر استفاده میکنیم و کالاهای مضر را بیش از حد استفاده میکنیم. نگاهی به امارها وضعیت بد ما را نشان میدهد:
- مصرف کم کالاهای مفید یک سوم جهان تخم مرغ مصرف میکنیم، نصف متوسط جهانی لبنیات مصرف میکنیم،
- مصرف زیاد کالاهای مضر:چهار برابر مصرف جهانی نوشابه میخوریم، دو برابر متوسط جهانی نمک میخوریم، بیش از دو برابر مصرف جهانی کره مصرف میکنیم،
- زیادهروی در مصرف: سه برابر متوسط جهانی برق مصرف میکنیم، حدود دو برابر میانگین جهانی بنزین مصرف میکنیم، هدر رفت آب در کشور ما بسیار زیاد است
تبدیل شدن مصرف گرایی به یک فرهنگ مطلوب
نتايج يك مطالعه علمی در زمينه فرهنگ مصرفي در ايران نشان ميدهد كه نزدیک به 70 درصد از پاسخدهندگان معتقد بودند كه افرادي كه در سال 1365 با ماشینهای گران و وسایل شیک بیرون ميآمدند، چندان مورد احترام نبودند؛. اما اين ارزش در سال 1371 تغيير كرده و بيشتر مردم (62درصد) برای این گونه افراد، احترام زیادی قائلاند.[1]
اسراف به معنای خروج از اعتدال
در منابع دینی به شدت از اسراف یعنی اتلاف منابع و زیاده روی در مصرف نهی شده است. در قرآن داریم چند نکته در مورد اسراف کنندگان آمده است
- محبوب نبودن خداوند : خداوند مسرفان را دوست ندارد: و لاتسرفوا انه لا یحب المسرفین (انعام: 141؛ اعراف:31).
- هلاک شدن مسرفان: خداوند میفرماید ما مسرفین را هلاک کردیم: و اهلکنا المسرفین (انبیاء: 9).
- جهنمی شدن مسرفان: ان المسرفین هم اصحاب النار: مسرفان اهل جهنم اند (غافر: 43). خداوند مسرفان را دوست ندارد: و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین(انعام: 141؛ اعراف:31).
اسراف به معنای مصرف نکردن نیست، بلکه اسراف به معنای خروج از اعتدال است. رسول گرامی اسلام در روایتی میفرمایند اینکه شما وقتی اشتها نداری غذا بخوری این مصداقی از اسراف است
- رسول خدا(ص) فرمودند: «إنَّ مِنَ السَّرَفِ أن تَأکُلَ کُلَّ ما اشتَهَیتَ (کنز العمال7366)؛ از جمله اسراف آن است که هر چه دلت میخواهد بخوری یعنی زیادهخواهی و پرخوری کنی.
اسراف به معنای مصرف نکردن نیست
امام صادق (ع) میفرماید اسراف به این معنا نیست که شما لباسهای زیادی داشته باشی بلکه به این معنا است که لباست را نادرست استفاده کنی، حضرت میفرماید اگر لباس مهمانیات را در خانه بپوشی این کار اسراف است إنَّمَا السَّرَفُ أن تَجعَلَ ثَوبَ صَونِک ثَوبَ بِذلَتِک: اسراف آن است که لباس (بیرون از خانه) که تو را (در برابر دیدگان مردم) حفظ میکند را لباس راحتی و کار خود قرار دهی و از آن استفاده بیجا کند (کافی، ج6، 441)
اسراف در سیب نیم خورده
چند نفر از دوستان و آشنایان در خانه امام رضا(ع) مهمان بودند. امام از اتاق بیرون آمد. دقایقی سپری شد. مهمانها منتظر برگشتن امام بودند و از دیر کردن ایشان نگران شدند. یکی از دوستان جوان امام که از لای در متوجه شد امام بیرون ایستاده است، بیرون آمد.
ـ سرورم! چرا داخل نمیشوید؟ چیزی شما را ناراحت کرده است؟
امام سیب نیمخوردهای را نشان داد و گفت: این میوه را چه کسی این گونه خورده؟
مرد جوان صدایش را بلند کرد: این میوه نیمخورده کیست؟
مهمانها از اتاق بیرون آمدند. مرد جوان سیب نیمخورده را از امام گرفت و باز حرفش را تکرار کرد. یکی از مهمانان دست بر سینه گذاشت و گفت: مولایم! از شما عذر میخواهم، این سیب را من خوردهام.
امام را به او کرد و فرمود: چرا اسراف میکنی؟ چرا قدر نعمتهای خدا را نمیدانی و به آن بیاعتنایی، مگر نمیدانی که خدا اسرافکاران را به سختی عذاب میدهد؟
امام با مهمانان به اتاق برگشت. وقتی همه در جای خود نشستند، امام را به آنها کرد و فرمود: دوستان من! وقتی به چیزی نیاز ندارید، بیهوده آن را تلف نکنید و اگر خودتان به آن احتیاج ندارید به کسی بدهید که به آن نیازمندند.[2]
اسراف حتی یک دانه برنج را دست کم نگیریم
شما اگر فقط هر کدام از مردم کشورمان روزی فقط یک دانه برنج را دور بریزند با جمعیت 80 میلیونی آن هم یک دانه میشود 80 میلیون دانه برنج، هر ده دانه برنج حدودا یک گرم است و هر هزار دانه یک کیلو گرم است حالا حساب کنید هشت تن برنج در روز 240 تن در ماه و 2880 تن در سال در ازای دور ریختن یک دانه برنج به هدر میرود حال نگاه کنید در موقع آبکش کردن یا پختن و یا در وعدههای مختلف چند دانه برنج اسراف میشود؟
زیاده طلبی انسان حدی ندارد
ما اگر در دام مصرف طلبی گرفتار شویم، نهایتی برای آن تصور نمیشود. بر اساس مقتضای برخی روایات مال و زینتهای دنیا همانند اب شور دریا است هرچه که انسان بیشتر از آن بنوشد، تشنهتر میشود.
بعد از انقلاب سطح امکانات در دسترس مردم بالا رفت ولی به میزان بیشتر سطح توقعات بالا رفته است. به همین خاطر علیرغم افزایش رفاه، سطح رفاه ذهنی یا رضایت ما از وضعیتمان تنزل یافته است.
امیر مؤمنان علی(ع) قناعت را نعمتی خدادادی میداند و میفرماید: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیراً أَلْهَمَهُ الْقَنَاعَةَ أَلْهَمَهُ الطَّاعَةَ وَ حَبَّبَ إِلَیهِ الْقَنَاعَةَ] فَاکتَفَی بِالْکفَافِ وَ اکتَسَی بِالْعَفَافِ(تنصیف الغرر الحکم و دررالکلم /391) هـرگاه خدا بخواهد به بندهای خیر دهد، قناعت را به او الهام میکند. چنین بندهای بهقدر کفاف، بسنده میکند و با لباس عفاف، خود را میپوشاند؛ یعنی چشم به مال دیگران نمیدوزد و دست بهسوی دیگران دراز نمیکند.
بنابراین قناعت و اقتصاد واقعی به معنای مصرف به مقدار کفایت است که مهمترین عامل در ایجاد آسایش پایدار و راحتی دانسته شده است. مردم جامعه باید تفکر خود را نسبت به مصرف تغییر دهند و از مصرفگرایی و ریختوپاش غیرضروری در همه موارد خودداری کنند.
ساده زیستی امام خمینی
حجتالاسلام رحیمیان میگوید: «حضرت امام(ره) در طول مدتی که در نجف اشرف اقامت داشت، در خانهای محقر و فرسوده، در خم یکی از کوچههای شارع الرسول، همچون صدها طلبه معمولی اجارهنشین بود و در جماران هم ساختمان قدیمی که حدود هفتاد متر زیربنا داشت، اجاره کرده بود. [3]
حجتالاسلام ناصری میگوید: «حضرت امام به نوع غذا اهمیت نمیداد. ایشان خیلی به نان و پنیر و چای علاقه داشت که اغلب نیز خود سماور را روشن میکرد و سحری میخورد. آن شبی که ما را از کویت برگرداندند، به هتلی رفتیم؛ در آنجا به امام اصرار کردیم که اجازه بدهد برایشان غذا بیاوریم، اما ایشان قبول نکرد.
یکی از یاران امام(ره) نیز میگوید: «حضرت امام زمانی که در بیمارستان قلب بستری بود... منزلی برایش تهیه شده بود که بسیار معمولی بود؛ مدتی که گذشت امام فرمود: "این منزل مناسب من نیست، من باید از اینجا بروم. بروید منزلی مثل خانه پدر (خشت و گلی) برایم پیدا کنید و الا به قم میروم". تنها اشکال آن منزل این بود که ظاهرش سنگ شده بود».( همان).
زندگی خود را با پایینتر از خودتان مقایسه کنید
برای این که بتوان صفت قناعت را در خودمان ایجاد کنیم، یک راهش این است که به پایین تر از خودمان نگاه کنیم نه به افراد بالاتر از خودمان. این مضمون روایت امام باقر (ع) است که میفرماید: «اُنْظُرْ اِلی مَنْ هُوَ دوُنَک وَ لا تَنْظُرْ اِلی مَنْ هُوَ فَوْقَک فیالْقُدْرَةِ، فَاِنَّ ذلِک اَقْنَعُ لَک بِما قُسِّمَلَک: در قدرت و تمکن مالی همواره به پایینتر از خود نگاه کن نه به بالاتر، زیرا چنین کاری تو را بهروزی خود قانعتر میسازد. ( بحار الانوار، ج 78، ص 198)
علّت این سفارش حکیمانه آن است که مؤمن به سطح زندگی معمولی، بسنده کند و اگر بخواهد به بالادست خود بنگرد، هیچگاه در کیفیت زندگی توقف نخواهد کرد؛ مگر اینکه خود، برترین مرفه جهان گردد و چنین چیزی به مصلحت او نیست.
ساده زیستی علما
در مورد ساده زيستي آيت الله العظمي وحيد بهبهاني نقل شده است كه: «لباسهايش كرباس و تابدار بود و غالباً آنها را همسرش مهيا مي كرد و مي بافت... در مدت عمر به جمع زخارف دنيوي توجهي نداشت. كناره گيري از زراندوزان شيوه او بود. از معاشرت آنها خودداري مي كرد و با مستمندان نشست و بر خاست مي نمود. وقتي كه يكي از پسرانش براي همسرش لباس فاخري تهيه كرده بود، ايشان او را مورد عتاب قرار داد و فرمود: اگر چه استفاده از نعمتهاي خدا حرام نيست، ولي حداقل كاري كه من و خانوادهام ميتوانيم انجام دهيم اين است كه با مردم فقير همدردي كرده و همانند آنها زندگي كنيم گرچه قدرت برخريد هر چيزي را داريم.
حرص و طمع عمر سعد عامل انحطاط او
امام حسین (ع) عمرو بن قرظة بن کعب انصاری را سوی عمرسعد فرستاد و فرمود میخواهم با تو صحبت کنم، امشب میان لشکر من و لشکر خودت با من دیدار کن. عمر سعد با بیست سوار به سوی آن حضرت رفت و امام حسین (ع) نیز با همین شمار آمد. وقتی به هم رسیدند، امام حسین (ع) از یاران خود خواستند تا از وی کناره بگیرند و تنها حضرت عباس (ع) و حضرت علیاکبر (ع) با وی باقی بمانند.
عمر سعد نیز به یارانش فرمان داد تا از او کناره بگیرند و پسرش حفص و غلام او به نام لاحق با وی ماندند. آنگاه امام حسین (ع) فرمودند: «وای بر تو ای پسر سعد! آیا از خدایی که بازگشت تو به سوی اوست، نمیترسی که با من بجنگی! تو نسبت مرا با رسول خدا (ص) میدانی. دشمنانم را رها کن و با من باش. من تو را به خدای عزوجل نزدیک میکنم. عمر سعد گفت: ای اباعبدالله! بیم دارم که خانهام ویران شود! امام حسین (ع) فرمودند: من آن را برایت میسازم. گفت: میترسم املاکم گرفته شود! امام حسین(ع) فرمودند: من بهتر از آن را از اموال خود در حجاز به تو میدهم. گفت: خانوادهای دارم که بر آنان بیمناکم! فرمودند: من سلامتشان را تضمین میکنم».
عمر به هیچیک از اینها پاسخی نداد و امام حسین (ع) از نزد او بازگشت، در حالیکه میفرمود: تو را چه شده است؟! خداوند هر چه زودتر سرت را در رختخوابت ببرد و در آن روزی که تو را محشور سازد نبخشاید! به خدا سوگند من امیدوارم که تو از گندم عراق جز اندکی نخوری»[4]
[1] فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، ص 168.
[2]- فروع کافى ج 6 (صفحه۲۹۷)
[3]- ماهنامه جامعه شماره /93
[4]- الفتوح ۵، / ۱۶۴ – ۱۶۶، به نقل از رویدادهای کربلا، جلد ۴.