به گزارش خبرگزاری حوزه حجت الاسلام والمسلمین رضا رمضانی گیلانی رئیس سابق مرکز اسلامی امام علی(ع) هامبورگ آلمان و رئیس اتحادیه تئولوگ های شیعه در اروپا که هم اکنون نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری است، در دهه هشتاد از اساتید فلسفه سینوی بوده و نیز حلقههای درس اخلاقی برای طلاب داشته و طی سالهای 80 الی 84 امامت جمعه کرج را نیز عهده دار بوده، از حدود 13 سال پیش طی حکمی از سوی مقام معظم رهبری عازم دیار اتریش شد؛ توفیقات وی باعث ادامه حکم ماموریت در کشور آلمان گردید و پس از طی دوران ماموریت بیش از یک دهه این استاد و مبلغ حوزه علمیه، خبرنگار خبرگزاری حوزه فرصت را مغتنم شمرد و در گفت و گویی تفصیلی به ابعاد این ماموریت تبلیغی پرداخت که متن آن به این شرح است:
درابتدا بفرمایید که آیا اتریش اوّلین تجربه شما وشناخت تبلیغی شما از خارج کشور بوده؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
نخست لازم است از رسانه حوزه نیوز تشکّر کنم که این مصاحبه را ترتیب دادند و در پاسخ سؤال شما باید عرض کنم که اوّلین تجربه تبلیغی خارج از کشور بنده به حدود سال 83 برمیگردد که طی سفری به انگلستان، با فضا و اتمسفر جوامع غربی ونیازها و ضرورتهای مسلمانان اشنا شدم. البته در آن مقطع توفیق خدمت در سنگر امامت جمعه کرج را داشتم و پس از مراجعه هم تا مدّتی درکرج بودم. پیش از پایان دوره دوم امامت جمعه کرج قرار براین شد که به آمریکا رفته و چند سالی درمرکزاسلامی واشینگتن مستقر شویم که البته به دلیل عدم صدور ویزا، امکان حضور فراهم نشد.
بعد تصمیم گرفته شد یک سفر تبلیغی و بررسی از وضعیت فعّالیّتهای فرهنگی و دینی به اندونزی بزرگترین کشور مسلمانان دنیا که 220 میلیون جمعیّت مسلمان در آن کشور زندگی می کند حضور یابم که البته خاطرات آن سفر تبلیغی نیز نگارش شده است. این سفر از همه جهت برایم مهم بود بالطبع با مسائل گوناگون مسلمانان آن منطقه با سفرهای متعدد در استانهای مختلف آن کشور آشنا شدم.
پس از آن به عنوان مسئول مرکز امام علی(ع) وین کشور اتریش مشغول فعّالیّت دینی، فرهنگی شدم این سفر و به تعبیری هجرت تبلیغی که در سال 85 انجام شد و 3 سال نیز به طول انجامید؛
پس از حضور و استقرار در اتریش، چه نوع مطالعات و آشناییهایی را ضروری تلقی کردید؟
اسلام سابقه دیرینه در اتریش دارد و تنها کشور اروپایی است که دین اسلام، رسمی است. ولی بخاطردراقلیت بودن مسلمانان، فعّالیّتهای مذهبی عمق و گستره زیادی نداشت. حس کردم با توجّه به حضور در کشوری که اکثریت آن غیر مسلمان هستند باید اطّلاعات عمیقی دربارۀ ادیان دیگر آسمانی و بلکه ادیان بشریالحدوث داشته باشم. گرچه در ایران نیز مطالعاتی در زمینههای مسیحیت و یا یهودیت و حتّی ادیان و مذاهب و مشارب بشری الحدوث هم داشتم حتی در دهه شصت که اوّلین امواج عرفانهای نوظهور مثل کتابهای کارلوس کاستاندا ودون خوان در ایران چاپ ومنتشر شد، غالب این کتابها مطالعه و نیز خود این جریانها رصد می شد. ولی لازم بود که این اطلاعات بیشتر شود. لذا به کتب آنها مراجعه کردم و اطّلاعات لازم در این زمینه را به دست آوردم.
فعّالیّتهای مرکز اسلامی اتریش حول چه محورهایی بود و دستاورد این حضور سه ساله را چطور ارزیابی می کنید؟
در آنجا ضمن فعّالیّتهای عمومی(از قبیل اقامه جمعه، سخنرانی در مناسبتهای مختلف،کلاسهای آموزشی، تشکیل واحد جوانان و فعّال سازی مجدد انجمن اسلامی دانشجویان و...) و تقریبی و ارتباط با جامعه مسلمانان بود به شکل محدود به مباحث مرتبط به دیالوگ مشغول بودم
مهمترین فعّالیتم در این سه سال ساماندهی مرکز امام علی(ع)، تشکیل واحد جوانان، تشکیل واحد خواهران، برگزاری اردوهای آموزشی برای جوانان، فعّال سازی مجدد انجمن اسلامی دانشجویان، تقویت ارتباط با مراکز شیعی، خصوصاً مرکز اتریشیهای مقیم وین یعنی مجموعۀ آقای لنستل که همۀ خانواده ایشان در خدمت ترویج فرهنگ قرآن و عترت هستند و جناب آقای لنستل ابتدای انقلاب مسلمان و شیعه شدند و تمام وقت خود را وقف خدمت به دین و فرهنگ اسلامی کردند.
چطور شد که به آلمان عزیمت کردید؟
پس از خدمت سه ساله در اتریش ، مفتخر به خلعت نمایندگی مقام معظم رهبری درکشور آلمان ونیز امام ومدیر مرکز اسلامی هامبورگ شدم.در تاریخ دهم اردیبهشت سال 88 . البته با حفظ سمت مدّتی امورات مرکز اسلامی وین را نیز تمشیت میشد بصورت همزمان. البته یکی از روحانیون فاضل در آن ایام در آنجا مستقر بودند و بحمدلله در آن دوران کوتاه حدود 8 ماهه با هماهنگی فعّالیّتهای خوبی را انجام دادند که از جمله فعّال سازی جدی واحد خواهران با توجّه به ظرفیت خوبی را که وجود داشته.
فضای فرهنگی دینی و بافت جمعیت مسلمانان آلمان چه تفاوت هایی با اتریش داشت؟
حضور مسلمانان و نیز جمعیت آنها با توجّه به بزرگی کشور آلمان بسیار با اتریش متفاوت است. جمیعت ایرانیان و نیز سابقه ارتباط و فعّالیّت اقتصادی نیز بسیار دیرینه است. حداقل 6میلیون مسلمان در آلمان زندگی می کند و این تعداد نقش موثری در حیات سیاسی و اجتماعی خود می توانند ایفا کنند.)
جمعیّت ایرانیان در آلمان بیش از 300هزار نفر است لذا برای پوشش خدمات غیر از کنسولی مستقر در سفارت سه سرکنسول در هامبورگ، فرانکفورت و مونیخ مستقرند و امور مربوط به ایرانیان را انجام میدهند و نکته دیگر آنکه بافت جمعیت مسلمانان از شیعه و سنی و ملیتهای مختلف با اتریش خیلی متفاوت است.
کمی هم درباره جایگاه مرکز اسلامی هامبورگ و مسجد امام علی «علیه السلام» و نقش وتاثیری که می گذارد توضیحاتی بفرمایید.
تاریخ بنای مسجد امام علی علیه السلام حدود سال 1960 میلادی است واین خود بیانگر قدمت تاریخی حضور مسلمانان ونیز فعالیت های اسلامی خصوصا در قرن اخیر است.
میدانید این مسجد قدیمیترین و در واقع اوّلین مسجد شیعیان در اروپا است. و در اینجا باید از حمایتهای بی دریغ مرجع عالم تشیع مرحوم حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) یاد کنیم که پس از درخواست جمعی از متدینین هامبورگ، به صورت بسیار جدّی پیگیر بودند و سفارش کردند بهترین موقعیت را برای مسجد در نظر گیرند. که برای خرید مکان همین اتفاق افتاد و در منطقه
«Sohonen Aussicht» به معنای منظره زیبار کنار دریاچه آلستر زمین خریداری شد.
البته الان درآلمان حدود2700 مرکز اسلامی مشغول فعالیت هستند که از این میزان حدود 170 مرکز شیعی مشغول فعّالیتاند و همچنان مسجد امام علی نقش کلیدی و محوری وجریان ساز ومرجعیت علمی خود را حفظ کرده است. از همان سال تاسیس به دستور مرجع عالیقدر جهان تشیع ایت الله بروجردی، یعنی حدود 60 سال پیش، نماز جمعه در این مسجد اقامه میشد و امروزه یکی از نمازهای باشکوه در آلمان که با حضور ملیتهای مختلف در این مسجد اقامه میشود.
با توجّه به اینکه حضور توریستها در مرکز به عنوان یک فرصت است و تا آنجائی که اطّلاع دارم در هیچ کجای دنیا مسجدی باشد که این همه توریست رفت و آمد کنند سراغ ندارم بله مسجدی بزرگتر که امروزه فقط به عنوان موزه از آن استفاده میکنند در مادرید و یا استانبول وجود دارد امّا مسجدی که برنامههای دینی خود را به شکل فعّال انجام دهد و در عین حال با حضور توریستها مواجه باشد آن هم با این کمیت در هامبورگ است. و بسیاری میدانند در بروشورهای توریستی شهر هامبورگ از این مسجد که نزد آنها به مسجد آبی معروف است جزء مکانهای دیدنی شناخته شده است، نمای ساختمان، گنبد زیبا، فرش نفیسی که در این مسجد وجود دارد و فضای داخلی مسجد که از ابتکارات و خلاقیتهای هنری معماری که، ترکیبی از فرهنگ ایرانی و شرقی و غربی است برای هر بازدید کنندهای جذاب است و به همین جهت نظر توریستها را بسیار به سمت خود جلب میکند.
تمام این جوانب باعث شده است که توریستهای زیادی برای حضور در این مکان به مرکز مراجعه میکنند؛ برخی از آنها از قبل وقت میگیرند و هم اکنون نیز این مرکز از نظر آلمانیها و ایالت هامبورگ به عنوان یک فضای توریستی قرار داده شده است به همین جهت در سال 2013 ایالت هامبورگ این مرکز را به عنوان یک میراث فرهنگی در آلمان معرفی کرد
بسیار جالب است که دانسته شود گروهای مختلف از جمله دانش آموزان، دانشجویان اساتید دانشگاهی به صورت مستمر برای حضور در اینجا از قبل وقت میگیرند. با پرسشهای فراوان در مرکز حضور مییابند و پاسخ لازم را دریافت نمایند و غالباً اظهار میکنند که نگاه ما نسبت به اسلام با توجّه به تبلیغات وسیع منفی رسانهای تغییر کرده و با یک ارزیابی مثبت مرکز را ترک میکنند. برداشت ما این استکه خط مقدم مواجهه با شبهات و حملات علیه اسلام وانقلاب در اینجاست.ساختار تبلیغات وپروپاگاندای بسیار قوی وپیچیده ای که در غرب حاکم است خیلی وقت ها در گفتگو ها وبازدیدها، ازبین میرود و ذهن مخاطب نسبت به وقایع روشن میشود
آیا فعالیتها درمرکز محدود به همین فضاهای تبلیغی است؟اصولا چه فعالیتهای دیگری دارید؟
فعّالیّت هامبورگ به صورت کلّی در سه بخش است . بخش اوّل فعّالیّتهای مربوط به امور مرتبط به مسجد است ولی آنجا امور مسجد گستردهتر از آنی است که در داخل ایران در یک مسجد انجام میگیرد. وخب برخی از این فعالیت ها بخاطر سابقه و قدمت مسجد ـ که قدیمی ترین مسجد شیعیان در اروپا ست ـ تعریف و تبیین شده؛ مسئولیّت مستقیم این بخش با معاونت فرهنگی، اجتماعی، دینی است؛
تاکید می کنم که وقتی از مسجد امام علی علیه السلام هامبورگ صحبت می کنیم درواقع از یک مرکز با کاربری های مختلف سخن می گوییم که نه تنها برای شیعیان بلکه برای اهل سنت هم مرجعیت ومحل رجوع است واز همان سال تاسیس که نمازجمعه برگزار می گردد تا کنون ملیت های مختلف در مراسمها وبرنامه ها خصوصا نماز جمعه حضور چشمگیری دارند.که چنین ویژگی هایی در سراسر اروپا ممتاز بوده و همه اینها مدیون نگاه معنوی مرجعیت شیعه در شصت سال پیش بر میگردد.
برنامههای مناسبتی محرم،صفرماه مبارک وشب های قدر ،نمازهای عیدفطر و قربان،دعای کمیل و در دوره اخیر فاطمیه و دیگر برنامه های اعیاد و وفیات و..بصورت مرتب و بدون وقفه و تعطیلی برگزار می گردد.
درسال گذشته ظهرعاشورا بیش از 6هزار نفر در مراسم مسجد حضور پیدا کردند واین تعداد جمعیت درکشوری مثل المان بسیار حایز اهمیت ست و پیام های روشنی دارد.
درشبهای ماه مبارک هم هر شب مراسم برگزار میشود و در سال گذشته هر شب حدود 500نفر و گاهی بیشتر حضور پیدا میکردند؛ در شبهای قدر بالغ بر 3000نفر حضور مییابند و فضا کاملا معنویست و احیا با شور وحال خاصی برگزار می شود. نماز عید فطر هم که باحضور ملیتهای گوناگون برگزار میشود منظره زیبای معنوی ایجاد می کند.
در خبرهای سال پیش خبرگزاری حوزه به مراسم اعتکاف در مساجد آلمان اشاره شده، این مراسم با چه کیفیت وکمیتی برگزار می شود؟ آیاجوانان استقبال می کنند؟ برایشان در مقابل معنویتهای نوظهوری جذابیت بیشتری دارد؟
مراسم اعتکاف بخشی از فعالیتهایی است که در مسجد و زیر گنبد انجام میشود. البته از قدیم برنامه اعتکاف کمابیش برگزار می شد. ولی اقبالی که اخیرا در بین مومنان دراروپا برای حضور و اعتکاف در مسجد به وجود امده است بسیار عجیب وغیر قابل وصف و باور است.
غیر از مسلمانان المان،از 16 کشور اروپائی نیز به این مراسم میآیند؛ استقبال کنندگان از این مراسم معنوی به گونهای است که در حال حاضر با قرعه کشی میتوانیم پذیرای معتکفین باشیم؛ حضور جوانان نیز در این مراسم بسیار پررنگ است وقاطبه حاضران از نسل جوان هستند. برنامه های متنوعی هم طراحی واجرا می شوداز جمله برنامههای این مراسم معنوی جزء خوانی قرآن، حلقههای معرفت به 4 زبان، سخنرانی، مراسم دعا، نماز جماعت، مراسم رحلت حضرت زینب(س)، و جالبتر از همه اعمال ام داوود که به شکل جمعی در یک فضای بسیار معنوی انجام میگیرد که حدود 6 ساعت طول میکشد.
این استقبال غیر قابل وصف از این حقیقت پرده بر میدارد که معنویت در اروپا و بلکه در جامعه بشری یک گمشده است و نسل امروز به دنبال معنویت حقیقی با اعتقاد و باور به خدای متعال است میباشند؛ همین عنصر معنویتخواهی است که سبب گردید چند هزار فرقه معنویتگرا در اروپا و آمریکا شکل گرفته و همه به نوعی درصدد جذب عدهای خصوصاً از نسل جوان میباشند؛ همۀ این مسایل حاکی از این نیاز فطری و انسانی دارد؛ اگر این مساله وجود نداشت خبری از این همه عرفانهای نوظهور و کاذب هم نبود.
واقعیت آن است که به رغم همه پیشرفتهایی که در این کشورها از نظر مادّی صورت گرفته ولی همین مردم امروز واقعاً خسته شدند؛ ولنگاری که محصول لیبرالیسم است آنها را خسته و رنجور ساخته است؛ به خصوص لیبرالیسم اخلاقی که یک نوع دلمردگی، افسردگی و مهمتر از همه بیهویتی شخصیتی را به بار آورده است.
این مردم از این ولنگاری خسته شده اند و به دنبال یک فضای جدیدی هستند که با خود واقعی خود که همان خودآگاهی و خود واقعی در مقابل خودپنداری و وهمی است آشنا شوند؛ متاسفانه گروههائی این فضا را مدیریت میکنند که به معنویت برخواسته از فطرت و وجدان بشری اعتقادی نداشته ودرصدند با صید این فرصت طلائی، از ظرفیتی که ایجاد شده در جهت نیل به اهداف خود بهره ببرند. از جمله آن اهداف این است که آدمیان به گونهای تربیت شوند که وضعیت موجود را با هر شرائطی تحمّل کنند بدون آنکه اعتراضی داشته باشند.
آیا آمار دقیقی ازتعداد مراکز اسلامی فعال در آلمان وجود دارد؟اصولا ارتباط و نسبت مرکز اسلامی هامبورگ با دیگر مراکز اسلامی و شیعی به چه صورت است؟
تحلیل نحوه و چرایی و چگونگی راه اندازی وتوسعه مراکز اسلامی در آلمان وحتی اروپا نیاز به بررسی های دقیق دارد.نکات بسیار ظریف وفراوانی وجود دارد که باید در جای خود بررسی شود. از ارتباط و گسست بین نسلی وتا ایده انتگراتسیون ویاهمان همگرایی که مد نظر سیاست گذاران اروپایی ست.
ولی اجمالا در پاسخ به سوال حضرتعالی باید اشاره کنم که مراکز اسلامی در آلمان به لحاظ کمی توسعه گستردهای یافته است؛ چهل سال قبل در آلمان تنها شاید صد مرکز حضور داشته، ولی امروزه 2700 مرکز اسلامی ثبت شده در آلمان داریم؛ برخی از مراکز رسمی این آمار را تا 3هزار نیز برشمردند و از این میان 240 مرکز از آن از مراکز شیعی است که همواره در حال افزایش است و این یک فرصت مهمّی برای مسلمانان است.
در این میان البته، این موسسات نیز فعال و غیر فعال و کوچک یا بزرگ هستند؛ حزب دیانت که وابسته به ترکیه است حدود950 مرکز دارد و یک حزب ملی دیگر به نام مرکز ملی گروش نیز که زیر مجموعه اردوغان است دارای حدود 700 مرکز است؛ در گذشته با چنین وسعتی از مراکز مواجه نبودیم؛ مثلاً در هامبورگ تنها همین یک مسجد ولی امروز بیش از70 مسجد و مرکز در این شهر وجود دارد؛ امروزه تنها در ایالت هامبورگ 30 نماز جمعه برپا می شود که یکی از آنها مرتبط به شیعیان است که البته اهل سنّت هم کم و بیش حضور پیدا میکنند و معاون مرکز برای تقویت تقریب بینالمذاهب در نمازجمعه اهل سنّت شرکت کرده و گاهی به سخنرانی هم دعوت میشود و این حکایت از همگرائی و همدلی میان مسلمانان در هامبورگ را دارد.
البته در برلین و فرانکفورت و مونیخ وکلن ،مراکز اسلامی داریم که مستقیما زیر نظر هامبورگ هستند و بعبارتی برنامه ها وسیاست های کلان واجرایی وتعیین امامان مراکز ونیز هماهنگی های دیگر با مرکزاسلامی هامبورگ ست.که این مراکز توسط امامان فعال و قوی اداره می شوند وبرنامه های خوب وموفقی را هم اجرا می کنند.
به ارتباط وهمگرایی با اهل سنت اشاره کردید،اصولادرخصوص بحث وحدت و تقریب چه رویکردی وجود دارد؟
یکی از بخشهای این مرکز، ارتباط با مراکز اهل سنّت است زیرا بحث تقریب برای ما بسیار مهم است؛ تقریب مذاهب برای ما به عنوان یک راهبرد مورد نظر که البته قطعاً این مساله برای ما یک تاکتیک نیست بلکه بر اساس آموزههای قرآنی و سیره علمی و عملی معصومین(علیهم السلام) باید یک باور باشد.
در سیرۀ عملی اهل البیت(ع) به خصوص امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و امامان دیگر ما در ارتباط با اهل سنّت و حتّی مکاتب دیگر نشان میدهد که تقریب یک باور قطعی شیعی است؛ این مساله در متون و نصوص مقدس ما نیز وجود دارد؛ و لذا به نظر میرسد باید یک بازنگری در خصوص همین نگاه داشته باشیم؛ ما نباید ائمه را مصادره کنیم و بگوییم ائمه فقط برای شیعیان هستند.
ائمه ما جایگاه بسیار ویژهای در میان همه مسلمانان و خصوصاً شیعیان دارند ولی باید به این مطلب توجّه داشته باشیم که ائمه جانشین پیامبری هستند که رحمت للعالمین است؛ یعنی رحمتی برای همه جهان؛ وقتی امام جانشین پیامبر می شود همین خصوصیات را با خود به همراه دارد؛ در اعتقادات شیعه آمده است که امام زمان و بلکه هر امامی امام انس و جن هستند؛ که این بحث در مباحث کلامی باید بحث شود. و همه آن بزرگواران از علم لدّنی و الهی و مقام عصمت برخوردارند.
لازم به ذکر است برخی میخواهند این مساله را به یک تاکتیک تبدیل کنند ولی این باور ماست که باید وحدت را به عنوان یک راهبرد در نظر بگیریم؛ و اگر این باور امروزه در میان همه مسلمانان به واقعیت تبدیل میشد امروزه جهان اسلام از یک اقتدار دینی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی برخوردار بوده است. و بدون تردید همه راههای نفوذ دشمنان را بر هر کشور اسلامی مسدود میکرده و به عنوان نمونه با توجّه به اینکه ایام محرم الحرام است اشاره میکنم و آن اینکه ما نباید امام حسین(ع) را فقط الگوی شیعیان بدانیم؛ بلکه آن حضرت هم برای شیعیان الگو هستند و هم برای کل مسلمانان زیرا آن حضرت برای احیای سنّت فراموش شده پیامبر اکرم(ص) قیام کردند.
حضرت میفرماید که من شما را دعوت میکنم به کتاب الله و از بین بردن بدعتها و در آن تعبیر دیگر اصلاح سیره جد و پدر بزرگوارشان را بیان میکنند؛ از کلمات امام حسین(ع) استفاده میشود که امام الگویی برای کل پیروان ادیان هستند؛ در تعبیری بالاتر باید گفت که امام حسین(ع) الگوی کل بشر هستند؛ پس ائمه را نباید مصاره کنیم. باید تلاش کرد هر کسی به قدر ظرفیتش از سیره علمی و عملی ائمه استفاده نماید. گرچه ما شیعیان چون امام را معصوم میدانیم و اینکه از علم لدّنی برخوردار است و رسالتش مانند رسالت پیامبر اکرم(ص) است چه بسا بیشتر باید در الگوپذیری از دیگران سبقت بگیریم و به نوعی باید رفتار خود را به رفتار و کردار و گفتار آن بزرگواران نزدیک کنیم.
به طور کلّی امام، امام البشر است؛ اگر بحث تقریب را جدی بگیریم میتوانیم از آن به عنوان یک باور برای اقتدار میان همۀ جماعت مسلمانان استفاده کرد. و بیشک امّت اسلامی را روز به روز مقتدرتر میشود و جماهیر اتّحاد اسلامی با این باور شکل میگیرد. اگر کلّ جماهیر مسلمان در کنار هم بودند میتوانستند اقتدار سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و... را در دنیا به منصه ظهور رسانند؛ اگر این چنین بود هیچ کشوری از غرب عالم نمیتوانست بر کشورهای اسلامی تحکّم داشته باشد.
دراین راستا اقدامات عملی و توفیقاتی هم بوده است؟
بله .درسطح نخبگانی تلاش بر این بود که با رهبران مسلمان و گروهها و جمعیتهای مختلف رابطهها تقویت شود و همچنین غیر از ارتباطی که با رهبران مسلمانان و ملّی گروش (جمیعت خاص مسلمانان اهل ترکیه)و اهل سنّت و جمعیت مسلمانان داشتیم مرکز اسلامی هامبورگ در شورای مسلمانان آلمان نقش مهمّی را ایفاء میکنند.
لازم به یادآوری است در جلسات تقریبی که سالانه مرکز برگزار میکرد رسانههای آلمانی استقبال خوبی میکردند؛ خبرنگاران به این جلسات می آمدند و گزارش های متنوع و متعددی از آن تهیه میکردند؛ از جمله ارتباط با برادران اهل سنّت عضویت در شورای مسلمانان هامبورگ بوده است این شورا که قدمت 15 سال دارد در حقیقت اوّلین شورای ایالتی مسلمانان در آلمان به شمار میرود.
از همان ابتدا شورای مسلمانان سه رئیس همزمان داشته است؛ یکی از آنها امام وقت مرکز، دیگری از ترکها و یکی نیز از عربها بوده است؛ اینکه امام مرکز رئیس شورایی باشد که با حضور 70 عضو که تنها 7 عضو شیعه دارد است، نکته بسیار مهمی است؛ در هر دورهای به خاطر جایگاهی که امام مرکز دارد او را انتخاب میکنند که در این دوره که چند ماه پیش انجام گرفت بار دیگر رئیس مرکز اسلامی به عنوان رئیس شورای مسلمانان هامبورگ انتخاب شد.
درزمینه نشر و فعالیت های پژوهشی ،آیا مرکز اسلامی برنامه ای داشته است ؟
این حوزه مربوط به بخش سوم فعالیت های می باشد؛ از سال 2000 یک ساختمان کنار مسجد به همین منظور تاسیس شد؛ در آن زمان یعنی 18 سال پیش یک سری فعّالیّتهای آموزشی در این مرکز انجام میگرفت؛ ولی در این ده سال، فعالیتهای مربوط به آکادمی اسلامی آلمان سامانمند و هدفمند شد؛ یک بخش از آن چاپ کتب و انتشارات بود؛ یک بخش آن نیز مرتبط به بخش دیالوگ بود؛ یک بخش از آن نیز به فعّالیّتهای آموزشی اختصاص یافت و فعّالیّتهای دیگری نیز که مربوط به این بخش بود با چشم انداز برنامهای به وظائف خود عمل میکرد.
منظور از دیالوگ دقیقا چیست؟ آیا سازوکار خاصی برای آن طراحی شده است یا درحد یک ایده و چشم اندازه است؟
در این زمینه و مسائل مرتبط با دیالوگ مقالهای مفصل نوشته شد، و در آن مقاله به مباحثی مربوط به دیالوگ اشاراتی داشتهام؛ مساله دیالوگ تا 400 سال قبل بیشتر جنبۀ تقابلی داشت؛ یعنی هر پیرو دینی برای نقد طرف مقابل یا کتاب آنها را نقد می کرد؛ یعنی ما نقد انجیل میکردیم و آنها نقد قرآن میکردند؛ در چند دهه اخیر که بحث دیالوگ دنبال شد رویکرد غالب، بحث تعامل بود نه تقابل؛ و البته این تعامل زمینه تفاهم را فراهم میسازد و کتابهای زیادی هم در این زمینه نگاشته شد. امّا در مرحله بعد چه بسا به هم افزایی نیز منجر گردید، البته باید توجّه داشت که دیالوگ یک فن است و باید مهارت آنرا، آموخت یا تجربه کرد، حتی ممکن است شخصی علامه باشد امّا با فن دیالوگ آشنا نباشد چرا که تجربه ان وجودنداشته باشد.
نکته مهم این است که بحث دیالوگ امروز میتواند زمینه را برای گفتمان و گفتگوی میان پیروان ادیان گسترش دهد؛ از نتایج بسیار مهم این دیالوگ احترام میان پیروان ادیان است؛ یعنی بحث پلورالیسم دینی یک معنایش پذیرش تکثر ادیان است نه اینکه بگوییم همه بر حقّ هستند؛ این احترام باید وجود داشته باشد و پیروان ادیان باید به مقدّسات و پیامبران و کتب ادیان دیگر احترام بگذارند؛ اگر همین مساله نهادینه و فرهنگسازی شود، نتیجهاش همین مساله میشود که دیگر کسی نمیتواند از ادیان استفاده ابزاری برای اهانت به مقدّسات و دین کند. و در حقیقت در این نگاه هر دینداری ضمن آنکه دین خود را حق میداند به پیرو دین و یا مذهب دیگر احترام میگذارد و سبّ و اهانت و توهین نسبت به مقدّسات روا نمیدارد.
البته در مقام فعالیت های میدانی وعملیاتی،غیر از مجمع ادیانی که در هامبورگ داشتیم واینجانب عضوی اصلی آن بودم، زمینههایی در دانشگاه سوربن نیز فراهم شد.
دانشگاه سوربن فرانسه؟ یعنی درفضای آکادمیک دانشگاه بحث دیالوگ را با اندیشمندان طرح و بحث داشتید؟
بله دانشکده کاتولیک سوربن فرانسه.این ارتباط از سال 2011 شروع شد. پس از شناخت و معارفه در جلسه اوّل دربارۀ موضوعات مشترک تبادل نظر داشتیم و آنگاه اوّلین موضوع مشترک را شهادت از دیدگاه شیعه و کاتولیک قرار دادیم به نظر میرسد جلسات بسیار پرباری بود و امروزه زمینه توسعه و گستردش آن توسّط اندیشمندان اسلام و مسیحیت فراهم است جالب است، پس از چند جلسه آقای لهوگو که در آن زمان رئیس دانشکده کاتولیک سوربن بودند در جلسه دیالوگی که در مرکز اسلامی هامبورگ برگزار شد اعتراف کرد که شیعه میتواند به بسیاری از پرسشهای امروز مطرح در جهان با نگاه اجتهادی و کلامی پاسخ دهد.
این جلسات با شخصیّتهای مهم برگزار شده و در نهایت به شورای کاردینالها رسید؛ میدانید که فرانسه از کشورهای مهم در تربیت کشیش دردنیا است و یک ارتباط تنگاتنگ با واتیکان دارد و شورای کاردینال در آنجا بسیار مهم و فعّال است و مهمترین شورای کاردینال در اروپا در پاریس مستقر است لازم به یادآوری است که امروزه حدود 80 کاردینال در جهان است؛ که هر کدام جایگاهی کاندیداش با پاپ شدن را دارند و این غیر از کاردینالهای بازنشسته است که حدود 100 نفر در جهان میباشند. قرار است که مجموعه این مباحث که بخش پایانی آن در حال انجام است با همکاری دانشکده کاتولیک سوربن به چاپ برسد.
در مجموعه مباحثی که مطرح کردیم به جمع بندیهای خوبی رسیدیم و یک نوع ازدیاد در فهم رخ داد؛ به گونهای که اقرار کردند که فرهنگ شیعه فرهنگ پاسخگوی به بسیاری از پرسشهای امروز جامعه بشری است؛ این جلسات از اهمّیّت و ارزش بسیاری برخوردار است.
لازم به ذکر است اوّلین بحثی که داشتیم بحث شهادت از دیدگاه شیعه و کاتولیک بود و دوّمین بحث نیز مرتبط به بحث آزادی و ارتداد و اهانت به مقدّسات بوده است؛ در آنجا به شکل مفصل این دیدگاه را نقد کردیم که آزادی بیان نباید بهانهای برای توهین به آدیان باشد؛ زیرا در قوانین بین المللی آزادی نیز تا زمانی مشروع و مجاز است که دیگران را مورد آزار و اذیّت قرار ندهند و به دیگران توهین نکند؛ یعنی نباید به دیگران آسیب وارد شود؛ و بسیار روشن است اهانت به پیامبر در واقع توهین به مقدسات یک میلیارد و پانصد میلیون نفر که این مساله در هیچ جایگاه حقوق بشری قابل دفاع نیست و لذا برای بررسی مباحث حقوق بشری آن 33 جلسه خطبه نمازجمعه را به تبیین مباحث مربوط به حقوق بشر اختصاص دادیم و 34 جلسه نیز به حقوق اخلاقی حقوق بشر با محوریت رسالۀ حقوق امام سجاد(ع) اختصاص داده شد.
این جلسات هنوز هم ادامه دارد و در نوامبر امسال و مصادف با ایام ربیع الاوّل دو جلسه با برخی از اندیشمندان برنامهریزی شده که امیدوارم نتائج خوبی را به دنبال داشته باشد
نامهای که به پاپ نوشته اید هم درهمین زمینه بوده؟
بله. درمقاطعی حمله وتوهین وجسارتی به مقدسات مسلمانان در برخی کشورها وبرخی رسانه ها تشدید شده بود .پاپ موضع خوبی در خصوص عدم جواز توهین به مقدسات ادیان گرفت
پاپ عبارتی داشت بدین مضمون که اگر رفیقم به مادرم توهین کند با مشت دستم او را میزنم...
لذا نباید به امری که که مقدس است توهین روا داشت.دراین خصوص نامه ای نوشته شد وضمن اعلام موضع ،از موضعگیری پاپ نیز تشکر شد و وی هم جواب نامه را داد که نیاز به توضیح بیشتر دارد که در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
علی ای یحال درجلسات متعدد دانشگاهی ،به حکم فقهی و حقوقی توهین به مقدّسّات به شکل مفصل پرداختیم و از قوانیی که خود و کسانی که به مقدسات اهانت میکردند برای آنها جریمه تعیین میکردند و جرم میدانستند از کتب آنها نیز عباراتی را به عنوان مستند آوردیم، برای حضور در این جلسات کاملاً با مطالعه وارد میشدیم و منابع آنها را مطالعه میکردیم تا بحث بهتری داشته باشیم و نتائج دقیقتری به دست آید.
در کل باید در نظر داشت امروزه در زمینه دین باوری و دین محوری دغدغه های مشترکی با مسیحیت وجود دارد؛ اسقف یکی از شهرهای شرقی آلمان به نام ارفورت بیان میکرد که در شهر ما 70 درصد لاییک هستند؛ در مجموع آنها هم نگران هستند و از اباحیگری گلهمندند؛ متاسفانه لیبرالیسم اخلاقی که ترویج شده منجر به اباحی گری و بی هویتی شده است و این باعث نگرانی همه رهبران ادیان را فراهم کرده است؛ آنها هم از این مساله نگران هستند که چرا نسل جوان به کلیساها نمیروند چون در غرب حضور نسل جوان در کلیساها با آسیب جدّی مواجه شده است؛ آنها از این مساله گله دارند که چرا دین و خدا باوری در حاشیه زندگی هم وجود ندارد. در خصوص مسائل اجتماعی و آسیبهای مربوط به آن با پروتستانها مباحث مشترک فراوانی وجود دارد که میتواند به عنوان موضوع مشترک دیالوگ در نظر گرفته شود.
آیا تلاشهایی برای ارتباطات قوی تر ومنسجم تر و متشکل تر بین علما واندیشمندان ومبلغانی که در اروپاهستند نیز داشته اید؟
یکی از سطوح مهم فعالیت مرکز اسلامی هامبورگ ،که جزوظایف ذاتی مرکز هم هست،تقویت ارتباط با مبلغان و علمای شیعه مستقر در اروپا بود.پیش از حضور اینجانب در المان در سال
در سال 2006 میلادی برای استفاده از ظرفیت علماء و تئولوگهای شیعه در اروپا اتحادیهای تأسیس گردید که با انتخاب اعضای هیئت رئیسه فعّالیّت خود را به صورت رسمی آغاز کرد. اینجانب از سال 2012 میلادی ریاست آن را با اکثریت آرا عهدهدار شدم. در این دوره جلسات هیئت رئیسه بدون وقفه با حضور اعضاء به شکل دورهای برگزار میشد. و به مناسبتهای مختلف از جمله موضوع گیری در خصوص شهادت شیخ نمر، دفاع از آیةالله شیخ قاسم، محکومیت خشونتهائی که داعش در غرب و شرق عالم به وجود آورد و خیلی از مناسبتهای دیگر بیانیه صادر میکرد. و البته دو همایش بزرگ در این دوره داشتیم که هر دو با استقبال بسیار خوب مواجه شد که دوّمی آن خطر افراطیگری برای کل بشریت که در دانمارک با همکاری و جدیّت مرکز اسلامی امام علی(ع) با تلاشهای مخلصانه برادر گرامیام حضرت حجّت الاسلام والمسلمین حاج آقای خادمی امام و مدیر مسجد انجام گرفت. در هر دو همایش از علماء و فضلاء دعوت به عمل آمد تا دیدگاههای خود را در مورد مسائل مختلف ارائه دهند.
می خواستم در خصوص حوزه علمیه ای که در هامبورگ تاسیس شده است سوالی داشته باشم.اساسا این حوزه چه ضرورتی داشته است و در طول این مدت چه میزان رشد کرده؟آیا موفق بوده؟و حرکتی ادامه دار خواهد بود؟
عرض کنم که یکی از بخش ها و ماموریت های مرکز اسلامی هامبورگ ،آموزش های عمومی بود که تاکنون فعّالیّتهای خوبی داشته است؛ درهر هفته حدود 30 کلاس به زبانهای مختلف (فارسی، عربی، آلمانی و...) ودرزمینه های مختلف دینی وبرای سنین متفاوت از برادران و خواهران و برای ملّیتهای مختلف برگزار می شود.
درخلال این اموزش ها ومسایل اموزشی وعقیدتی دیگر ،خلاهایی جدی احساس شد وبه نکته بسیار مهمّی که باید درعرصه آموزش درغرب به آن توجّه شود رسیدیم؛ قرآن اهتمام جدی جهت تربیت مبلغان بومی است ولی با متد وروش کاملا حوزوی و مبتنی بر سنت های چند صد ساله حوزه های شیعی. این مساله بسیار مهم است؛ در این سالها روی این مساله بسیار فکر کردهایم و به نتایج خوبی هم رسیدیم.البته با افراد مختلفی مشاورههایی هم داشتیم .با افراد صاحب فکر و ایده مفصل صحبت میکردم و پس از مدّتها به این جمع بندی رسیدیم که حوزه علمیّه را با همان ادبیات آکادمیک و ذیل همان مجوز آکادمی که مجوزش موجود بود، تاسیس کنیم.
درخصوص شیوه و روش هم مفصل مطالعه و مشاوره وتحقیق شد.تجربه های موفق وغیر موفق راهم رصد و احصا گردید.
در نهایت پس از مباحث فراوان به این جمع بندی رسیدیم که چون هدف ما جذب طلاّب از کشورهای مختلف اروپایی ست و از طرف دیگر باید تحصیلات تکمیلیشان را در ایران بگذرانند ونیز حجم عظیم تولیدمحتوای دینی و انقلابی و شیعی که به زبان فارسی صورت گرفته،زبان فارسی را زبان مشترک قرار دهیم؛ به همین منظور با حضور اساتید بسیار قوی زبان فارسی از جامعةالمصطفی به آلمان دعوت کردیم تا طلاّب بتوانند ظرف شش ماه با زبان فارسی آشنا شوند. ضمن آنکه اساتید ما از جدیدترین روشها برای آموزش زبان استفاده نمایند و الحمدلله پس از دو دوره تجربه به این نتیجه مهمّ به دست آمد.
هم اکنون طلاّب حوزه علمیّه مرکز اسلامی هامبورگ از 7 کشور آلمان، اتریش، هلند، بلژیک، فرانسه و اسپانیا و سوئیس هستند؛ در همین سال پنجمین سال دورۀ اوّل به پایان رسید و برای 4 طلبه فارغ التحصیل مراسم پایان دوره برگزار کردیم؛ هم اکنون 51 نفر طلبه در این حوزه و آکادمی ثبت نام کردند که البته چند نفر هم ریزش داشتیم ولی هفته گذشته 24 نفربرای ثبت نام به حوزه مراجعه کردند؛ که اگر 10 نفرهم پذیرش شوند تعداد طلاب به 61 نفر میرسند؛ برخی از این افراد فوق لیسانس و برخی دکترا دارند و برخی از آنها به غیر از زبان فارسی به دو زبان و بعضی به سه زبان به عربی و فرانسه و انگلیسی مسلّط هستند. و به فضل الهی در سال جدید چند نفر که دورۀ کارشناسی را به پایان رساندند در مقطع ارشد تحصیلات خود را آغاز کردند.
این اتفاق، یک اتّفاق بسیار بزرگ بوده است؛ البته این قطعاً کار یک نفر نبوده و یک تیم در ایجاد آن مشارکت داشتهاند؛ خوشبختانه با پشتوانهای که هم از دفتر مقام معظّم رهبری و هم از حمایتهای جامعةالمصطفی العالمیة در آنجا داشتیم کارها به خوبی پیش رفت. در اینجا لازم است هم از آیة الله دکتر قمی معاونت محترم بینالملل دفتر مقام معظم رهبری و هم آیةالله اعرافی، رئیس محترم جامعةالمصطفی و مدیر حوزههای علمیّه، جناب آقای صنعتی معاون محترم اجرائی دفتر مقام معظّم رهبری و همه خیرین از خارج و داخل کشور که در خرید ساختمان حوزه کمک کردند تشکّر خاص داشته باشم البته نکات قابل توجّهی در بحث خرید ساختمان که با لطف حق انجام گرفت وجود دارد که در زمان خودش به آن اشاره خواهم داشت.
طلاّب در این حوزه واحدیهای درسهای مشترک دارند ولی در آنجا به مباحث مهارتی توجّه خاص میشود؛ مهارت تبلیغی مهارت قرآن آموزی، مهارت تدریس، مهارت سخنرانی، و...؛ خوشبختانه طلاّب در مهارتهای قرآنی بسیار پیشرفت داشتند، زیرا روی این مساله تاکید بسیار داریم و هر روز پس از نماز ظهر و عصر حلقه قرآنی با حضور استاد قرآن در حوزه تشکیل میشود که به غیر از روانخوانی، ترتیل و مقامات را تمرین میکنند.
حتی برای دوره تکمیلی نیز تأکید شد که طلاّب باید یکسال را به بحث قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجّادیّه بپردازند؛ باید قبول کنیم که صحیفه و نهج البلاغه در حوزه ما غریب است و باید این غربت زدوده شود و چقدر امروزه نیازمند به آموزههای نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و یا نهج الفصاحه بعد از قرآن کریم داریم.
در واقع در دوره اوّلیه باید لیسانس عمومی را به اینها بدهیم و آشنایی با مقدّمات علوم دینی داشته باشند یعنی ادبیات، کلام، اصول و منطق باید این چهار رشته را به خوبی تحصیل کنند و سپس به مباحث فقهی و تفسیری و علوم عقلی بپردازند و در یک مرحله بتوانند دورههای تکمیلی را طی کنند؛ در حال حاضر در حوزه علمیه هامبورگ در سه رشته در حال تحصیل میباشند که شامل کاردانی زبان فارسی و معارف و اسلامی و رشته معارف اسلامی و فقه و معارف اسلامی و فلسفه است.
و لازم به یادآوری برای امسال محوز کارشناسی ارشد برای کسانی دوره کارشناسی را به پایان رساندند دریافت شده که بحمدلله مشغول تحصیل شدند.
درحوزه بانوان و خانواده با توجه به آسیب هایی که در این زمینه متوجه مسلمانان ممکن است بشود،طرح وبرنامه ای داشته اید؟
علی رغم شعار های زیبا وفریبنده ،متاسفانه زن در جامعه غربی کاملا مظلوم ومطمع اهداف شیطانی وتبلیغاتی و..شده است.
ما در فعالیت های مذهبی و دینی با برخی از خانم های مسلمان بسیار فعال و اثر گذار مواجه شدیم و احساس کردیم که این ظرفیت کاملا مغفول مانده است.
این بانوان در کشورهای مختلف اروپائی زنان فعّالیت دارند و حوزه خدمات دینی، فرهنگی، اجتماعی بسیار موثر ند . تجمیع این ظرفیت میتواند فرصتی را برای خدمات زنان پیروان اهل البیت در اروپا پدید آورد.
لذا مرکز اسلامی تلاش کرد این زنان فعّال را شناسائی نماید. قریب به 200 نفر از آنها شناسائی شدهاند و به غیر از نشست اوّلی که منجر به انتخاب اعضای هیئت رئیسه که از تحصیل کردهها و فعّالین انجامید همایشهای دیگری از جمله: در ایتالیا با عنوان حفظ کرامت زنان انجام پذیرفت که با استقبال بسیار خوبی مواجه گردید. و این نشستها قرار است در کشورهای مختلف با عناوین گوناگون و مورد نیاز تشکیل شود. به نظر میرسد در آینده این مجمع خدمات ارزشمندی را در مسائل اجتماعی و فرهنگی و دینی با چشم انداز برنامهای انجام خواهد داد. مرکز این مجمع نیز درمرکز اسلامی هامبورگ میباشد.
مخالفتهایی با فعالیتهای مرکز اسلامی چقدر قوی وموثر بود؟
در حال حاضر دو گروه عمده در احزاب آلمانها وجود دارد که برخی موافق و بعضی دیگر مخالف حضور مهاجران و از جمله مسلمانان هستند . البته حضور مسلمانان در غرب یک فرصت است نه تهدید و امروزه حضور مسلمانان در تشکیل دولت هم میتواند نقش آفرین باشد. چه اینکه مسلمانان در انتخابات پارلمانی آلمان در 24 سپتامبر 2017 دارای یک میلیون و ششصد هزار نفر حقّ رأی بودند. گرچه همۀ آنها از حقّ رأی خود برای استفاده از این فرصت استفاده نمیکنند که باید تلاش شود تا با حضور انتخاباتی به مسلمانان به عنوان یک شهروند خدمات بیشتری ارائه شود و با مشکلات کمتری مواجه شوند.
مسلمانان در غرب دارای ظرفیتهای فراوانی هستند که میتواند نقش آفرین باشند و بسیار روشن است که اسلام و مسلمانان جزء آلمان هستند و مسئولین آلمانی آنرا پذیرفتند. ولی متأسفانه از این فرصت به وجود آمده استفاده مناسبی صورت نمیگیرد و لذا باید به آسیبهای در این زمینه نیز توجّه کرد؛ از جمله آنها این است که مسلمانان تشکیلاتپذیر نیستند؛ اگر همه تشکیلاتی بودند بهتر و بیشترمیتوانستیم از این ظرفیتها چه در جضور در پارلمانها و شورای شهر و مانند آن استفاده کنیم.
حضور مسلمانان یک فرصت است و شورای مسلمانان نیز به همین شکل از ظرفیت های ارتباطی به شمار می رود ولی هنوز نسبت به آنچه باید رخ دهد توانی بالقوه داریم که باید بالفعل شود؛ مسیر زیادی برای رسیدن به مطلوب باید طی کرد و این با کار مضاعف تحقق مییابد.
آیا حضور در تجمع با شکوه اربعین در اروپا هم مشتاق دارد؟
سال گذشته این توفیق حاصل شد در خیل عظیم زائران اربعین حضور یافتیم و از فضای سراسر معنوی این عاشقان و دلدادگان سوی ولایت به قدر ظرفیت خود بهرهمند شدیم و بسیار روشن است که این راهپمیایی بزرگترین مانور معنویت در دنیا است، این جریان عظیم شب و روز در حال حرکت هستند؛ تا سال گذشته مرکز اسلامی حضور نداشته و حس کردیم که این مرکزغایب بزرگ اربعین است که باید جبران شود؛ در همین زمینه بحث آن را نیز مطرح کردیم و اطلاعیه دادیم و خوشبختانه به سرعت استقبال نشان داده شد.
با این وجودکه امکانات و ظرفیت پذیرش، زیاد نبود و از 13 کشور از جمله انگلستان، فرانسه، اتریش، ایتالیا، هلند و بلژیک و.. زائرانی در مسیر اربعین همراه شدند؛ این کاروان با 20 پرواز از نقاط گردهم جمع شدند و تعداد آنها به 400 نفر رسید؛ قطعا مدیریت این کاروان که با گستره فرهنگی وسیع بود بسیار مشکل بود ولی قطعا حضور در این مسیر برکات عظیمی به جای گذاشت. و البته خاطرات این سفر برای مرکز اسلامی و همه زائران مرورکردنی و با همه سختیها بسیار زیبا بوده است به گونهای که شاید کمتر کسی باشد که قصد دوباره و یا هر ساله زیارت اربعین در صورت امکان نکرده باشد.
شما قریب به 13 سال از طرف مقام معظم رهبری در اروپا مشغول فعالیت بودید.آیا نظر معظم له را درباره نوع فعالیت ها وجهت گیری ها و عملکردها می دانید؟دراین خصوص آیا به منویات ومطالبات معظم له نزدیک شده اید؟
اخیرا گزارشی ده ساله از مجموع عملکرد در آلمان را خدمت ایشان تقدیم کردیم و مقام معظّم رهبری نیز مرقومهای داشتند و حقیر را مورد لطف و بزرگواری خود قرار دادند و رضایت خود را از آن فعّالیّتها اعلام کردند و اظهار تشکّر نمودند و البته ما هم از معظّم له تشکّر میکنیم از اینکه لطف کردند ما را به عنوان نماینده خود در آن مرکز معرفی کردند و این کمترین را مفتخر به این خدمت در عرصۀ بینالمللی کردند.
البته جادارد که بابت موافقت جهت بازگشت نیز از حضرتشان تشکر مضاعف داشته باشم.
بنده دو سال پیش طی نامهای از محضر مقام معظّم رهبری در تاریخ مرداد 95 درخواست بازگشت به ایران را کردم زیرا معتقد هستم پس از ده سال تجربه در داخل حوزه و نظام بهتر میتوانم خدمت کنم و حضور دائمی برای خودم را با توجّه به اینکه در خبرگان حضور دارم و مسائل دیگر به هیچ وجه صلاح نمیدانستم از این رو اصرار به بازگشت داشتم ولی از طرفی مهمترین مطلب این بودکه رضایت معظم له جهت مراجعت جلب شود و الحمدلله با تلاشهایی که در این زمینه انجام شد و به محضرشان در یکی از مناسبتها و جلسات عرض کردم معظم له با آمدن مراجعت موافقت کردند.
امیدوارم بتوانم در زمان باقی مانده عمرم به وظیفه دینی و رسالت حوزوی خودم برای نظام اسلامی خدمت نمایم. و با اندوختهای مختصر و تجربیّات به دست آمده سربازی برای اسلام و نظام و ولایت باشم ان شاء الله.
اگر مطلبی برای علمای جوان وحوزویانی که درخودشان استعداد تبلیغ در خارج از مرز ها را می بینند دارید، بفرمایید.
تلاش بر این بوده که در این مدت ،از فضلا ومبلغان ، جهت امر تبلیغ چه در ده محرم وچه برای ماه مبارک وحتی بصورت موردی و موضوعی، حداکثر بهره برداری صورت گیرد وحتی نسبت به گذشته دایره انتخاب را توسعه داده ونخبگانی تر شود.که این امر البته از وظایف ذاتی مرکز اسلامی هامبورگ است.
واقع مطلب این است که ظرفیتهای تبلیغی بسیار زیادی در غرب برای تبیین اسلام عقلانی و معنوی وجود دارد؛ خصوصاَ با توجّه به جریانات افراطی که پدید آمده فرهنگ متعادل و عقلانی معنوی اهل البیت(ع) نقش محوری و اساسی را میتواند برای معرّفی چهره ناب از اسلام داشته باشد.
امروز نیز دنیا واقعاً تشنه این معنویت و عقلانیّت است زیرا میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهایی باشد که در ذهن آنها وجود دارد؛ بتوانیم حقیقت هویت شیعی را که در بردارنده شاخصههایی چون عقلانیت، معنویت، امنیّت، عدالت و آزادی معنوی و... است را به دنیا معرفی کنیم.
اگر بتوانیم این هویت را به دنیا ارایه دهیم قطعاَ فاتح میدان فکری و اخلاق خواهیم بود و بیشک تشنگان فکر و اندیشه ناب این حقیقت را با آغوش باز خواهند پذیرفت؛ البته در صورتی که این معنویت عمیق و واقعی درست به دنیا ارایه شود و در چنین موقعیتی جایی برای معنویتهای کاذب وجود پیدا نخواهد داشت؛ زیرا معنویتهای کاذب به هیچ عنوان نمیتواند پاسخگوی نیازهای فطرت و عقلانی نسل امروز بشر باشد.
این ظرفیت عظیم باید با اعزام دانشجویان و مبلغان و نیروهای فرهنگی و نیروهایی که به زبان بومی مسلّط هستند انجام شود؛ و البته ما هم باید نسبت خود را با غرب واقع بینانه داشته باشیم یعنی نه مرعوب آنها باشیم و نه مجذوب؛ اگر مطالعه واقع بینانهای انجام پذیرد میبینیم که چه ظرفیتهایی برای تبلیغ و آموزههای ناب محمّدی(ص) داریم. و باید با یک چشمانداز دقیق این فرهنگ ناب به دنیا معرّفی شود.
واقعاً جا دارد در مجالی دیگر دربارۀ تأثیر اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظّم رهبری«مدظلهالعالی» در اروپا و نیز بازتاب دو نامه مصلح، حکیم و متفکّر انقلاب حضرت آیةالله العظمی خامنهای«مدظلهالعالی» نکاتی را اشاره خواهم نمود. امیدوارم خدای متعال در این پیچ تاریخی از زمان ما را به وظائف و تکالیفمان آشنا کند و توفیق انجام وظیفه را برای تبیین فرهنگ ثقلین به همۀ ما عنایت فرماید.
ضمن تشکر از وقت وفرصتی که دادید ،درپایان اگر سخن ومطلبی دارید بفرمایید.
من سال 1380 که مجبور به دل کندن از قم المقدسه شدم که برایم بسیارسخت بود. هرچند احساس وظیفه شرعی در انجام ماموریت محوله درجایگاه امامت جمعه کرج می کردم ولی به لحاظ فردی وروحی برایم بسیار گران وناگوار بود که ازکانون فضای علمی و بحثی حوزه دور باشم.
هرچند که فعّالیّت علمی در کرج و حتّی خارج از کشور را داشتهام و از فضای علمی و حتّی مباحث فقهی منقطع نبودهام که بحمدلله نتایجش در قالب پنج رساله علمی در آینده نزدیک عرضه میشود.
البته شاید درنگاه برخی این هجرت ومهاجرت ،که قریب به 18 سال طول کشید،نوعی خسران باشد، ولی همین که آدمی احساس می کند که به وظیفه عمل کرده است و در تبعیت از اوامر ولی امر مسلمین و با توجّه به نیازهای ضروری و اولویتدار اقدام به هجرت کرده و صعوبت غربت و سختی دوری از عش آل محمد(ص) را برخود هموار ساخته و احساس میکند که شاید به وظیفهاش عمل کرده است و امام ومرادش را راضی کرده، همین بس است.
ناگفته هم البته نماند که پس از طی این مدت و بازگشت به قم، کاملاَ شور و شوق و نشاط علمی و شرکت در بحث در این سرتا پا نیازمند، زنده است و همینکه در فضا واتمسفر قم مقدس آدمی تنفس می کند ومشغول به وظایف حوزوی خود می شود، از تمامی زیباییهای ظاهری که آفتاب بر آن میتابد، دلرباتراست. و آخر دعوانا ان الحمدلله ربّ العالمین