به گزارش خبرگزاری«حوزه» آیتالله سید مصطفی محقق داماد در مراسم آغاز سال تحصیلی 98-97 دانشگاه ادیان و مذاهب که با حضور جمعی از فرهیختگان و استادان و دانشجویان این دانشگاه برگزار شد، گفت: اگر بگوییم دانش الهیات علاوه بر آنکه مهمترین دانش بشری است، پیچیدهترین آنها نیز هست، گزاف نگفتهایم. شاید دانشی وسیعتر و در عین حال پیچیدهتر از دانش الهیات در میان دانشهای بشری وجود نداشته باشد. شاهد این مدعا آن است که ما مقایسهای در یک مقطع تاریخی وسیع انجام دهیم. از پانصد سال قبل از میلاد مسیح بدینسو هم شاهد دانش هستیم و هم شاهد متافیزیک یعنی الهیات. از آن زمان تا به حال دانش علوم مادی به کجا رسیده است؟ چنان شتابی پیدا کرده و چنان پیشرفتی در آن میبینیم که امروز بشر قدرت کنترل این شتاب را ندارد. طبیعیات ارسطو را مطالعه کنید و فیزیک جدید را ببینید. طبیعیات ارسطو را مطالعه کنید و تکنولوژی امروز را ملاحظه کنید. در مقایسه با الهیاتی که در متون قبل از میلاد مسیح در دست ماست، از زمان سقراط تا به حال چقدر پیشرفت حاصل شده است؟ فکر میکنم سؤالاتی که سقراط در مورد الهیات مطرح کرده هماکنون هم زنده است و هیچ پیشرفتی نکرده است و دلیل آن، پیچیدگی این مسائل است. این دانش بانشاط، دانش الهیات است. این دانش در بستر تاریخ رویارو با مخالفان و سؤالات مختلف به خصوص دینداری بوده است. از ده دوازده قرن قبل، دینداری تعبدی با دینداری تعقلی مواجه بوده است. فلسفه با دین موضعگیری میکرد.
وی در ادامه گفت: به هر حال فلاسفه گاهی اوقات با این اعتقادات ما که ظواهر شریعت و متون مقدس ما است، درگیر میشدند. متکلمین هم گاه موضع میگرفتند، اما مدتی بعد دیگر آن درگیری تعقل و تدین پایان یافت و بعد از آن، چندان درگیری جدی وجود نداشت و بحث تقریباً مختومه شد و تا اندازهای آشتی انجام گرفت اما چیز دیگری پیدا شد و دین و دینداری را درگیر خود کرد و آن، علوم تجربی بود. در دورهای افرادی گفتند که تا ما چیزی را زیر چاقوی جراحی نبریم و با چشم خودمان در آزمایشگاه نبینیم، قبول نمیکنیم. درون این مکتب تمام مفاهیم قدسی که نامحسوس است، قربانی میشد و با دینداران درگیری ایجاد شد.
عضو پیوسته فرهنگستان علوم همچنین گفت: در قرن معاصر پدیده دیگری مطرح شد. این پدیده که آیا دینداری حق است یا تکلیف. من باید مکلفم دیندار باشم یا حق دینداری دارم. این سؤال امروز بیشتر الهیدانان را درگیر خود کرده است. میگویند دوران تکلیف گذشته است. دورانی که تکلیف میکردند که هرکس باید دیندار باشد، گذشت. اولاً در دینداری، حقمداری در درون دین هست، یعنی من خودم میتوانم مفسر دین باشم نباید مقلد کسی باشم.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: آیا ما میتوانیم در چنین شرایطی به عنوان یک طلبه رشته الهیات از ادیان دیگر آگاه نباشیم؟ من از نظر خاندانی نوه بنیانگذار حوزه علمیه قم هستم و از بستگان خودم شنیدم که مؤسس حوزه علمیه قم آرزویش این بود که در درون حوزه، رشتههای ادیان دیگر تدریس شود. این آرزوی مؤسس حوزه علمیه قم بود. امروز که اینجا هستم، آمدم این پیغام را به شما بدهم که تحقق آرمان مؤسس حوزه، این دانشگاه است. مرحوم آیتالله حائری که دایی بنده است، به بنده میگفت پدرم یک استاد از تهران دعوت کرد تا به ما دو برادر، فرانسه تدریس کند. میگفت: شما باید نسبت به ادیان امروز جهان آگاه باشید بدانید چه ادیانی هست. آن زمان تمام کتابهای دینشناسی و ادیان دیگر، دو سه کتاب عربی بود و چند کتاب فارسی بود. این تعبیر بنده که پدید آمدن دانشگاه ادیان و مذاهب تحقق یکی از آرمانهای مؤسس حوزه علمیه قم است که در کنار حوزه علمیه به بهترین شکل تأسیس شده و استادان برجسته و منشورات قابل توجهی دارد، نشان دهنده این است که کار جدی در این زمینه در حال انجام است. دانش الهیات امروز در عین آنکه مهمترین و وسیعترین دانش بشری است، در عین حال پیچیدهترین دانش بشری نیز هست ولی آنچه در آن تحقق پیدا میکند، طرح سؤالات جدید است. از انبیای قبل از پیامبر اسلام سؤال کردهاند و بسیار هم به نظر بنده منطقی بوده است که چرا ما باید به تو ایمان بیاوریم، در حالی که تو انسانی همانند ما هستی. در انبیای گذشته به این سؤال جواب داده نشده اما در اسلام به این سؤال جواب داده شده که فرق من با شما این است که به من وحی میشود اما هرکه دیدار پروردگارش را میخواهد، درِ لقاء الله باز است. این جوابِ محکمی است. این استعداد و ظرفیت برای انسان فراهم است، به شرط آنکه عمل صالح انجام دهد و شرک نورزد. توحید امر سادهای نیست و باید این راه را طی کرد.
این پژوهشگر برجسته حوزه ادیان همچنین گفت: به گفته مرحوم علامه طباطبایی در قرآن کریم در دو جا بحث وحدت ادیان مطرح شده است. یکی آنجا که میفرماید »ان الدین عند الله الاسلام» و در آیه دیگر میفرماید «و من یبتع غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین». از استادان و پژوهشگران درخواست دارم درباره این دو آیه که مرحوم علامه طباطبایی به آن اشاره کردهاند، تحقیق و پژوهش کنند.
وی در پایان گفت: یکی از صفات بدی که این روزها موجب خونریزی میشود، خودبرتربینی دینی است. بنده نامهای به پاپ سابق در مقابل تعریض وی به اسلام نوشتم. نام آن، راز دلبری اسلام بود. جوابی بسیار زیبا به نامه من داد و گفت: ببینید چه افرادی بر اساس محتوای اسلام مسلمان شدهاند. کربن را چه کسی جذب کرد؟ این افراد نه با جنگ بلکه با محتوای اسلام آمدند. یکی از این افراد میگفت که من اسلام را دوست دارم، چون تنها دینی است که با بقیه دینها آشنا است و میگوید همه را قبول داریم. ایمان به انبیای دیگر جزو اصول اعتقادی ما است. با خشونت، مرتد کردن و تکفیر کردن دیگران کار به جایی نمیرسد. همین دانشگاه را بعد از چند سال خواهید دید که چند متخصص دینشناس از آن بیرون خواهند آمد و در مجامع علمی گل میکنند که چگونه آشنا به اصول ادیان دیگر هستند و با زبان دل آنها صحبت میکنند و دیگران چگونه اینان را به آغوش خواهند کشید و مریدشان خواهند شد. امروز زبان گفتوگو، زبان علم است نه زبان خونریزی و جنگ. این گروههای تکفیری با حضور خود لکه ننگی بر دامن بشریت زدند. افتخار ما آیه شریفه سوره حجرات است که چهارده قرن قبل و قبل از اعلامیه حقوق بشر، وحدت فامیلی بشر را اعلام کرد: انا خلقناکم من ذکر و انثی که با تفسیر بنده یعنی آدم و حوا. یعنی همه از یک پدر و مادر آفریده شدهاند. این افتخارات در تاریخ مانده است.
در ابتدای این مراسم نیز حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب ریاست دانشگاه ادیان و مذاهب در سخنان کوتاهی ضمن خوشآمدگویی به میهمانان، گفت: کوچکترین رفتار ما، تأثیرات فرهنگی شگفتی میگذارد. مسئله داعش، وهابیت و گروههای تندرو هیچ راهحل سیاسی و نظامی ندارد و راهحل آن فقط فرهنگی است. باید گفت و شنید و از آن خسته نشد. آنقدر باید بحث و صحبت کرد تا اینکه افراد متقاعد شوند و سخنان یکدیگر را بپذیرند و بشر را از قرنی که گذشت یعنی قرن جنگهای مذهبی و دینی نجات دهند. درست است که از جنگهای صلیبی خاطره بدی داریم ولی خودم در بوسنی و هرزگوین شاهد جنگهای وحشتناک مذهبی بودم. مانند جنگهای سربرنیستا و گورهای دستجمعی چند هزار نفری که از جنگهای مذهبی 25 سال گذشته کشف میشود. همینطور جنگهای مذهبی که در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان جاری است. اینها همه نشان میدهد که بشر امروز بیش از هر چیز به گفتوگو نیاز دارد تا بتواند مشکلات بشریت را حل کند. جناب آیتالله محقق داماد، ایدئولوگ این فرهنگ و گفتوگوگر و نماینده جهانی ما هستند و با تئوریهایی که دارند، در دنیا راهی را بنیان مینهند و ادامه میدهند و با این کار، یک راه برای جهانیان گشوده میشود.