به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، پس از تحولات سال 2014 در یمن که منجر به انقلاب مردمی و برکناری رژیم دیکتاتور مآب علی عبدالله صالح شد، سعودی ها که همواره به کشور یمن به دلیل موقعیت استراتژیک آن چشم طمع داشته و دارند، نهایت تلاش خود را برای برقراری رابطه حسنه با شاخه القاعده در یمن به رهبری ناصرالوحیشی منشی سابق اسامه بن لادن یمن برقرار نمودند تا با استفاده از تفکر وهابیت و سلفی گری تکفیری بتوانند نفوذ سیاسی خود را در کشور همسایه شان بسط دهند.
محبوبیت القاعده در یمن به دلیل اصالت یمنی پدر اسامه بن لادن یعنی شیخ محمد بن لادن است و از قضا محبوبیت بیش از اندازه القاعده در یمن به میزانی است که محبوبیت داعش را نیز تحت شعاع قرار داده است.
اما همزیستی داعش و القاعده که پس از مرگ ناصرالوحیشی در سال2015 به گروه انصارالشریعة تغییر نام داد بسیار بیش از همزیستی ستیزه جویانه این دو گروه پیکارجوی در سوریه است و باید گفت که حکومت سعودی در یمن به طریق هوشمندانه ای القاعده را به جای داعش به عنوان متحد خویش برگزید. علت این امر بسیار روشن است آل سعود از محبوبیت و وجهه کاریزماتیک و سابقه قبیله ای خاندان بن لادن در یمن به خوبی آگاه است و همان طور که "پیتر ال برگن" روزنامه نگار غربی و نویسنده کتاب اسامه بن لادن می گوید بن لادن دارای شخصیت کاریزماتیک در بین اعضای جنبش القاعده است. سعودی ها با علم به این مسئله حداکثر سوء استفاده را از این محبوبیت رهبر سابق القاعده می نمایند بدون این که اجازه دهند شخص دیگری جایگاه بن لادن برای اعضای انصارالشریعه را تصاحب نماید.
حکومت سعودی همچنین زیرکانه در عین حفظ روابط خویش با انصارالشریعه، داعش را به عنوان مهره روز مبادا در یمن نگه داشتند تا هر گاه انصارالشریعه در برابر فرمان حامی قدرتمند خویش سرپیچید داعش را جایگزین القاعده کنند و در عین حال هر از دو گروه برای سرکوب جنبش شیعیان زیدی یا همان انصار الله استفاده نمایند.
با نگاهی به مطالب فوق در مورد محبوبیت القاعده در یمن و نیز اعمال وحشیانه داعش در منطقه به خوبی می توان دلیل این انتخاب استراتژیک سعودی ها را درک کرد. اهمیت استراتژیک بازی سعودی ها را زمانی می توان بهتر فهمید که بدانیم شبه نظامیان وابسته به منصور هادی رئیس جمهور مستعفی یمن فاقد جایگاه و پایگاه سیاسی اجتماعی لازم برای مبارزه با انصار الله هستند، زیرا این جنبش زیدی-یمنی سالها است با فعالیت های تبلیغاتی و جهاد گرایانه ی خویش توانسته محبوبیت بالایی در بین تمام اقشار ملت یمن کسب نماید و تنها راه مقابله با آن تبلیغ ایدئولوژی وهابیت و اسلام گرایی افراطی سلفی-تکفیری است که البته امکانات پرورش چنین تفکری در یمن محدود است، زیرا تنها کانون اصلی چنین ایده دینی-سیاسی استان حضرموت یمن است و این ایده در یمن مانند عربستان ریشه دار و همه گیر نیست، بلکه رقیب قدرتمندی مانند تشیع انقلابی زیدی در برابر تفکر تکفیری است.
علی رحمانی