جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
حجت الاسلام والمسلمین احمد شیخ بهایی

حوزه/ حجت الاسلام و المسلمین شیخ بهایی گفت: امروز به خاطر گستردگی موضوعات عمر کسی کفاف نمی‎دهد تا بر همه مسائل فقه کار کند. اگر طلاب در مرحله اول روش کار اجتهادی را یاد بگیرند که دوره عمومی است و بر همه رشته‎ها حاکم است و بعد از آن وارد کار پژوهشی کاربردی ‎شوند طبیعتا تمرکز افراد به سمت رشته‎های تخصصی مختلف می‎رود.

خبرگزاری حوزه- کرمان/ ده سال تحصیل طلاب در حوزه مقدمهای است برای شرکت در درس خارج؛ جایی که حال طلاب بعد از فراگیری ادبیات و منطق و فقه و اصول با استاد خود بر سر مسائل گوناگون به بحث مینشینند و آموختههای خود را میآ‎زمایند. وجود درس خارج در هر حوزهای موجب رشد علمی آن حوزه بوده است و حوزه استان کرمان نیز از قدیم از وجود علمایی چون آیت الله روحانی و آیت الله بحرینی برای تدریس درس خارج بهره میبرده است؛ اما چند سالی از این مهم در استان فاصله گرفته شده  و از سال 95 با دعوت از حجت الاسلام والمسلمین احمد شیخ بهایی باری دیگر درس خارج در استان کرمان فعال میگردد.

اول امسال با اعلام مدیریت سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم در راستاي سياستهاي شوراي عالي حوزههاي علميه، تدريس دروس خارج در استانهای کرمان، گیلان، بوشهر و شهرستان بناب رسمیت مییابند. این مسئله در ادامه رسمی کردن دروس خارج هفت استان دیگر در سال گذشته است که میتوان گفت یکی از مهمترین اقدامات و برنامههای صورت گرفته چند ساله اخیر در جهت تقويت و ارتقاي سطح علمي حوزههاي علميه شهرستانها و فراهم کردن زمينه ادامه تحصيل طلاب شهرستانی است.

به همین مناسبت خبرنگار خبرگزاری حوزه در کرمان به سراغ حجت الاسلام و المسلمین شیخ بهایی رفته و با او بر سر مسائل گوناگون پیرامون درس خارج به صحبت نشسته است.

در آغاز کلام از خودتان بگویید؟ کجا متولد شدهاید و چه زمانی وارد حوزه شدهاید؟

سال 39 در خانواده مذهبی در شهر کرمان متولد شدم و تحصیلاتم را در همین شهر گذراندم. سال ۵۸ در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت تهران پذیرفته شدم، اما در سال ۵۹ یعنی با انقلاب فرهنگی وارد حوزه شدم و در مدرسه شهیدین بهشتی و قدوسی که آن زمان به نام منتظریه معروف بود، تحصیل در حوزه را آغاز کردم.

نه سال از تحصیل حوزوی ما گذشت و از سال ۶۸ پس از اتمام سطح در درس خارج علمایی چون مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی و سید کاظم حائری شرکت کردم. البته در این دوره به تبلیغ و شرکت در جبههها مشغول بودیم و در کنار همه اینها به فراگیری زبان عربی و انگلیسی پرداختیم، لذا در سال  ۶۹ سفر سه ماههای به چین برای نظارت بر ذبح شرعی داشتم و سال 71 با شروع بحران بوسنی و هرزگوین سفرهای ما به بوسنی آغاز شد تا اینکه در سال 74 رسما به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشور بوسنی و هرزگووین منصوب شدم و تا پایان سال 78 در آنجا حضور داشتم.

بعد از بازگشت به ایران درس را ادامه دادم و از دروس آیات عظام مکارم، وحید خراسانی، تفسیر جوادی آملی بهره بردم و نهایتا در درس آیت الله سبحانی مستقر شدم. در این مدت یک دوره اصول و بعض مباحث فقه را گذراندم و بعد هم در دفتر ایشان بخش استفتائات مشغول به کار شدم و جلد سوم استفتائات آیت الله سبحانی را تنظیم کردم. در طول این مدت هم مسوولیتهای حوزوی در جامعه الزهرا مانند معاونت تربیتی، معاونت آموزش، مسئول بخش غیر حضوری و مسئول دوره تخصصی فقه و اصول بودم و همچنین در مدرسه شهیدین عضو هیئت امنا، معاونت تبلیغ ومسئول دوره فقه و اصول بودم.

چه سالی به کرمان بازگشتید؟

در سال 89 مقام معظم رهبری در جمع علما مسئله هجرت روحانیون به حوزههای شهرستانها را مطرح کردند و فرمودند: «کسانی که میروند لازم نیست اهل آنجا باشند. البته اگر اهل آنجا باشند باید بروند.»، این تعبیر برای شخص من انگیزهای برای هجرت شده بود، اما زمینههای آن هنوز وجود نداشت تا اینکه از سال 95 رسما با ورود به انتخابات خبرگان زمینهای شد تا ما با کرمانیها و کرمانیها با ما بیشتر آشنا شوند. البته تا پیش از این با کرمان رفت و آمد داشتیم، اما جز افراد معدودی، کس دیگری ما را نمیشناخت، اما خبرگان زمینهای برای حضور ما در کرمان و پذیرش تدریس خارج فقه و اصول شد. این مسئله هم با پشتیبانی شخص آیت الله سبحانی، پیگیری آیت الله جعفری امام جمعه وقت کرمان و حجت الاسلام و المسلیمن اللهوردی مدیر حوزه علمیه استان صورت پذیرفت و از سال 95 درس خارج فقه و اصول را کنار تدریس دیگر دروس سطح، در شهر کرمان آغاز کردم.

چند سالی است که شاهد اهتمام مرکز مدیریت حوزههای علمیه در راه اندازی و تقویت دروس خارج در شهرستانها و مراکز استانی هستیم. امسال هم درس خارج استان کرمان رسمی شد. نظر شما در این رابطه چیست و از نظر شما برگزاری دروس خارج در شهرستانها و یا هجرت اساتید برای تشکیل این دروس در خارج از قم چگونه است؟

به نظر من با گسترشی که در بحث انقلاب اسلامی وجود دارد و نیازهایی که جهان به ترویج فرهنگ تشیع دارد و حوزهها متکفل این امر هستند، باید همان طور که حوزهها در همه کشور و جهان گسترده میشوند سطح آنها هم بالا بیایید تا بتوانیم پاسخگوی مسائل و نیازهای جدید که مولود تحولات جهانی هستند، باشیم.

زمانی در حله ۴۰۰ مجتهد بوده است. همین انقلاب اسلامی را حوزه قم با تربیت مبلغین و اعزام به شهرستانها رقم زد. محصور شدن در قم نقشه طاغوت بوده و بختیار هم میگفت من قم را به دست روحانیت میدهم و شما مانند واتیکان برای خودتان باشید و ما هم کشور را اداره میکنیم. اگر ما بخواهیم دینمان جهانی باشد باید هرچه میتوانیم حوزهها را تقویت کنیم و امکانات علمی را در اختیار همه طلاب در سطح کشور قرار دهیم.

برخی افراد قائل به این هستند که تشکیل دروس خارج در شهرستانها موجب دوری طلاب شهرستانی از فضای علمی قم میشود و یا اینکه طلاب قبل از آنکه به بنیه علمی خوبی برسند به شهرستانها مهاجرت می‎کنند و در نتیجه باعث فاصله علمی میان طلاب شهرستانی و قم می‎شود. نظر شما در این باره چیست؟

این مسئله بستگی به این دارد که ما اینطور تصور کنیم درسهای شهرستانها از قم ضعیفتر است، اما اگر از همان قلهها و کسانی که در قم به عنوان قله فقه و اصول هستند به شهرستانها هجرت کنند و آنجا را فعال کنند خواهیم دید که حوزههای شهرستانها هم میتوانند خود را به سطح قم برسانند، مانند آیت الله مظاهری به عنوان یکی از قلههای فقه و اصول به اصفهان رفتند و حوزه آنجا را شکوفا کردند.

این طور نیست که الزاما هرکس که در قم بماند عالمتر از کسی باشد که شهرستان رفته است. مخصوصا با فضای ارتباطی که امروزه وجود دارد. الان هر امکانات و کتابی که در قم باشد در شهرستان ها هم هست، بلکه گاهی فضا در شهرستانها بخاطر نبود آن تراکم روحانیت در قم بهتر است.

به عنوان مثال درسهایی در قم هست که با دو هزار شاگرد یا بیشتر برگزار میشود، اما آیا واقعا این درس بازدهی دارد؟ استاد نمیتواند شاگردان را ارزیابی کند و شاگردان هم به جز تعداد محدودی نمیتوانند با استاد ارتباط برقرار کنند. در حالی که اگر حوزه درس کوچک باشد و استاد با شاگرد و شاگرد با استاد کار کند، ثمره بیشتری دارد. باید پخش شویم و از امکانات بهتر استفاده کنیم. امروز مانند زمان قدیم نیست که باید در جایی میبودند که به کتابخانه دسترسی داشته باشند، الان تمامی کتب در نرمافزارها وجود دارد و اخبار را به روز میتوان در سایتها دنبال کرد.

امروز علمای متعددی از شهرهای مختلف در قم هستند، تصور کنید آیت الله سبحانی حوزه خود را به تبریز منتقل کنند، آیت الله نوری همدانی به همدان و آیت الله مکارم به شیراز، ببینید چه تحول عظیمی در کشور رخ خواهد داد و چه نشاط انقلابی مذهبی و علمی در استانهای مختلف کشور رخ میدهد. چون با احیای حوزههای شهرستانها متدینین آن شهرستانها قدرت پیدا میکنند و کارها بهتر پیش میرود.

البته حضور بنده در کرمان را شخص آیت الله سبحانی تشویق و پیگیری کردند، با اینکه به قول خودشان بنده عصای دستشان بودم، اما رضایت دادند تا به کرمان بیایم و درس خارج را در اینجا برگزار کنیم.

همانطور که میدانید امروزه با گسترده شدن علوم، کار فقهی در همه مسائل برای یک فقیه امکان پذیر نیست. با توجه به این مسئله آیا بهتر نیست حوزه به سمت تخصصی شدن دروس پیش برود؟

این مسئله یک کار مدیریتی است و مدیریت حوزه باید مصلحت کلان را در نظر بگیرد و بر اساس آن برنامهریزی کند. طبیعتا ما همه رشتهها را لازم داریم، اما اساس فقه است که با دین مردم و مسائل اجتماعی سرو کار دارد. همه طلاب برای فراگیری شیوهها و متد کار علمی دینی باید دوره عمومی را فرا بگیرند؛ یعنی همه باید از تفسیر و کلام و فقه و اصول اطلاعات داشته باشند و بعد وارد خارج فقه و اصول شوند. این بخش خود دو مرحله است یک مرحله یادگیری است. به این معنا که در مرحله اول روش کار اجتهادی را یاد میگیرند که دوره عمومی است و بر همه رشتهها حاکم است و بعد از آن وارد کار پژوهشی کاربردی که میشوند طبیعتا تمرکز افراد بر روی رشتههای تخصصی مختلف میرود.

یعنی نظر شما بر این است که برای کار در رشتههای خارج فقه تخصصی باید ابتدا یک دوره خارج فقه عمومی شرکت کنند؟

بله، اینها باید یک دوره بعد از خارج فقه و اصول عمومی باشد تا طلاب شیوهها را به دست آورند نه اینکه بخواهیم در این زمان مهارت را یاد بدهیم، یعنی در واقع طلبه بایستی هنگام ورود به رشتههای تخصصی قوه اجتهاد را کسب کرده باشد و بعد بخواهد بر مسائل جدید کار کند.

به عقیده بنده اگر طلاب حدود شش سال خوب و ممحز یک دوره اصول را بخوانند و به مباحث رجال و کتاب شناسی مسلط شوند و بعض مباحث فقهی را ببینند و به شیوه بحث احاطه پیدا کنند میتوانند با توجه به ذوق و استعداد خود موضوعی را انتخاب کنند و عمرشان را بر یک موضوع یا چند موضوع فقهی بگذارند، زیرا امروز به خاطر گستردگی موضوعات عمر کسی کفاف نمیدهد تا بر همه مسائل فقه کار کند.

از این مهمتر، کار گروهی است، زیرا در این عصر دیگر کار فردی هم جواب نمیدهد و باید کارها گروهی انجام شود. لذا بهتر است گروه های پژوهشی در بررسی مسائل نو تشکیل دهیم. به این صورت که استاد و شاگردانی که خود مجتهدند در گروههایی جمع شوند و بر موضوعی کار کنند. طبیعتا دانستن و فهم موضوع شناسی و روابط حاکم بر موضوع لازمه کار آنها است.

شما شرکت در یک دوره عمومی فقه و اصول و موضوع شناسی را لازمه کار بر رشتههای تخصصی دانستید. در اینجا دو سؤال مطرح میشود.  اول اینکه امروزه طلاب طی حدود هفت سال مجبور به مطالعه فقه و اصول هستند که در برنامهریزی جدید دو سال دیگر هم به آن اضافه شده است. این که آیا این مسئله موجب اتلاف وقت و عمر طلاب نمیشود؟

اهمیت مسئله است که صرف زمان را اقتضا میکند. البته اگر شیوههای تدریس و کار درست بشود و از وقتها بهتر استفاده شود، میتوان از زمان استفاده بهتری برد، اما چون در برنامهریزی کلان همه افرد و مسائل را در نظر میگیرند، عملا زمان تحصیل زیاد میشود.

دین ما دین متنی  است، یعنی ما با قرآن و روایات و در مرحله بعد آثار مکتوب متعدد در موضوعات مختلف دینی سروکار داریم. طلبهای که وارد حوزه میشود ابتدا باید مسلط به استفاده از متون عربی شود و بعد به شیوهها تسلط پیدا کند و بعد از آن بتواند کتب قدما را بخواند و بفهمد و شیوههایشان را استخراج کند. مرحله دیگر این است که بتواند اقوال و ادله را ببیند و اینها را به مبانی رجالی و اصولی  و ... که یک طلبه باید برای استنباط فرا بگیرد اضافه کنید. لذا برای اینکه در همه این مسائل مسلط شود و مهارت پیدا کند لازم است حداقل بعد از دوره سطح، یک دوره شش یا هفت ساله خارج را شرکت کند. البته کسانی که خود را ممحز در درس کنند میتوانند در زمان کمتری هم این کار را انجام دهند.

سوال دوم در بحث موضوع شناسی است. کسی که بیست سال عمرش را روی فقه و اصول گذاشته باشد، عموما امکان پرداختن به موضوعات تخصصی را ندارد. آیا بهتر نیست دروس فقه و اصول بعد از سطح یک، تخصصی شوند و طلاب بتوانند به دروس تخصصی دیگر وارد شوند و در آینده در کارهای گروهی از این افراد استفاده شود؟

اینها متدها و روشهایی است که باید تصمیم گیران ببینند و بر آن وقت بگذارند و تصمیم گیری کنند. آنچه که میخواهد خروجی کار پژوهشی باشد اگر از اتقان برخوردار نباشد، هدر دادن سرمایه است، لذا باید چه در زمینه شناخت موضوعات روز و چه در زمینه تسلط بر شیوه اجتهاد از اتقان برخوردار باشیم. پس نباید در این مسئله عجله داشت.

آنچه مهم است این که کار قوی باشد نه آن که سریع. اگر کار علمی ضعیف ارائه شود در مجامع علمی مقبول واقع نمیشود که این هم هدر رفت سرمایه است، لذا در این مساله نباید عجله شود. ما باید به سمت کیفی کردن کارها برویم و متاسفانه شاهد کارهای زیادی هستیم که به خاطر عجله استحکام خود را ندارند و هیچ گاه هم دیده نشدهاند. ما همان قدر که باید مواظب اتلاف وقت باشیم باید مواظب عجله هم باید باشیم.

سؤالی که شاید ذهن برخی طلاب را مشغول کرده باشد این است که شرکت در درس خارج تکرار مکررات است. نظر شما در این باره چیست؟

درس سطح اسمش همراهش است و با سطح کتاب پیش میرود. درست است بر سر درس خارج آخوند و شیخ هستیم، اما با کلام آن دو بزرگوار پیش میرویم و هرچه بگویند را باید قبول کنیم. اما درس خارج متفاوت است و در آن ارزیابی و نظر ما مهم است، اما در سطح به ارزیابی درستی و غلطی کلام شیخ و مرحوم آخوند نمیپردازیم. بنابراین در درس خارج پیرامون هر سؤالی که در مسائل باشد تحقیق میشود و تا رسیدن به جواب پیش میرویم و آنقدر در طول سالیان شاگرد با استاد بر سر مسائل بحث و گفتگو میکنند تا شاگرد خود قوه اجتهاد را فرا میگیرد و کم کم مسائل ملکه او میشوند.

به نظر شما در شهرستانها هم باید فضای علمی به غنای فضای قم باشد یا در حد معمول بماند کافی است و آنهایی که اهل علم هستند به قم بروند؟

هرچه شهرستانها بتوانند سریعتر خود را به قم برسانند بهتر است، امکان این مسئله هم به علت وجود استعدادها و اساتید موجود در شهرستانها وجود دارد. این استعدادها و اساتید باید به کار گرفته شوند. یکی از راههای آن این است که درسهای سطح عالی و خارج در شهرستانها تشکیل شود. طلاب زیادی در شهرستانها حضور دارند که به خاطر مشکلات زندگی توان آمدن به قم را ندارد در حالی که اگر موقعیتش بود از افراد موفق حوزه میشدند.

فضای علمی حوزه کرمان را چگونه ارزیابی می کنید و به نظر شما اشکالات و محسنات آن در کجا است؟

حوزه کرمان آن بنیه علمی را دارد و نوع استعداد طلاب خوب است، اما کمبودهای زیرساختی باعث برخی مشکلات شده است. مشکلاتی چون تامین استاد، مکان، شهریه و رسیدگیهای لازم به طلبهها وجود داشته است که با برطرف شدن هریک از این مشکلات شاهد بهرهبری بهتر از دروس و رشد فضای علمی در این استان هستیم. البته هنوز مشکلاتی وجود دارند و امید به حل آنها است.

به عنوان سوال آخر نظر شما در رابطه با راه اندازی رشتههای تخصصی در کرمان چیست؟ آیا در کرمان فضای ایجاد رشتههای تخصصی وجود دارد؟

ما دنبال  آن هستیم و در ابتدا که به کرمان آمدم از طرف دفتر آیت الله سبحانی برای تاسیس رشته کلام در کرمان اقدام کردم و ایشان هم اعلام آمادگی کردند، منتها به علت نبود زیرساختها امکان آن نیست و با ایجاد زیرساختها میتوان این رشتهها را در کرمان تاسیس کرد و از طلاب کرمانی مقیم کرمان یا خارج از کرمان برای تدریس و تحصیل در کرمان بهره برد.

گفتگو: محمد هادی سلطانمرادی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha