به گزارش خبرگزاری «حوزه»، ویژه نامه «در مسیر نفر» با موضوع راه و روش تحصیل، تهذیب و پژوهش در حوزه های علمیه است که از سوی هفته نامه افق حوزه به چاپ رسیده و این خبرگزاری مطالب آن را در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقمندان می کند.
* ضرورت ورود حوزههای علمیه در علم اقتصاد در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سيدمحمدكاظم رجايي، اقتصاددان و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی (ره)
- مباحث اقتصادی نیاز روزمره جامعه بشری
عموم مردم روز خود را با عبادت و در فرصتی کوتاه آغاز میکنند و بعد از آن برای کسب روزی حلال حرکت میکنند و تا شامگاه به دنبال کسب روزی حلال هستند و شبانگاه مجدداً مقداری از آن روزی حلال را مصرف کرده و استراحت میکند و ما استراحت را جزو مصرف بخشی از وقت برای فراغت و کسب توان مجدد برای کار و کسب روزی میدانیم. بنابراین عمده دغدغه صبح و شب عموم مردم مباحث اقتصادی است.
- اهمیت مسائل اقتصادی از منظر دین
قرآن کتاب زندگی است و اهلبیت هم آیات قرآنی را تفسیر و تبیین کردهاند. آیا ممکن است کتاب زندگی ما به دغدغه شبانه روزی ما توجه نکرده باشد؟ مسلماً این توجه صورت گرفته است و نمیشود کتاب و سنت به مسایل اقتصادی توجه نکرده باشد و بخش معظم فقه ما فقه معاملات است، همچنانکه بخش قابل توجهی از آیات و روایات مختص مباحث اقتصادی است. بنده توفیقی پیدا کردم و آیات توزیع را در موسم اعتکاف در مسجد امام بررسی و استخراج کردم و بیش از سی صفحه از آیات قرآن راجع به توزیع درآمد و ثروت استخراج شد که این فقط آیات مربوط به توزیع بود.
سال دیگر باز هم در موسم اعتکاف آیات تولید را استخراج کردم که بخش قابل توجهی را شامل شد که در کتاب معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن که شامل آیات تولید است را گردآوری کردهایم که در سال 1381 به چاپ رسیده است و معجم توزیع هم در حال چاپ است.
* سؤال بنده این است که آیا این بخش معارف اقتصادی قرآن و اهلبیت که بهعنوان فقه جمعآوری شده است و ایدهها و نظریات ناب اقتصادی در آنها موجود است نیاز به گروهی ندارند که متکفل تفسیر آنها باشند؟ آیا نباید گروهی در حوزههای علمیه سخنان اهلبیت در مسئله اقتصاد را و سیره و سیاستهای اهلبیت و نبی مکرم اسلام و امیرالمؤمنین بهعنوان حاکم جامعه را تبیین کنند؟!
شاید عدهای بگویند ما این آیات را استخراج و تفسیر میکنیم و کار آسانی است و در فقه معاملات نظریات و فقه اقتصادی را با روش فقهی استخراج و استنباط و تبیین میکنیم؟
ما به این نکته رسیدیم که چنین چیزی میسر نیست و نمیتوانیم و بهویژه نظریهپردازی اقتصاد و استخراج ایدههای ناب اهلبیت علیهم السلام به یک موضوعشناسی عمیق نیاز دارد. به این صورت نیست که به راحتی دیدگاه اهلبیت راجع به مباحث اقتصادی را بشناسیم بلکه باید موضوع را بشناسیم و تجربه نشان داده کسانی که موضوعشناسی عمیق نکردهاند با همه وزن فقهی که داشتهاند دچار مشکلاتی شدهاند و نوشتجات برخی از سروران و اساتید بزرگ که بهدنبال تلاشهای قابل تقدیر انجام شده است فاقد زبان مشترک با اقتصاد است. لذا بدون موضوعشناسی امکان ورود به نظریهپردازی اقتصادی وجود ندارد.
در فقهالاقتصاد هم اوضاع به همین صورت است و کار برای آقایان مشکل بوده است و دیدگاههایی که در این زمینه ارائه شده است مورد توجه واقع نشده است.
* اینکه فرمودید در استخراج ایدههای ناب اهلبیت به یک موضوعشناسی عمیق نیاز داریم مراد شما از این موضوعشناسی چیست؟
تعبیر بنده نه صرف موضوعشناسی بلکه موضوعشناسی عمیق برای نظریهپردازی در اقتصاد اسلامی است. موضوعشناسی یعنی من باید بدانم نظریه تقاضا و عرضه چیست تا بتوانم نظریه تقاضای اسلامی را ارائه کنم و نیاز است تا بدانم بهره چیست تا بتوانم حکم بهره را بیان کنم و این کار بدون شناخت بهره ممکن نیست.
* آیا ممکن است از متخصصین امر راجع به مفهوم بهره، بانک، خلق پول و... سؤال کنیم و حکم آن را بیان کنیم؟
خیر، چراکه موضوعات اقتصادی مباحثی نیستند که بتوان آنها را به راحتی فهم کرد، بلکه موضوعاتی تخصصی است. امروزه بحثهای اقتصادی مانند رکود، خلق پول، بانک، بهره، ربا، عرضه و تقاضا و... در جامعه وجود دارد اما بدلیل اینکه بدنه کارشناسی ما در سطح وسیع و گسترده این مباحث را پمپاژ میکند این مسایل در جامعه وجود دارد و اینگونه نیست که بتوان این مسایل را به راحتی متوجه شد و حکم آنها را ارائه کرد یا به نظریه آنها دست پیدا کرد و پشت سر برخی از این مفاهیم مجموعهای از متغیرها نهفته است. بهعنوان مثال برای بیان مفهوم بهره نیاز به یکسری از واژهها داریم که این واژهها با هم وجوه اشتراکی دارند که ممکن است باعث خلط بشود و یکسری متغیرهایی وجود دارند که روی بهره اثر دارند.
یا وقتی از تقاضا صحبت میکنیم تقاضا تابعی از چندین مسئله است و چندین متغیر در آن تابع وجود دارند که اگر نتوانیم تأثیر و تأثر آن متغیرها بر آن موضوع را بررسی کنیم نخواهیم توانست اقدام به نظریهپردازی در آن موضع انجام بدهیم.
* مراد شما از تعبیر موضوعشناسی عمیق چیست؟
منظور من از تعبیر موضوعشناسی عمیق این است که با مراجعه ساده به لغت در کتب اصطلاحی نمیتوانیم شروع به نظریهپردازی کنیم. حتی مطالعه یک دوره کتاب در این خصوص هم کافی نیست. بلکه لازم است برای نظریهپردازی اقتصاد اسلامی در موضوعشناسی اقتصاد محض بشویم و با مفاهیم آشنا بشویم، همچنین نیاز به بحث در سیر تاریخی هر واژهای دارد تا یک درجه به موضوعشناسی عمیق نزدیک شویم. این حرکت برای اظهارنظر سطحی کافی است اما برای نظریهپردازی کافی نیست و نیاز داریم علاوه بر شناخت مفهوم یک لایه دیگر معرفت و شناخت خود را نسبت به این مفهوم و موضوع عمیقتر کنیم که نیاز به سیر تاریخی که کار زمان بر است داریم و همچنین با کشف مبانی موضوع به یک لایه عمیقتر دست پیدا کنیم تا لایههای زیرین موضوع را استخراج کنیم و با این کار تازه موضوعشناسی صورت گرفته است.
* آیا در موضوعشناسی مسایل اقتصادی نمیتوان از دستاوردهای دنیای غرب بهره گرفت؟
جهان غرب در این موضوعات کار کرده است و دستاوردهای آنها حاصل فکری بشری است که نعمتی الهی است و باید از آنها اخذ کنیم که این کار نیاز به مطالعه در رشتههایی دارد که افراد زیادی در آن تلاش کرده و برنامهریزی کردهاند و مطالعه کرده و اضافات آن را کم کرده و حلقههای مفقوده را اضافه کردهاند و باید قریب به شش سال حداقل در حد کارشناسی ارشد مطالعه کنیم تا موضوعشناسی در حد لایه اول و آشنایی با مفهوم صورت بگیرد.
حال که میخواهیم عمقبخشی کنیم و یک موضوع را انتخاب کرده و راجع به آن نظریهپردازی کنیم. لازم است تا سیر تاریخی آن موضوع توسط خود ما انجام بگیرد و بعداز آن اقدام به کشف مبانی کنیم.
آنچه در متون درسی غربی ارائه میشود میوه و ثمره علم است و لایههای زیرین و ریشههای علم بیان نمیشود و لازم است محقق بهدست خود آنها را کشف کند.
بعداز اینکه یک دوره آشنایی با مفهوم صورت گرفت که امری ضروری است نوبت به تحقیق در لایههای زیرین نظام سرمایهداری و ارائه آنها به کتاب و سنت است که وقتی این کار صورت گرفت شروع به استنباط نظریه اقتصاد اسلامی میکنیم.
برای این کار از لایههای زیرین و مبانی شروع میکنیم و طبیعی است دیدگاه اهلبیت با نظام سرمایهداری اختلاف دیدگاه جدی دارد. چراکه نظام سرمایهداری بر پایه سرمایه بناشده و انسانمدار است نه خدامحور و همچنین انسان اقتصادی نظام سرمایهداری انسانی لذتطلب است که هدف و انگیزه او حداکثرسازی لذت و مطلوبیت است که با نگاه انسان مصرفکننده حداکثرسازی لذت و مطلوبیت و با نگاه انسان تولیدکننده حداکثرسازی سود مطرح میشود که بر سه پایه اومانیسم و سکولاریزم و لیبرالیزم استوار است و پایههای که در نظام سرمایهداری مطرح میشود کاملاً با آموزههای اسلامی متفاوت است و لذا ما این محصول دانش بشری را از طریق موضوعشناسی فرا میگیریم و بهعنوان پایه قرار میدهیم. بنابراین گام اول برای نظریهپردازی در اقتصاد اسلامی آشنایی با موضوع اقتصاد است که معنای آن ورود در عرصه اقتصاد است.
* راهحل این آشنایی چیست؟ آیا باید به دانشگاه برویم؟
پیشنهاد ما ورود به دانشگاه نیست، بلکه پیشنهاد میدهیم در حوزه مراکزی مختص این موضوع ایجاد شود و یا اگر مراکزی وجود دارد بهصورت هدفمند گسترش پیدا کند.
امروزه شورای تحول تلاش ارزشمندی کرده و با ایجاد 90 واحد دروس کارشناسی تحول خوبی ایجاد کرده است که حدود 70 واحد آن اقتصاد سرمایهای است که بر پایه سرمایهمداری ارائه میشود و کمتر از بیست واحد آن مربوط به ایران و اسلام است. این نتیجه تحول است اما در گذشته سه واحد درس اقتصاد اسلامی بود که با نگاه سطحی به آن نگریسته میشد. اقتصاد ایران هم ارائه نمیشد و فقط اقتصاد غرب ارائه میشد.
مشکل از این بود که دانش غرب سالهای طولانی مرجع بوده و حتی در علوم انسانی هم مرجع بوده و مرجعیت خودش را حفظ کرده و همه در برابر آن زانو زدهاند و اینکه بخواهیم آن را بومیسازی کنیم زمانبر است و باید سالهای متمادی و بهصورت آرام حرکت کنیم و البته در برابر آن مقاومتهایی وجود دارد.
غرب سپاه عظیمی در داخل همه کشورها از جمله کشور ما برای دفاع از دانش خود دارد. اساتید متدین و مخلص و زحمتکش ما با انگیزه الهی تدریس میکنند اما آنچه را یافته و به بچههای ما انتقال میدهند همان مطالبی است که غربیها ارائه کردهاند و ما گاهی زحمت ترجمه آن را به خود میدهیم و این دانش بر پایه همان مبانی که آنها به آن معتقدند استوار است. آنها بر پایه مبانی ما کار نمیکنند، البته به اشتباه این مطلب را جا انداختهاند که علم، علم است و اسلامی و غیر اسلامی ندارد اما غافل از اینکه علم نیست بلکه پنداشت و ظن علم است و نه علم و آنچه از دانش اقتصاد که علمی و یقینی است را میپذیریم اما تعداد نظریهها و ایدههایی که علمی و یقینی و قطعی است به تعداد انگشتان دو دست در کل اقتصاد نمیرسد. «إِنَّ الظَّنَّ لاَ یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئاً»، (یونس/36)
* اقتصاد اسلامی چند مسئله یقینی دارد؟
هر نظریه نیاز به اتقان دارد تا ما به یک ایده یقینی و قطعی برسیم. اشکال نظام سرمایهداری این است که ابزار معرفتشناسی او عبارت از حس و تجربه است. البته این ابزارها مورد تأیید قرآن است که «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطي کُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدي»، (طه/50) خداوند هر مخلوقی را با هدایت تکوینی هدایت کرد «وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ»، (نحل/78)، وقتی متولد شدید چیزی نمیدانستید، بلکه ابتدا چشم شما باز شد و دیدید و صاحب قوای پنجگانه شدید، خداوند آنها را به شما عنایت کرد و هدایت تکوینی کرد. اینها ابزار حس است و به مرور ابزار تجربه هم وارد شد اما این ابزار برای شناخت سطحی کفایت میکند. سطح دید بشر و آیندهنگری او حد معینی دارد، اما شناخت متعالی به راحتی با ابزار حس و تجربه بهدست نمیآید و درجه شناخت و معرفت که بالا میرود نیازمند ابزاری بنام وحی هستیم. جهان غرب خودش را از این ابزار معرفت متعالی بنام وحی محروم کرده است و امتیاز اقتصاد اسلامی این است که به «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»، (بقره/2) دست پیدا کرده است و به منبعی معرفتی وصل شده است که «لَا رَيْبَ فِيهِ» است و تردیدی در او نیست و قطعی است چراکه از خداوند صادر شده است و صدور آن قطعی است و دلالت آن با ضمیمه شدن روایات که اکسیری برای تبدیل متشابهات به محکمات است و با روش خاص اجتهادی مسئله حل شده است.
* چرا غرب از عنصر وحی خود را محروم کرد؟
این نگاه خاصیت دوران رنسانس علمگرایی و اومانیسم بود که دلایل متعددی دارد و بخشی از این دلایل ناشی از عملکرد نامطلوب کلیسا بوده است.... خداوند متعال اقدام به ارسال رسل و انزال کتب کرده است اما غرب خود را محروم کرده و به دیدگاههای خودشان اکتفا کردهاند و لذا مکاتب از پس هم میرسند و قریب سیصد سال مرکانتیلیسم (Mercantilisme) یا سوداگران فکر، بشر را به خودش مشغول کرد. بعد نوبت به فیزیوکراتها رسید و بعداز آنها کلاسیکها که هر کدام نظریاتی ارائه میدهند که بعداز مدتی بطلان این نظریات کشف شده و نظریات جدیدی میآید و اصول ثابت آنها بسیار کم میشود و اینطور نیست که همهجا اصول ثابتی داشته باشند و همواره بخشی از اصول ثابت آنها سست میشود.
* بر اساس ضرورت ورود به مباحث اقتصادی و ضرورت شناخت موضوعات چگونه میتوان به موضوعشناسی عمیق ورود کرد؟
اما ما برای اینکه معارف اقتصادی قرآن و اهلبیت را تبیین کنیم و نیازمندیهای جامعه را توسط آنها برآورده کنیم لازم و ضروری و حتی واجب کفایی است که گروهی اقدام به موضوعشناسی عمیق کنند و وارد رشته اقتصاد بشوند البته برخی از مؤسسات در حوزه راهاندازی شده و در این زمینه وارد شده و تخصص پیدا کردهاند و باید از تجربه آنها استفاده کنیم و آن تجربه را گسترش بدهیم و آنچه مسلم است این است که بر تکتک ما واجب کفایی است این کار بر زمین مانده را انجام بدهیم. یعنی بخشی حرکت کنند و نظریات اقتصاد اسلامی را استخراج کنند.
* آیا تعداد افرادی که در این علم وارد شدهاند کافی است؟
خیر، فاصله زیادی با من به الکفایه داریم و در حال حاضر در حدود هشتاد نفر فارغالتحصیل اقتصادی طلبه در حوزه داریم که مدارک کارشناسی ارشد دارند و اگر همه آنها را به بانک بدهیم ندای هل من مزید سر میدهد.
* البته به دلیل مشکلاتی همه این افراد ممحض در عرصه اقتصاد نشدهاند و اندکی بیش از بیست نفر از آنها وارد مرحله دکتری شدهاند که تعداد کمی هستند که در برخی از مراکز شروع به کار کردهاند اما بهدلیل عدم استقبال طلاب دچار مشکل جدی شدهاند. طلاب میگویند میخواهیم مجتهد بشویم چرا اقتصاد بخوانیم در حالی که دغدغه صبح تا شب مردم و بخش معظم فقه ما اقتصاد است و تکلیف ماست که در این عرصه وارد شویم چه کسی بهتر از رهبر معظم انقلاب اولویتهای نظام را تشخیص میدهد؟ از سال 1387 تا به حال هر ساله اولویت کشور در کلام ایشان اقتصاد بوده است و در این ده سال اولویت اول کشور اقتصاد بوده است. امسال سال یازدهم است که مقام معظم رهبری اولویت اول کشور را مسایل اقتصادی معرفی کردهاند. آیا در مسئلهای با این درجه از اولویت نباید متخصص داشته باشیم؟!
ما چند متخصص برنامهریزی فرهنگی و پیشرفت فرهنگی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داریم؟ یکی از جایگاههای اصلی خاستگاه پیشرفت و استخراج علوم پیشرفت علوم اقتصادی است که برنامهریزی توسعه جزو گرایشهای اصلی رشته اقتصاد است و ما در حال حاضر این گرایش را داریم و گرایش بنده توسعه بوده است و توسعه به معنای تغییر و تحول و حرکت به جلو است.
ما میخواهیم حرکت جامعه را به سمت تعالی و کمال و قرب ربوبی تغییر بدهیم که این کار نیاز به برنامهریزی سالانه و بودجهریزی و برنامههای کوتاهمدت پنجساله و بلندمدت بیست ساله دارد. سئوالی که مطرح میشود این است که ما چند متخصص در بودجهریزی و برنامه یکساله در اختیار داریم؟! با کمال تأسف تعداد چنین متخصصینی بسیار پایین و در حد صفر است و شاید چند نفر فقط آشنا با مسایل بودجهریزی هستند.
* عدم ورود در برنامهریزی کشور بودجهریزی به چه معنی است؟
بودجهریزی به معنای سند دخل و خرج کشور در راستای اهداف است یعنی میگوییم در بخش فرهنگ نیاز به این مقدار بودجه داریم و در بخش اقتصاد این مقدار و در بخش آموزش این مقدار و... و میخواهیم پولها را تقسیم کنیم. اولاً چه میزان درآمد کسب کنیم و بعد به چه صورتی این درآمد را توزیع کنیم که نیاز است همانند پمپاژ خون از قلب به سراسر بدن بودجه به سمت مراکز مختلف پمپاژ شود که نیاز به دانش عمیق اقتصادی دارد. لازم است این توزیع عادلانه صورت بگیرد که کار بسیار پیچیدهای است.
بر طلبه واجب است که علم برنامهریزی را فرا بگیرد تا شخصی که تفکر غربی دارد برای ما برنامهریزی نکند و جامعه را به سمتی که جامعه غربی ترسیم کرده است حرکت ندهد چرا با وجود اینکه ما برای تحقق آرمانهای جمهوری اسلامی تلاش میکنیم اما نتیجه کار ما ترویج مدل غربی و ترویج حرص و ولع و تخریب اخلاق است و این به علت عدم ورود ما در این عرصه میباشد.
کارشناسان و برنامهریزان ما افراد متدینی هستند اما پای مکتب قال الباقر و قال الصادق قرار ندارد و این تفکر غربی است که به او آموزش داده است به چه صورتی بودجهریزی کند و فکر توسعه غربی به او میگوید چطور برای تحول و پیشرفت برنامهریزی کند که این کار بر پایه مدل غربیون انجام میگیرد و به نتیجه مورد نظر ما نخواهد رسید و محصول این تفکر در اوج کار به نظام غربی میرسد.
* آیا عدم ورود به برنامهریزی پیشرفت به این معنا نیست که این نگاه حداقل ما را به سکولاریزم خفیف سوق میدهد که ترجمه آن میشود لازم نیست دین در عرصه سیاسی وارد شود؟
اینکه بودجهریزی و اقتصاد به حوزه و طلبهها ربطی ندارد چنین نتیجه و معنایی دارد. اینکه کس دیگری اقتصاد و سیاست را اداره کند به معنای سکولاریزم عملی است. پس واجب است اگر بخواهیم دین در عرصه جامعه و حاکمیت حضور داشته باشد و طالب حاکمیت دینی و حاکمیت اسلام باشد. باید بدانیم شاخصه زندگی پاکیزه از منظر قرآن چیست؟ «مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَلَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما کانوا یَعمَلونَ» (نحل/۹۷) هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
* آیا وظیفه ما نیست این زندگی پاکیزه را ترسیم کرده و خانواده و جامعه مطلوب را تبیین کنیم؟ باید وضعیت موجود را بررسی کرده و به سمت وضعیت مطلوب حرکت کنیم، سؤالی که مطرح میشود این است که این کار چگونه صورت میگیرد؟
برای انجام این کار باید وارد برنامه توسعه و برنامهریزی پیشرفت بشویم که نیاز به گروهی متخصص داریم، امروزه حوزه چند متخصص دارد؟ در هیچ زمینهای بیشتر از ده نفر متخصص نداریم، مانند بانکداری، ما در حوزه پیشرفت شاید پنج یا شش نفر در اختیار داریم؟ این تعداد نیرو برای برنامهریزی کافی است؟ برای یک برنامه پنج ساله دهها کمیسیون و کمیته ویژه و مشترک و ستاد تلفیق شکل میگیرد واگر بخواهیم در هر کدام از آنها یک نفر نیرو قرار بدهیم نیاز به حدود صد نفر نیرو داریم تا حداقل وارد برنامهریزی بشویم.
- ضرورت توجه طلاب به مباحث واجبات نظامیه
به دوستان طلبه توجه میدهم تا واجبات نظامیه را بخوانند بخشی در فقه داریم به نام واجبات نظامیه و واجبات ما فقط نماز و روزه و حج و زکات و... نیست. واجبات نظامیه بخشی از نیازمندیهای ضروری جامعه است که کمبود آن کالا یا خدمت در جامعه موجب اختلال در جامعه میشود. اگر در محلهای نانوایی وجود نداشته باشد بر آحاد مردمی که آنجا زندگی میکنند واجب است نسبت به احداث نانوایی اقدام کنند تا نیاز مردم رفع شود تا اختلال در نیاز اجتماعی مرتفع شود و اگر اقتصاد دان به حد کفایت وجود ندارد و وضعیت اقتصادی کشور جمهوری اسلامی به این صورت سیاستگذاری میشود که گویا رئیسجمهور آمریکا در ایران سیاستگذاری میکند، اگر او بود چه میکرد؟ اول سرمایههای کشور مانند طلا و نقره و سکه و ارز کشور را از خزانه تخلیه میکرد و بعد هم ورودی سکه و ارز را مسدود میکرد، خوب حالا توسط خودمان خزانه از طلا و ارز تخلیه شده است و از آبانماه هم برنامه آمریکاییها بستن راه ورود طلا و ارز به ایران است، لذا بر من طلبه لازم است وارد عرصه کسب دانش اقتصادی بشوم، حالا که بودجهریزی با دقت بر مبانی اسلامی انجام نمیگیرد آیا بیتالمال مسلمین احترام ندارد؟ آیا این مدل توزیع و بودجهریزی مدلی شرعی است و مورد امضای شرع است؟ اگر حوزه بگوید بلد نیستم سؤال میکنم با گذشت چهل سال از انقلاب چرا فرا نگرفته اید؟! آیا فقط باید تکرار کنیم مقدمه واجب واجب است و توزیع بیتالمال در نظام جمهوری اسلامی و جهتدهی صحیح بودجه و جهتدهی بودجههای فرهنگی به سمت آنچه خدا میخواهد و جهتدهی جامعه به سمت قرب ربوبی و صداقت و امانتداری و اخلاق اسلامی مهم نیست؟!
بودجه ما باید در پیکره جامعه منجر به بالا رفتن درجه تقوی و ایمان باشد و عزت جامعه و اعتماد به نفس و توکل به خدا را بیشتر کند، اینها ابزار تبلیغ دین است، اگر با دست خالی این امکانات را رها کنم پس چطور دین مردم را بالا ببرم؟ آیا باید عرصههایی مانند هنر و سینما را رها کنیم در حالی که میتوانند بهصورت میلیونی افراد را هدایت کنند؟ ای سلیم آب ز سرچشمه ببند *** که چو پر شد نتوان بستن جوی
بودجهریزی را باید تفکر ناب اسلامی بهدست بگیرد اقتصاد و راهبرها و سیاستگذاری اقتصاد را باید اقتصاد ناب اسلامی بهدست بگیرد و این مسایل بومی بشود.
اگر دانشهای روز مانند اقتصاد و روانشناسی و جامعهشناسی را بومیسازی نکنیم همیشه وابسته خواهیم بود و نخواهیم توانست به استقلال برسیم و در دنیا مطرح بشویم. برای اینکه در دنیا مرجعیت پیدا کنیم نیاز به بومی کردن دانش داریم.
ایالات متحده برای مرجعیت در دنیا دانش را از اروپا جدا کرده و بومیسازی کرد، به ما میگویند علوم غربی جهان شمول است در حالی که خودشان علوم غربی را بومیسازی کردند، اما ما فکر میکنیم آنچه در ایالات متحده بومی شده است برای ما هم بومی است در حالی که اینطور نیست و واجب است برای هدایت جامعه به سمت قرب ربوبی بودجهریزی را یاد بگیریم بودجهریزی گلوگاه برنامهریزی است و همه برنامهها در برنامههای کوتاهمدت در بودجهریزی خلاصه میشود و خواستگاه بودجهریزی سند دخل و خرج است و دخل و خرج به معنای اقتصاد است. آیا واجب نیست مقدمات لازم کسب بودجهریزی توسط حوزه انجام بگیرد؟ این امر واجب است و جزو واجبات نظامیه است.
و لازم است ابتدا علم اقتصاد را فراگرفته و همچنانکه بهطور محکم و استوار دروس حوزه را عمیقاً میخوانیم رشته اقتصاد را هم مطالعه کنیم.
* چطور بین فقه و اقتصاد جمع کنیم؟ آیا منظور شما این است که ما درس فقه و مکاسب را رها کنیم و پای کلاس اقتصاد خرد و کلان و پول و بودجهریزی بنشینیم؟
خیر، ما باید اقتصاد را بومی کنیم و کسی میتواند نظریهپردازی اقتصادی کند که فقه و معارف قرآنی و اهلبیت را بشناسند و بتواند از کتاب و سنت استنباط کند و برای یادگیری روش استنباط نیاز به یادگیری کفایه داریم، برای این کار نیاز به برنامهریزی داریم و تحول در حوزه هم بحث مهمی است که در جای خودش بحث میشود. نباید وقت و جوانی طلاب را صرف این کنیم که چهار سال برای رسائل و مکاسب صرف کنند؟ آیا این امکان وجود دارد که با صرف وقت کمتر کل رسائل و مکاسب را به طلاب منتقل کنیم؟ پاسخ مثبت است، میتوانیم با صرف وقت بسیار کمتر مجموعه ایدههای ارزشمند شیخ انصاری را منتقل کنیم و به جای چهار سال در مدت حداکثر دو سال این کار صورت بگیرد، لازم نیست سطر به سطر متن را تا آخر بخوانیم بلکه نمونهگیری از صد صفحه کافی است ولی صد درصد ایدههای شیخ انصاری را منتقل کنیم و بخشی از وقت را به طرح ایدههای شهید صدر در دانش اصول و روش کشفی ایشان اختصاص بدهیم، روش استنباط فقط کفایه و رسائل نیست و رئوس زیادی ایجاد شده است شهید صدر نوآوری کرده و مرحله دهم دانش اصول و تحول در دانش اصول توسط شهید صدر ایجاد شده است و ما هنوز در مرحله نهم هستیم در مراحل تطور روش اصول و دانش استنباط ما به مرحوم شیخ انصاری رسیدهایم که نوآوریهای عظیمی را در دانش اصول ایجاد کردهاند و بخش مباحث حجیت را جلو بردهاند اما اکتفای به آن خوب نیست شیخ انصاری در 180 سال قبل میزیستهاند و شهید صدر پس از او ظهور کرده و اقتصادنا را نوشتهاند و در مباحث اصولی تحول ایجاد کردهاند در حلقات بحثهای عمیقی انجام دادهاند و در اقتصادنا قلمرو و روش رسیدن به نظریه و فقه اقتصادی را تبیین و بیان کردهاند ما باید رسائل و مکاسب را عمیق اما در وقت محدودتری بخوانیم و عبارتخوانی را کم کنیم. یقیناً طلبه باید با نمونهخوانی متن رسائل آشنا باشد و بین صد تا دویست صفحه متنخوانی کافی است اصل مطلب است نه عبارت مرحوم شیخ، به این ترتیب بخشی از وقت باقی میماند تا بتوانیم وقت را به نوآوری و جمع بین اقتصاد و فقه و اصول اختصاص بدهیم و باید این کار را انجام بدهیم و باید جهاد کنیم چراکه نیازمندی جامعه است و دیگران در راه باطلشان در حال کار هستند و در جهتدهی جامعه به سمت و سوی غربیسازی شبانهروزی کار میکنند، ما طلاب هم باید بهصورت شبانه روزی کوشش کنیم «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ» (عنکبوت/۶9) و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
* از آنجایی که اقتصاد در عرصه بینالملل مقهور نظام سرمایهداری غرب لیبرال هست آیا اقتصاد اسلامی میتواند خود را بهعنوان یک نظریه برتر مطرح کند؟
ما به مرحله نظریهپردازی اسلامی رسیدهایم، اما نظریات در تعدادی اندک و در برخی بخشها انجام گرفته است. ضرورتی ندارد ما در مراوده با اقتصاد جهان منفعلانه عمل کنیم و برای آن ایده داریم همانطور که در مباحث سیاسی هم ایده داریم، باید این ایدهها کشف شوند و آنها مجبور به پذیرش ما هستند اما چطور عمل کنیم که آنها ما را بپذیرند؟ ما باید همین مسایل را کشف کنیم و بهعلاوه باید به سمت تحول در نظام بینالملل حرکت کنیم. صندوق بانک جهانی بر پایه تئوری نظام سرمایهداری عمل میکند و ما باید تا جایی پیش برویم که حتی پیشنهاد تغییر و تحول در نظام اقتصاد بینالمللی را بدهیم چراکه بخش عظیمی از جامعه جهانی متدین و از ادیان مختلف هستند که دیندار هستند در مسیحیت و اسلام و دیگر ادیان ظلم یا ربا حرام است و همه آنها از غذای حلال لذت میبرند و میتوانیم بخش قابل توجهی از ضوابط بینالملل را تحت تأثیر قرار بدهیم؛ اما چند نظریهپرداز در نظام بینالملل داریم؟ تقریباً هیچ، آیا نیازی به آن نداریم؟ هر جایی از اقتصاد که وارد میشویم میبینیم واجب است بر آحاد طلاب که اقتصاد را فرا بگیرند؟ اما متأسفانه هنوز به تعداد انگشتان یک دست هم نیامدهاند و در تجارت بینالملل شاید یک یا دو مقاله داشته باشیم و در سهمبری عوامل تولید هم همینطور، در سهمبری عوامل تولید که در مجموعهای عدهای با هم تولیدی را انجام میدهند سهم سرمایه و کارفرما و عوامل تولید باید به چه صورتی باشد و سهم سود و سرمایهگذار به چه میزان است؟!
بنده در سهم بری عوامل تولید، سه مقاله چاپ شده بر مبنای اسلامی شناسایی کردهام، در حالی که باید سیصدهزار مقاله چاپ شده باشد. در هر ایده نظام اقتصادی سرمایهداری که وارد میشوید دهها هزار مقاله مشاهده میکنید که وارد مباحث ریز شدهاند اما در مبحث اقتصاد اسلامی در اصول هم مقالهای نداریم، بنابر این نیازمندی جامعه بر زمین مانده است و در باب واجبات نظامیه میگوییم اگر کالا یا خدمتی در جامعه وجود ندارد و جامعه به آن احتیاج دارد بهگونهای که فقدان یا کمبود آن کالا موجب اختلال در نظام اجتماعی میشود تولید آن کالا یا خدمت بر آحاد جامعه واجب است و بهصورت واجب کفایی است که اگر وارد نشوند معصیت کردهاند، خدمت بودجهریزی صحیح برای کشور یا برنامهریزی توسعه و کشور و خدمت اصلاح نظام بانکی یا نظام تولید، خدمت خروج از رکود و تورم و مشکلات اقتصادی و خامفروشی نفت یا مسئله اصلاح تراز خارجی و اصلاح بازار و بازار سرمایه، جهتدهی بازار به سمت و سوی بازار اسلامی و... و سیاستگذاری و نظریهپردازی در این زمینه بر زمین مانده است و بر آحاد طلاب واجب است در این عرصه وارد شوند.