پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
سینما

حوزه/ برای آشتی مردم با سینماها و مغرور نشدن به فروش های فعلی هنر هفتمِ وطنی، می بایست زمینه تولید فیلم های جذاب، مردم پسند و در عین حال دارای محتوا و مطابق با حداقل مناسبات عرفی و دینی و ملی را فراهم کرد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، از ابتدای امسال تاکنون که نفس های سالجاری برای دیدار سال نو به شماره اُفتاده، فروش گیشه سینمای ایران بیش از 240 میلیارد تومان بوده است.

شاید در نگاه اول ، این رقم بسیار بزرگ و حتی به نوعی اغواکننده باشد اما وقتی بدانیم تنها شش فیلم وارد باشگاه ده میلیاردی ها شده اند و در این بین فروش یک فیلم(هزارپا) تنها 38 میلیارد تومان بوده، قضیه فرق می کند.

اینجاست که با نگاهی اجمالی به جدول فروش سالانه، متوجه می شویم که 34 فیلم از 77 فیلم اکران شده ی امسال، کمتر از یک میلیارد تومان فروخته اند که با احتساب هزینه های کنونی تولید فیلم، در خصوص این فیلم ها که تقریباً نیمی از آثار به اکران درآمده در سال 97 را شامل می شوند، تنها باید از یک عنوان بهره بُرد "شکست مطلق در گیشه!"

گرچه مدیران و مسئولان سینمایی کشور اعلام می کنند که فروش کل فیلم ها در سال رو به زوال، حدود 60 میلیارد تومان بیشتر از سال گذشته است که حرف درستی است اما باید توجه داشت که این میزان فروش با احتساب افزایش قیمت بلیت و البته فروش خیره کننده پدیده ای چون فیلم هزارپا به کارگردانی ابوالحسن داودی و بازی رضا عطاران و جواد عزتی حاصل شده و لذا نمی توان چندان به این میزان افزایش دل خوش بود و مدعی شد که مردم با سینماها آشتی کرده اند.

از این رو همچنان کارشناسان و سینماگرانی چون بهروز افخمی هنوز معتقدند که حداکثر 3 تا 5 درصد مردم ایران به طور جدی و پیگیر اهل سینما رفتن هستند واین یعنی اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان با سینما ، ارتباط چندان قابل اعتنایی ندارند.

نکته جالب تر در تحلیل آمارهای فروش این که در بین پنج سینمای پرمخاطب کل کشور، تنها نام یک سینما خارج از تهران است و این سخن یعنی آن که اگر فروش سینماهای پایتخت را کنار بگذاریم در دیگر نقاط کشور و حتی کلان شهرهایی چون مشهد، اصفهان و شیراز، وضع کلی فروش سینمای ایران اگر نگوییم بحرانی، چندان مناسب و مطلوب نیست!

با وجود رشد نسبی تعداد تماشاگران در دهه 90 ، در حال حاضر به طور متوسط هر ایرانی هر پنج سال یک بار به سینما می رود و این در حالی است که در کره جنوبی، هر شهروند این کشور به طور میانگین ، هر سال پنج بار به سینما می رود.

نکته حایز اهمیت دیگر این که هر چند سینما برخلاف غرب، آمریکا و روسیه که از دل توده های مردم برآمد و رشد نمود، در ایران از طبقه حاکم و دربار شروع به گسترش کرد، اما با هر حال نمی توان کتمان کرد که هنر هفتم چه از منظر سرگرمی و تجاری و چه از منظر مفهومی و ارایه پیام، هنری است یا بهتر بگوییم هنر- صنعتی است برای مردم و لذا برای ادامه حیات خود ناچار به ارتباط گیری با انبوه مخاطبان است.

اشاره به این نکته از این روست که می دانیم ادامه بقای سینما به وجود تماشاگر و حضور او برای دیدن آثار بر روی پرده نقره ای بستگی دارد اما مشکل اینجاست که گاهی به بهانه جذب مخاطب ، فیلم های تولید و روانه چرخه اکران می شود که برای فروش بیشتر پا بر روی خطوط قرمز عرفی، ملی و شرعی می گذارد و این در حالی است که دلیل قهر بسیاری از خانواده های ایرانی با سینما در حال حاضر به خاطر شرم از تماشای این گونه آثار به همراه فرزندانشان است که شرح و بسط این قضیه را به آینده موکول می کنیم.

اجمالاً این که برای آشتی مردم با سینماها و مغرور نشدن به فروش های فعلی هنر هفتمِ وطنی، می بایست زمینه تولید فیلم های جذاب ، مردم پسند و در عین حال دارای محتوا و مطابق با حداقل مناسبات عرفی و دینی و ملی را فراهم کرد و البته در نگاه به ذائقه مخاطب با عنایت به اصول و محکمات جامعه ایران اسلامی، به ژانرهای گوناگون و سلایق مختلف توجه نشان داد.

سید محمد مهدی موسوی

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha