دکتر علیرضا عرب کارشناس مسائل قدس و فلسطین در گفت و گو با سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه گفت: معامله قرن یک طرح آمریکایی-صهیونیستی است و ما نباید فکر کنیم که با یک طرح اسرائیلی رو به رو هستیم. اگر بخواهیم آن را تعریف کنیم باید بگوییم معامله قرن طرحی از سوی دولت ترامپ برای حل مسئله ی فلسطین است. عبارت معامله ی قرن تشکیل شده از دو واژه ی معامله و قرن است همین ترکیب ساده رویکرد و طبع تاجر مآب آقای ترامپ را به نمایش می گذارد و نشانگر یک بار تبلیغاتی بزرگ است. به عبارت بهتر یک چنین عبارتی در بر گیرنده ی یک معامله ی بزرگ است که در قرن حاضر نمونه است و متکفل اجرای آن در حال حاضر جرد کوشنر داماد ترامپ است و صهیونیست ها در ایجاد آن دخالت دارند، اما نه صهیونیست های اسرائیلی بلکه صهیونیست های ایالات متحده. عضو کمیسیون سیاسی و امور بین الملل جمعیت دفاع از ملت فلسطین ساختار معامله ی قرن و موضع گیری کشورهای موسوم به محور غربی-عربی را در قبال آن این چنین توصیف کرد این معامله سه سطح دارد:
1- سطح داخلی و فلسطینی که هدف آن پایان دادن به منازعه ی فلسطین و اسرائیل آن هم یک بار برای همیشه و به صورت یک جانبه است.
2- سطح منطقه ای که هدف آن تسریع در فرایند عادی سازی روابط میان اعراب و اسرائیل است.
3-سطح بین المللی که به دنبال پذیرش و به رسمیت شناخته شدن این طرح در سازمانها و مجامع بین المللی است. با عنایت به سطوح برشمرده شده در فوق می توان گفت: در محور سازش یا همان محور غربی-عربی سه کشور تأثیر مستقیم بر این طرح دارند:
-عربستان سعودی که به دلیل تولیت حرم شریف و ثروت سرشار نقش پدرخوانده را برای طیفی از کشورهای عرب بازی می کند این کشور به دلیل رابطه ی ویژه ی ترامپ و بن سلمان و نیاز وی برای محکم نمودن پایه های حکومت خود به واسطه ی این رابطه موضع سنتی خویش مبنی بر دفاع از حقوق فلسطینیان را کنار گذاشته و در حال حاضر در میان کشورهای موسوم به محور غربی-عربی مثبت ترین نظر در خصوص معامله ی قرن را دارد که البته بدون قبول این طرح توسط طرف فلسطینی نمی تواند کاری از پیش ببرد چرا که مجبور است به افکار عمومی ملت خود و مردم فلسطین پاسخ دهد.
- اردن که باید گفت در میان کشورهای غربی-عربی مخالف ترین موضع را در خصوص معامله ی قرن دارد به این سبب که طرح فوق شامل مفادی می شود که می تواند حاکمیت و تولیت اردن بر اماکن مقدس فلسطین را دچار خدشه کند. مضاف بر این با وجود سکونت شمار زیادی از آوارگان فلسطینی در اردن طرح موسوم به معامله ی قرن موضوع آوارگان فلسطینی را مسکوت گذاشته است و واقعیت این است که اگر قرار باشد آوارگان فلسطینی در اردن ماندگار شوند اساس سلطنت اردن مختل خواهد شد.
- مصر در این میان موضعی بینابین در قبال این طرح تازه اتخاذ کرده است و ملاحظاتی دارد که اگر توسط طرف مقابل رعایت شود مشکلی با معامله ی قرن نخواهد داشت به عنوان مثال مصر یکسری تعهداتی در معاهده ی کمپ دیوید منعقد شده در سالهای 1978-79 داده است که صلح منعقد شده میان خود و اسرائیل را در جهان عرب بسط و گسترش دهد و بر اساس همین ماده از کمپ دیوید، آمریکا می تواند این کشور را برای قبول معامله ی قرن تحت فشار قرار دهد. اما فارغ از تمامی این موارد سؤال اساسی این است که آیا مصر و یا هر کشور عربی دیگری به طور کلی می توانداین طرح را بپذیرد نه؟ در پاسخ باید گفت تا فلسطینی ها این طرح را نپذیرند مصر نمی تواند آن را قبول کند.
رئیس سابق مرکز اسناد فلسطین درباره ی موضع کشورهای موسوم به محور مقاومت درباره ی معامله ی قرن افزود: آنچه در خصوص طرف فلسطینی گفتنی است این است که با وجود تقسیم فلسطینی ها به دو دسته ی سازشکارها و طرفداران محور مقاومت من باب معامله ی قرن طرفهای فوق وحدت نظر دارند زیرا اصطلاحاً آنقدر آش شور است یا به بیان ساده تر به حدی ساختار طرح معامله ی قرن از نظر تقنینی و اجرایی بد است که حتی طیف سازش کار فلسطینی نیز با آن مخالف هستند. سایر طرف های محور مقاومت نیز با معامله ی قرن مخالفند و در میان این گروه از کشورها و جریانهای سیاسی در این باره وحدت نظر وجود دارد. در این بین حماس به عنوان کوچک ترین اما مهم ترین عضو حلقه ی مقاومت کار ویژه ی خود یعنی لرزاندن قلب اسرائیل با کم ترین هزینه را به خوبی انجام می دهد.
عضو هیئت علمی مؤسسه ی مطالعاتی اندیشه سازان نور آینده ی مسئله ی فلسطین و طرح موسوم به معامله ی را این گونه ارزیابی کرد: آینده ی فلسطین أن شاء الله روشن و قرین با آزادی است. اما، در خصوص معامله قرن باید بگویم: همان طور که مشهود است معامله ی قرن آقای ترامپ در سطح فلسطینی محکوم به شکست است. لکن، این در سطح منطقه ای است که محور مقاومت بایستی تمام تلاش خود را بکنند تا اهداف طرح با شکست مواجه شود و این مسئله بدون آگاهی بخشی به افکار عمومی جهان اسلام در مورد مضرات این طرح امکان پذیر نخواهد بود. الان و در شرایط کنونی تمامی طرحهای اسرائیل در منطقه با شکست رو به رو شده است. به عنوان نمونه، اسرائیل دوست داشت تکفیری ها در سوریه شکست نخورند که بر عکس این قضیه محقق شد لذا در برهه ی کنونی استراتژی اسرائیل کشاندن پای آمریکا به منطقه است چون خود به تنهایی قادر نیست که با محور مقاومت دست و پنجه نرم کند. با این حساب، هدف تسریع در فرایند عادی سازی روابط نباید احراز شود.
نظر شما