خبرگزاری حوزه،/ چند سالی است که هنرمندان کشورمان در حوزه تئاتر به بازنمایی آثار فاخر هالیوود با اقتباس از رمان های خارجی در عرصه نمایش روی آورده اند.
الیور توئیست، بینوایان، اشک ها و لبخند ها و حالا مری پاپینز.
مری پاپینز نام رمانی مصور است به قلم پی. ال. تراورس که داستان فردی به نام آقای بنکس را که به دنبال پرستاری برای فرزندان خود یعنی جین و مایکل است را روایت می کند.
در سال ۱۹۶۴ فیلم مری پاپینز بر اساس اقتباس از این رمان، مخصوص رده سنی کودکان توسط رابرت استیونسون و با بازی جولی اندورز و ویک ون دایک ساخته شد.
این فیلم یکی از شاهکارهای سینما لقب گرفت؛ چراکه در کنار هدایت خوب فیلم توسط استیونسون بازی فوق العاده جولی اندورز را شاهد هستیم که به کسب اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای او ختم شد.
در اینکه مری پاپینز یکی از آثار فاخر هالیوود است شکی نیست؛ اما مسئله و سؤال این است که چه شده هنرمندان کشورمان به فکر بازسازی و بازنمایی این آثار در چنین شرایط خطیر و حساس کشور افتاده اند؟
در روزگاری که اقتصاد و دغدغه های معیشتی مسئله و اولویت اصلی مردم به حساب می آید هنرمندان کشورمان در چه دنیایی به سر می برند؟
ساخت آثاری چون مری پاپینز توسط سازندگان تئاتر و مجموعه فوق لیسانسه ها توسط تلویزیون نتیجه نادیده گرفتن مردم و بی اطلاعی از درد آنها توسط هنرمندان و مدیران است.
این که در چند سال اخیر خون تازه ای در رگ های تئاتر تزریق شده جای بسی خوشحالی دارد؛ اما آیا تاریخ و ادبیات کشورمان عاری از وجود قصه هایی است که برای هنرمندان ما جذابیت داشته باشد؟
آیا قصه های شاهنامه، رستم و اسنفدیار، مرگ سیاوش، پوریای ولی و داستان زندگی شهدا و جانبازان ارزش صرف هزینه و ساخت یک نمایش سینمایی یا صحنه ای را ندارد؟
با کدام توجیه هزینه های گزافی هر چند از جیب شخصی، صرف ساخت آثاری چون الیور توئیست و مری پاپینز می شود؟
الیور توئیستی که به دلیل شدت فقر از تهیه یک کاسه سوپ گرم عاجز بود، هرگز تصورش را نمی کرد که روزی در کشوی چون ایران میلیون ها تومان صرف هزینه اجاره بیلبورد برای آگهی نمایش نامه زندگی اش شود.
زمانی بر حیرت ما افزوده خواهد شد که شاهدیم کارگردان این اثر، احمد سلیمانی شخصی که روزگاری مسئول واحد نمایش حوزه هنری قم بوده و فردیست که در زمینه دفاع مقدس و حوزه کودکان آثار قابل تأملی مانند یک کلیک کوچولو و شام آخر را ساخته در چرخش و تغییری آشکار نسبت به آثار قبلی اش ابتدا دستیار پارسایی در الیور توئیست می شود و سپس شخصا اقدام به ساخت مری پاپینز می کند.
پارسایی کارگردان الیور توئیست پس از نمایش اثرش اذعان کرده بود که شروع به ساخت نمایش فاخر رستم و اسفندیار خواهد کرد؛ اما هنوز بعد از چند سال هیچ خبری از وعده او نیست.
به نظر می رسد باید همچنان در حسرت دیدن نمایشی با تم و محتوای ایرانی اسلامی بمانیم.
در باب نمایش مری پاپینز، حرجی بر تولیدکنندگان این اثر نیست، مادامی که قانون کپی رایت در کشور ما اجرا و بر آن نظارت نشود باید منتظر ساخت اینچنینی باشیم.
ساخت آثار پر خرجی چون الیور توئیست، عروس مردگان، مری پاپینز که مشخص نیست چقدر در بین عامه مردم سمپاتی ایجاد می کند، حاکی از آن است که مدیران ما به ساخت آثار بازسازی شده راضی ترند تا تلاش و حمایت برای تولیدآثار ایرانی اسلامی.
نبود مطالعه تخصصی و عدم رجوع به گذشته باعث می شود تا مردم یک کشور توسط هنرمندان آن دیار از تاریخ و ادبیات غنی خود غافل و بی اطلاع بمانند.
به راستی چرا ما ادبیات و داستان های پر محتوا و غنی خود را وا می نهیم و به دنبال داستان های خیالی چون مری پاپینز می رویم؟
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد // وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
به قلم: یاسین سرمیلی/ نویسنده و پژوهشگر