خبرگزاری حوزه / گزارشی کوتاه از یاسر عسگری (فعال فرهنگی و مدیر انتشارات «راه یار») از جلسات بعد از نمازمغرب آیتالله ابراهیم امینی در مسجد اعظم قم :
اشاره: آیتالله ابراهیم امینی، امام جمعه سابق و عالم اخلاقی و مردمی قم بود که مدتها امام جماعت نماز مغرب و عشا در مسجد اعظم قم برعهده داشت که اواخر بخاطر کهولت سن و بیماری حضور نداشت و هم اکنون پس از درگذشت غریبانه ایشان، مردم از فیض وجودشان محروم شده اند.
آن زمانها در دوره سلامتی ایشان، بعد از نماز مغرب و عشا، بنا به فراخور مخاطب یا حال جسمیشان، در کنار محراب روی صندلی می نشست و مردم، به ویژه جوانان، از ایشان سئوال می پرسیدند یا مشورت می گرفتند. این یکی از سنت حسنه علمای برجسته و سادهزیست و مردمدار است که توجه زیادی به نیازهای مردم دارد و جوانان زیادی هر شب سئوالاتشان را از حضرت ایشان میپرسیدند یا از او طلب استخاره می کردند. ان شاءالله خداوند متعال این عالم پرهیزگار و عدالتخواه را غریق رحمت بیکرانش نماید و با اهل بیت(ع) محشورشان نماید.
این گزارش حاصل حضور سه چهار هفته ای بعد از نماز مغرب ایشان در تابستان سال ۱۳۸۹ است:
۱. مرد میانسالی که احتمال میرفت از اعراب است که کمی روحیه روشنفکری دارد، بعد از نماز مغرب و عشاء سراغ آیتالله امینی میآید میپرسد که در صندوقهای صدقه کمیته امداد نوشته شده است: برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(ع) صدقه بپردازید یا صدقه برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(ع). سپس میپرسد: آیا برای تعجیل در فرج امام زمان(ع) صدقه تأثیری دارد؟ از شما به عنوان اسلامشناسی و عالم برجسته شیعی میخواهم بپرسم آیا این درست است؟ چرا؟ نظر شما بهعنوان یک اسلام شناسی و یک عالم شیعی چیست؟ گویی این فرد به نحو انکارآمیز یا متهمکنندهای میپرسید و چندین بار کلمه اسلامشناس و شیعهشناس را ضمن سئوالاتش پرسید. آیتالله امینی هم در جوابش گفتند: روایتی برای صدقه برای تعجیل در فرج امام زمان(ع) ندیدم. اما در روایات آمده است که برای سلامتی ایشان (امام زمان(عج)) صدقه بدهید. اما صدقه برای تعجیل را در روایات ندیدم.
۲. جوان دیگری که نشان میداد چندان مقیّد به دین نیست، ولی سر و وضع و ظاهری معمولی دارد، از ایشان سؤالی میپرسد یا مشورتی میخواهد که آیتالله امینی در جوابشان میگویند: سعی کنید در روابط خانوادگیتان، اخلاق خانوادگیتان را خوب کنید تا زندگی شیرینی داشته باشید. هرچه میتوانید به همدیگر، اظهار محبت بکنید. ظاهراً آن فرد پرسید که من سه چهارسالی است که ازدواج کردم و برای تقویت روابط خانوادگی چه باید بکنم؟ آیتالله امینی هم از او میپرسند آیا بچه دارد یا نه؟ ایشان میگوید نه! ولی به زودی بچهدار میشوند...
۳. جوانی با پدرش خدمت آیتالله امینی میرسند از او درباره مرجع تقلید میپرسند. همین قدر از سخنان آیتالله امینی فهمیدم که در جوابشان گفت: من نمیدانم و بعد از ایشان، چه کسی اعلم است... مراجع هستند. آقای سیستانی، آقای مکارم، آقای صافی و.... نوع بیانشان هم به گونهای نبود که فقط روی این سه شخصیت نظر داشته باشند. گویی، ظاهراً همین سه نفر به ذهنشان رسید و بنای معرفی مرجع اعلم را نداشتند. تا این که جلسه پرسش و پاسخ تمام شد و آیتالله امینی رفتند. سراغ آن پیرمرد و پسرش رفتم و گفتم سئوالتان چه بود و جواب ایشان چه بود؟ گفتند: من هفته بعد میخواهم بروم کربلا. من مقلّد آیتالله بهجت بودم که بعد از فوت ایشان میخواستم از آیتالله سیستانی تقلید کنم. از آیتالله امینی پرسیدم که چه کار کنم؟ ایشان گفتند که شما کی را مدنظر دارید؟ گفتم آقای سیستانی! گفتند مشکلی نیست. بعد اسم آقای سیستانی و دیگران را آورد. (روز سه شنبه)
۴. خطاب به جوانی که از او چیزی میپرسد یا نکتهای میخواهند میگویند: چشم و زبانت را حفظ کنی!
۵. یک پسر ۸-۷ سال پاکستانی میآید و دست آقای امینی را میبوسد و آقای امینی هم دستی روی سرش میکشد. از این موارد زیاد است. کسانی هم که میخواهند دست ایشان را ببوسد یک خرده ممانعت میکند. عموماً دست میدهد و هم خودش و هم مأموران و محافظانش مانع از این میشوند که صورتش و سرش را ببوسند.
۶. نوجوانی از کرج آمده بود قم مهمانی. کنارم نشست. میخواست برای آمدن به حوزه استخاره بگیرد. استخاره گرفت خوب آمد خیلی خوشحال شد و رفت. (روز شنبه)
۷. جلسه پرسش و پاسخ زودتر از زمان های دیگر تمام شد، چرا که جمعی از جوانان پاکستانی میخواستند با آیتالله امینی دیدار کنند. دور گردنشان یک بندی بود که روی آن کارتی نصب بود. یک طرفش عکس آیتالله خامنهای و کنارش عکس آقای سید ساجد نقوی، رهبر نهضت جعفری. حدود ۲۵ نفر بودند. زیرکارتشان نوشته بود: jso pak که مخفف jafferia students organization است.
یکی از مسئولان گروه که طلبهای در قم است بهعنوان راهنما و سخنران عرض ارادت میکند و سخنان آیتالله امینی را برای دانشجویان پاکستانی ترجمه میکند.
اوایل صحبتهای آیتالله امینی، چون در مکان مناسبی نبودم درست نشنیدم، ولی از وحدت سنی و شیعه سخن گفتند. از ضرورت امنیت در کشور پاکستان گفتند. بعد گفتند: کاری نکنید که احساسات آنها (اهل سنت) را تحریک کنید. به مقدسات همدیگر احترام بگذارید تا هم امنیت در کشور حاصل شود و پاکستان امن و امان شود. این یک مسئله. مسئله دیگر، همة شما جوانید از مشکلات بزرگ جوانان در همه جا، این است که جوان نیاز به ازدواج دارند و شرایط ازدواج هم سخت و دشوار است. همه غریزه و شهوت دارد. حفظ خود از این غریزه و شهوت سخت است. سعی کنید که شهوات خود را کنترل کنید. سعی کنید که چشم خود را [کنترل کنید] به این معنا که نگاه لذت جویی به افراد نکنید. وقتی هم چشمانتان به نامحرمی افتاد، چشم خود را ببندید. آن صورتی [تصویری] که به ذهنتان میآید را سریع فراموش کنید. طبیعی است که این CD های مستهجن و برنامهها را نبینید. یک چیزی که الآن معمول است، اینترنت [است] که مورد استفاده قرار میگیرد. اینترنت وسیلة خوبی است که خیلی وقتها استفاده خوبی از آن میشود و نمیتوان گفت که از آن استفاده نکنید. سعی کنید آن تصاویر را نبینید. چشمانتان را حفظ کنید اگر چشمانتان به تصاویر افتاد نمیتوانید آن را ترک کنید. هر چه زودتر هم توانستید ازدواج کنید. نماز اول وقت را فراموش نکنید. سلام مرا به همه جوانان و همه دوستانتان ـ که به جوانان علاقه دارم ـ برسانید. در پایان همه عبارتی گفتند که همه حضار خندیدند. آیتالله امینی در پایان گفتند: فلفل هم یک خرده کمتر بخورید گرچه خوشمزه است برای قلب هم ضرر دارد و هم برای...
سخنان آیتالله امینی با خنده دانشجویان پاکستانی تمام شد. سپس آن مسئول گروه، عکس آقای سید ساجد نقوی را به آیتالله امینی نشان میدهد و جملهای در مورد آقای ساجد میگوید. آیتالله امینی هم میگویند که سلام مرا به وی برسانید. آن وقت مسئول از جمعیت برای سلامتی آیتالله امینی صلوات میطلبد. دانشجویان صلوات میفرستند و مسئول ادامه میدهد: نبی اکرم(ص) فرمود که علمای امت من، افضل از انبیای بنیاسرائیل(ع). خوشحالیم که تحت امر علامه ساجد نقوی زندگی میکنیم. خدا به ما این توفیق را داد. سپس اعلام میکند که از زیارت (دیدار) آیتالله امینی خوشحال شدند و از آیتالله امینی میخواهند که برایشان دعا کنند. (روز یک شنبه)
۸. ظاهراً جوانی ـ شاید طلبه هست ـ قصد ازدواج با یکی از اقوام و آشنایان را دارد که حجاب چادر ندارد و نظر آیتالله امینی را برای ازدواج با آن فرد را جویا میشود. آیتالله امینی در جوابشان میگویند: اگر مانتو بلند باشد و جهات دیگر ازدواج را داشته باشد، اشکالی ندارد. اگر چه متأسفانه بین خانمها در بدحجابی رقابت است، اگر جلف نباشد اشکالی ندارد.
۹. جوانی دیگر ظاهراً دوران نامزدی و عقد را میگذراند از آیتالله امینی مشورت میخواهد آیتالله امینی در جوابشان میگویند: دوران عقد و عروسی دوران حساسی است. بیشترین علاقه در این دوران ردوبدل میشود. سعی کنید مواظب خودتان و همسرتان در این دوره باشید. یک کلمه در این دوره ممکن است زندگی را تغییر دهد.
۱۰. جوانی با ظاهر و قیافهای نهچندان مذهبی از وی سؤالی میپرسد و دستورالعملی میخواهد. آیتالله امینی در جوابشان میگویند: تصمیم بگیرید که آدم شوید. اراده کنید چشم و زبانتان را حفظ کنید. نماز را اول وقت بخوان! سعی کن اول وقت بخوان! دروغ نگو! غیبت نکن از کسی! گناهی که با زبان و چشم است انجام نده! غالب گناهانی که صورت میگیرد از ناحیه چشم و زبان است.
۱۱. جوانی دیگر از وی درخواست مشاوره میکند. ظاهراً سخنانی درباره وضعیت حجاب زنان و زنش میگوید. آیتالله امینی جواب میدهند: اگر ازدواج کردی، سعی کن به غیر همسرت نگاه نکن! این طوری نیست که با فرد تنها جامعه اصلاح شود، باید فرهنگی عمومی اصلاح شود. مثلاً اصل حجاب هم به نفع خانمهاست و هم به نفع آقایان. اگر کسی دوست ندارد چادر داشته باشد، ولی موهایش مشخص نیست در وضعیت فعلی جامعه نباید به وی فشار بیاوری.
۱۲. جوان مذهبی دیگری که احتمال میرفت طلبه است از آیتالله امینی سؤالی را میپرسد. از جواب آیتالله امینی بر میآید که عاشق یکی از دختران اقوام شده است که زیاد شرایط مناسب و متناسبی با وی ندارد. آیتالله امینی در جوابش میگویند: سعی کن که فراموشش کنی! از نشانههای جوانی عاشقیهای کاذب است. راه حلش فراموشی است و در بلندمدت هم رابطهات را با او قطع کن. راجع به این قضیه فکر نکن. اما جوان میگوید که نمیتواند. ظاهراً خیلی سعی کرده است، ولی نتوانسته او را فراموش کند. آیتالله امینی میگوید از این زمان به بعد، رابطهات را قطع کن. یک مدتی قطع ارتباط کن. ظاهراً این معشوق کسی است که این جوان راه گریزی یا راه فراموشیاش را به راحتی ندارد و زیاد میبیندش. جوان اصرار میکند که نمیشود. ولی آیتالله امینی میگوید که چرا؟ جوان پاسخ میدهد. ولی در پایان آیتالله امینی میگوید راجع به او فکر نکن! باید تمرین کنی. انشاءالله که درست میشود.
۱۳. جوان دیگری سراغش میآید. آیتالله امینی در جواب او میگوید انسان باید چشم و گوش و زبانش را حفظ کند و...
۱۴. شخص دیگری درباره غیبت میگوید. آیتالله امینی در جواب سؤالش میگویند: غیبت کننده اگر شنونده نداشته باشد، غیبت نمیکند. در این زمان اگر میتوانی از حق غیبت شنونده دفاع کن وگرنه (یا اینکه) اجازه ندهی غیبت بکند.
۱۵. جوانی ظاهراً میخواهد خواستگاری دختری برود، از آیتالله امینی مشورت میخواهد. آیتالله امینی در جوابش میگویند: از مسائل اعتقادی و خانوادگی با هم صحبت کنید و حرفهایی دیگر میگویند که قابل فهم نبود. جوانی دیگر درباره مسائل عقیدتی کتابی میخواهد آیتالله امینی کتاب جوان و انتخاب همسر خود را به او پیشنهاد میکند که دفتر تبلیغات حوزه (بوستان کتاب قم) منتشر کرده است.
۱۶. پسر ۱۲ ساله دیگری با دوستانش کنار آیتالله امینی مینشیند و از او نصیحت و دستورالعملی میخواهند. آیتالله امینی میپرسند که کلاس چندم هستند؟ میگوید امسال دوم راهنمایی میرود. آیتالله امینی با نگاه و روحیهای جالب، به وی میگویند: نماز را اول وقت بخوان! در درس خواندن جدی باش و نکاتی دیگری که قابل فهم نبود...
۱۷. طلبه از وی نصیحت میخواهد. آیتالله امینی میپرسد: سال چندم طلبگی هستند؟ جوان طلبه جوابی میدهد. سپس آیتالله امینی میگوید هرچه زودتر ازدواج کنید. چشمت را پاک بداری. چشم و زبان از جمله سرچشمههای گناه هستند.
۱۸. طلبه دیگری میآید و سؤالاتی در زمینة طلبگی و تفسیر میپرسد. گویا در زمینه تفسیر علائقی دارد. از آیتالله امینی مشورت میخواهد. آیتالله امینی در جوابش میگویند: تفسیر عربی نسبتاً مختصر را تهیه کنید. از همان اول هم ترجمهاش را ببینید و هم عربی اش. تا عربیات تقویت شود. سپس ادامه میدهد: این کار به درد همیشهات میخورد. یک دوره تفسیر ممکن است طول بکشد. بعد نکتهای درباره تفسیر موضوعی میگویند، اما ظاهراً ترجیح میدهد که دوره تفسیر مختصر باشد. شاید به خاطر اینکه مخاطب را مبتدی می داند و نمیخواهد در ابتدای امر به وی فشار بیاید و... سپس ادامه میدهند که تفسیر... (ظاهراً تفسیر مرحوم عبدالله شبر) سه جلد است. تفسیر خوبی هم است. هم این که ضمن کار آدم هم ادبیات را یاد میگیرد و هم تفسیر را. اگر میخواهید جدای آن یک مطالعاتی داشته باشید، برای تفسیر مشکل نیست.
۱۹. طلبهای پایه سوم، از وی مشورت یا نصیحتی میخواهد. آیتالله امینی در جواب به او میگویند: سعی کنید حرف استاد را کاملاً گوش کنید. خوب مطالعه کنید. این جوری نباشد که بگویید بعداً میخوانم. پایهای درس بخوان! و نکات دیگری که دیگر برایم قابل فهم نبود...(روز دوشنبه)
۲۰. جوانی درخواست معرفی کتابی درباره امام زمان(عج) میکند. ظاهراً مسأله ظهور و کیفیت ظهور حضرت و... برایش سئوال شده بود. آیتالله امینی مطالعه کتاب «دادگستر جهان» تألیف خودشان را پیشنهاد میکند. جوان که اسم کتاب را شنید، گفت حاج آقا! سنگین نباشه. ظاهراً جوان حس و حال و وقت مطالعه کتاب را هم نداشته. آیتالله امینی با شوخی و لبخند جوابشان را میدهند و (با اشاره به وزن کتاب) میگویند: نه! سنگین نیست. ۲۰۰ـ۳۰۰ گَرَمه. سنگین نیست.
نظر شما