به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد، حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر نوایی، عضو کمیسیون اجتماعی سیاسی شورای عالی و مسئول مرکز نخبگان و استعدادهای برتر حوزه علمیه خراسان در یادداشتی برای خبرگزاری «حوزه» آورده است: خط و راه علی(ع)، معیار و شاخص دیانت و سیاست ورزی است که در آفاق عالم بیبدیل و مثل اعلای آن است. دیانت، دین ورزی نمودن و به دین درآمدن و به دین عمل نمودن است که بر پایههای ایمان، صدق، اخلاص، تقوا و خوف از خدا و عمل نمودن به همه آموزههای دین استوار است.
بسم الله الرحمن الرحیم
«خطّ علی، معیار دیانت و سیاست»
السَّلاَمُ عَلَی یَعْسُوبِ الْإِیمَانِ وَ مِیزَانِ الْأَعْمَالِ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیِّینَ
مفاهیم و الفاظ مقدسی که حکایت گر سیر انسان از خاک تا خداست همچون شعله ای مقدساند که از طور سینا تجلی نمودهاند و در وجود تابناک امام سالکان و عارفان، امام متقیان و زاهدان و رهبر عدالتپیشگان و امیر کلام و قافلهسالار سیاستمداران و حکیم و متألّه و ذوبشده در الوهیت خدا علی علیه السلام نیاز همه زمانها و دورههای تاریخ انسانیت است. و اساس عظمت و شکوه انسان را باید در خط علی علیه السلام و راه نورانی و شیوه مقدس آن یگانه انسانیت جستجو نمود.
خط و راه علی علیه السلام، معیار و شاخص دیانت و سیاست ورزی است که در آفاق عالم بیبدیل و مثل اعلای آن است. دیانت، دین ورزی نمودن و به دین درآمدن و به دین عمل نمودن است که بر پایههای ایمان، صدق، اخلاص، تقوا و خوف از خدا و عمل نمودن به همه آموزههای دین استوار است.
انسان به دین و دین ورزی نمودن، نیازی برتر از هر امری دارد زیرا که قوام انسانیت و بقای اجتماع و عزّت دنیا و آخرت به آن وابسته است.
دیانت، بهترین وسیله تحکیم و استواری اجتماعی و سیر انسان بهسوی غایات متعالی است. وسیله نیل بهغایت قصوای سعادت و ملاک فضیلت، رشد، سعادت، سرآمدی و عزت است. و روح دیانت توجه به خدا و تنظیم حرکت و زندگی انسان بر مدار شریعت است. آمیخته با اخلاص و توجه به خدا و گزینش هدف الهی و به یکسو نهادن همه اهداف غیر الهی، سیاست و امور مربوط به اداره جامعه انسانی، حکومت و گزینش شیوههای برای فرمانداری با ساختاری الهی و ربانی، امری تنیده شده در ذات شریعت است که هدفش انتظام بخشیدن به اداره کلان اجتماعی است و سرپرستی و تدبیر امر است، که علی علیه السلام مثل اعلای آن است.
سیاست ورزی علی علیه السلام با چند امر مهم گره خورد و در مکتب او تجلی یافت، سیاست را و دین را توأمان برنشاند و این مسیر را برای آیندگان گشود، به صحنه آوردن دین که در مناجاتش با خدا چنین عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ»1 بار خدایا! تو میدانی که آن کارها که از ما سر زد، نه برای رقابت در قدرت و به چنگ آوردن چیزی از متاع دنیا بود، بلکه میخواستیم نشانههای دگرگون شده دین تو را بازگردانیم.
هدف بنیادین دیگرش تثبیت عدالت بر انگارههای دیانت در جامعه انسانی بود، ازنظر او آن اصلی که میتواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه ما را راضی نگه دارد و به پیکر اجتماع، روح و نشاط و حرکت بدهد، گوهر عدالت است. که حتی نمیخواهد پوست جویی را به ستم از دهان مورچهای برباید و ذات حرکت حکومتش را برمدار دینداری و عدالت ورزی قرار داد. اجرای حدود الهی، امنیت و آرامش اجتماعی، دفاع از حریم عقیده دینی، دفاع از محرومین و ستم دیدگان، تلقی امانت از حکومت و بازگرداندن جامعه به عهد نورانی نبوی، وحدت، بصیرت بخشی به جامعه، ایجاد تعهد دینی در پیکره اجتماع، ملکداری و حکمرانی بر انگاره آموزههای دین، از تجلیات حکومت نورانیاش بود. و همراهی مدام با حق، و شاخص بودن حق در دیدگاه علی علیه السلام ازجمله خصائص حکومتش بود و همین امور بودند که نشان میدادند حکومت علی علیه السلام با حکومت دیگران تفاوتهای ساختی و بنیادی دارد. میان گفتار و کردارش همسویی بود. «ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ» 2 آنچه میگویم باعث میشود که وجودم در گرو آن باشد و من پاسدار و رعایت کننده آنم.
همگامی، همدلی و مواساتش با محرومان، همواره و دمادم بود و این مواسات را نشانه بزرگی در ریشه و گرانمایگی در حسب میدانست و فرمود: «إنّ مواسأة الرّفاق من کرم الأعراق» 3 مواسات با رفیقان همراه، از بزرگواری ریشه خانوادگی است.
در مواجهه با دشمن، موضعگیری قاطع و بدون مماشات داشت. چه اینکه هسته اصلی یک جامعه مطلوب، پایدارسازی قانونمند جامعه است، تا بتواند بدون تنشهای حاد سیاسی سر پا بماند. اما هنگامیکه خطرات در کمین، فرصتی مناسب ظهور یابند، حاکم و رهبر سیاسی فعال و ایدئولوگ و بانی و حافظ نظام است که میتواند نیروهای اجتماعی را علیه دشمن بسیج نماید. در حکومتش، عناصر فاسد، فرصتطلب و تشنه قدرت و متحجران کوتهبین، صفبندی نمودند که فرمود: «فَلَمّا نَهَضْتُ بِالْاَمْرِ نَکَثَتْ طائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ اُخْری وَ قَسَطَ اخَرونَ» 4 همینکه به امر حکومت، قیام کردم (سه جبهه در برابرم گشوده شد) گروهی پیمان شکستند (اصحاب جمل، که افرادی پر سابقه همچون طلحه و زبیر در آن بودند) و گروهی از دین خارج شدند (اصحاب نهروان، خوارج و کم اندیش، خشکِ مقدّس و متحجر) و عدهای ظلم پیشه کردند (یارا معاویه در جنگ صفین).
حساسیتش در حقگرایی سبب شد در مدت کوتاه حکومتش با هر سه جبهه برزمد و همچون حسابی قاطع بر دشمن فرود آید و فتنهها را بخواباند و چشم فتنه را درآورد که فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنِّی فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ، وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِیءَ عَلَیْهَا أَحَدٌ غَیْرِی بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَیْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ کَلَبُهَا» ای مردم! من چشم فتنه را در آوردم و کسی جز من جرئت این کار را نداشت بعد از آنکه ظلمت فتنهها در همهجا گسترده و به آخرین درجه شدت رسید.
آری! راه و خطّ علی معیار و اندازه و مقیاس و میزان و ضابطه و ترازوی سنجش و ملاک و محک و سند است که باید همه جامعه ما از حکومتگران و والیان و حاکمان و توده مردم، با معیار علی حرکت نمایند و بپویند.
مقام معظم رهبری که در پی آرمانهای علوی ره میجوید در کلامی بلیغ چنین فرمودهاند: «وضع زندگی امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت، قیامتی است. اصلاً علی علیهالسلام معنای حکومت را عوض کرد.»
او تجسم حکومت الهی، تجسم آیات قرآن در میان مسلمین تجسم «اَشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» و تجسم عدل مطلق بود. او فقرا را به خود نزدیک میکرد «کان یقرب المساکین»- و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار میداد- برجستگانی که با پول و زور و بقیه وسایل مطرحشدن، خودشان را به ناحق مطرح کرده بودند، در نظر علی علیهالسلام با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزشی داشت، ایمان و تقوا و اخلاص و جهاد و انسانیت بود. با این مبناهای باارزش، امیرالمؤمنین(ع) کمتر از پنج سال حکومت کرد. قرنهاست که درباره امیرالمؤمنین(ع) مینویسند و کم نوشتهاند و نتوانستند درست تصویر کنند و بهترینها، معترف به عجز و تقصیر خودشان هستند. 5
آری! خط علی ماندگار است و معیار و قاعده در دیانت و سیاست است.
علی اکبر نوایی
1. نهج البلاغه، خطبه 131
2. نهج البلاغه، خطبه 16
3. غررالحکم، حدیث 3405
4. نهج البلاغه، خطبه 3
5. مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای، حدیث ولایت، ج 7، ص 190، 1369/10/11
انتهای پیام/313/25