خبرگزاری حوزه | وقتی غلیان هیجانات فروکش می کند و بازار شایعات رو به سردی می نهد، تازه زمان مناسب تحلیل منطقی یک حادثه فرا می رسد.
در لحظات اولیه ی هر حادثه ای، معمولا نگاه ها معطوف به همان لحظه از حادثه می شود اما کار یک روان شناس، آسیب شناسی حوادث است و برای این مهم باید به گذشته سفر کرد و یک چرایی بزرگ را پاسخ گفت.
چرا این حادثه غم انگیز رخ داد؟
رومینا نوجوانی با هزاران احساس، عاطفه، هیجان و آرزوهای دور و دراز بود...
همه ما دوران پر تلاطم نوجوانی را سپری نموده ایم، اما گویا کاملا آن را فراموش کرده ایم، طوری که انگار خودمان هرگز نوجوان نبوده ایم!
فراموش کردیم که در خیالمان شب را روز می دیدیم و روز را شب...
فراموش کردیم که در خیالمان گاهی یک قهرمان ورزشی می شدیم و گاهی دانشمند هسته ای...
فراموش کردیم که در خیالمان یک مرد یا زن افسانه ای بودیم و هزاران رویا در سر می پروراندیم...
و هزاران و شاید میلیون ها خیال خام دیگر...
جالب است که بدانیم، در روایات امامان معصوم(ع)، از نوجوانی به عنوان شعبه ای از "جنون و مستی" یاد شده است.
خودبرتربینی ها، پرخاشگری ها، دوستی های افراطی و ... از ویژگی های دوره نوجوانی است که در بعضی از موارد بسیار خطرآفرین و جبران ناپذیر می شود.
رومینا هم مثل بسیاری از نوجوانان دیگر، بی باک بود و اهل خطر کردن، رویا پرداز بود و هیجان طلب و حتما، هرگز به صورت منطقی به آینده ی گریختنِ از خانه نیندیشیده بود...
اگر دوباره از خود بپرسیم، چرا این حادثه تلخ برای رومینا پیش آمد؟ باید پاسخ دهیم، چون رومینا بدون راهنما، اسیر ویژگی های دوران نوجوانی خود شده بود.
اما شما حق دارید که بگویید، آقای روان شناس ما از جوابت قانع نشدیم.
و من هم به ناچار و برای یافتن پاسخ، شما را به گذشته دعوت می کنم.
آنجایی که باید پدر، رومینا کوچولو را در آغوش بگیرد، اما نگرفت.
آنجا که باید مادر، به آرامی او را نوازش می کرد، اما نکرد.
آنجایی که باید اطرافیان، پای درد دل هایش می نشستند، اما ننشستند.
آنجایی که باید نظام آموزشی، او را به خوبی تعلیم می داد، اما نداد.
آنجایی که باید دوستان و بستگان، او را درک می نمودند، اما ننمودند.
آری کودکی
همانجایی بود که رومینا باید از عواطف و احساسات سیراب می شد، اما نشد.
آری کودکی
همانجایی بود که رومینا باید به درستی تربیت می شد، اما نشد.
پس باز سوال را تکرار می کنیم، چرا این حادثه تاسف بار اتفاق افتاد!؟
و کوتاه پاسخ می گوییم، چون رومینا از کمبودها رنج می برد.
کمبودهای عاطفی، تربیتی، آموزشی و شاید حتی اقتصادی...
شماحق دارید باصدای بلند فریاد بزنید آقای روان شناس، پس نقش جامعه و حکومت چه می شود؟
و من بایدبا تاسف بگویم
هم توفان هیجانات نوجوانی و هم کمبودهای فراوان درزندگی دختر داستان ما، قابل کنترل بود اگر و فقط اگر، زمینه سازی این قتل تلخ توسط ناکارآمدی دولت در مدیریت فضای مجازی صورت نمی گرفت.
بستر و زمینه این ارتباط نسنجیده و هزاران ارتباط شوم دیگر، فضای مجازی آلوده بوده است.
فضایی که ذهن نوجوانان ما را به انحطاط کشیده است.
چند سال پیش روی دیوار محل کارم، جمله ای قابل تامل از مردی حکیم نصب شده بود.
شاید آن روز من به خوبی این هشدار را درک نکردم، اما با گذشت زمان و حضور تعداد قابل توجهی از مراجعینم که گرفتار و آلوده شبکه های اجتماعی شدند و زندگی شان فنا شده بود، متوجه عمق این جمله از رهبر انقلاب شدم.
" فضای مجازی امروز حقیقتا به قتلگاه جوانان تبدیل شده است"
امروز بدون اینکه کار نابخشودنی پدر رومینا را توجیه کنیم.
بدون اینکه از دغلکاری پسر جوان بگذریم.
بدون اینکه کوتاهی های اطرافیان رومینا را نادیده بگیریم.
و بدون اینکه کاملا به رومینا حق بدهیم.
باید بر سر ولنگاری فضای مجازی و شبکه های اجتماعی فریاد بزنیم.
قبل از بررسی و صدور حکم برای پدر رومینا، باید تلگرام و اینستاگرام و واتساپ را اعدام کنیم و در عوض به رشد شبکه های اجتماعی داخلی کمک کنیم.
باید گوگل را حصر کنیم و اینترانت ملی را آزاد کنیم.
باید بازی های رایانه ای غربی را دفن کنیم و با نگاه به فرهنگ مترقی خودمان برای کودکان و نوجوانانمان بازی بسازیم.
باید سند ۲۰۳۰ را آتش بزنیم و سبک زندگی اسلامی ایرانی را ترویج دهیم.
بله راه درست تکرار نشدن این حادثه تلخ، اول تربیت صحیح فرزندان توسط خانواده ها و نظام آموزشی کشور و مهمتر از آن مدیریت شبکه های اجتماعی توسط دولت است.
در انتها باید بگویم که بعد از مشاهده کردن هزاران اتفاق تلخ و تاسف بار، اعم از اغتشاشات سیاسی، ناامنی ها ملی، تهاجم های فرهنگی، مفاسد اقتصادی و... که در بستر شبکه های اجتماعی خارجی انجام می شود، تقویت شبکه های اجتماعی داخلی، راه اندازی اینترانت ملی و مدیریت این نابسامانی در وزارت ارتباطات باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود.
محمدصادق ناطقی
نظر شما