به گزارش خبرگزاری حوزه، در شرایطی که در ماه های اخیر بسیاری از سریال های تلویزیونی از حیث محتوا و نیز جذب مخاطب، اُفت مشهودی داشته اند، موفقیت نسبی سریال هایی همچون "آقازاده" و "هم گناه" در شبکه نمایش خانگی می تواند الگویی برای سریال سازی در رسانه ملی البته با لحاظ کردن محدودیت ها و چارچوب های مرسوم در این قاب باشد.
آنچه قابل توجه است این که متاسفانه صداوسیما، آن طور که باید و شاید برای تولید سریال هایی که در عین محتوای مناسب و مورد انتظار از جذابیت های لازم برای همراهی مخاطب انبوه نیز برخوردار باشند، طرح و نقشه راه مشخصی ندارد، خاصه این که در وضعیت سخت مالی این سال ها بیشتر گویا هدفش پُر کردن آنتن است و لذا می بینیم که در شبکه های مختلف تلویزیون اعم از شبکه های اول تا پنجم و نیز آی فیلم و شما، تماشا و غیره بارها و بارها سریال های دهه هفتادی و دهه هشتادی رسانه ملی، بازپخش می شود که استمرار این روند قطعاً باعث زدگی مخاطب می گردد.
ساخت سریالهای متوسط و ضعیف در این سال ها و خالی شدن دست تلویزیون از سریال های قوی و فاخر باعث شده که توجهات عمومی بیشتر از قبل به سمت شبکه نمایش خانگی و نیز شبکه های ماهواره ای معطوف شود و این سخن البته ادعای صرف نیست، چه آن که آمارها چنین واقعیت تلخی را روایت می کنند.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که در ماه های گذشته در کنار سریال های طنز که متاسفانه برخی از آن ها فاقد چارچوب و اصول حرفه ای بوده اند، سریال های تلخی در قالب ملودرام های اجتماعی و خانوادگی از شبکه های اصلی تلویزیون پخش شده، به طوری که به اذعان برخی منتقدان و کارشناسان به نظر می رسد که مدیران سیما در یک دو قطبی متوقف مانده اند به این معنا که از نگاه آن ها یک سری سریال های شبانه فقط قرار است مردم را بخندانند و در آن ها اولویت در امر فرهنگ سازی چندان مطرح نیست مثل سریال "آخر خط" شبکه سوم و برخی دیگر نیز صرفاً قرار است تلخی ها و ناکامی های اجتماعی را بازتاب دهند که در این زمینه نیز می توان به طور مشخص به سریالی همچون "پرگار" اشاره کرد که چندی پیش از شبکه اول سیما پخش می شد و این شب ها جای خود را به سریال دیگری به نام "دخترم نرگس" داده است.
آنچه پرداختن به آن اهمیت دارد این که به هر حال سریالسازی در سیما نیاز به تغییر افکار، رویکردها و البته بها دادن به تجربههای تازه ای دارد که نسل جوان می توانند طلایه دار این مسأله باشد و لذا اگر با همین رویه تلویزیون به دنبال ساخت و به روی آنتن بردن سریال هایش باشد، چه بسا باز هم دچار ریزش مخاطب شود و این مساله خود قطعاً تبعات و لطمات جدی فرهنگی برای جامعه ما به همراه دارد.
به تعبیر یکی از منتقدین با نویسندههایی که مانند هم مینویسند و دنیا و جامعه را از دریچهای تکراری و کلیشهای میبینند و از آن سو کارگردان هایی که فاقد خلاقیت ها و جسارت های لازم هستند نمیتوان پاسخگوی نیازهای نسل جوان امروز کشور بود، چرا که سریالسازی نیاز به ژانرهای مختلف و ایدههای تازه ای دارد که در عین حال بتوانند پیام و محتوای درست و شایسته و بایسته را نیز به شکل غیرمستقیم به مخاطب القا کنند.
سید محمد مهدی موسوی