جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۲
پیام "رحاب" دختر ۴ ساله لبنانی به متجاوزان آمریکایی

حوزه/ فاطمه ویزانی گفت: دختر من عاشق شهید سردارسلیمانی، امام خامنه ای و عاشق شهداست و بچه های ما از تولد عشق مقاومت،شهدا و ولایت فقیه دارند.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، بعد از تجاوز اخیر جنگنده های آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران به مقصد لبنان که منجر به زخمی شدن اکثر مسافران این پرواز و ایجاد شوک روانی در میان بچه ها شد تصویری از کودک لبنانی در رسانه های منتشر شد. او "رحاب" دختر مقاومت اسلامی است که عاشق ارزش های انقلاب اسلامی و مقاومت است و در تمام مراسمات بزرگداشت انقلاب اسلامی و تشییع "شهید سلیمانی" حضور پر رنگ داشته است.

این اقدام تجاوز کارانه آمریکا علاوه بر آنکه از سوی دولت های ایران و لبنان در سطح بین المللی پیگیری حقوقی می شود، مسافران این پرواز  نیز به سازمان ملل شکایت می برند.

"فاطمه ویزانی" مادر رحاب، دانشجوی لبنانی مقیم ایران یکی از سرنشینان پرواز ماهان ایر که چند روز پیش مورد تجاوز عمدی جنگنده های آمریکایی قرار گرفت در گفت و گوی صمیمانه با سرویس بین الملل حوزه به بیان اتفاقات پیش آمده در این پرواز و عشق و علاقه دختر چهار ساله اش به فرهنگ مقاومت و شهدا پرداخت.

"رحاب" دختر کوچک لبنانی که پا به پای مادر در تمام راهپیمایی ها و مراسمات بزرگداشت انقلاب اسلامی از جمله تشییع میلیونی شهید سردار سلیمانی شرکت کرده حامل پیام بزرگی به جبهه آمریکایی-صهیونیستی و سعودی است.

دختری که با فرهنگ مقاومت متولد شده با فرهنگ مقاومت اسلامی زندگی می کند و همچون مادرش آرزوی شهادت دارد و از دشمنان اسلام نمی هراسد .

حوزه: لطفا در خصوص سفر پر مخاطره خودتان و "رحاب" و چرایی این سفر در شرایط کنونی  به لبنان توضیح دهید.

ما دانشجویان لبنانی معمولا هرساله تابستان ها برای دیدار خانواده بعد از سال تحصیلی به لبنان سفر می کنیم. امسال به خاطر شیوع کرونا و مسائل دیگر این سفر به تاخیر افتاد. قبل از این سفر احساس خوبی نسبت به این پرواز نداشتم، برای همین چند بار استخاره گرفتم و نتیجه آن خوب بود. احساس عجیبی داشتم، به همسرم می گفتم یک اتفاق بدی می خواهد بیفتد و می گفتم این آخرین پرواز من است و حس غریبی داشتم، اما دیدن خانواده برای من مهمتر از هر چیزی بود.

در مسیر فرودگاه به حرم امام خمینی(ره) که رسیدیم، نگاه عجیبی به این حرم داشتم ما بسیار به حرم امام راحل برای زیارت می رویم، اما گویی این بار حس خداحافظی داشتم و  به همسرم گفتم امام خمینی(ره)  چه انسان بزرگی بودند و  با اینکه در دوره حیات ایشان نبودم  چه حس عجیبی به ایشان دارم چرا که امام راحل انسان بسیار بزرگی بودند.

در مسیر، نگاهم به تابلو بزرگی که تصویر شهید سردار سلیمانی بر آن نقش بسته بود و تاثیر شهادت او بر همه مردم را مشاهده کردم ، و بعد هم نگاهم به عکس "شهید کاظمی" افتاد. این شهید بزرگوار تاثیر زیادی بر من گذاشتند به طوری که قلبم از یاد ایشان به تپش می افتد. تصویری از ایشان موقع شهادت دیدم زمانی که هواپیمای آنها در حال سقوط هست؛  ذکر "یا علی بن ابیطالب" می گویند  و در  لحظات آخر ترسی از مرگ  نداشتند. من بارها طی  مسیر می گفتم من در این پرواز سقوط می کنم و چند عکس هم گرفتیم  و در هواپیما به ذهنم رسید، عکس هایم را برای  خانواده ام بفرستم شاید این  آخرین عکس های من باشد. آنها بعد از ارسال عکس گفتند؛ انشاءلله به خیر به لبنان برسید و من گفتم اگر خدا بخواهد، چرا که امید نداشتم به لبنان برسم.در لحظات قبل از پرواز صوتی را من و دخترم ضبط کردیم و برای همسرم فرستادم و برایش  نوشتم  این آخرین صوت است!

حوزه: اینکه آمریکایی ها گفتند پرواز ماهان ایر نظامی بوده و اکثر سرنشینان آن نظامی بودند چقدر صحت دارد؟

این که آمریکایی می گویند این پرواز  نظامی بوده تماما دروغ  است. بیشتر مسافران لبنانی  و غیر نظامی بودند. پرواز پر بود از نوزاد ها و  بچه ها  و چند خانم باردار و چند پزشک که برخی از آنها از دوستان من بودند. مادری با یک  نوزاد ۴ماهه  که موقع حادثه به بالا  پرت شده بود.

در هنگام حادثه دخترم مشغول بازی بود و  در یک لحظه همه ما به سمت بالا پرتاب شدیم، سقف هواپیما شکسته شد. من هیچ چیزی در ابتدا  نفهمیدم چون  فکر سقوط بودم گمان می کردم،  دارم رویایی می بینم  و داخل  راهرو پرتاب شدم .لامپ ها خاموش و روشن می شد. همه داشتند جیغ می زدند که  ما داریم سقوط می کنیم تا اینکه یک لحظه متوجه دخترم شدم و او را در آغوش کشیدم و فقط می گفتم " یا زهرا(س)" و یا "امام رضا(ع) " و خیلی این دو بزرگوار راصدا می زدم.

صدای بچه ها، صدای"یا حسین" یا " الله" و صلوات بود. همه این ها معجزه بود  و توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها)  بود که ما نجات پیدا کردیم. بعد از اینکه دخترم را  بغل کردم به یاد "شهید کاظمی"  افتادم  و در آن لحظه  آرزوی شهادت داشتم ، منتظر سقوط بودیم و حس خوبی بود، گویی در لحظات آخر زندگی امام رضا(ع) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)  به ما عنایت کردند و می خواستیم شهید شویم و به یاد لحظات آخر "شهید کاظمی " افتادم . ما جنگنده ها را ندیدیم و فکر می کردیم نقص فنی و یا مشکل دیگری وجود دارد و به سه بار استخاره ای که خوب آمده بود، فکر می کردم که حتما شهید می شویم.

کاملا از شهید شدن رضایت داشتیم و تنها نگران خانواده ام بودم که چگونه می خواهند خبر شهادت ما را تحمل کنند  و از خدا می خواستم به خانواده ام صبر دهد. همه این ها در لحظاتی رخ داد که در آسمان سوریه بودیم . دخترم را محکم در آغوش گرفته بودم تا شاید او زنده بماند و این یک حس مادری بود.

در این هواپیما همه مجروح شدند، اما با شدت های مختلف. این در حالی بود که اگر مسافران و هواپیما آمریکایی بود، همه دنیا و سازمان ملل این موضوع را پیگیری و رسیدگی می کردند.

تبعیض سازمان ملل بین کودکان لبنانی و آمریکایی

دخترم "رحاب" دچار شوک روانی شده بود و  روی زمین افتاد و من  بین دو صندلی  دنبالش می گشتم. دخترم هیچ حرفی نمی زد نه گریه، نه جیغ، الان که  تعریف می کند که چه اتفاقی برایش افتاده بود همه این ها را بازگو می کند. او به من گفت من جیغ می زدم و صدا می زدم اما نمی توانستم صدای خودم را بشنوم  اما صدای مسافرانی را که مناجات می کردند را می شنیدم . دخترم بعد از یک ربع  شروع به گریه کرد، بچه ها و سالمندان دچار شوک روانی شده بودند.

شدت تکان به حدی بود که بچه ای می گفت خلبان دارد هواپیما را می شکند،  اگر این بچه ها آمریکایی بودند سازمان ملل همه را بازخواست می کرد، اما کودکان ما در جبهه مقاومت مظلوم واقع شدند.

حوزه: نقش خلبان این پرواز را و دیداری که با ایشان داشتید را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر من  خیلی ها در حق ایشان ظلم کردند که چرا دست به چنین اقدامی زده اما من ایشان را خیلی محکم، قوی و با روحیه دیدم و خیلی از ایشان  تشکر کردم. خلبانی که توانست چنین تصمیم مهمی را  در کسری از ثانیه بگیرد و  جان صدها انسان را نجات دهد و در واقع جنگ جهانی سوم را متوقف کند. چرا که ممکن بود در صورت رخ داد حادثه ای جنگ شود و ایران ساکت نمی ماند، همانطور که در حال حاضر هم  ایران در قبال این تجاوز سکوت نکرده و حزب الله و جبهه مقاومت نیز ساکت نمی نشینند.

خلبان با همان روحیه قوی  دوباره از همان مسیر به تهران بازگشت و این حاوی پیام مهم سیاسی و نظامی قوی بود و به قول شهید سلیمانی آمریکایی ها و  سعودی ها جرات هیچ کاری را ندارند.

پیام "رحاب" دختر ۴ ساله لبنانی به دشمنان متجاوز

پیام من و دخترم به آمریکایی ها و آل سعود این است که ما هرگز از مرگ نمی ترسیم، بلکه ما دنبال شهادتیم. دختر من عاشق سردار سلیمانی، امام خامنه ای و عاشق شهداست و  بچه های ما از تولد عشق مقاومت ،شهدا و ولایت فقیه دارند. دخترم در همه راهپیمایی ها شرکت کرده، از ۲۲ بهمن گرفته تا تشییع سردار سلیمانی. من و "رحاب"  به دختر شهید سردار سلیمانی تسلیت گفتیم  و دختر شهید عزیز سلیمانی رحاب را بوسید و مورد تفقد خودش قرار داد. من "رحاب" را با شهید سردار سلیمانی و هدف او آشنا کردم و او به خوبی سردار را می شناسد. استکبار بداند که ما تا زمانی که اسلام و  اهل بیت(ع) را داریم و بچه های ما این ارزش ها را می شناسند، نمی توانند بچه های ما را از فرهنگ مقاومت دور کنند. دخترم در راهپیمایی با اینکه به تازگی در مهد فارسی یاد گرفته بود شعار می داد "نه سازش نه تسلیم نبرد با آمریکا" و "مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل" می گفت. انشاء الله در جبهه مقاومت علیه دشمنان اسلام پیروز خواهیم شد.

حوزه: از لحاظ حقوقی مسافران این پرواز حق شکایت به سازمان ملل را دارند. شما تاکنون چه اقدامی انجام دادید؟

ایران پدر ما است و ما کنارش می مانیم  

به جز وزارت خارجه ایران و لبنان و هواپیمایی ماهان که پیگیر این قضیه هستند ما مسافران نیز به سازمان ملل شکایت  می کنیم. اگر چه می دانیم سازمان ملل هیچ کاری نمی کند،اما  حداقل وظیفه ما این است که  باید در کنار ایران باشیم؛ "ایران پدر ما است" و ما حداقل کاری که  باید انجام دهیم این است که در کنار ایران باشیم و  همه مسافران به نام خودشان شکایت کنند؛ تا دیگر آمریکا جرات چنین غلط هایی را نکند. برگشت این هواپیما از همان مسیر به تهران  حامل  پیام سیاسی و  نظامی به آمریکا بود و او می داند که ایران قدرتمند است. من نیز بعد از اتمام تعطیلات و در اولین پروازی که به تهران بر می گردد، با همان پرواز ماهان ایر بر می گردم و ترسی از آمریکایی ها ندارم.

گفت و گو از وجیهه سادات حسینی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha