خبرگزاری حوزه | گریه انواع مختلفی دارد که هر کس متناسب با هویت خویش به نوعی از آن مبتلا می گردد.
گاهی از شدت غم و مصیبت می گرییم، همانگونه که در قرآن هم آمده است:
«وَلَا عَلَی الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُوا مَا یُنْفِقُونَ» (توبه/۹۲)
همچنین بر آن مؤمنانی که چون مهیای جهاد شده و نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنها را مهیا سازی و تو پاسخ دهی که من مالی که به شما مساعدت کنم ندارم برمیگردند در حالی که از شدت حزن اشک از چشمانشان جاری است که چرا نمیتوانند مخارج سفر خود فراهم سازند.
گاهی از شدت شادی و شعف عارفانه و عاشقانه اشک انسان جاری میگردد، مثلا از شوق دیدن محبوب
«وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا» (اسراء/۱۰۹)
و آنها با چشم گریان همه سر به خاک عبودیت نهاده، و پیوسته بر فروتنی و ترسشان (از خدا) میافزاید.
و حتی گاهی منافقانه اشک تمساح می ریزیم
«فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَٰذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ» (یوسف/۱۶و۱۷)
چون او(یوسف) را به صحرا بردند و بر این عزم متّفق شدند که او را به قعر چاه درافکنند (چنین کردند) و ما به او وحی نمودیم که البته تو روزی برادران را به کار بدشان آگاه میسازی و آنها تو را نشناخته و درک مقام تو نمیکنند و برادران شبانگاه با چشم گریان نزد پدر بازگشتند.
اما آنچه مسلم است این است که هر کدام از انواع گریه در روح و جان آدمی تأثیر خاص خودش را دارد. آن گاه که از شدت غم و اندوه گریه می کنی، تا ناراحتی سر ریز شده از جانت را خالی کنی، اندکی تسکین می یابی ولی غم از وجودت رخت برنمی بندد.
وقتی منافقانه گریستی هر لحظه بر عذاب وجدانت افزوده خواهد شد و هرگز دریای پر تلاطم وجودت آرام نخواهد گرفت؛ اما وقتی از شدت شادی و شعف عارفانه و عاشقانه می گریی، احساس فرح و نشاط وجودت را آکنده می کند؛ تا جایی که گویا هیچ چیز جایگزین آن نیست. اینجاست که اگر خلوصت با تو همراهی کند، حتی می توانی کوه را جابجا کنی.
داستان هایی از قبیل کندن در خیبر توسط مولایمان علی(علیه السلام) شاهد براین مدعاست. دری که برای جابجایی آن سه مرد جنگی را به یاری می طلبیدند. با یک اشاره دست ولی الله، از جا کنده می شود تا هیمنهی دشمن را بشکند. در واقع مردان خدا اینگونهاند که در مواجهه ی با خلق خدا و در روشنایی روز می خندند، اما در عین حال در تاریکی شب و در محراب عبادت بسیار می گریند.
علاوه بر این از آنچه در متون دینی مبنی بر هشیاری ذرات عالم آمده است مانند آنجا که قرآن میفرماید:
«سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (حدید-۱)
«هر چه در آسمانها و زمین است خدا را به پاکی می ستایند و اوست ارجمند حکیم»
می توان نتیجه گرفت که چیدمان مولکولی اشکی که از انواع گریه تبلور پیدا می کند، شاید ظاهر یکسانی داشته باشد؛ ولی اگر با ابزار علمی بررسی گردد، نتیجهی متفاوتی را شاهد خواهیم بود.
برای اثبات این موضوع کافی است که به تحقیق «ماسارو ایموتو» ژاپنی در رابطه با «شهادت آب» مراجعه ای داشته باشیم. قطرات اشکی که در مناجات با خدا بر گونه جاری می شود، خواص متفاوتی با اشک غم بار دارد و تأثیرات آن بر روح و روان انسان هم متفاوت خواهد بود.
اشک در مجلس حسین(علیه السلام) از آنجا که اشکی است در نهایت عشق و دلدادگی، برکاتی بی نظیر در وجود عالم و عالمیان و حتی بر موجودات از دید ما فاقد شعور دارد.
آزاده ابراهیمی فخاری
نظر شما