یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۴
 یادداشت | حوزه و نظام؛ حمایت و نصیحت

اکنون ده سال پس از این سفر، شایسته‌ است پیشرفت و تقویت الگوی تعاملی مطلوب میان حوزه علمیه و نظام جمهوری اسلامی را بررسی کرد. آیا کارکردهای حمایتی، و اصلاح‌گری خیرخواهانه حوزه‌ها تراز مطلوبی دارد؟ اساسا آیا حوزه‌های علمیه در دهه ۹۰ مشارکت موثری در مهم‌ترین مسائل جامعه و نظام داشته‌اند؟.

خبرگزاری حوزه، | قریب به صد سال پیش در آستانه نوروز ۱۳۰۱ شمسی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) به قصد زیارت به قم مشرف شدند. اصرار علمای قم برای اقامت ایشان در قم و برپا ساختن کرسی تدریس در کنار حرم فاطمه معصومه سلام الله علیها، ایشان را به استخاره به قرآن مجاب کرد و با مشاهده آیه «وأتونی باهلکم اجمعین» تصمیم به مهاجرت به قم گرفتند. این هجرت مبدا احیا ء قم به مثابه مرکز نشر معارف اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام شد. پس از آن نیز سیر تحولات حوزه قم با هجرت‌های سرنوشت‌سازی رقم خورد. هجرت آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) آغاز دوران شکوفایی مجددحوزه علمیه قم بود و گسیل داشتن هوشمندانه علما به بلاد گوناگون شبکه‌ای از روحانیت را پدید آورد که انقلاب اسلامی را راهبردی کردند.تبعید امام خمینی (رض) نیز هجرتی تحمیلی بود که با عنایت الهی زمینه‌ساز نهضت اسلامی مردم ایران شد.

موفقیت مجاهدت‌های روحانیت در برپایی نظام اسلامی، دشمنان را نسبت به این کانون معنوی حساس‌تر از پیش کرد و برای آسیب رساندن به آن از درون و بیرون توطئه کرده و می‌کنند. فاصله انداختن میان حوزه با نظام جمهوری اسلامی، آماج این توطئه‌هاست. به عنوان طلبه‌ای که توفیق داشتم شاهد و ناظر اغلب برنامه‌ها و دیدارهای حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در سفر سال ۸۹ باشم، شاه‌بیت رهنمودها و بیانات ایشان در این سفر هشدار دادن درباره توطئه‌ای بود که جداسازی نظام را از پشتوانه فکری و معنوی خود نشانه گرفته است.

دو مفهوم غلط و در واقع دو تهمت را دشمن به عنوان تاکتیک مطرح کرده است: یکی طرح مسئله‌ی حکومت آخوندی است. میگویند در ایران حکومت آخوندی، حکومت روحانی بر سر کار است. این را نوشتند، گفتند، ترویج کردند، تکرار کردند. دیگری طرح موضوع آخوند حکومتی است؛ تقسیم آخوند به حکومتی و غیر حکومتی. هدفشان از طرح این دو مفهوم انحرافی و غلط این بود که اولاً نظام اسلامی را از پشتوانه‌ی عظیم فکری و نظری و استدلالی و علمی علمای دین محروم کنند؛ ثانیاً روحانیت مسئول را، روحانیت انقلابی را، روحانیت حاضر در صحنه را که در مقابل دشمنیها سینه سپر کرده است، به خیال خودشان منزوی کنند، بدنام کنند. یعنی آخوند یک نوعش حکومتی است، که این بد است، منفی است، ضد ارزش است؛ یک نوعش غیر حکومتی است، که این مثبت است، این منزه است.

در برابر این ادبیات ناصواب و بددلانه، ایشان نیاز نظام به پشتیبانی معنوی و فکری از سوی حوزه را تبیین نمودند و ارتباط و تعامل مناسب حوزه و نظام را بر پایه دو مولفه حمایت و نصیحت را معرفی کردند. حمایت به معنای تامین نیازهای فکری و نرم‌افزاری نظام جمهوری اسلامی و دفاع از آن در برابر تردیدافکنی‌ها و تهدیدهاست. و نصیحت در معنای درست آن، خیرخواهی و تلاش برای اصلاح و رفع کاستی‌ها و عیب‌های نظام اسلامی است.

سوی دیگر این رابطه پشتیبانی نظام اسلامی از حوزه‌های علمیه و بهره‌گیری آن از دستاوردهای فکری عالمان و فضلای حوزوی است. نگرانی نهادهای سنتی حوزه درباره حفظ استقلال حوزه از وابستگی به کانون‌های قدرت، از جمله مسائلی بود که در آن سالها محور برخی محافل فضلا و اساتید حوزه شده بود. ایشان ضمن تایید عزت و استقلال حوزه سوء‌تعبیر درباره آن را مردود شماردند و مرز روشن و دقیقی را درباره تامین نیازهای مادی حوزه از سوی نظام ترسیم فرمودند. معیشت طلاب باید از راه وجوهاتی که مردن مومن و متدین با رضایت و از سر تعهد دینی پرداخت می‌کنند تامین شود و کمک‌های دولتی و نظام تنها باید برای تامین نیازهای غیرمعیشتی و عمدتا سخت‌افزاری حوزه‌های علمیه صرف شود.

استقلال حوزه‌ها به معنای عدم حمایت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقی نشود؛ یک عده‌ای این را میخواهند. بعضیها میخواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطه‌ی حوزه را با نظام قطع کنند؛ این نمیشود. وابستگی غیر از حمایت است، غیر از همکاری است. نظام به حوزه مدیون است؛ باید به حوزه‌ها کمک کند. البته معیشت طلاب به صورت سنت معمول و بسیار پرمعنا و پررمز و راز باید به وسیله‌ی مردم اداره شود؛ مردم بیایند وجوهات شرعیشان را بدهند؛ این اعتقاد من است.

انسان هرچه به اعماق این عادت و سنت دیرین که شاید از صد سال، صد و پنجاه سال قبل در میان حوزه‌های ما رائج است، دقت میکند، آن را مهمتر، پرمعناتر، پررمز و رازتر مشاهده میکند. راز ارتباط مستحکم مردم با حوزه‌ها همین است که احساس خویشاوندی میکنند. مردم توقع زیادی هم از روحانی ندارند، اما خودشان را به پشتیبانی مالی حوزه‌ها و روحانیون متعهد میدانند؛ و همین درست است.

اما مسائل حوزه‌ها فقط مسئله‌ی معیشت نیست. در حوزه‌ها هزینه‌هائی وجود دارد که جز با کمک بیت‌المال مسلمین و کمک دولتها امکان ندارد آن هزینه‌ها تحقق پیدا کند. دولتها موظفند این هزینه‌ها را بدهند، دخالتی هم نباید بکنند. ... باید هزینه کنند، دخالت هم نباید بکنند. حوزه پشتیبانی های گوناگون را از سوی نظام می پذیرد، با عزت و با مناعت. این پشتیبانی هائی که امروز نظام از حوزه‌های علمیه می کند و باید هم بکند و باید هم بیشتر بشود، اینها وظائفی است که دارد.

اکنون ده سال پس از این سفر شایسته‌ است پیشرفت و تقویت الگوی تعاملی مطلوب میان حوزه علمیه و نظام جمهوری اسلامی را بررسی کرد. آیا کارکردهای حمایتی، و اصلاح‌گری خیرخواهانه حوزه‌ها تراز مطلوبی دارد؟ اساسا آیا حوزه‌های علمیه در دهه ۹۰ مشارکت موثری در مهم‌ترین مسائل جامعه و نظام داشته‌اند؟.

به نظر می‌رسد علی‌رغم علاقه مندی و اهتمام طلاب و فضلای جوان و پیدایش الگوهای نوین مشارکت در امور اجتماعی، ساختارها و نهادهای رسمی و سنتی حوزه علمیه از همگام شدن با تحولات جامعه بازمانده‌اند و در هدایت و راهبری ظرفیت نسل جوان حوزه توفیق چندانی نداشته اند. شرایط خاصی که به واسطه همه‌گیری کرونا بر کشور حکم‌فرما شده، فرصتی بود که نسل جوان حوزه همدلی و همدردی خود را در عمل نمایان ساخت. اما انتظار و توقع جامعه از حوزه و روحانیت فراتر از آن بود که در خدمت‌گزاری و مددکاری اجتماعی نمایان شد. حوزه‌های علمیه در جایگاه نهاد معرفت دینی در معنابخشی و تبیین این ابتلاء ناتوان بود و از عهده آرامش‌بخشی به پریشانی معنوی جامعه برنیامد. گذار از حوزه‌ای که رسالت خود را در بیان احکام و معارف می‌دانست، به نهادی که بتواند معنای توحید را در گستره حیات اجتماعی معاصر بسط دهد، باردیگر ضرورت تحول در حوزه را نمایان ساخت. به نظر می‌رسد باز هم باید هشدار رهبر انقلاب در دیدار ۸ آذر ۱۳۸۶ نصب العین حوزه باشد:

یک مسئله این است که تحول را مدیریت کنید. ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتناب ناپذیر است. تحول، طبیعت و سنت آفرینش الهی است؛ این را بارها من مطرح کرده ام، گفته ام. تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا یک واحدی را، یک موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاعِ تحول یافته مجال زندگی پیدا نمیکند، زیر دست و پا له میشود، از بین میرود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد. مثل همان انسان جنگلی که در روزنامه ی امروز یا دیروز - این یکی دو روزها - خواندیم؛ یک آدمی است چهل سال پیش، رفته در جنگل مازندران و یک ارتباط خیلی ضعیفی دارد با محیط بیرون خودش؛ منزوی میشود. میشود رفت، میشود از تحول دوری گزید، اما با انزوا. اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایه ی دین مانع مردن میشود، اما منزوی خواهد شد؛ روزبه روز منزوی تر خواهد شد.

سید فرید حاج سیدجوادی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • محمد رضا IR ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۸
    چرا مطالب مقام معظم رهبری به نام ایشان ثبت کردید جز ۳ خط اول و دو خط وسط مابقی عین مطالب رهبری است که شما همه رو با عنوان ایشان در کانال و سایت قرار دادید این کار رسانه ای است؟ یا ....