به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «پرسمان علوی» اثری از مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی مذاهب اسلامی و با همکاری ستاد پاسخگویی به مسائل مستحدثه دینی است که بخش های گوناگون این کتاب در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما فرهیختگان می گردد.
مرور زمان بسیاری از چهره های بزرگ تاریخی را کهنه و یا به فراموشی می سپارد و جز نامی از آنان در لابلای تاریخ نمی گذارد، اما در این میان برخی از چهره ها را نه تنها مرور زمان کهنه نمی کند بلکه روز بروز آنان را روشن تر و زنده می سازد.
یکی از کسانی که مرور زمان وجود او را روشن تر و نیاز به شناخت وی را ضروری تر می سازد، انسان کامل، امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) می باشد.
بدون تردید امروزه انسان های تشنه عدالت و معنویت بیش از هر روز دیگر به الگو قرار دادن شخصیت حضرت امیر(علیه السلام) نیازمند است و این امر بستگی به شناخت و آگاهی همه جانبه از افکار، اندیشه ها و سیره و منش آن حضرت می باشد.
امید است که پروردگار بزرگ زمینه های الگوگیری آن حضرت را بیش از این به ما عنایت فرماید. از آنجا که پیرامون شخصیت بزرگان و افکار و سیره آنان پرسش ها و گاه در اثر فاصله زمانی ابهاماتی پدید می آید، شایسته است که به آنها پاسخ داده و ابهامات برطرف شود.
بدین جهت پرسش های رسیده از مناطق مختلف که مربوط به حضرت علی(علیه السلام) می باشد توسط معاونت پژوهش مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی مذاهب اسلامی جمع آوری و به صورت کتاب در خدمت شیفتگان آن حضرت عرضه می شود.
* آیا خطاب قرآنِ ناطق به حضرت علی(علیه السلام) صحیح است؟
براساس روایات فراوانی که ذکر شده است حضرت علی(علیه السلام) و همچنین فرزندان او لسان و کتاب ناطق الهی و قرآن ناطق هستند.
ابوبصیر گوید: درباره آیه (هَذَا کِتابُنا ینطقُ عَلَیکُم بالحق)؛ از امام صادق(علیه السلام) پرسش کردم، ایشان فرمودند: «قرآن سخن نمی گوید: لیکن محمد و اهل بیت او(علیه السلام) ناطق به کتاب ـ یعنی قرآن ـ می باشند.
امام صادق(علیه السلام) در حدیثی دیگر فرمود: «امیر المؤمنین(علیه السلام) می فرماید: من علم خداوند و... زبان گویای خداوند... هستم.
همچنین تعبیرهای «لِسانُهُ النّاطِقُ»؛ ـ ما زبان ناطق خداوند هستیم، «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ»؛ «أَنَا کَلامُ اللهِ النّاطِقِ»؛ «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»؛ «النّاطِقُ عَنِ القُرانِ»؛ و نظایر آن که درباره امام علی(علیه السلام) و دیگر پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در روایات آمده است، می فهماند که آنان مفسر واقعی قرآن، مظهر علم الهی و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند؛ چنان که به مناسبت های مختلف روایات گوناگونی درباره تفسیر، تأویل و غیر آن اظهار فرموده اند. از این روست که شیعیان به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) قرآن ناطق می گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح می باشند.
در روایات اهل سنّت نیز آمده است که: (مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ)؛ علی بن ابی طالب است که به تفسیر، تأویل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. از آن حضرت نیز نقل شده است که فرمود: «فَوَالَّذی نفسی بِیَدهِ ما نَزَلت آیةٌ الاّ وَ أَنَا أَعلَمُ بِها أَینَ نَزَلَتَ وَ فیمَن نَزَلَت...»؛ قسم به کسی که جانم به دست اوست! هیچ آیه ای نازل نشده است، مگر این که من می دانم کجا نازل شده و درباره چه کسی نازل شده است و ...
آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «پیامبر به من هزار باب علم آموخت که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده می شد، تا این که به علم گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه شدم».
همچنین در روایت آمده است: «حضرت علی(علیه السلام) شب تا صبح برای ابن عباس تفسیر باء بسم الله را می گفت و فرمود: لو شئت لا وقرت من تفسیر الفاتحه سبعین بعیراً»؛ اگر بخواهی از تفسیر فاتحه هفتاد شتر بار می کنم و در جای دیگر فرمود: «أَنَا تَرجُمان وَحیِ اللهِ»؛ من ترجمان وحی الهی می باشم.
رسول خدا نیز درباره آن حضرت می فرماید: «أَنتَ بابُ عِلمی وَ الإِیمانُ مِخالِطٌ لَحمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحمی وَ دَمی»؛ تو علم منی... و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته، همان سان که با گوشت و خون من در آمیخته است. بنابراین کسی که این گونه به کتاب خدا آگاه باشد و قرآن و ایمان با تمام وجود او آمیخته باشد، قولاً و عملاً چیزی جز قرآن از او صادر نخواهد شد و اطلاق قرآن ناطق بر او بدین لحاظ درست و صحیح می باشد.