جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹ - ۲۱:۱۲
عمده بار سنگین حوزه‌های علمیه بردوش عده کمی است/ مناظره مرحوم جعفر الهادی با «بن باز»

حوزه/ استاد حوزه علمیه قم گفت: همه دشمنان به دنبال تضعیف عقاید مذهبی و باورهای دینی و مسلط کردن استکبار هستند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین نجم الدین طبسی شامگاه جمعه در مراسم بزرگداشت مرحوم محمدجعفر الهادی (خوشنویس) که به صورت برخط برگزار شد، اظهارکرد: امروز حوزه های مقدس علمیه برکات زیادی را در جامعه و جهان اسلام به همراه دارد و از ظرفیت بالایی در راستای اعتلای فرهنگ تشیع و معارف اهل بیت(ع) برخوردار است، ولی چرا عمده کارهای سنگین و بر زمین مانده بر دوش عده ای محدود است؟.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه علما مرزبانان اسلام و مکتب تشیع هستند افزود: هر جا که کم کاری کنیم و حضور نداشته باشیم دشمن با همه اعوان و انصار خود ورود پیدا می کند، امروز ابلیس در قالب هر لباس و مذهب و مکتبی ورود پیدا کرده، شاید استراتژی فرق کند ولی هدف یکی است.

حجت الاسلام والمسلمین طبسی تصریح کرد: همه دشمنان به دنبال تضعیف عقاید مذهبی و باورهای دینی و مسلط کردن استکبار هستند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ادامه داد: حضور علما و به تبع آن طلاب و روحانیون به نقاط دور دست دارای آثار و برکات ارزشمندی است. عالم در هر نقطه ای که حضور داشته باشد نقش روشنگری، آگاهی بخشی و چراغ هدایت را عهده دار است، آگاه ساختن مردم به منظور حفظ و صیانت از دین باعث نقش بر آب شدن دسیسه دشمنان می شود.

استاد حوزه علمیه قم در بخش دیگری از سخنان خود به حضور مرحوم خوشنویس در حوزه علمیه قم اشاره کرد و گفت: ایشان در سال ۱۳۵۴ وارد حوزه علمیه قم شد و از درس اساتید ممتاز و برجسته ای همچون آیات عظام وحیدخراسانی، گلپایگانی، سبحانی، کوکبی و تبریزی بهره برد.

وی افزود: ایشان نیاز حوزه علمیه قم را دید و سه کار ارزشمند و ماندگار را پایه گذاری کرد. «فن بیان و سخنرانی به زبان عربی»، «نویسندگی به زبان عربی» و «آموزش زبان و مکالمه عربی» سه اقدام ارزشمندی بود که مرحوم خوشنویس در حوزه علمیه قم بنیان نهاد و امروز شاگردان این استاد فقید از اساتید ممحض و بعضاً زبان دان هستند.

حجت الاسلام والمسلمین طبسی تصریح کرد: استفاده بهینه از زمان و انجام رسالت تبلیغی ویژگی ممتاز و برجسته ایشان بود، نمی گذاشت کار تبلیغ بر زمین بماند، از آفریقا و آسیا گرفته تا کشورهای عربی منطقه را به منظور تبلیغ بدون هیچ ضعف و خستگی بدنی انجام می داد و در این عرصه خستگی ناپذیر بود. ۱۵ سال عضو هیئت علمی بعثه مقام معظم رهبری برگ زرین دیگری از فعالیت های علمی این عالم مجاهد و فقیه نستوه بود.

وی خاطرنشان کرد: مناظره علمی با عبدالعزیز بن عبدالله بن باز از مفتیان وهابی اهل عربستان سعودی و از جمله هواداران اصلی اندیشه سلفی‌گری و محکوم کردن وی از دیگر فعالیت های تبلیغی این استاد فقید حوزه علمیه بوده است.

استاد حوزه علمیه قم در پایان سخنان خود به تجلیل از شهید محمدصادق خوشنویس (فرزند مرحوم خوشنویس) پرداخت و گفت: این شهید والامقام در سن ۱۶ سالگی به درجه رفیع شهادت رسید و اگر وصیت نامه ایشان را مطالعه کنید خواهید دید که نگاه بلند و ارزشمند پدر در فرزندان ایشان نیز جاری بوده است.

انتهای پیام ۳۱۳/۱۷

در دیدار با بن باز چه گذشت؟

حجت الاسلام و المسلمین استاد جعفر الهادی(ره)

عبدالعزیز بن باز(۱۴۲۰-۱۳۳۰ ق) بیش از ۱۶ سال از سالهای پایانی عمرشِ، به عنوان مفتی بزرگ عربستان مطرح بود؛ او در سال ۱۳۷۱ هجری، ریاست مؤسسه علوم شریعت ریاض را بر عهده گرفت ودر سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی، به مجلس علمامعرفی گردید و سرانجام درسال ۱۴۲۴ هجری، ریاست آن مجلس را برعهده گرفت ۰ در ۱۴۰۲، ملک فیصل و درسال ۱۴۱۲، ملک فهد از او به خاطر خدماتش به اسلام قدردانی کردند. از بن باز، افراطی ترین فتواها علیه مسلمانان وبه ویژه شیعیان، به جای مانده است واورا می توان یکی ازبانیان حرکت های تکویری دهه نخست در جهان اسلام دانست؛ حرکتی که به راحتی، مسلمانان را بهدلیل علاقه مندی به توسل وزیارت پیامبر(ص) وخاندان پاک او، تکفیر کرده، ریختن خونشان را روا بلکه واجب می شمارد ۰ گفت وگوی زیر، گزارشی از مناظره جمعی از اساتید حوزه علمیه قم با عبدالعزیزبن باز است که درنگ درآن، رهنمون بخش است.

حدود چهار سال پیش از مرگ بن باز، به همراه تعدادی از اعضای بعثه مقام معظم رهبری، از جمله، آقایان واعظ زاده خراسانی، حسن زمانی و رهبری(از روحانیان اهل سنت گلستان)، از بن باز خواستیم که با او جلسه ای داشته باشیم و با او با قضایای وهابیت و اتهام شرک به شیعیان، بحث کنیم. او جواب مثبت داد و با توجه به عادی شدن مسائل سیاسی بین ایران و عربستان، از ما استقبال کرد. ماهم شرایط را مناسب برای بحث یافتیم.

روز موعود در دفترش با او ملاقات کردیم. در حدود ۹۰ سال داشت و نابینا بود. ما خود دیدیم برخی از افراد که می خواستند، با او ملاقات کنند، مانند بنده ذلیل، در برابر او می نشستند و او در مقابل آنها می نشست. در آغاز، مقداری با او صحبت کردیم که چرا شما شیعیان را مشرک می دانید؛ در حالیکه شیعیان از جمله مردم ایران-که با آنها معاصر هستیم-پای بند به اسلام هستند؛ فرائض اسلامی را به خوبی انجام می دهند و از اسلام دفاع می کنند و شما هرجا تشخیص دهید که اسلام نیاز به دفاع دارد، حاضرند بروند و جانفشانی کنند؟ مردم ایران وسایر شیعیان بلاد اسلامی، به اسلام علاقه مند هستند و انسان هایی موحد و پرستش گر خدایند. برای او نمونه ای از انس و ارادت شیعیان به ارتباط با خدا یادآور شدیم و به طور نمونه، به حضور پرشورآنها در شبهای قدر و ایام اعتکاف، اشاره کردیم.

بن باز این مطالب را می شنید و سری تکان می داد و به ظاهر اظهار تعجب می کرد. ما چند عنوان از کتابهای آیت الله سبحانی که در معرفی شیعه و نقش آنها در تاریخ بود، به بن باز اهدا کردیم و او نیز در مقابل،۹ جلد از فتاوا و پاسخ به سوالات خود را به ما اهدا کرد و از ما خواست که ناهار را مهمان او باشیم، ولی عذر خواستیم و او پیشنهاد کرد که فردا بیایید و ما چون شنیده بودیم که از غذای او تبرک می کنند، قبول کردیم که فردا ناهار نزدش باشیم.

فردای آن روز، بعد از نماز ظهر، به منزل او در خیابان عزیزیه رفتیم. وارد حیاط که شدیم دیدیم یک طرف سقفی زده اند و در حدود صد نفر، به شیوه ی عربی، مشغول غذا خوردن هستند؛ تعدادی سینی بزرگ که در آنها غذا بود و پنج نفر به دور هر سینی نشسته بودند و با دست غذا می خورند.

استقبال کنندگان به ما گفتند که به اتاق مخصوص برویم. وارد که شدیم، در حدود ۲۰ نفر از شخصیت های کشور های مختلف نشسته بودند و غذا می خوردند. مجدداً به ما اشاره کردند که شما به سر سفره خود شیخ بن باز بروید. ما قبلاً قرار گذاشته بودیم که سر غذا با او صحبت کنیم؛ چون عرب ها رسم ندارند که در هنگام غذا خوردن، به مهمانشان طعنه ای بزنند یا چیزی بگویند که مهمان ناراحت شود، بلکه مهمان را تحمل می کنند. ما هم دیدیم فرصت مناسبی برای بحث در باره عقاید شیعه است. من سر صحبت را باز کردم و گفتم:ما شیعیان حداقل هر  روز در نماز،۵ مرتبه می گوییم:اشهد ان محمد عبده و رسوله؛ پس چگونه ممکن است پیامبر را خدا بدانیم و با این اعتقاد، از او درخواست حاجت کنیم؟

بن باز در جواب گفت:منظور من شما روحانیون نیستیدو  شما را نمی گویم؛ چون شما علما می دانید آنچه را که می گویید؛ بلکه عوام شیعه، این عقاید باطل را دارند.

من گفتم: عامه شیعه نیز مانند ما فکر می کنند؛ چون اکثراً در مجالس ما و پای منبر ما بوده اند و با فرهنگ توحیدی اسلام آشنا هستند و کار شرکی انجام نمی دهند. در ضمن بین عوام شیعه و مراجع تقلید، رابطه تقلید وجود دارد و کاری بدون موافقت علما انجام نمی دهند.

آقای واعظ زاده خراسانی اضافه کرد: از این بالاتر اصلاً علمای شیعه مواظب کار عوام هستند و داستانی از آیت الله بروجردی نقل کرد.

پس از اینکه آقای واعظ زاده از بن باز سوال کرد که آقای بروجردی را می شناسید؟ بن باز گفت: بله شیخ بروجردی را می شناسم.

آقای واعظ زاده داستان را چنین نقل کرد که:به گوش آیت الله بروجردی رسید که در اطراف یکی از شهرها، مردم در شبی از هفته، به دور درختی جمع می شوند و گریه می کنند و تضرع می نمایند و بنابر ادعای شخصی که از این در خت نوری در آمده آن درخت را مقدس می دانند. اساساً این مطلب صحت نداشته؛ ولی این جریان روز به روز گسترش پیدا می کند و معتقدین به آن دچار توهم شده بودند. مرحوم آیت الله بروجردی، نامه ای نوشته، چند تن از اهل علم و متدینین را به آن منطقه فرستادند و دستور دادند که درخت را بکنند و تکه تکه کنند و مردم را از این امر موهوم برهانند.

این اشخاص از طرف   آیت الله بروجردی به آن  منطقه عزیمت کردند و امر ایشان را به اجرا درآوردند.

بن باز پس از شنیدن این جریانات آیت الله بروجردی را بسیار تحسین کرد و اظهار تعجب زیادی نمود، ولی سوال دیگری طرح کرد و گفت:ولی شیعیان از افراد مرده چیزی می طلبند.

من گفتم:شما پیامبر را مرده می دانید؟ آیاتی در قرآن هست که پیامبر شاهد اعمال مومنین است؛ مانند آیه ی : «و کذلک جعلناکم امـﺔ وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا:و بدین سان شما را امت میانه ای قرار دادیم(در حد اعتدال، میان افراط و تفریط) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه است» [۱]

و یا آیه: «و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون:بگو:عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مومنان، اعمال شما را میبینند.»[۲]

از این گذشته یکی از علمای اهل سنت، یعنی ابوالحسن اشعری که سال ۳۳۰ قمری وفات کرده، کتابی  دارد به نام «حیاة الانبیاء بعد مفارقـﺔ ارواحهم من اجسادهم»؛ یعنی زندگی پیامبران پس از مفارقت ارواحشان از جسد هایشان؛ بنابراین انبیاء مرده محسوب نمی شوند.

بن باز در جواب گفت:بله انبیاء، حیات برزخی دارند.

در جواب گفتم:حیات برزخی اختصاصی به پیامبران ندارد، کفار هم حیات برزخی دارند. شاهدش این آیه  است: «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعـﺔ؛ عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه می شوند و روزی که قیامت برپا شود.»[۳]

این آیه نشان می دهد که عالم برزخ شب و روز دارد؛ ولی بهشت و جهنم شب و روز ندارد.

در قرآن، خدا به عنوان امتیاز برای شهداء و انبیاء امتیاز خاصی قرار داده: «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون؛ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شده اند مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند» [۴] و این آیه: «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون؛ و به آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده نگوییدبلکه آنان زنده اند، ولی شما نمی فهمید.»[۵]

این آیات نشان می دهند که انبیاء و شهدا حیاتی بالاتر و والاتر از حیات برزخی دارند و صدای ما را می شنوند و درخواست ما را پاسخ می دهند؛ پس ما افراد زنده ای را می خوانیم که به ظاهر مرده اند.

بن باز در برابر این جوابهایی که به او دادیم انکاری نداشت و فقط با دعا کردن برای حفظ وحدت مسلمانان، از پاسخ گویی فرار می کرد.

ضمنا ما با هم قرار گذاشته بودیم که او را خیلی عصبانی نکنیم و ادب مهمانی  و حضور در خانه او را مراعات کنیم.

در این اثناء که بن باز از غذا دست کشید دیدیم یک باره آن تعداد افرادی که در اتاق کناری، نظاره گر ما بودند، هجوم آوردند و هرکدام، مشتی برنج از بشقاب او برداشته، خوردند و این، موجب شگفتی ما شد؛ آنان دست زدن به در و دیوار مسجد النبی و خانه حضرت زهرا(علیهما السلام) را شرک و حرام می دانند؛ ولی به مریدانشان اجازه می دهند که از غذایشان تبرک کنند.

....

[۱] - بقره/۱۴۴

[۲] - توبه/۱۰۵

[۳] -غافر/۴۴

[۴] -آل عمران/۱۶۹

[۵] -بقره/۱۵۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • محسن موسوی IR ۰۶:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۵
    بسمه تعالی باسلام از مرده چیزی خواستن را اشتباه میدانند!. باید عرض کنیم که پیامبران و امامان علیهم السلام به فرموده خودشان نعوذ بالله از گاو بنی اسرائیل کمتر نیستند که مرده بود ولی باذن الله دمش را به مرده زدند زنده شد یا پیراهن حضرت یوسف چشمان حضرت یعقوب را شفا داد