به گزارش خبرگزاری حوزه، در بخشی از کتاب گفتمان مصباح به داستان حضور آیتالله مصباح یزدی در دانشگاه بینگهمتون نیویورک و کف زدن های مکرر فیلسوفان و اندیشمندان برای ایشان اشاره شده که بدین شرح است:
* حق توحش!!
دکتر مرتضی آقا تهرانی که چند سال در آمریکا به تحصیلات تکمیلی و فعالیت فرهنگی مشغول بوده است، یکی از خاطرات دوران تحصیل خود را چنین بیان میکند:
دانشگاه بینگهمتون که در ایالت نیویورک قرار دارد، سالانه یک سمینار فلسفی برگزار می کند و از فیلسوفان بزرگ دنیا دعوت می شود تا با شرکت در این مراسم، به ارائهی مقاله و کنفرانس علمی بپردازند.
ارائه ی مقاله و کنفرانس در این سمینار، دارای ارزش علمی برای اساتید خواهد بود. چه اینکه در مجلات علمی دانشگاه به چاپ می رسد و جزو فعالیت های علمی به حساب می آید.
حدود ۱۴ یا ۱۵ سال پیش، از حضرت آیت الله مصباح یزدی -دامت برکاته- دعوت شد تا در این سمینار حضور یافته و کنفرانس علمی داشته باشند. این سمینار توسط چیرمن دپارتمان فلسفه ی دانشگاه ، جناب آقای پرفسور آنتونی پرویس و پرفسور پرویز مروج اداره میشد.
حضرت آیت الله مصباح نیز دعوت این دانشگاه را پذیرفته و در روز مقرر حدود ۲۰ دقیقه به ارائه ی کنفرانسی راجع به فلسفه ی ملاصدرا پرداخت.
این کنفرانس بلافاصله توسط پروفسور مروج به زبان انگلیسی ترجمه می شد. کنفرانس آیت الله مصباح آن قدر برای شرکت کنندگان جالب و اثرگذار بود که به طور ممّتد و مفصل برای ایشان دست می زدند.
پروفسور آنتونی پرویس (چیرمن دانشگاه و رئیس سمینار) که به شدت تحت تأثیر کنفرانس آیت الله مصباح قرار گرفته بودند، از شرکت کنندگان تقاضا کرد که در صورت امکان یکی از آنها وقت خود را به آیت الله مصباح بدهد تا بحث دیگری از فلسفهی اسلامی را ارائه دهند.
یکی از حاضران در جلسه نیز با وجود ارزش علمی کنفرانس در این سمینار، بلافاصله وقت خود را به آیت الله مصباح داد و ایشان نیز بحث خود را ادامه دادند. بحث استاد مجدداً بسیار مورد توجه شرکت کنندگان واقع شد.
این ماجرا گذشت تا اینکه سالها بعد، در اوج حملاتی که به آیت الله مصباح در روزنامه های دوم خردادی اصلاح طلب صورت می گرفت، روزی آقای پرویس که استاد راهنمای بنده بود، به من گفت:
مرتضی! من سابقاً فکر میکردم که این حق توحّشی که آمریکاییها از برخی کشورها و به ویژه ایران می گرفتند، اشتباه است؛ اما الان نظرم عوض شده است و معتقدم که این حق توحش را باید بگیرند!
گفتم چرا چنین اعتقادی پیدا کرده اید؟!
گفت: مگر در کشور شما چند نفر مثل آیت الله مصباح وجود دارد که مطبوعات داخلی خودتان این همه به ایشان حمله و اهانت میکنند؟
من متحیر ماندم که چه پاسخی به او بدهم. گفتم: نویسندگان این نوع جراید به واقع نماینده ی مردم ایران نیستند و از علم و دانش بهره ای ندارند؛ از همه گذشته، فکر می کنم تعهدی به دین و وطن خود ندارند.»
برگرفته از کتاب «گفتمان مصباح» ص ۱۸۴ و ۱۸۵
نظر شما