به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا در چهارمین نشست کرسی های آزاد اندیشی دوره ای که باعنوان بنیادها و آرمان های انقلاب اسلامی به همت دانشگاه طلوع مهر و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم برگزار می شود، گفت: پیام بنیادی انقلاب اسلامی در تغییر حاکمیت شاهنشاهی به حاکمیت الهی، مقوله سیاسی برجسته ای به نام «ولایت» را از درون دین شناسایی و بازسازی کرد. ولایتِ به معنای سرپرستی، جوهره سیاسی انقلاب اسلامی و شاخصه حاکمیت الهی است. بر اساس پذیرش مبنای ولایت ، انقلاب اسلامی ماهیت ارزشی و آرمانی پیدا کرد.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به معنای ولایت در ادبیات دینی و ابعاد نظری و عملی آن گفت: بُعد نظری ولایت، عبارت از اعتقاد و ایمان قلبی به اینکه قدرت مطلق در انحصار خداوند است و او سرپرست و ولی مؤمنین است و بعد عملی آن علاوه بر اعتقاد، پذیرش ولایت الهی و تحت سلطه عملی او قرار گرفتن است. ولایت با این معنا جزء دستاوردهای انقلاب اسلامی است. در گذشته تاریخی ایران دو دوره قابل شناسایی است، در یک دوره، اعتقاد دینی و قلبی به قدرت الهی وجود دارد اما هیچ بینش و گرایش عملی به سمت تحقق ولایت الهی دیده نمی شود. دوره دوم که آثار آن در زمان مشروطیت قابل شناسایی است اعتقاد قلبی به ولایت و درک ضرورت عملی ولایت الهی مطرح شده است اما به دلیل ضعف ها و باور به امتناع هایی که در پس ذهنیت این دوره وجود دارد به راحتی از آن عدول می کند و «ولایت پادشاه مشروط» را می پذیرند.
حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا افزود: بازسازی مبنای ولایت در گفتمان انقلاب اسلامی سبب شد تا پیروان اندیشه انقلاب با سطوح ولایت تکوینی و تشریعی خداوند آشنا شوند و نقش تکوینی خداوند را به صورت رابطۀ علّی در همه امور ببینند. در ولایت تشریعی با پذیرش وحی و رسالت و آیات الهی به مثابه مبنای زندگی، حیات سیاسی اجتماعی خویش را تحت ولایت الهی بدانند. همین مبنا نقطه عطفی در تاریخ و فرآیند انقلاب اسلامی است. پذیرش مبنای ولایت الهی، اندیشه انقلاب را به درک مراتب ولایت الهی کشاند. ولایت الهی امری ذاتی و غیر قابل تفکیک و تفویض است اما در مقام تحقق آن در جامعه نیازمند کارگزارانی است تا آن را اجرا کنند.
وی افزود: اولین کارگزار ولایت الهی در جایگاه « ولایت نبوی» شناخته و معرفی شد و از منبع این ولایت، جایگاه کارگزاری دوم یعنی «ولایت ائمه(ع)» مطرح گردید و در دوره غیبت امام معصوم(عج) کارگزار سوم یعنی «ولایت فقیه» به مثابه جوهره انقلاب اسلامی شناسایی و مقبول افتاد. انقلاب اسلامی خود را در لوای این مرتبه از ولایت تعریف کرد و در ادبیات سیاسی معاصر مفهوم ولایت، جایگاه بنیادی برجسته ای پیدا کرد. همه ابعاد حیات سیاسی در پیوند با آن معنا پیدا کرد.
حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا در ادامه گفت: در اندیشه انقلاب اسلامی مبنای ولایت به نظام ولایی ارتقاء یافت و رویکردهای معرفتی زیادی درباره خاستگاه و مشروعیت این نظام و نسبت آن با مردم سالاری دینی و مقبولیت و رضایتمندی اجتماعی مطرح گردید. صلاحیت کارگزاران این نوع ولایت و معیارهای گزینش آنان از رویکردهای سیاسی بعد از انقلاب اسلامی است.
وی در پایان با اشاره به ویژگی های ولایتمداری در گفتمان انقلاب اسلامی گفت: مبنای ولایی بعد از انقلاب اسلامی شاخصه اساسی میان معتقدان و مخالفان انقلاب شد به طوری که حامیان انقلاب، با وصف «جریان ولایی» معرفی شد و سه ویژگی برجسته برای این جریان فکری و عملی در فرهنگ سیاسی انقلاب مطرح گردید: ویژگی نخست، مربوط به پیوند وثیق میان جریان ولایی با ولایت فقیه بود که بر پایه اطاعت و محبت و به هم پیوستگی میان ولی فقیه و مردم ایجاد شد. ویژگی دوم: به لایه های معرفتی و تعقلی رابطه ولایی برمی گردد. بر خلاف تصور اولیه پذیرش ولایت فقیه و اطاعت ولایی در حوزه زندگی سیاسی تعبد نیست بلکه مبتنی بر عقلانیت است.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: انقلاب اسلامی موفق شد حقیقت عقلانیت را در مرحله نظام سازی در قالب منشور ملی تعریف کند. در قانون اساسی در کنار ولایت مطلقه الهی اصل عقلانیت انسان و تعقل شهروندان در حاکم بر سرنوشت خود و تعیین آن تأکید گردید. همه نظام ولایی را بر پایه خواست و شعور عقلانی و آرای عمومی مردم تثبیت کرد و بر خلاف شبهه پذیرش قیمومیت در سطح مهجورین و قاصرین ، انتخاب نظام ولایی نشانه کمال عقلانی و آزادی انسان و استقلال ملی ملت ایران است.
وی افزود: سومین ویژگی ولایتمداری دربرخورداری جریان ولایی از دوگانه های به ظاهر متضادی است که تنها در آموزه هایی دینی قابل فهم است. خصلت قاطعیت و صلابت در کنار مدارا و مهربانی، ویژگی عبودیت و فروتنی اعتقادی در کنار حضور جهادی ، جمع میان تعبد و تعقل در پیوند با ولایت و پایبندی به سنت در کنار بازخوانی تجدد، همه از ویژگی هایی است که در اندیشه ولایی انقلاب پذیرفته شده است.