شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۹
دوری از طاغوت، اولین گام برای رسیدن به آزادی سیاسی است

حوزه/ نشست معرفی و نقد کتاب “آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم” توسط گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه و انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه به صورت مجازی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، نشست معرفی و نقد کتاب “آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم” توسط گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه و انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه به صورت مجازی برگزار شد.

این نشست با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین سیدکاظم سیدباقری نویسنده کتاب، حجج‌اسلام و المسلمین سیدمهدی ساداتی‌نژاد و سیدسجاد ایزدهی به عنوان ناقد برگزار گردید.

این نشست با سخنان دبیر علمی نشست حجت‌الاسلام و المسلمین محمد ملک زاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه آغاز شد.

در ادامه حجت‌الاسلام و المسلمین سیدکاظم سیدباقری نویسنده کتاب در ابتدای سخنان خود بیان داشت: در اندیشه اسلامی و در اندیشه سیاسی اسلام، آزادی جایگاهی عالی و متعالی دارد و حوادث یکصد سال اخیر در ایران و در جهان اسلام و در جهان هم غالباً همراه با شعار آزادی و تکاپو برای آزادی و آزادی‌خواهی بوده است. این تلاش‌ها به ویژه پس از انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی، رویکردی دیگرگون و متفاوت به خود گرفت و یکی از شعارهای هموارگی و همیشگی در تقاضاها و درخواست‌های مردم مسلمان ایران شد. از اینجاست که می‌توانیم بگوییم که آزادی یکی از مسایل مهم و اساسی است که باید به آن پرداخت. آزادی‌ای که از آن در اینجا بحث می‌شود آزادی سیاسی است و باید آن پرداخت و عرصه‌های مختلف و گوناگون آن را مورد توجه قرار داد که به تعبیر فروم،‌ تاریخ آدمی تلاش برای آزادی است و به تعبیر شهید مطهری(ره) روح تعالیم اسلام و همه دستورها و تعالیم اسلام، آزادیخواهی و حریت است. آنچنان‌که حریت، آزادگی است و آزادی، رویه سیاسی و اجتماعی است که انسان در جامعه تجربه می‌کند.

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه بیان داشت: از دیگرسو، قرآن کریم یکی از نخستین و برترین منبع اندیشه سیاسی اسلام است و طبیعی است که برای اطمینان از منبع اندیشگی، بهترین منبع این بود که ما سوالات آزادی و آزادی سیاسی را به قرآن کریم عرضه کنیم و از آن منبع معتبر و از آن سرچشمه زایا و نورانی، سوالات خودمان را درباره آزادی سیاسی بپرسیم. اینجا بود که بحث خودمان را در محور آزادی سیاسی به پیشگاه قرآن کریم بردیم و تلاش کردیم تا برخی از پرسش‌هایی را که وجود دارد را از قرآن کریم پاسخ بجوییم.

وی افزود: ما می‌دانیم که در هسته مرکزی آزادی، بحث از حقوق شهروندی است یعنی هر وقت بحث از آزادی می‌کنیم به نحوی بحث از حقوق شهروندی می‌کنیم و آزادی با حقوق، حقوق سیاسی و اجتماعی پیوندی ناگسستنی دارد و در نقطه مقابل آزادی، نظام‌های خودکامه و استبدادی هستند که اولین کاری را که انجام می‌دهند این است که آزادی سیاسی و آزادی بیان و آزادی تجمعات و انجمن‌ها و عرصه‌های مختلف دیگر آزادی سیاسی را در اختیار خودشان می گیرند و آزادی شهروندان را محدود می‌کنند. آنگاه که آزادی در یک جامعه حضور پیدا می‌کند قدرت و حق انتخاب و گسترش سیاسی و حق انتخاب شدن و حق بیان واقعیت های سیاسی و حق تشکیل اجتماعات و جلسه‌های سیاسی، معنادار می‌شود و شهروندان می‌توانند بر فرآیند اعمال قدرت سیاسی نظارت کنند. این درحالی است که در نقطه مقابل، کارویژه نظام استبدادی این است که این حقوق را اصولاً نادیده می‌انگارد و شهروندان را پیروانی خاموش و سردرخود، بدون آنکه حقوقی داشته باشند، می‌پندارند و می‌انگارند.

نویسنده کتاب در ادامه گفت: باتوجه این مسأله ما تلاش کردیم به این نکته مهم بپردازیم که آزادی در اندیشه سیاسی اسلام، برخلاف آنچه که در اندیشه سیاسی غرب وجود دارد تک ساحتی نیست. یکی از بنیادی‌ترین شعارهای مکتب لیبرالیسم، آزادی است و خمیره آزادی، چندان پهن می‌کنند که عدالت باید در گرو قلمرو آزادی معنا شود. ما تأکید کردیم که در اندیشه سیاسی اسلام، آزادی امری تک‌ساحتی نیست به تعبیری نه صرفاً فردی و نه صرفاً اجتماعی و سیاسی است. همچنان که بریده از وحی و آموزه‌های قرآنی هم نیست. بنابراین آزادی در اندیشه سیاسی اسلام به نحوی است که نه با حریت و نه با بندگی خداوند منافات دارد. گویی انسان با عبودیت و بندگی خداوند، گام آغازین آزادی سیاسی را بر می‌دارد؛ چرا که آنگاه که انسان تن و گردن به  حکم خداوند بگذارد، به او چنین الهام شود و چنین دستور داده می شود که بندگی هیچ انسانی را قبول نکند؛ یعنی با بندگی خداوند از بندگی انسان‌ها می‌رهد و انسان وقتی که دیگران را پرستش نکند گام آغازین آزادی و آزادی سیاسی را برداشته است و به یک تعبیری می‌توانیم بگوییم که اولین گذرگاه آزادی سیاسی که در درون او و در جان و سرشت او است را برداشته و در قدم‌های بعدی وقتی گردن بر خواسته‌ها و تقاضاهای نادرست انسان‌های دیگر نمی گذراد یا می‌کوشد تا خود آزاد باشد و یا جامعه‌ خود را آزاد کند که می‌شود آزادی سیاسی. اینجاست که الگوی قرآن معنادار می‌شود که در محور و در شالوده حرکت‌ها و تکاپوهای انبیای الهی است،‌ آنجا که خداوند در آیه ۱۵۷ اعراف می‌فرماید: «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ» انبیای الهی آمدند تا به مردم بگویند که خدا را پرستش کنند از سوی دیگر زنجیرها و غل‌هایی را که بر گردن انسان‌ها و تن و جان انسان‌ها است را از آنها باز کند. حال این زنجیرها است گاه زنجیرهای درونی و گاه بیرونی است.

لذا در آیه ۳۶ سوره نحل هم تاکید شده است «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» که انبیاء آمدند تا به مردم بگویند که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید. در قرآن کریم، قدرت‌هایی را که خداوند نام برده است و تقابلی که میان الله و طاغوت به وجود آمده است و همواره این تقابل در عرصه‌های مختلف، در آیات و سوره های گوناگون وجود دارد و حضور دارد اگر دستور الهی، رسیدن به آزادی است کار و فعالیت‌ها و رفتارهایی که فرعون‌ها و نمرودها و قارون‌ها داشتند همه برای این بود که انسان‌های دیگر را به بندگی و اسارت بگیرند. تلاش می‌کردند تا انسان‌های دیگر را و اقوام و گروه‌هایی که در جامعه آنها وجود داشتند را به اسارت کشند. یا مردان را می‌کشتند و زنان آنها را به اسارت می‌بردند که در آیه ۲۵ سوره غافر آمده است که «فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْیُوا نِسَاءَهُ» یا آنکه مردم را شکنجه می‌کردند «وَإِذْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ» (اعراف ۱۴۱) و یا مردم را آزار و اذیت می‌دادند «قَالُوا أُوذِینَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا» (اعراف ۱۲۹) یا حتی آزادی را از رسولان الهی می‌گرفتند و آنها را از شهرشان بیرون می‌کردند «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا» (ابراهیم ۱۳ ) یا حق انتخاب را از مردم سلب می‌کردند و حتی آزادی اندیشه و انتخاب دین را از آنها می‌گرفتند و «قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هَذَا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَهِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» (اعراف/ ۱۲۳) و «قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ» (شعراء/ ۴۹). همه این‌ها برای ما بیان می‌کند که رفتارهایی که طاغوت ها داشتند این بوده است که تلاش می کردند مردم و شهروندان خودشان را  به زنجیر بکشانند و به اسارت ببرند. لذا به طور مشخص خداوند فرمود «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل/ ۳۶) در هر امتی رسولی را برانگیختیم تا به مردم بگویند که خدا را بپرستند و از طاغوت‌ها دوری کنند. دوری از طاغوت، اولین گام برای رسیدن به آزادی سیاسی در عرصه‌های مختلف است.

حجت‌الاسلام سیدباقری افزود: اهدافی را که در کتاب آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، پیگیری می‌کردیم تبیین و فهم نظریه آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم بود و از سوی دیگر تلاش کردیم تا نظریه آزادی سیاسی را نسبت به نظریه‌های رقیب به ویژه مکتب لیبرالیسم روشن کنیم چرا که مکتب لیبرالیسم اولین و جدی‌ترین شعار خود را «آزادی» قرار می‌دهد. کتاب همچنین بررسی  معیارهای عام و اصول راهبردی آزادی سیاسی را بیان می‌کند. کوشیدیم پرسش‌های مهم و کاربردی‌ای که در حوزه آزادی سیاسی وجود دارد را با مراجعه به قرآن کریم تحلیل کنیم و بتوانیم خاضعانه گام‌های آغازین و بن‌مایه‌های اولیه رسیدن به طرح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را فراهم کنیم.

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه در ادامه سخنان خود گفت: این کار با روش تفسیر اجتهادی انجام شد که مباحث مفصلی دارد اما اصل بن‌مایه این روش این است که تلاش می‌کند تا از همه ظرفیت‌هایی که برای فهم متون در عرصه عقلی، نقلی و لغوی و مراجعه به آیات متعدد دیگر و مراجعه به تفاسیر دیگر، کمک بگیرد و از همه ظرفیت‌ها برای فهم این مباحث استفاده کند. با توجه به این مهم و این روش، سوال اصلی ما در این پژوهش، برگرد ماهیت نظریه آزادی سیاسی و مؤلفه‌های آن می‌چرخد و چند سوال فرعی را هم به طور مشخص مانند چیستی آزادی سیاسی، مبانی و گستره و قلمرو آن، کنشگران آزادی سیاسی، ضوابط آزادی سیاسی و موانع و اهداف آن را هم مورد توجه قرار بدهیم و تلاش کردیم تا ظرفیت‌ها و راهبردهای آزادی سیاسی را هم بررسیم. با توجه به این نکات، به این فرضیه تاکید داشتیم که با توجه به مبانی هستی‌شناختی و انسان‌شناختی آزادی در قرآن کریم، می‌توانیم بگوییم که با حضور آزادی، شهروندان می‌توانند با لحاظ معیارها و موازین شرعی در قالب و همراهی با نظام سیاسی، آزادانه رفتار کنند و به حقوق سیاسی ـ اجتماعی خودشان دست پیدا کنند.

وی به عنوان جمع بندی مطالب خود بیان داشت: شاید این اثر بتواند گامی جدید برای رسیدن به عرصه‌های مختلف و گوناگون آزادی سیاسی باشد و نقدهایی را هم که انجام دادیم بتواند رویکرد و رویه‌ای متفاوت را نسبت به مکاتب سیاسی به ما نشان بدهد. به هرحال آن‌گاه که بحث از آزادی سیاسی می‌شود بحث از این است که قدرت حاکم، دخالت ناشایست، در در روابط سیاسی ـ اجتماعی نکند و شهروندان بتوانند آزادانه، تمرین و تجربه رفتار سیاسی ـ اجتماعی کنند و در کنار و قالب نظام سیاسی، به حقوق شهروندی دسترسی پیدا کنند. همین‌جاست که نقش و وظیفه دولت‌ها مهم و برجسته می‌شود چرا که دولت‌ها ـ به ویژه دولت اسلامی ـ وظیفه دارند که بسترهای رسیدن جامعه را به حق آزادی سیاسی فراهم کنند و جلوی موانع آزادی را بگیرد و فضا و زمینه‌ای را فراهم کند تا هم نقادی منصفانه، هم امر به معروف و نهی از منکر و هم مشورت، بستر را برای رسیدن به آزادی فراهم کند و بتوان در یک روند تضاربی و تعاملی میان حاکمیت و شهروندان، زمینه رسیدن آنها به حقوقشان را فراهم کند.

در ادامه این نشست علمی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمهدی ساداتی‌نژاد بعنوان ناقد این نشست گفت: مفهوم عدالت و آزادی در طول تاریخ اندیشه‌ورزی متفکران چه غربی و چه اسلامی تا این حد مورد بحث قرار نگرفته است و دو مکتب مهم جهان که دوره‌ها و قرن‌های اخیر، عدالت و آزادی همواره مورد بحث قرار گرفته است. به خصوص جریان و مکتب لیبرالیسم محور خود را آزادی و مارکسیسم محور خود را عدالت قرار داد. آقای دکتر سیدباقری دو مفهوم کانونی عدالت و آزادی، را در حوزه اندیشه سیاسی مورد توجه قرار داده‌اند و آثار فاخر و خوبی را تولید کرده‌اند که جای تشکر دارد. در خصوص کتاب آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم باید بگویم ما نیاز به تولید ادبیات در این حوزه‌ها داریم و سعی ایشان، سعی مشکوری است و هرچند که در این موارد دیگر آن هم کتاب نوشته‌اند اما هرکسی از یک زاویه وارد این مباحث می‌شود و این تنوع منشورات در این حوزه‌ها را باید به فال نیک بگیریم. هر چند که این کتاب با توجه به تمرکزی که روی قرآن دارد مقداری متفاوت و منحصر به فرد است، نسبت به برخی دیگر از کتاب‌هایی که وجود دارد. نکته دومی که به عنوان مقدمه عرض می کنم این است که آزادی از موضوعاتی است که بیش از صد سال است که محور منازعات و مناقشات روشنفکران و نواندیشی دینی در جامعه ایرانی است و بنده فکر می‌کنم که هنوز ما نتوانستیم واقعاً این مناقشات را به یک مسیر برسانیم که در نهایت یک اجماع نسبی را در فضای فکری جامعه ایجاد کنیم. یعنی من حتی فکر می‌کنم که خیلی از موضوعات و مسائلی که امروز در نسل جوان و در فضاهای دانشگاهی می‌بینیم خیلی با ابهامات و نکاتی که ۱۰۰ سال پیش در بحث‌های مشروطه، مطرح بود، تفاوت ندارد و هنوز مناقشه و بحث و گفتگو ادامه دارد. با این مقدمه‌ای که عرض شد راجع به کتاب آقای دکتر سید باقری باید بگویم ویژگی‌های مثبت این کتاب جای خود محفوظ است اما اگر نکاتی هم عرض می‌کنم. محسنات کتاب و جامعیت مباحثی که در کتاب آورده شده است جای تردیدی ندارد و قلم ایشان خیلی خوب و شایسته است و همینطور که خودشان هم اشاره کردند نگاه بسیار جامعی را در سبک و روش تفسیر اجتهادی در آیات و روایات قرآن داشته‌اند برای اینکه ابعاد مختلف آزادی را کاوش و ارائه کنند.

حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمهدی ساداتی‌نژاد بیان داشت: بنده درخصوص نقد این کتاب، چهار مسأله دارم. اعتقادم بر این است که امروز اگر کتاب آقای دکتر سیدباقری را مخاطبی که منتقد فرایند آزادی در جامعه ما است،‌ بخواند، احساسم این است که در برخی مسائل قانع نمی­شود. این چهار مسئله را که مطرح می کنم هرچند آقای دکتر سید باقری در این کتاب به هر چهار مسئله پرداخته است اما معتقدم، بحثی که در ارتباط با این چهار موضوع مطرح شده است هنوز قانع کننده و کافی نیست. بعضی از این موضوعاتی، در یک صفحه و نهایت دو صفحه مطلب، از کنارشان عبور شده است در حالی که این موضوعات، اتفاقاً موضوعاتی است که باید پاسخ داده شود و ما اگر برای آنها جواب پیدا کنیم و بتوانیم یا با روش عقلی و یا با روش نقلی، مسیر استدلالی خوبی را طی کنیم، بسیار مطلوب است و الا برخی از مسائل و بحث‌هایی که در این کتاب هم مطرح شده است موضوعاتی است که خیلی افراد راجع به اینها بحثی ندارند و بحث‌های کلی را تقریباً همگان قبول دارند.

وی ادامه داد:آنچه که مهم است یک نقاط عطفی است در بحث آزادی که از قضا افراد قضاوتشان در همین نقطه عطف‌ها است برای اینکه بگویند در اسلام، آزادی داریم یا نه؛ آیا در این نظام جمهوری اسلامی که برآمده از فقه شیعه است آزادی داریم یا نداریم؟

نکته اول اینکه آقای حجت الاسلام سیدباقری به خوبی اشاره کردند که مسأله آزادی با مسأله حقوق شهروندی گره می‌خورد و کسی نمی‌تواند از آزادی سیاسی حرف بزند و مسأله حقوق شهروندی را نادیده انگارد. یکی از نکات بسیار مهم، بحث نسبت آزادی با حقوق شهروندی با آن معنایی که امروز در غرب برای آن از نظر حقوقی تعریف کرده‌اند با آن چیزی که در تفکر اسلامی و تفکر شیعی وجود دارد مسأله حق حکومت و حاکمیت در فرهنگ تشیع که بر اساس آن بنده سه نکته جدی که همیشه مورد بحث بوده است مطرح می کنم، یکی حق ویژه فقیهان در مسأله حکومت است که طبیعتاً با آن بحثی که در راجع به حق انتخاب شدن و انتخاب کردن (که در صفحه ۱۴۲ کتاب ایشان این بحث مطرح کردند) به خوبی هم توضیح دادند اما یکی از نقاط ابهامی که همواره کسانی که در جبهه‌های مقابل ما هستند مطرح می‌کنند این است که شما یک حق ویژه‌ای را برای فقیان قایل هستید که بقیه مردم، اصناف و اقشار جامعه از آزادی انتخاب شدن در این حوزه‌ها محروم هستند.

حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمهدی ساداتی‌نژاد بیان داشت: نکته دوم اینکه بحث ممنوعیت مسئولیت‌پذیری زنان در بحث رهبری جامعه اسلامی است که به نظر من در این کتاب اتفاقاً باید نقطه ثقل مباحث راجع به پاسخ دادن به این بحث‌ها می‌شد. البته نمی‌گوییم که پاسخ داده نشده است اما باید اکثریت توجه نویسنده به این‌گونه مسائل، که نقطه‌ها و گره‌هایی که امروزه در بحث آزادی و در جامعه ایران با آن روبرو هستیم باید به سمت اینها می‌رفت و اینها را برای ما بیشتر تبیین می‌کرد. نکته سوم اینکه، در این مورد اول یعنی بحث نسبت آزادی و مسأله حقوق شهروندی با نگاه‌های اسلام و تشیع، محرومیت فرق ضالّه از برخی از حقوق شهروندی است. لذا این اولین موضوعی است که از آن چهار مسئله‌ای که اشاره کردم باید در این کتاب مقداری قوی تر و جدی تر مورد توجه قرار می‌گرفت. مسئله دوم مسئله حزب و امت است؛ البته این موضوع جزو موضوعاتی است که با نگاه‌های مختلف می‌شود تحلیل‌های مختلف مطرح کرد. مسأله حزب و مسأله امت، آیا این دو متناقض­نما نیست؟ بسیاری از کسانی که در اوایل انقلاب مخالف تشکیل حزب بودند اصلاً این جریان تحزب و تفکر حزب‌گرایی را مخالف با مسأله امت‌محوری می‌دانستند و معتقد بودند که در قرآن هم واژه حزب بیشتر با نگاه منفی به کار برده شده است تا مثبت. درست است که در قرآن مسأله حزب‌الله مطرح شده است اما اگر از نظر آماری بخواهیم یک بررسی بیشتر راجع به واژگان حزب داشته باشیم بیشتر در قرآن، نگاه‌ها جنبه منفی درباره حزب دارد تا نگاه مثبت. بیشتر واژگان مورد تأکید در قرآن اُمت و وحدت امت است. این هم جزو موضوعاتی بود که در قرآن باید بیشتر به آن پرداخته می‌شد.

وی با بیان اینکه بیش از چهار دهه از انقلاب گذشته است گفت: هنوز هم گمان می‌کنم که علیرغم اینکه بحث حزب را در قانون اساسی مطرح کرده ولی هیچ‌گاه به سمت حمکرانی حزبی نرفته‌ایم و هیچ‌گاه نخواسته‌ایم به معنای واقعی کلمه، حکمرانی حزبی، در جامعه ما محقق شود. من یک بخشی از دلایل این مسأله را در این می‌دانم که مفهوم حزب را از روی ناچاری حتی در دوره اول وارد قانون اساسی کرده ولی به الزامات تحزب نخواسته‌ایم وفادار بمانیم و شاید این خمیرمایه و بن‌مایه فکری نهفته‌ای که در ذهن بسیاری از شخصیت‌های انقلابی ما وجود داشته است مانع از تقویت مفهوم حزب و حکمرانی حزبی در جامعه ما بوده است. به هر حال داستان حزب و مسأله امت، دوگانه‌ای است که بیش از اینکه در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است باید کالبدشکافی شود و واقعاً با همان رویکردی تفسیر اجتهادی‌ای که آقای دکتر سیدباقری اشاره کردند باید این قضیه تحلیل شود. بنابراین مفهوم حزب با امت هیچ منافاتی ندارد. البته در بیان کلی درست و ما این را می‌گوییم که در قانون اساسی همین آمده است اما درواقع و در عمل به نظر می‌آید که این قابل بررسی بیشتری باشد.

حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمهدی ساداتی‌نژاد ادامه داد: مسأله سومی که جای بحث بیشتری دارد بحث آزادی و ارتداد است (هرچند که این بحث را بیشتر نویسنده محترم در کتاب اشاره کردند) ولی از آنجایی که این هم جزء آن گره‌ها و موضوعات شبهه‌داری است که اکثراً در بحث‌هایی که راجع به آزادی می‌شود در مقابل ما مطرح می‌کنند چه آنهایی که در کلاس‌های و چه آنهایی که در محیط‌های علمی هستند و همواره این مسأله ارتداد را طرح می‌کند، معتقدم که این موضوع در این کتاب نیاز به توضیح بیشتری دارد. برای اینکه نویسنده نشان می‌داد که در بحث آزادی این مسأله جایگاهش چگونه است جا داشت که به یک عنوان تبدیل می‌شد نه اینکه در خلال بحث‌ها می‌آمد و قدری هم به تفصیل توضیح داده می‌شد.

وی در پایان به مسأله چهارم پرداخت و گفت: نسبت مفهوم آزادی و مسأله جهاد ابتدایی است که این هم جزو موضوعاتی است که ایشان خیلی از کنار آن رد شده‌اند و در کتاب هم در صفحه ۲۹۶ هم مسأله جهاد ابتدایی مطرح شده است ولی واقعاً تبیین این قضیه که مسأله حق افراد و حق آزادی افراد در موارد اینکه سبک زندگی خودشان و باورهای خودشان را چگونه در موقعیت جغرافیایی با جهاد ابتدایی تعیین کنند خیلی جور در نمی‌آید. هرچند یک نقل قولی را هم از علامه طباطبایی در تفسیر المیزان برای توجیه جهاد ابتدایی مطرح شده است اما نیاز به تفسیر بیشتری دارد. بنده واقف به این هستم که در مورد مجوز جهاد ابتدایی در عصر غیبت بسیاری از فقیهان جهاد ابتدایی را جایز نمی‌دانند، اما الان بحث دوره غیبت نیست و حتی در عصر حضور. این ابهام و نقدی که غالباً مطرح می‌شود در فضای روشنفکری این است که (هرچند ما عضر حضور را می‌گوییم) به چه دلیلی باید جهاد ابتدایی جایز باشد در حالی که انسان‌ها آزاد و مجاز هستند که هر فرهنگی را که می‌خواهند انتخاب کنند. اعتقادم بر این است که این چهار محوری که مطرح کردم چون نقاط ابهام است باید بیشتر مورد تأکید قرار می‌گرفت.

ناقد دوم این نشست علمی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی بود که بیان داست: نکته اول درخصوص آزادی این است که طبیعتاً وقتی از آزادی صحبت می‌کنیم آزادی مرادف با آن چیزی که در ادبیات سنتی ما چه از آیات و چه از روایات به معنای حرّیت نیست بلکه آزادی مقوله مستحدث و نوپدید است و در فضایی مطرح می‌شود که در دولتهای مدرن، بحث شهروندی و خودبنیادی انسان و اُومانیزم مطرح می‌شود و طبیعتاً‌  آزادی به معنای حرّیت همواره در مسیر زندگی بشر قرار داشته است و نمی‌توان از انسان یاد کرد و آزادی را به آن ضمیمه نکرد.  اما قطعاً وقتی بحث از آزادی می‌کنیم آزادی به معنای تکوین و آزادی به معنای اراده انسان و تصمیم‌گیری او نیست بلکه مراد آزادی به معنای آزادی سیاسی و در بستر و فضای شهروندی است. طبیعتاً اگر قرار باشد بحث آزادی را به این معنای مستحدث و مدرن به ادبیات سنتی پیوند بزنیم اگر اجتهادی صورت نگیرد و مراد از آزادی به معنای موجود ارایه نکنیم و موضوع‌شناسی مناسبی صورت نگیرد طبیعتاً‌ به پاسخ مناسبی هم دست پیدا نخواهیم کرد. مثل اینکه از حزب و تحزب نیز به مثابه یک امر مدرن و در عصر جدید صحبت کنیم که پیش‌فرض آن مشارکت سیاسی و تفکر سیاسی است و نمی شود به حزب که در قرآن، مورد اشاره قرار گرفته است،‌ استناد کرد.

حجت‌الاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی افزود:  لذا دو مقوله متفاوت هستند و نیاز دارد که بحث حزب را نه در واژگان حزب، بلکه در ماهیت تکثرگرایی،‌ و تکثرگرایی در ذیل نظام ولایت و اُمت اسلامی معنا کنیم. یعنی نمی‌شود بگوییم که حزب به عنوان چیزی که در قرآن وجود دارد، منشأ بحث از تحزبی باشد که در ادبیات سیاسی وجود دارد. بلکه این امر باید در فرایند اجتهاد،‌ مورد بازبینی قرار گیرد و بر موضوع شناسی مناسب، مبتنی شود. مثلاً در بحث تفکیک قوا بعضا صحبت می‌شود اما عملاً از توزیع قوا یاد می‌شود که بر اساس آن،‌ مسئولی قدرت‌های خودش را به کارگزاران توزیع می‌کند. اما بحث تفکیک قوا آن است که قدرت براساس یک منطق پیشینی در رأس نظام سیاسی،‌ تفکیک می‌شود. اگر ما موضوع‌شناسی مناسبی انجام ندهیم نتیجه‌اش این می‌شود که ما درباره چیز دیگری صحبت می‌کنیم و استناد دیگری انجام می‌دهیم. لذا بحث آزادی سیاسی را باید یک حوزه تلقی کنیم ولو اینکه در حوزه مبانی و  ادله بتوان از مبانی دینی به صورت مناسب، استفاده کرد. طبعاً بحث از آزادی در اصطلاح موجود،‌ در بستر حق شهروندی است که طبیعتاً معنای جدیدی از معنای آزادی است و بر همین اساس هم باید درباره آن بحث شود.

وی ادامه داد: سه نوع ورود به بحث آزادی می‌شود انجام داد: یک وقت رویکرد مسئله محور است یعنی گاهی با یک مسئله مواجه هستیم به این که در زمانی با مسأله‌ای به نام استبداد مواجه هستیم مثلاً فرض کنید بحث تقید انسان در قبال آزادی انسان مطرح می شود،‌ یا این که با مسأله‌ای مواجهیم مثل حضور خداوند در جامعه که نافی خودبنیادی انسان است و با آن تقابل دارد. مسئله ممکن است این باشد که آیا وجود خداوند با آزادی منافاتی دارد یا خیر. آیا در خصوص مسأله استبداد در جامعه، پاسخ مناسب به آن،‌ اعطای آزادی است یا خیر. در زمان مشروطه،‌ مسأله استبداد و مسأله کنارگذاشته شدن شهروندان از فرایند تصمیم‌گیری یک مسأله جدی بود و البته بخشی از آن به خاطر نوع نظام حکمرانی استبدادی بود که در سلاطین موجود بود و یک بخشی از آن مرهون ورود مقوله‌ای به نام مدرنیته و خودبنیادی انسان در تصمیم‌گیری و انتخابات بود. حال که این مسأله ایجاد شد،‌ در پاسخ به این مسأله،‌ طبیعتاً‌ از یک طرف نحله مرحوم نائینی وارد گود شد و آزادی به مثابه حق شهروندی را مطرح کرد و از طرف دیگر، مرحوم شیخ فضل‌الله نوری آمدند و ایشان هم بحث آزادی به معنای حرّیت و آزادی در قبال خدا را مطرح کردند. حال این دو بحث در قبال هم تابع یک مسأله هست به نام آزادی که در آن زمان وجود داشت.

رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه افزود: در قبال ورود به بحث آزادی به مثابه موضوع آزادی، که شاید عمده نکاتی که آقای ساداتی‌نژاد به آن اشاره کردند و عمدتاً ‌مسأله ما در فضای جامعه امروز ما است و اینکه آیا مثلاً آزادی با حق حاکمیت فقیهان منافات دارد یا خیر؟ آزادی با حق حاکمیت زنان منافات دارد یا خیر؟ آزادی بیان وجود دارد یا خیر؟ اینها مسأله ما است و مسأله امروز ما اگر جناب آقای سیدباقری با رویکرد مسأله‌محور باید وارد این کار شود و مسأله ایشان استبداد و خودبنیادی باشد طبعاً باید به این بحث‌ها ورود کنند و این بحث‌ها به نوعی بحث‌های کف خیابانی است. اما در نقطه مقابل این منطق بحث مسأله‌محوری نیست بلکه موضوع‌محوری است. به عبارت دیگر چون آزادی یک معنای جوال و سیالی دارد و آزادی تابع قیودی است (آزادی از و آزادی به) و با متعلَّق آزادی معنا پیدا می‌کند. ما در آغاز باید یک نظام معرفتی از آزادی در حوزه سیاست و در حوزه شهروندی در ذیل نظام سیاسی ارایه کنیم. یا آن نظام سیاسی ما باید مبتنی بر یک نظام معرفتی مبتنی بر آزادی باشد. چنانکه باید در یک نظام معرفتی مبتنی بر عدالت باشد و امنیت باشد و نظارت باشد و مشارکت باشد طبیعتاً ‌رویکرد به آزادی و رویکرد موضوع محور حداقل نیازمند بخش دیگری از بحث است و به نظر می‌آید آقای سیدباقری با این سرفصل‌هایی که در این کتاب دارند با رویکرد دوم وارد شده‌اند و ظاهراً این کار در ذیل حوزه سیاست و پژهشکده نظام‌های اسلامی قرار دارد.

حجت‌الاسلام و المسلمین ایزدهی در ادامه بیان داشت: طبیعتاً چه بسا انتظار از ایشان این بوده که نظام معرفتی آزادی را مبتنی مبانی و گستره و موارد دیگر بیان کنند. نکته سوم درخصوص قرآن، دو گونه ورود به بحث در موارد مستحدثه و نوپدید وجود دارد یک گونه از مباحث خاستگاه قرآن است و از جایگاه قرآن بحث جدید ارایه می‌شود. مثلاً آزادی از آیه شریفه «و یضع عنهم اصرهم و الأغلال التی کانت علیهم» اتخاذ می شود. حال آیا این آیه ناظر به آزادی سیاسی است و مستدعی آزادی سیاسی هست یا خیر؟ طبیعتاً یک پژوهشگر باید بر همین اساس، متن را بازخوانی و ارایه کند. رویکرد دوم از خاستگاه مسأله یا موضوع مدرن به تعبیری به سراغ آیات قرآن برویم، آیا مقوله‌ای مستحدث به نام آزادی سیاسی، نظام شورایی و نظام حکمرانی فقهی قابلیت استناد به آیات قرآنی دارد یا خیر؟ البته می توان این استناد را هم به دو صورت حداکثری یعنی استناد به متن و صورت حداقلی،‌ یعنی عدم مخالفت با مبانی و ادله در نظر گرفت. قطعاً رویکرد مطلوب در بحث موضوعات جدید و موضوعات مستحدثه یک رویکرد رفت و برگشتی است یعنی از مسأله به آیه و از آیه به مسأله؛ که بتوانیم هم آن نظام معرفتی را تعیین کنیم و هم ناظر به مسأله و گستره ‌موجود بحث را حل کنیم.

وی همچنین گفت: به نظر می‌آید که این فرایند دوگانه از قرآن و به قرآن را، نسبت به مسایل اگر مراعات کنیم، طبیعتاً بهتر می‌توانیم این بحث را ارایه کنیم. اگر قرار بود این تحقیق در حجم محدود چاپ نمی‌شد طبیعتاً باید به این دو مسأله توجه می‌کرد که آقای سیدباقری نظام معرفتی برای نسخه آزادی را تبیین می‌کردند یعنی براساس موضوع‌محور، و بعد نظامات آن را براساس رفت و برگشت نسبت به مسائل موجود ارایه می‌کردند که حال این مسایل موجودی که داشتیم و نظام معرفتی که نسبت به آزادی عرضه شد نسبت به برخی از مصادیق چه اقتضایی دارد؟ آیا نسبت به مثلاً ولایت فقیه و اختصاص ولایت فقیه آن منافاتی دارد؟ یا اینکه آزادی در هر جایی محدودیت‌ها و چارچوب‌هایی دارد که جز به واسطه چارچوب‌ها نمی‌توان از آزادی یاد کرد. لذا در هرکجای عالم ممکن است ولایت،‌ سرپرستی، سلطنت و ریاست و … قانون محدود کند  و مثلا به فقیه واگذار کند و دیگر اینکه سن و سال مشخص و زبان مشخص و رنگ مشخص برای آن تعیین کرد. یعنی نمی‌توانید بگویید که در یک کشوری مثلاً کلاً سنی‌مذهب است در آنجا هم آزاد است حاکم آن، شیعه‌مذهب باشد. اصلاً این تلقی بومی از آزادی نخواهد بود. لذا فارغ از صحت و سقم این شروط، آزادی در هرکجایی مدل بومی خود را دارد و نسبت به آن هم آزادی اقتضائات و محدودیت‌های خاص خود را داشته و خواهد داشت.

رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه در پایان سخنان خود گفت: تحقیق، متن روان، عبارات گویا و استنادهای حداکثری به قرآن دارد و از این جهت خوب است. به گمانم، رویکرد موضوع‌محور دارد و از حیث موضوع‌محور، نظام معرفتی آزادی را ارایه می‌کند البته فارغ از مسأله نیست با اینکه یکی دو رویکرد مساله به قرآن و قرآن به مسأله را می‌توان برگزید اما در مجموع شاید بتوان این‌طور گفت که دو رویکرد رفت و برگشتی هم در کتاب، ارایه شده است. این‌گونه نیست که از قرآن بخواهد مقوله‌ای را استنباط کند یا مسأله­ای به قرآن تحمیل کند ولو اینکه در برخی از مباحث چه بسا این‌گونه هم باشد اما در مجموع این رویکرد رفت و برگشتی را دارد و می‌توان از آن برای هر دو رویکرد مسأله و موضوع استفاده کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha