خبرگزاری حوزه | بهاییها بین خودشان میگویند: «خمینی از بهاییها متنفر بود»! البته درستتر آن است که بگوییم: «امام خمینی از "بهاییت" متنفر بود». بله. چنان که امام فرمودند: «اگر دلیلی ما نداشتیم به اینکه اینها (بهائیان) جاسوس آمریکا هستند جز طرفداری ریگان از آنها کافی بود. بهائیها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزبی که در سابق، انگلستان پشتیبانی آنها را میکرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی میکند».[۱]
ریشهی تاریخی سخن امام
در دوران قاجار، شخصی به نام سید علی محمد شیرازی، ابتدا مدعی شد که باب (واسطهی بین مردم و امام زمان) است. او که به سید باب مشهور شده بود، پس از مدتی، خود را امام زمان نامید. چندی بعد، کتاب بیان را نوشت و مدعی نسخِ اسلام شد. برخی اراذل و اوباش گرد او جمع شده و برخی از مردم نیز فریب او را خوردند و در مدتی اندک، برخی نقاط کشور، دچار هرج و مرج شد. امیر کبیر، که چنین دید، دستور داد سید باب را بازداشت، محاکمه و اعدام کنند. پس از سید باب، میرزا یحیی نوری، ملقب به صبح ازل، جانشین او شد، لیکن برادرِ میرزا یحیی که حسینعلی نوری (مشهور به بهاء الله) نام داشت، میرزا یحیی را کذاب و حیلهگر نامید و خود را به عنوان جانشینِ حقیقی سید باب معرفی کرد. حسینعلی نوری در مدتی اندک، مدعی پیامبری شد و عدهای را گرد خود جمع کرد. سرانجام بهاء الله به زندان افتاد اما با پیگیری سفارت روسیه، از زندان آزاد شد.
بهاء الله پس از آزادی از زندان، نامهای به الکساندر دوم (تزار روسیه) نوشته؛ از او بابت حمایتهای بیدریغش سپاسگزاری و ابراز ارادت کرد. تا جایی که در آن نامه، خود را عبد تزار روسیه نامید: «ایامی که این مظلوم در سجن، اسیر سلاسل و اغلال بود، سفیر دولت بهیه (أیده الله تبارک و تعالی) نهایت اهتمام در استخلاص این عبد مبذول داشت و مکرر اجازه خروج از سجن صادر گردید. ولی پارهای از علمای مدینه در اجرای این منظور ممانعت نمودند تا بالاخره در اثر پافشاری و مساعی موفور حضرت سفیر، استخلاص حاصل گردید».[۲]
در اسناد بهایی نیز، مکرّراً مواردی را سراغ داریم که بهاء الله و نزدیکان او در مواقع گوناگون، به سفارت روسیه تزاری پناهنده میشدند. [۳] بعدها بهاء الله به عکا (در فلسطین) تبعید و توسط حکومت عثمانی محصور شد. او در آنِ واحد، با روس و انگلیس در ارتباط بود تا اینکه در سال ۱۸۹۲ از دنیا رفت. پس از او، فرزندش عباس افندی (عبدالبهاء) به رهبریِ جریان بهاییت میرسد.
وقتی که در انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، حکومت تزار ساقط شد، سران بهاییت، از حکومت کمونیستی روسیه ناامید، و تماماً به خدمت انگلستان درآمدند. [۴] این قضیه، در همان زمانی رخ داد که انگلستان، فلسطین را اشغال کرده بود. [۵] در سال ۱۹۱۸، وقتی که ارتش بریتانیا، حیفا را فتح میکند، عبدالبهاء تأمین آذوقه ارتش انگلستان را بر عهده میگیرد. از همین روی، دولت بریتانیا، به پاس خدمات بسیار او، نشان نایت هود (knighthood) را به وی اعطا میکند. [۶] این خدمات تا جایی ادامه یافت که دولت انگلستان، به عبدالبهاء لقب سِر (Sir) داد. [۷] عبدالبهاء نیز در پاسخ، برای ژرژ پنجم (پادشاه انگلیس) چنین دعا کرد: «ان سرادق العدل قد ضربت علی هذه الارض المقدسة فی مشارقها و مغاربها و نشکرک و نحمدک علی حول هذه السلطنة العادلة و الدولة القاهرة الباذله فی راحة الریعیة و سلامته البریة الیهم اید الامپراتور الاعظم جورج الخامس عاهل انگیزا بتوفیق اتک الرحمانیة و ادام ظله الظلیل علی هذه الاقلیم الجلیل بعونک و صونک و حمایتک انک انت المقتدر المتعال العزیز الکریم. [۸] خداوندا سراپرده عدالت بر مشرق و مغرب این زمین گسترده گشت. خداوند! تو را به خاطر رسیدن این سلطنت عادلانه، که نیروی خود را در آسایش رعیت و سلامت مردم به کار برده، سپاس میگویم. خدایا امپراتور بزرگ ژرژ پنجم را نیرومندتر گردان و سایه گسترده او را دائمی گردان تا این زمین در آسایش و راحت باشد، به یاری و حمایت تو که مقتدر و متعال و کریم هستی».
عبدالبهاء، ضمن تمجید از عدالتورزی استعمارپیر انگلستان، [۹] در سفری که به لندن داشت، مدعی شد که صلح جهانی به دست انگلستان رقم خواهد خورد: «لهذا چون ملّت انگلیس نجیب است و دولت انگلیس دولت عادله است، امید چنان است که سبب شود تا علَم صلح در جمیع عالم بلند گردد و وحدت عالم انسانی مشاهده گردد».[۱۰] عبدالبهاء و دیگر سران بهایی، نقشی اساسی در اشغال فلسطین به دست انگلیس و تحویل آن به صهیونیستها داشتند. چنان که دولت عثمانی، به همین نتیجه رسید که اشغال فلسطین توسط انگلیس، با خیانت بهاییها رخ داد و احمد جمال پاشا (فرمانده نیروی دریایی امپراتوری عثمانی و فرمانروای سوریه و لبنان) برنامه داشت که به تقاص این خیانت، عبدالبهاء را به صلیب بکشد. [۱۱]
جریان بهایی، در دوران پهلوی نیز به جاسوسی برای انگلیس و اسراییل مشغول و از هیچ خیانتی به ایران و اسلام فروگذار نبود. همچنان که حسین فردوست (از نزدیکان محمدرضا پهلوی) در خاطرات خود مینویسد: «بهاییهایی که من دیدهام واقعاً احساس ایرانیّت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد، جاسوسهای بالفطره بودند».[۱۲] در دوران کنونی هم جریان بهاییت، به عنوان پیاده نظام استعمار، به خیانت علیه ایران میپردازد. حضور فعال این جریان در فتنه ۸۸، تهیه فیلم و عکس از مشکلات و معضلات داخلی کشور و ارسال برای شبکههای بیگانه (به جهت سیاه نمایی و هزینه تراشی علیه نظام) نمونههایی از این مسئله هستند. همچنین طبق گفته مسئولین انتظامی و امنیتی، اکثر دخترانی که در قضیه کشف حجاب، بازداشت شده اند، بهایی هستند. حتی در یک سال گذشته، با شیوع ویروس کرونا، جریان بهاییت با تشکیل چند باند مافیایی، به احتکار ماسک پرداخت که شناسایی و متلاشی شدند. [۱۳]
پس صراحتا میتوان گفت بهاییت، نه یک دین، بلکه یک حزب سیاسی وابسته به استعمار است. هرچند اگر از خباثتهای اجتماعی خود دست بردارند نظام اسلامی برخوردی با آنان نخواهد داشت. کما اینکه از آغاز حکومت جمهوری اسلامی این گونه بوده است.
پینوشت:
[۱]. صحیفهی امام خمینی، ج ۱۷، ص ۴۶۰.
[۲]. شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه نصرالله مودت، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۵ بدیع، ج ۲، ص ۴۹ و قرن بدیع، قسمت دوم، ص ۳۳. عبدالحمید اشراق خاوری، ایام تسعه طبع سوم: ۱۲۱.
[۳]. امان الله شفا، نامه ای از سن پالو، ص ۳۱۶.
[۴]. جواد نوائیان رودسری، تارهای عنکبوت، مشهد: مؤسسهی فرهنگی هنری خراسان، ۱۳۹۴، ص ۳۶.
[۵]. سرکردهی بهائیان (عباس افندی)، به فراهمسازی زمینهی اِشغال فلسطین مشغول شده و این امر موجب گشت تا حاکم عثمانی از عباس افندی عصبانی و فرمان اعدام او را به جرم جاسوسی، اعلام کند: ر. ک: شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه نصرالله مودت، ص ۲۹۱.
[۶]. The Chosen Highway، Lady Blomfield, George Ronald Pub, ۲۰۰۷, Pp ۲۰۱-۲۱۰.
[۷]. شوقی افندی قرن بدیع جلد اول ص ۲۹۹
[۸]. صبحی، پیام پدر، چاپ اول ص ۱۳۷.
[۹]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، ۱۹۲۱ م، ج ۳، ص ۳۴۷.
[۱۰]. عباس افندی، خطابات، ج ۳، ص ۹۰.
[۱۱]. شوقی افندی قرن بدیع جلد اول ص ۲۹۹
[۱۲]. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، بیجا: اطلاعات، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۸۲.
[۱۳]. خبرگزاری دانا، تیتر خبر: باند بهایی احتکار ماسک در برخی شهرستان های کشور متلاشی شد، شناسه خبر: ۱۵۸۵۵۱۳، مورخ: ۱۳۹۸/۱۲/۰۶.
منبع: پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب