به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه،حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی در نشست گام دوم انقلاب اسلامی؛ رسالت حوزه های علمیه در توسعه علوم انسانی که به همت مرکز مطالعات و پاسخ به شبهات(حوزه های علمیه) و با همکاری پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشکده حکمت و دین پژوهشی که به صورت مجازی برگزار شد، عنوان کرد: علامه طباطبایی در تعریف حکمت، بیان می کند که حکمت به معنای نوعی احکام و اتقان و یا نوعی از امر محکم و متقن است که هیچ رخنه و یا سستی در آن نیست و در جایی دیگر می گوید که حکمت عبارت است از قضایای امری که مطابق با واقع و مشتمل بر سعادت بشر است و در جای دیگری فقط به محکم و یقینی بودنش اشاره می کند.
وی با اشاره به اینکه اولین بحث ضرورت بهره گیری از حکمت، در استنباط شریعت است، اظهار کرد: علاوه بر کتاب باید حکمت نیز آموزش داده شود و به این امر در قرآن هم اشاره شده است، زیرا در صورت بهره نگرفتن از حکمت، تفسیر و فهم از کتاب به درستی انجام نمی گیرد.
وی با بیان اینکه حکمت سر منزل فهم کتاب و نقطه شروعی برای رفتن به سمت قرآن است، تصریح کرد: کتاب شامل شریعت و غیر شریعت است و چون کتاب داخل شریعت است پس ضروری است که در جهت فهم شریعت، حکمت را به کار بگیریم که در غیر این صورت آنچه که فهم میشود خلاف خواست خدا است و سبب پیدایش فرقه های گوناگون از درون آن میشود.
عضو مجلس خبرگان رهبری در رابطه با حکمت فقهی و پیشا فقهی بیان کرد: حکمت پیشا فقهی در شریعت است که در چند جانب هدفداری شریعت، اوصاف شریعت(که جهت گیری و ریل گذاری شریعت رانشان میدهد)، برخوردی از سازوکار شریعت(روح شریعت)، هم افزایی و هماهنگی قرار دارد.
وی با بیان اینکه مقاصد شریعت سه قسم دارد که همه ی آن در قرآن نیز جایگاه دارد، اظهارکرد: حکمت فقهی دوسنخ روشی و راهبری است که حکمت روشی، یک قاعده ای اصولی است و از عقل نظری و عملی استفاده می شود.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی ادامه داد: باید نظریه های تفصیلی درباره شریعت و دین داشت که موقع تفسیر نص، ناخودآگاه در حیطه اوهام و ساده انگاری قرار نگریم.
وی در رابطه با حکمت عملی راهبری فقه بیان کرد: در رانندگی ذهن انسان رانندگی می کند و اگر راننده بخوابد تصادف میشود؛ چون ذهن راهبری نمی کند و در استنباط نیز باید عقلی راهبر وجود داشته باشد و در نظر ملا صدرا نیز فقه بخشی از حکمت عملی است؛ زیرا شما آن را میسازید و عقل راهبر فقه را در زمینهها و حوزههای جدید هدایت می کند که بایدبا دانش فلسفی فقه تقویت شود.
بزرگترین مشکل علوم انسانی رایج نقص معرفتی است
حجت الاسلام والمسلمین قاسم ترخان نیز در ادامه این نشست عنوان کرد: باید تصوری درست، مفهوم شناسی و ضرورت شناسی از علوم انسانی داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه تعریف علوم انسانی به عام، خاص و اخص تقسیم شده است، اظهار کرد: در حال حاضر بحث علوم انسانی مدرن (معنای اخص) است که روشی تجربی به حساب می آید و پدیدههای انسانی و اجتماعی را مورد تحلیل و تبیین قرار می دهد و علوم انسانی به معنای عام نیز به کنش های انسانی، رفتارها و مناسبات انسان و تبعات آن میپردازد.
عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه تمدنها بر اساس علوم انسانی شکل می گیرد و راه شکل گیری تمدن اسلامی، تولید علوم انسانی و اسلامی است که وظیفه ای خطیر برای حوزه علمیه است، اظهار کرد: علوم انسانی مدرن از اواخر دوران قاجار وارد ایران شد و مشکل آن حاکمیت مبانی مدرنیته بر این علوم است و پارادایم فکری حاکم به این علم اومانیسم است.
حجت الاسلام والمسلمین ترخان با اشاره به اینکه در قبل از انقلاب دانشگاه های ما سوسیالیسم و مارکسیسم بود و شخصیت هایی مانند مطهری، شریعتی و ... با این جریان مبارزه میکردند، خاطر نشان کرد: بزرگترین مشکل علوم انسانی رایج نقص معرفتی است و حاکمیت پارادایم هایی که علی رغم ادعای خنثی بودن علم به نتیجه خنثی نبودن علم رسیده بودند و نظریه حاکم در آن زمان درعلوم اجتماعی ساختارگرایانه بود ونظریه های تولید شده توان حل مشکلات مردم را نداشت.
وی در رابطه با کامیابی ها و کاستی در بعد از انقلاب عنوان کرد: تشکیل مراکز دغدغه مند در بعد از انقلاب، توجه آنها به تولید رشته ها وکتاب های سیاستهای و راهبردی، تلاش درتولید رشته های علوم انسانی، مطالعات تاریخی، فقه سیاسی، اقتصاد اسلامی و... از کامیابی ها و نداشتن تمرکز برای تولید علوم انسانی و اسلامی از کاستی ها است.
در علوم انسانی در وضعیت تحول قرار داریم
دکتر رمضان علی تبار نیز با بیان اینکه تحول، گذر از وضع موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب است، اظهار کرد: در علوم انسانی در وضعیت تحول قرار داریم و تحول به دسته بندی های مختلف مانند کمی(تعدادرشته ها) و کیفی(محتوایی)، ماهوی و هویتی و... تقسیم میشود.
وی با اشاره به اینکه موضوع علوم انسانی کنش انسان است و وضع موجود ما سرو کار با علوم مدرنی است که قدمتی ۳۰۰ساله دارد و می خواهیم با تغییر از آن به وضعیت مطلوب برسیم، تصریح کرد: شکل گیری علوم انسانی از قبل انقلاب ریشه داشته است و رگه های آن در مشروطه نیز وجود دارد و سابقه ی این دغدغه ها بیش از نیم قرن است که امام خمینی(ره) نظریه ولایت فقیه آن را اعلام کردند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در علوم ریاضی مهندسی و... در جهان صاحب رتبه هستیم، خاطرنشان کرد: در حوزه علوم انسانی رتبه و جایگاهی در جهان نداریم، زیرا وارداتی بوده و زحمتی که علمای کشیده اند تبدیل به رشته نشده است.
علی تبار یادآور شد: این علوم انسانی، غیر دینی و غیر بومی است و برای کشورما کارآمد نبوده و مسئله جهان اسلام نیز نیست.
وی با اشاره به اینکه عوامل موثر در تحول به دو دسته معرفتی و غیرمعرفتی تقسیم میشوند، بیان کرد: عوامل معرفتی شامل مبانی، موضوع، روش و...است که به دست حوزه علمیه تکامل یافته رخ میدهند و عوامل غیرمعرفتی موسسان، حکومت ها، جامعه، دگراندیشان و...هستند.
علی تبار افزود: برای تحول یک علم باید مسئله ای درجامعه پیدا شود و عالمان حل آن راحل کنند که در نهایت و این مسائل حل شده دانشی از تکامل یافته ای از نظریه ها را شکل میدهد.