به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجت الاسلام و المسلمین سید علی حسینی اشکوری، نماینده مجلس خبرگان رهبری از استان گیلان میهمان برنامه این هفته برنامه تلویزیونی دست خط بود.
متن کامل این گفتوگو به شرح ذیل است:
* روز پیروزی انقلاب، شما سر کلاس درس آیت الله محمدباقر صدر بودید و خوشحالی ایشان را دیدید که ابراز کردند.
بله.
*از آنجا برای ما بگوئید.
خب این انقلاب اسلامی یک پدیده نوظهوری بود که قابل باور برای خیلیها نبود. بر همین اساس، ما در خدمت آیت الله محمد باقر صدر که در نجف بودیم، به حدی تحت تاثیر خبر پیروزی انقلاب قرار گرفته بودند که تعبیر اینچنین بود که آمال و آرزوی انبیاء و اولیایی را که موفق به پیروزی و این دستاورد نشده بودند، بوسیله امام خمینی (ره) محقق شد و بسیار تعبیر بلندی داشتند. عموم مردم عراق یعنی آن ایام انگار این پیروزی برای مردم عراق بود.
*حتی آن زمان به رغم خفقان رژیم بعثی این خوشحالی را ابراز می کردند؟
بله. خفقان شکست و اصلا یک شکست عجیبی برای بعثیها بود و ایجاد روحیه ای در ملت عراق بود. در همه طبقات با همه اختلافات فکری و دگرگونیهایی که از نظر اندیشه داشتند، چنین حالتی داشتند و این پیروزی را از آن خودشان میدانستند. نه بعنوان اینکه ملتی در یک گوشه ای از دنیا، در همسایگی خودشان این پیروزی را بدست آورده است، بلکه این پیروزی را از آن خود می دانستند.
*فکر میکردید پیروزی انقلاب اسلامی در عراق هم اینچنین اثری را داشته باشد که عراق هم الان بعنوان یکی از محورهای مقاومت شناخته شود، عراق هم الان به لطف شهدای مقاومت، بخصوص سیدالشهدای مقاومت شهید سلیمانی، به معنای واقعی کشور آن دگرگون شود؟
پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد هیجان در مردم عراق کرد؛ یک آمادگی برای بروز انقلاب در مردم بود. این نیاز به کار کردن، رهبری و تربیت مردم عراق داشت.
بعثیها با سرکوب و برخوردی که کردند و جنگ ۸ ساله ای که با ایران به پا کردند، صدمات و لطمات زیادی به مردم عراق وارد کردند. یک گسستی میان مردم و فرهنگ و دین و اعتقادات آنها بعنوان مردم مأیوس ایجاد کرد، مردم افسرده و نگرانی بودند. اینها بعد از سقوط صدام و ارتباط و نفوذ جمهوری اسلامی و مراوداتی که جمهوری اسلامی داشت و نقشی که شخصیت های برون مرزی امثال شهید سلیمانی در این زمینه ایفا کردند، کار را به اینجا رسانده که این هیجان را میبینید.
*فکر میکنید بعد از انقلاب اسلامی در زمینه حوزوی و علوم اسلامی چقدر از انقلاب تاثیر گرفتیم؟ آن زمان میگفتند حوزه نجف یکی از قطب های موثر است، اما الان فاصله ما با حوزه نجف چگونه است؟
در رابطه با حوزه یا حوزه های علمیه، دو نکته را باید در نظر داشت؛ یکی اینکه حوزه یک برنامه های سنتی دارد که از قدیم داشته و البته انتقاد نمیکنیم ولی طبق وظیفه شخصیت هایی که طرفدار این اندیشه هستند، روش سنتی خودشان را حفظ میکنند و درس و بحث هایی دارند و به جنبه های سیاسی کاری ندارند و کیان ظاهری حوزه حفظ شود و ارتباط جزئی هم با مردم داشته باشند و در حدی که بتوان این ارتباط را برقرار کرد.
دیدگاه دیگری هم در حوزه ها از ابتدا وجود داشته، نه این که این نتیجه انقلاب اسلامی باشد. این که حوزه در محدوده حوزوی خود باقی نماند، بلکه آنچه اندوخته است به سطح جامعه بیاورد و در سطح جامعه پیاده کند.
*برخیها میگویند بعد از انقلاب اسلامی حوزه حکومتی شده است. این را قبول دارید؟
نخیر. حوزه وظیفه کادرسازی دارد؛ کادرسازی بدین معنا نیست که حوزه حکومتی شده است. مگر برای مدیریت جامعه در حوزه علوم تجربی، پزشکی، شیمی، فیزیک و غیره نیاز نداریم که کادرسازی کنیم؟ این واجب کفایی است. همین را در زمینه تبلیغی و دینی و مجموعه ای که میخواهند صیانت کنند و مجموعه ای که از دینی بودن نظام و فرهنگ نظام میخواهند صیانت کنند، داریم. این بدین معنا نیست که حکومتی بشود. مگر دانشگاه حکومتی میشود؟ اگر بخشی از هزینه دانشگاه را دولت بپردازد که البته باید تمام هزینه را بپردازد حکومتی می شود؟ یعنی دانشگاه مثل پادگان است؟
*برخی هم میگویند بخاطر این که در حکومت جمهوری اسلامی حوزه جزئی از حکومت شده، آنطور که مثل قبل انتقاد می کرده و منتقد حکومت بوده، ملجا و پناهگاه مردم بود، پررنگ نیست. این درست است؟
اقتضای دفاع از حوزه، اسلام، مذهب، دین و شریعت این است که اگر انحراف، ظلم، اجحاف، کوتاهی، تقصیر و قصوری میبیند، بیان کند. اینطور نیست که اگر نظام اسلامی شد، ولی خطایی در این نظام سر می زند، لاپوشانی کنیم و اگر اجحافی است نادیده بگیریم. این درست نیست ولی اشتباه نشود؛ نکته این است که دشمن توپخانه تبلیغاتیاش بی امان دارد می کوبد و بی امان درصدد تفرقهافکنی و شبههافکنی است اما آیا خطایی از مسئولین و افراد سرنزده است و اشتباهات عمدی و سهوی نشده؟
بازبینی در خطاها مسئله مهمی است و ما باید بازبینی کنیم و اینکه بگوییم هیچ خطایی نکردیم و هیچ خطایی نمی شود و همه کارها درست است، اشتباه است. اعتبار و اعتماد مردم را نسبت به نظام سست کردن که عدهای سست کردند، بر اساس انگ ها و اتهاماتی که زده می شود و بزرگنمایی برخی از تخلفات است؛ نه این که تخلفات نیست و در همه حکومت ها بوده و هست. البته این انتظار از نظام جمهوری اسلامی هست که این تخلفات نباشد یا به حداقل باشد. اما این که بزرگنمایی تخلفات و درافتادن و سیاسیکاری، چپ راست را بزند، راست چپ را بزند، از خطاهای بسیار بزرگی است که صدمات بزرگی به مردم و حیثیت و اعتبار نظام وارد کرده است.
این ها کار بسیار خطرناکی است و صدمات بسیار زیادی به پیکر این نظام و حیثیت نظام وارد کرده است. همچنین وعده های دروغینی که برخی بیان میکنند، فرض کنید من میخواهم پول مردم را به دست مردم بدهم، مال مردم را به دست مردم بدهم، مدیریت را به دست مردم بدهیم، خب اینها عوامفریبی است. این نکته بسیار مهمی است که دید خودمان را باید عوض کنیم؛ یعنی حالتی که اول انقلاب بود، در میان مردم و مسئولین بود، در گذر زمان از بین رفته است. نگاه ما به منصب ها و پست ها بعنوان طعمه و زمینه رانت و زمینه سودجویی و سوءاستفاده است. حالا خودم، اطرافیانم، عائله، وابستگان من، حزب من، مجموعه من باشد، این نگاه باعث شده بسیاری از مفاسد را در برگیرد.
*بعد از انقلاب اسلامی با قبل از انقلاب اسلامی، دینداری مردم ما چه تغییری کرده است؟ برخی بسیار سیاه نگاه میکنند و میگویند مردم بسیار فاصله گرفتند و برخی هم میگویند قابل قیاس نیست.
این جنبه های گوناگونی دارد که نمیدانم چطور شروع کنم. اینطور نیست که دینگریزی به نحو گستردهای ... آیه ای در قرآن کریم می فرماید اگر شما دست بردارید از حمایت از دین و آرمان ها، کنار می روید و از قطار پیاده میشود. خدای تعالی عده دیگری را مبعوث می کند که عهدهدار شوند. اینکه رهبری بیان می کنند رویش ها در برابر ریزش هاست. البته گاهی وقت ها عملکرد ما باعث ریزش می شود و ما مسئولیت دوچندان داریم.
*هم اینجا و هم آخرت!
بله، اگر در اثر عملکرد بد من یک جوان، یک زن، یک مرد یا یک نوجوانی منحرف شود و او نتواند من را از دین جدا کند و من را تجلی دین بداند، نتواند این را جدا کند و حساب من را از حساب دین، نهضت و انقلاب جدا ببیند و باعث شود او منحرف شود، عقابش بیش از اینکه برای او باشد، برای من است. چوب این انحراف برای من بیش از این است که برای او باشد.
منظور این است که در رابطه با مردم، آنها انتظارات به حقی دارند و شکی در این نیست. انتظاراتی دارند که این انتظارات در رابطه با مسائل مادی و مالی و اقتصادی و معیشتی است. مردم از نظر معیشت در مضیقه هستند. این گرانی افسارگسیخته شوخی نیست. این برای چیست؟! درست است که تحریم ها شدید است، قطعاً تحریم ها اثر دارد و اینکه می گویند تحریم ها اثر ندارد درست نیست و می خواهند چشم خود را بر واقعیت ببندند. اما اینکه ضعف مدیریت هم وجود دارد و وقتی از این صحبت میکنیم حمله به دولت نیست. دولت تنها در این امر مقصر نیست. همین که هماهنگ نباشند، همین که همه به جان هم بیفتند، قوا با هم درگیر باشند ضعف مدیریت است. مگر بودجه برای مملکت دیگری است که این چنین گروکشی میکنند؟ این گروکشی در این مملکت اسلامی چه معنایی دارد؟ نتیجه این، ریزش است. برای کسی که نمی تواند بین من انقلابینما و طرفدار نظام به ظاهر و کارگزار نظام که بیاساس یا لااقل لیاقت کارگزاری را ندارم، نمی توانم تفکیکی قائل شود، به انقلاب و مذهب و بزرگانی که جز تلاش و زحمت و دلسوزی و شب زندهداری نداشته اند، سرایت میدهد.
ولی دینداری از یک جهت محکمتر شده است و الان با تمام این مشکلات که بسیار فراوان هستند و کسانی که ایستاده اند و مقاومت می کنند و دینداری می کنند آبدیدهتر شدند.
*حوزه های ما در این مدت چطور بودند؟ بعد از انقلاب حوزه های ما خوب رشد کرده اند یا خیر؟ برخی می گویند حوزه ها به رغم اینکه خیلی هم از لحاظ علمی پیشرفت کردند و از لحاظ امکاناتی پیشرفت کردهاند، اما طلبه ها، طلبه های قدیم نیستند و به قول معروف ملاهای شناخته شده کمتر بیرون میآید.
البته اینطور نیست؛ خدمات بسیار زیادی انجام شده است. این افراد گمان میکنند علم و ملایی این است که همان فکر و همان روش قدیم باشد و اگر در آن حیطه باشند، ملاتر هستند؛ ملایی این نیست.
ملایی این است که اقتصاد را امروز با وضعیت امروز حل کند. مشکلات را با وضع امروز حل کند. عمق حوزه مطلوب چیز دیگری است که باید به روز باشد؛ همانطور که باید دانشگاه هم به روز شود، ارتش ما باید به روز باشد. حوزه ما هم باید به روز باشد.
*حاج آقا خیلی ها سوال می کنند و خیلی از علما هم حساس هستند و نظر میدهند که نظام بانکی ما هنوز نظام بانکی اسلامی نیست. اعتقاد شما چیست؟
بله، مفاسد و خرابیهایی دارد. بالاخره این پدیده ای نوظهور برای جامعه بشری است. جامعه بدون بانک هم نمیتواند زندگی کند. بانک ها برخی از تصرف ها را سوءتصرف می کنند و بنگاهداری میکنند که درست نیست. ولی آیا بانک هم بدون اینکه درآمد داشته باشد که بتواند خودش را بچرخاند، میتواند ادامه دهد؟ خب بانکداری که در هر لحظه بخواهید از حساب خودپرداز پول برداشت کنید و واریز کنید و معامله کنید و تسهیلات دریافت کنید، قربه الی الله نمی شود و عقلایی نیست.
قوانین باید طوری باشد که جلوی سوءاستفاده و رشد بیرویه ثروت بانک ها را بگیرد. بانک ها نباید مرکز تولید پول شوند. بانک ها باید وسیله پولرسانی باشد و همانند قلبی که خون را پمپاژ میکند، ثروتی که دست مردم است به مراکز اقتصادی پمپاژ کند و باید مصالح مردم و مملکت هم در نظر بگیرد. نباید اینطور باشد که سودهای مرکبی دریافت کنند و بعد کارخانه هم کار بیفتد و دهها کارگر و خانواده هم بیکار شوند. این غلط است! باید قانون درست شود.
*گفته اید برخی از مسائلی که برخی از مسئولین در جامعه مطرح میکنند، از دغدغههای اصلی مردم نیست و در اشتباه هستند.
مردم دو دغدغه بیشتر ندارند، به نظر من. دغدغه اصلی نسبت به فراخور تدین آنها متفاوت است. یکی مسئله دین و عقیده آنهاست. برای عده ای این مسئله خیلی اهمیت دارد. دغدغه دوم هم اقتصاد است. گاهی اینها جابجا میشود و برای برخی اقتصاد اهمیت بیشتری دارد. وگرنه حزب فلانی، گروه فلانی، چپ، راست، فلان روزنامه و اینها امور مهمی نیست. ممکن است سیاسیون و کسانی که افکار و اهداف دیگری دارند، خواسته های کاذبی را در راستای خواسته سیاسی خودشان در جامعه ایجاد کنند، در میان دانشجویان و اقشار دیگر ایجاد کنند. آنچه دغدغه دانشجو است، تحصیل، ازدواج و آیندهاش است.
*شما ۴ نامه به مرحوم آیت الله صانعی (ره) نوشتید؛ یکی درباره اینکه دیه زن را مطرح کرده بودند که چرا باید دیه زن نصف دیه مرد باشد و دیگری درباره فرزندخوانده و ربای تولیدی و قصاص پدر؛ چطور شد با این قضیه به سراغ نامهنگاری رفتید؟
حالا یک ایشان نظری داشتند؛ لزومی دارد وارد این مسائل شویم؟!
*این که رسانه ای شده؛ بد نیست برای مردم توضیح داده شود.
اینکه چرا رسانه ای شد، من ابتدا خدمت ایشان رسیدم که حضوری مطالب را عنوان کنم و اینطور نبود که بخواهم مطالب را رسانه ای کنم. هر چند ایشان مطالب خودش را رسانه ای کرده بود. من حضوری خدمت ایشان رسیدم و با ایشان صحبت کردم و دیدم به جایی نرسیدیم.
*یعنی رفتید مباحثه کردید؟
بله. با هم رفیق بودیم، البته تفاوت سنی داشتیم و به ایشان احترام میگذاشتم ولی به جایی نرسیدیم و ایشان هم مطالب را رسانه ای کرده بود و من هم قانع نبودم. اتفاقا یکی از اساتید مشترک ما و ایشان وقتی مطالب بنده را نزد ایشان بردند که البته ایشان هم مرحوم شدند، فرموده بود حق با فلانی است.
*این استاد چه کسی بود؟!
مرحوم آیت الله منتظری.
*چطور شد که به این مسیر رفتند؟
اگر اجازه دهید این مسائل را باز نکنم بهتر است. ایشان هم به اعتبار سوابق و خدمات فراوانی که برای نظام در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب داشتند، ولایت فقیه را ایشان در ۴ جلد مفصل بحث کردند. من ادعایی در این زمینه ندارم، چون هم استاد ما بودند و بالاخره انسان است و پیش میآید؛ البته واقعا توان رهبری را نداشتند.
*حاج آقا اوضاع الان کشور چطور است؟
مسئله الان کروناست که انصافا مدیریت خوبی شده است و نسبت به قوه مجریه هم در این جهت نباید بیانصافی کرد که با کمبود درآمدها و تحریم های بیرحمانه دشمن مدیریت خوبی شد، ولی این بدین معنا نیست که کار بیشتری می توانستیم انجام دهیم و در خصوص فرمایشات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی که از قبل پیشبینی کردند و هشدار میدادند، اهمال شده است.
و اینکه از همسایه های بیشتر می توانستیم استفاده کنیم. اما اینکه بگوییم تحریم ها اثر ندارد، درست نیست. تحریم ها انصافاً اثر دارد و می گوییم تحریم را دور می زنیم و این دور زدن برای ما خرج و هزینه دارد. این دور زدن آسان نیست و برای ما دردسرساز است؛ چون جلوی دور زدن را هم میگیرند.
*مدیریت را چطور می بینید؟
یک تبلیغاتی برای این وجود دارد که همدیگر را از صحنه به در ببریم و یک زمانی هم مرد میدان هستیم. من به سهم خودم مدیریت را آنچنان که وانمود می کنند و سیاهنمایی می شود، نمیبینم. بالاخره باید مشکلاتمان را با دنیا حل کنیم.
*به چه قیمتی و با چه رویکرد و چارچوبی؟
با چارچوب حفظ آرمان های اصیل خود و به دور از تبلیغات و جنجال و توهم. نباید تشنجآفرینی کنیم. نباید ایرانهراسی را که یکی از نقشه های اساسی اسرائیل و امریکا و کسانی که در آمریکا پشت پرده هستند، عملی کنیم.
*و زیاد هم نباید به مذاکره دل ببندیم.
هر مادری که به امید بخار دیگ همسایه نشست، بچه های او گرسنه میخوابند. رهبر معظم انقلاب هم بیان کردند که شرط مراجعه ما به برجام این است که تحریم ها را بردارند. آنها تحریم را ایجاد کردند، آنها مشکلات را ایجاد کردند. وقتی این مشکل را بردارند مسائل حل می شود.
البته آن کسانی که گرفتاری های مردم و سختی مردم برای آنها درآمدزاست و کاسب این راه هستند، باید از خدا بترسند و درد و رنج مردم و گرفتاری مردم را ببینند.
*حالا چنین افرادی در جامعه هستند؟
بالاخره بله؛ به هر حال اینکه برخی عنوان میکنند ترامپ باید انتخاب میشد و بیشتر به نفع ما بود، این یعنی چی؟! رهبری هم فرمودند اگر کسی یک لحظه راضی باشد که فشار بیشتری از ناحیه دشمن و امریکا بر ملت تحمیل شود، این یعنی چه؟ این یک شخص نیست، بلکه یک تفکر است. من به یک شخص نظر ندارم. این فکر است.
*البته این را خانم فائزه هاشمی گفتند و برادر ایشان هم مخالفت کردند.
من نمی خواهم اسمی بیاورم، ولی حتی کسانی که خارجنشین هستند، کسانی دلسوزی برای ایران میکنند، برای کشور و ملت دلسوزی میکنند، این چه دلسوزی است که حاضرند ملت در رنج و مصیبت و ناراحتی به سر ببرد، ولو به واسطه بقای یک روز و ظلم یک ظالم؟! این را راضی باشیم که فشار بیشتری بر مردم وارد شود؟
*این نگاه درستی نیست و ان شاالله کسی این نگاه را نداشته باشد ولی بالاخره انتظار میرود بیشتر تلاش کنیم و تحرک بیشتری داشته باشیم. برای رفع این مشکلات کمتر بنشینیم. درست است؟
بله؛ اگر آن اصل را درست کنیم درست می شود. کسی که میخواهد کار کند، توانمند باشد. دید شما نسبت به نظام و مسئولیت چیست؟ اگر دید شما خدمت باشد و اگر در توان خود نبینید به میدان نمیآیید.
اگر دیگاهت خدمت باشد و در خودت توان نبینی نمیآیی به میدان.اگر آمدی و دیدی که ضعیفی میری کنار می گی آقاجان این از من بهتر کار می کند میری کنار.
* حالا که دیگر این روحیه ها وجود ندارد اصلاً، خود شما بحث بودجه را گفتید... !
من یه سوال دارم؛ یکی هست میگه من مسلمانم، شیعه ی دوازده امامی هستم، نماز رو میگه : حالش رو ندارم، به این چی بگیم؟ بگیم حالا مهم نیست نماز نمیخونه؟! عیب نداره؟
در رابطه با مسئولیت هم همین طور است، اون حالت که امانت است برگردن تو، همینه، فرقی نمی کنه.
*بله همین است به شرطی که پایبند باشیم!
بله درست مثل نماز.
*شما متولد ۱۳۳۷ هستید؛ درسته؟
بله.
*در رشت به دنیا آمدید؟
نخیر، در مشهد.
*پدر بزرگوار از نجف به مشهد می آیند و شما در مشهد بدنیا می آیید. پدر شما هم از علمای بزرگوار بودند. در نجف درس خواندید؟
بله
*از پدر نکته ای به خاطر دارید؟
ایشان هم از عرفا و فقها بودند، ایشان فیلسوف بودند و نجف بودند و به مشهد آمدند و حدود ۲۰ سال مشهد بودند و ما در مشهد بدنیا آمدیم و حدود ۱۰-۸ ساله بودیم که ما را دوباره به نجف بردند.
*چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۶۰.
*یعنی ۲۳ ساله بودید.
بله.
*با حاج خانم چطور آشنا شدید؟
پدر ایشان مرید پدر من بود.
*مهریه چقدر بود؟
آن زمان که اوایل انقلاب بود، خانواده می گفتند هیچ مهریه ای نمیخواهند ولی امام فرمودند باید چیزی باشد و یک سکه تعیین شد.
*امام (ره) خطبه عقد شما را خواندند؟
بله. روز ۲۲ بهمن ۶۰.
*توصیه امام (ره) چه بود؟
با هم بسازید! لابد چیزی میدانست که گفت بسازید.
*چند فرزند دارید؟
دو پسر دارم که محمد مشغول حوزه و علوم سیاسی در دانشگاه در رده دکترا است و سید احمد کلاس نهم است و بچه های خوبی هستند، خوب بمانند و خوبتر بشوند. در خدمت مردم و برای نظام و برای اسلام باشند. دو پسر و سه دختر دارم که دخترانم در مشهد هستند و علوم روانشناسی در رده فوق لیسانس مشغول هستند و دیگری در قم است و دکترای شیمی است.
*چند نوه دارید؟
من ۴ نوه دارم.
*در کارهای منزل به حاج خانم کمک می کنید؟
بله، طلبه ها عموماً اینطور هستند.
*چه کمکی می کنید؟
گاهی کمکی میکنیم البته الان پیر شدیم.
*اهل غذا درست کردن هستید؟
باید یک زمانی شما را دعوت کنم و دستپخت من را ببینید، هر چند چیزی به شما نمی رسد ولی آبگوشت به شما میدهم.
*پس آبگوشت را خوب می پزید.
آبگوشت، پلو و یک چیزهایی می پزیم.
*گیلانی ها پلو نیز خوب میپزند.
بله.
*تفریح شما چیست؟ اهل ورزش هستید؟
نه، به مشهد می رویم و قبل از کرونا تابستان ها به دماوند میرفتم.
*اهل پیاده روی و ورزش نیستید؟
نوعاً هر جایی را بخواهم بروم پیادهروی می کنم.
*در جایی خواندم شهید حجت الاسلام سید علیرضا میرحسینی اشکوری از شهدای غواص بودند.
بله. ایشان اخوی من و طلبه بودند. داوطلب به جبهه رفت و شهید شد و مدتی مفقود بود و بعد جنازه را آوردند.
*یعنی از شهدای غواصی که دست بسته بودند؟
بله. در کربلای ۴ بودند. باید قدر بدانیم زحماتی که کشیده شد و رشادت هایی که افراد و سرداران و دیگران و جوانان داشتند و جان خودشان را فدا کردند و خون آنها ریخته شد، باید قدر بدانیم. در گیلان برخی مواقع به معلولین جنگ سر می زنیم و چقدر عذاب میکشند و این مسئولیت های ما را دوچندان میکند.
*اشاره کردید ۱۱-۱۰ سالگی به نجف رفتید. همان ایام با حضرت امام (ره) آشنا شدید؟
عرض کنم یک آقای شیخ حسنعلی اصفهانی، انصاری نجف آبادی بود، جزو اصحاب امام (ره) بودند. یک شخص فرهیخته و متدین و دلسوز بودند...
*با ایشان آشنا شدید؟
سبب آشنایی اساسی ما ایشان بود.
*اولین بار که امام (ره) را از نزدیک دیدید چه زمانی بود؟
ما مدتی همسایه شمال شرقی منزل امام در نجف بودیم و بعد شدت قرب ایجاد شد و همسایه دیوار به دیوار با اندرون دیوار به دیوار شدیم. وقتی امام (ره) پاریس بودند و انقلاب شد، قدری وجوهات در منزل امام (ره) بود. البته آن زمان من زندان بودم. خانه امام (ره) از اندرون دیوار به دیوار بود. بعثیها آن خانه را تحت نظر داشتند و درصدد بودند به این خانه حمله کنند چون رابطه بین جمهوری اسلامی و عراق تیره شده بود.
*بعد از پیروزی انقلاب اسلامی؟
بله. من آن زمان زندان بودم. مسئولینی که در رابطه با حفظ امانات حضرت امام (ره) بودند منزل را تحت محاصره دیدند و نمیتوانند وجوهات را منتقل کنند. منزل ما پائین تر بود و پشت بام منزل حضرت امام (ره) بالاتر بود. اینها پول ها را از پشت بام با طناب پائین می آوردند و به خانه ما می دادند و همشیره های ما پول ها را در زنبیل میگذاشتند و به جای دیگری میبردند که از جلوی همین مامورین بود و آنها ملتفت نمیشدند.
تمام این پولها را منتقل کردند و اجازه ندادند دست بعثی ها بیفتد. جالب این است که شهریه طلبه ها داده شد. امام (ره) هم خوب شهریه می دادند. همان ماه شهریه من را ندادند و به مسئول گفتند شهریه ایشان را بدهید، گفتند ایشان زندان است و شهریه ما را ندادند. (میخندد)
*خاطره ای هم داشتید که حج سال ۵۷ به عربستان رفتید و دستگاه تایپ آوردید.
بله. در فرودگاه بغداد نزدیک بود لو برود. بعد هم شعارنویسی روی سنگ جمره بود و نزدیک بود دستگیر شویم.
*روی کدام جمره شعار نوشتید؟
عکس برخی از مبارزان را چسبانده بودیم. در مدینه نزدیک بود دستگیر شویم و فرار کردیم. جوانی زیاد کردیم.
*چه زمانی به ایران آمدید؟
در شهریور ۵۸ بود. هنوز کار ما ادامه داشت، صحبت اعدام هم بود، یعنی اتهاماتی که میزدند نتیجه قاعدتاً این طور بود.
*یعنی در ۴۲ روزی که زندان بودید در نهایتش میتوانست اعدام باشد؟!
۴۲ روز در شکنجهگاه بودم و حدود ۳ ماه زندان بودم. با واسطه عنوان می کنم که مرحوم یزدی وزیر امور خارجه ما ملاقاتی با صدام در الجزایر داشت و وقتی خبر آمد که احتمال دارد من را اعدام کنند، ناقل این روایت حاج آقا حسین خمینی نوه امام (ره) هستند که گفت امام (ره) پیغام به آقای دکتر یزدی فرستادند که در رابطه با بنده با صدام صحبت کنید و ایشان را آزاد کنید.
صدام کودتایی علیه حسن البکر کرد. صدام نخست وزیر و حسن البکر رئیس جمهور بود. خودشان به جان هم افتادند و این سبب شد یک عفو عام داد، لذا از اعضای حزبالدعوه زیاد با ما زندان بودند و رفقای ما بودند. غیرمذهبی ها هم مانند کمونیست ها و سعودی ها در زندان بودند. یک عفو عام داده شد و می خواست خلاص شود، البته عده ای را مجازات و اعدام کرد، اما میخواست آرامش داخلی ایجاد کند وقتی کودتا علیه حسن البکر انجام داد، لذا تصمیم گرفت این بیگانه ها را اخراج کند.
*با شهید آیت الله محمدباقر صدر در همان قبل از انقلاب آشنا شدید؟
بله، من به درس ایشان می رفتم. آشنایی ما از این طریق بود.
*و یک مراسمی برای شهادت شهید مطهری برگزار کردید.
بله. در نجف مراسم گرفتیم و در سوریه هم مراسمی برای آیت الله صدر گرفتیم وقتی شهید شدند. آقای مطهری در اوایل انقلاب شهید شدند و هیچ مراسمی هم برگزار نشد و تصمیم گرفتم در مدرسه سید مراسمی برگزار کنم. رسم بود اطلاعیه می دادند و بلندگوی حرم میخواند. من سه اطلاعیه را اعلام کردم و به هر کسی می دادم تا اعلام کند، هر بار مامور امنیتی بعث مواخذه می کرد که چرا این اعلامیه را می خوانید. من به موذن دیگری می دادم. آنها خبر نداشتند و هر بار موذن ها را مواخذه میکردند. از جهت تبلیغات خوب اعلام کردم و هر سه موذن را مواخذه می کردند. خلاصه مجلس باشکوهی شد. تقریباً همه بزرگان نجف غیر از یکی از آقایان آمدند. آیت الله سیستانی، آیت الله سبزواری، مرحوم آیت الله صدر و غیره آمدند.
بعد از اینکه از عراق آمدم به سوریه رفتم. ما دل پرخونی از صدام داشتیم. در زینبیه و در حرم حضرت زینب (س) رفتم البته آن زمان اینجوری نبود، ساخته شده بود ولی آباد نبود، صندلی گذاشتم و ده شب علیه صدام منبر رفتم. در یکی از این شب ها کسی آمد و جمعیت هم جمع شده بود و من صحبت میکردم، دیدم کلتش را به من از زیر کت نشان داد. این یکی دو شب به آخر ده شب مراسم بود. شب بعد هم رفتیم و جمعی قرار داشتیم. یک ساعت و نیم به ظهر جمعیت را دیدیم و ختم خوبی برای آیت الله قاضی رضوان الله تعالی برگزار می شد. بعد از نماز جمعه تظاهرات در بازار حمیدیه بود و طرفین بازار هم رسم است که دست و کف میزدند تا میدان مرجع رفتیم. دولت سوریه آمد و مامورین مردم را متفرق کردند. در بازار ما را دستگیر کردند. واقعا برخی مواقع حالت هایی میبینیم که ارزشمند است. ایرانی هایی که از حج آمده بودند عده ای راننده بودند، حجاج لبنانی و فلسطینی را برده بودند و برگشته بودند که ماشین خالی بود. همه سرهای تیغ زده و راننده و شاگرد راننده بودند. اینها فهمیدند من را میخواهند دستگیر کنند، دم مغازه آمدند و گفتند تا این سید را رها کنید، نمیرویم.
*آقا سید محمدباقر صدر چه رابطه ای با امام (ره) داشتند؟
خوب بود. آقای صدر اعلامیه ای که امام (ره) در رابطه با ایشان داد و هم برای بقای ایشان در عراق و هم در شهادت ایشان داد.
*به لحاظ تفکری امام (ره) را قبول داشتند؟
بله، مخصوصاً وقتی انقلاب انجام شد. عرض کردم که این خواسته برپایه نظام و شریعت به عنوان یک سیستم سیاسی این طور نبوده که من درآوردی باشد. این فکر کم و بیش در بین علما وجود داشته است و برخی می گفتند نمیتوانیم.
*آقای صدر که الان آنجا هستند از نوادگان ایشان هستند؟
نواده ایشان نیستند؛ بعد از ایشان، صدر آقای سید محمدصادق صدر که عموزاده ایشان بود، متصدی شد و ایشان هم فرد خوب و ساده ای بود و زمان صدام او را مجبور کردند به عنوان نماینده برای ملاقات با جمهوری اسلامی بیاید که واسطهگری برای پایان دادن به جنگ کنند. مقتدی صدر، پسر ایشان است.
*یک جمله از شهید صدر بیان کردید که ذوب در امام خمینی شوید همانطور که ایشان ذوب در اسلام شدند.
بله ایشان فرمودند.
*شهید صدر عنوان کردند؟
بله. فرمودند در امام خمینی ذوب شوید همانطور که ایشان ذوب در اسلام شدند.
*این را در کلاس های خودشان بیان می کردند؟
در سفارش به حزب دعوه میگفتند. اعتقاد ایشان اینطور بود. خودش را بعنوان سرباز امام خمینی معرفی می کرد با این که نابغه ای بود و مرجعیت داشت.
*خود را سرباز امام خمینی می دانست؟
بله.
*هنوز با عراقی ها ارتباط نزدیکی دارید؟
بله. با آقای مالکی، آقای شامی، آقای عبادی و ... ارتباط داریم.
*وضعیت عراق را چطور می بینید؟
وضعیت عراق نگران کننده است؛ امریکا و انگلیس اجازه نمی دهند چرا که منافع آنها در هرج و مرج عراق است.
*ویژگی نوری مالکی با حیدر عبادی نزدیک است یا با هم متفاوت هستند؟
به هر حال همگی آدم های خوبی هستند و برای هر دو هر شب دعا می کنم به شرط این که دعای ما مستجاب شود. بالاخره ممکن است دو رویه مختلف داشته باشند.
*اینکه حیدر عبادی قدری به امریکایی ها نزدیک شده درست است؟
او آمریکایی نیست ولی مصالح کشور خودش را در نظر می گیرند. ممکن است یک موقع اشتباه کند اما یک نکته بسیار مهم است که با چه کسی عهد میبندید؟! طرف پیمان چه کسی است؟ اگر طرف پیمان صادق باشد، پای پیمان خودش بایستد و راستگو باشد، ما باید اهل پیمان باشیم و نباید پیمانشکنی کنیم ولی آیا آمریکایی ها اینچنین هستند؟
*رهبری ۳۰ ساله حضرت آقا را چطور میبینید؟
رهبری قدرتمند، با اقتدار کامل، الحمدلله.
*بعنوان یکی از کسانی که عضو خبرگان رهبری هستید فکر میکنید مهم ترین وظیفه خبرگان الان چیست؟
خبرگان مسئولیت قانونی دارد که در شرایط ویژه ای که پیش می آید باید انجام دهد و الان هم باید انصاف داشته باشد و رهبری را تنها نگذارد و از مواضع به حق ایشان دفاع کند و اگر نقطه نظری دارد، ابلاغ کند. عصمت برای کسی قائل نیستیم ولی اگر نقطه نظری وجود دارد، بیان شود. اینطور نیست در بوق و کرنا کنند و کسی نظری دارد مراجعه می کند و بیان میکنند. اینطور نیست که تعابیر زشتی در رابطه با این امر استفاده کنند. شخصیت هایی بوده که سوالی بوده، طرح کرده اند و آنها نیز به زمینه مساعدی پاسخ دادند.
*یعنی انتقاد داشتند و بیان کردند؟
بله.
*خود شما با حضرت آقا صحبت یا نقطه نظری داشتید؟
اگر چیزی به ذهن من برسد بیان می کنم و از کانالی که دارم ابلاغ می کنم. بدین معنا نیست حرف من درست باشد. این نکته مهمی است که گاهی مواقع من چیزی را از یک زاویه میبینم ولی شما که مشرف هستید از زاویه بالاتری هم این را می بینید و هم مافوق این را می بینید. ممکن است من نکته ای را ببینم که طرف مقابل نبیند. وقتی من می گویم ملتفت می شود، اما این مسئله بسیار مهم است. در آیه شریفه «و شاورهم فی الامر ...» خدای تعالی به پیامبر می گوید تندخوی نیستی و اگر تندخوی بودید اینها از دور شما پراکنده می شدند. بعد می فرماید با اینها مشورت کن. بعد نمی گوید نتیجه مشورت اینها و رای جمعی را اتخاذ کن، بلکه می گوید مشورت کنید، چون فرض این است آن که حاکم عادل و عاقل است و نتیجه مشورت را می سنجد. اگر نتیجه مشورت نتیجه درستی است و یا حقایق خواناست، می گوید شما تصمیم بگیر.
*بعد از ارتحال حضرت امام دولت های مختلفی برسرکار آمدند. هر یک زحمت کشیدند ولی روسای جمهور آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد و آقای روحانی بودند. کدام یک را موفق تر می دانید؟
هر یک کارهایی انجام دادند و خدماتی داشتند، ولی یک نکته مهم است که این مایه تاسف است تشکیلات مدیریتی ما باید اینطور باشد که هر کسی کاری انجام می دهد، طرف بعدی دنباله آن را پیگیری کند، نه اینکه هر کسی سلیقه ای عمل کند و با فکر خودش و رویه خودش کاری را انجام دهد و من بگویم این درست نیست و کنار بگذارم. مکرر داشتیم که مثلا فردی وزیر کشور می شود، از بالا تا پایین زیرمجموعه خود را تغییر می دهد. هر چه شهردار و بخشدار و استاندار است تغییر می دهند. باید ببینید فرد منصوب مدیریت دارد یا خیر، کار درستی انجام داده یا خیر، این اشتباه نظام است.
*منظور رفت و آمدهای اتوبوسی است.
بله. اینها کار غلطی است.
*نظر شما درباره فتنه ۸۸ چیست؟
فتنه چیز خوبی نیست اما بدین معنا نیست که هیچ خطایی در برخورد با فتنه صورت نگرفته باشد. به هر حال خطاهایی صورت گرفته است. شاید می شد ملاحظات دیگری می کردند.
*چه خسارتی به کشور زده شد؟
خسارت بزرگی بود. اعتبار نظام زیرسوال رفت و ایجاد اختلاف و دوقطبی شدن ملت خسارت های بزرگی است.
*کسانی که عامل اصلی بودند نباید عذرخواهی کنند؟
بله، باید این کار انجام شود. در مرحله اول باید بفهمند و به اینجا برسند که اشتباه کردند و بعد، باید این شهامت را داشته باشند که بگویند اشتباه کردم.
*فکر می کنید در این انتخابات اتفاق تلخی که افتاد مطرح کردن قضیه تقلب بود، چیزی که واقعاً در انتخابات های مختلف می دیدیم دولت های مختلف می آمدند و می رفتند و دولت مخالف هم رأی میآورد. به نظرتون این تقلب به نظام میچسبید؟
محال که نیست، اما بر حسب قرائن نه! از همه مهم تر وقتی رهبری انقلاب تضمین کردند که تقلبی نبوده، باید اطاعت می کردند. لااقل آن چه توقع داشتیم این بود آن کسی که کلامش فصلالخطاب است، باید ارزش و احترام قائل میشدند. وقتی می گوید تمام، تمام.
انتهای پیام/
نظر شما