به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، یک چهره علمی، مبارز و انقلابی، فردی که مدیریت در پشت میز را نپذیرفت و حضور در جبهههای جنگ را به آن ترجیح داد.
در زمان انقلاب در رکاب امام خمینی (ره) بود و تا امروز که خود را یک انقلابی میداند، اینها تنها گوشهای از زندگی موفق و همراه با مجاهدت حجتالاسلاموالمسلمین دکتر احمدعلی آقا رفیعی است که در ادامه میآید:
ورود به دانشگاه مشهد
زندگی من در خانوادهای متوسط، عقاید ولایت معصومین و هیئت و نماز در محله قدیم تهران آغاز شد. در کودکی با شور و بازی و رفاقت دوستان و در تابستانها با رفتن به ییلاق (طالقان) و گاهی کارهای روزمره کودکان میگذشت و معمولاً یکی از دبستانهای خوب دولتی جزو شاگردان ممتاز بودم، در کنکور هم خوشبختانه در مشهد مقدس با سه نفر از همشاگردان کلاس قبول شدم.
آموزش اجباری طرح تقلیدی از آموزش دانشگاه آمریکایی
در اولین ماه دوره فشرده انگلیسی قبل از ورود به علوم پایه برای ترمهای دیگر شروع کردیم بهطوریکه برای مطالعه به زبان علمی مسلط شدیم.
این طرح که با تقلید از آموزش دانشگاهی آمریکا قرار بود اجرا شود بعد از چند سال و بعد از انقلاب مورد قبول قرار نگرفت. خلاصه در سال اول و اواخر حکومت پهلوی ضمن طی درسهای دانشگاهی با اعتصاب صنفی و بهتدریج سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد میگذراندیم.
این خود سبب اتحاد بیشتر دانشجویان متعهد به اسلام و ضدیت با رژیم بی فرهنگ و ضد آزادی در سالهای ۴۹ تا ۵۶ شد. انجمن کتاب دانشکده پزشکی توسط دوستان ما با نشر و توزیع کتابهای انقلابی، و حکومت به همت برادران با وجود آن جو بیبندوباری بحمدالله راه افتاد و ساواک با همت و قدرت خود نتوانست جلوی ارتباط ما را بگیرد. نتیجه این فعالیتها قوت بخشیدن به هستههای سازنده و ادامهدهنده مدیریت کشور در آینده شد که برخی زندانی، بعضی شکنجه و بعد از آن جزو مجاهدین خط اول بودند.
بعدازاین دوران من هم که با اقدامات اجتماعی پرونده سیاسی داشتم برای افسری با سمت پزشکی به بندرعباس برای طی دوره خدمت فرستاده شدم.
ولی در آنجا هم که مصادف با اولین سالهای شورش و فعالیتهای فرهنگی بود توانستم با ارتباط روحانیت و متدینین و آموزشوپرورش و کمک به نشر اعلامیهها در جهت روشنگری کنار مردم انقلابی تلاش کنم و در یکی از درمانگاههای خیریه با رفقای بازار چند ساعتی ضمن خدمت سربازی کار کنم.
ولی آنچه بیشتر اثر داشت وجود یک پزشک فعال در عرصه فعالیتهای اسلامی و تا حدی انقلابی بود که قوت قلبی برای سایرین و جوانان بود. در همین جریان که گاهی در تظاهرات به هر بهانهای به تهران میآمدم.
دیگر با حکم رهبر کبیر انقلاب خود را از سربازی به دانشگاه و سپس بیت امام هنگام ورود ایشان رساندم و تا حدی به کارها و نیازهای محل اقامت مشغول شدم.
حضور در جبهههای جنگ
سپس در کنار یکی از درمانگاههای خیریه و بیمارستان معروف سوم شعبان طبابت میکردم که در همان زمان به اطلاعیه نیاز سپاه پاسداران به پزشک برخوردم و جز اولین سپاهیان کادر درمان بودم که در کنار رزمندگان مشغول شدم باوجوداینکه تقاضای مدیریت و اداره توسط مرحوم شهید کلاهدوز به من پیشنهاد شد ولی قصد من خدمت مستقیم به رزمندگان بود.
در مشهد ضمن آموزش دانشگاهی صبحها به کلاس عربی میرفتم با حوزه آشنا بودم که صلاح دیدم ضمن خدمت پزشکی وارد تحصیلات حوزوی شوم که خوشبختانه اساتید خوبی نصیب ما شد، فقه و اصول را نزد آیتالله حاج شیخ علی مشفقی طالقانی، ذوالریاستین، محمدی و رضوانی و خوانساری گذراندم.
بهتدریج با نیاز جو آموزشوپرورش و تماس با شهید رجایی که تقاضای بازسازی فرهنگی در زمان ریاست ایشان بود، امور تربیتی را پایهریزی کردم که خوشبختانه به تغییر فرهنگ در جو بههمریخته آغاز انقلاب شد و اثر بیماری در آشنایی دانشآموزان با سیر انقلاب و زمان جنگ تحمیلی شد.
تحول حوزه و دانشگاه یک نیاز است
ضمن همه این فعالیتها با مراکز تحقیقاتی طب اسلامی ایرانی و سنتی باتوجهبه پیشزمینه مطالعات دانشجویی و آشنایی با معلومات قرآنی و حدیثی و تجربیات ضمن خدمت پزشکی شدم که منجر به تألیفات حداقل دو کتاب و شرکت در هشت کنگره بینالمللی شد که همچنان در جهت آموزش حوزه و دانشگاه ادامه دارد و توفیق دیگر ما شاگردان عزیزی بود که بعد از سالها که خودشان در رشتههای تخصصی مخصوصاً طب سنتی فارغالتحصیل شدند، از ما تشکر کردند. ولی چند نکته در جهت تحول حوزه و دانشگاه قابل تذکر است:
۱. طلاب جوان باتوجهبه حرکت انقلاب اسلامی ناچار باید ضمن دروس خود به فن آوری و تطبیق علوم اسلامی و جدید وارد شوند.
۲. علم محدود نمیشود، و باید مطابق نیاز قرن و زمان چارهسازی کرد و مردم جهان چشم خود را به ما دوختهاند یک نمونه از آن وجود همهگیری یک ویروس در کشتار همه کشورها بود که اگر ما خود آن را میساختیم میتوانستیم زودتر از دیگران مانند چین و غیره حرف علمی بزنیم و حداقل با حمایت مسئولین و همکاری جمهوری اسلامی در یاری بهداشت و درمان تحول ایجاد کنیم.
۳. از سمینارها و نشریات با کمک متخصصین رشتههای مختلف معماری، فیزیک، کشاورزی، طب، تربیت و روانشناسی و اقتصاد با حضور علمای حوزه بهرهگیری کنیم و علاوه بر دانشمندان از اهل بازار و سرمایه و تکنسینها برای کاربرد شدن بهره گیریم.
۴. در جهت امنیت کشور مدیریت اسلامی را بکار گیریم و از تاریخ اسلام و تدابیر اطلاعات و نظام برای پیشگیری و حفظ مرزها و سیاست اسلامی با اجتهاد علماء استفاده کنیم.