جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ - ۲۳:۱۱
استاد انصاریان تبیین کرد: روان‌کاوی انسان در آیات الهی

حوزه/ مفسّر و مترجم قرآن کریم گفت: هیچ ظرفی، حتی ظرف وجود ملائکه، گنجایش ارزش‌های مقرر شده برای انسان را ندارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، استاد حسین انصاریان در سخنرانی با موضوع «نعمات الهی و معرفت انسان»، با اشاره به چهار نعمت ویژۀ پروردگار برای آدم اظهار داشت: کلمهٔ «آدم» در عالَم معنا، یعنی وجودی که لیاقتِ داشتن چهار نعمت ویژهٔ پروردگار یعنی نعمت خلافت، نعمت معرفت، نعمت هدایت و نعمت کرامت و ارزش‌ها را دارد.

خلافت، معرفت، هدایت و کرامت چهار نعمت الهی است

استاد انصاریان در مورد نعمت خلافت افزود: یک نعمت مهم آدمی، نعمت خلافت است. در آیهٔ ۳۰ سورهٔ بقره مبنی بر «إِنِّی جٰاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً»، «جٰاعِل» اسم فاعل و وزنش معلوم است، چنان‌که در ادبیات عرب «جٰاعِل» معنی مضارعش، «یَجْعَل» است، یعنی این جعل خلافت تداوم دارد و مخصوص یک نفر نیست، همچنین کلمهٔ «خَلِیفَةً» «الف» و «لام» ندارد و نکره است و شمول دارد و نشان نمی‌دهد که به یک نفر اختصاص داشته باشد.

معرفت یک نعمت عام برای همه انسانهاست

وی در خصوص نعمت معرفت نیز بیان کرد: در قرآن در آیه ۳۱ سوره بقره آمده است «وَعَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْمٰاءَ کُلَّهٰا»، یعنی معلم خدا، گیرنده هم آدم، نعمت پرداخت‌شده نیز علم و معرفت است. ما در قرآن می‌بینیم که خدا به همه می‌فرماید: «لِتَعْلَمُ» برای اینکه همهٔ شما اهل معرفت بشوید، نه اینکه یک نفر معرفت بیاموزد؛ از طرفی در قرآن آیهٔ ۹ از سورهٔ زمر می‌خوانیم «هَلْ یسْتَوِی اَلَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ اَلَّذِینَ لاٰ یعْلَمُونَ» که معلوم می‌شود که این معرفت هم یک نعمت عام و برای همه است.

نویسنده کتاب گرانسنگ «هدایت تکوینی و تشریعی» پیرامون نعمت هدایت عنوان داشت: نعمت هدایت نیز شمول دارد و همگانی است، به طوری که خداوند در قرآن آیه ۳۸ سوره بقره می‌فرماید «قُلْنَا اِهْبِطُوا مِنْهٰا جَمِیعاً فَإِمّٰا یأْتِینَّکُمْ مِنِّی هُدی فَمَنْ تَبِعَ هُدٰایَ فَلاٰ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاٰ هُمْ یحْزَنُونَ» یعنی هدایت برای همهٔ شما می‌آید، در این آیه ضمایر جمع است یعنی «یأْتِینَّکمْ مِنِّی هُدی فَمَنْ تَبِعَ هُدٰای» که این «مَنْ» به‌دلیل جملهٔ بعدی‌اش، «فَلاٰ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاٰ هُمْ یحْزَنُونَ» معنی جمع دارد و معنای مفرد ندارد.

ارزش انسان مؤمن از فرشته مقرب بالاتر است

وی با اشاره به نعمت کرامت و ارزش‌ها خاطرنشان کرد: هیچ ظرفی، حتی ظرف وجود ملائکه، گنجایش ارزش‌های مقررشده برای انسان را ندارد، در این باره امام هشتم از پدرانشان نقل می‌کنند تا مطلب را به پیغمبر(ص) می‌رسانند که فرموده‌اند «فَإنّ الْمؤمِنُ أفْضَل مِنْ مَلَکِ مُقَرّب» اصلاً بالاتر از انسان مؤمن نیست که جامع ارزش‌هاست و حتی از فرشتهٔ مقرب هم بالاتر است، این روایت را کتاب‌های معمولی نقل نکرده‌اند! بلکه روایت فوق‌العاده‌ای است و جای دقت، بحث، حرف و موشکافی دارد.

عنایتِ مقامات ویژه بعد از دمیده شدن روح به آدم بخشیده شد

استاد انصاریان درباره مقامات آدم گفت: عنایتِ مقامات ویژه بعد از دمیده شدن روح به آدم بخشیده شد -روح بر جسم مقدّم نبوده است-؛ خدا اولین کسی را که آفرید، جسمش را آفرید و به او روح نداد، یک جسم شکل‌دار افتادهٔ روی زمین بود و فرشتگان هم نگاه می‌کردند که این جسم است؛ اینکه روح بعد از جسم عطا شده، در خود قرآن است که در آیه ۲۹ سوره حجر می‌فرماید «فَإِذٰا سَوَّیتُهُ»، وقتی بدن او را متعادل، متناسب و آراسته خلق کردم، «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» و در این بدن روح دمیدم، «فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِینَ» بدن ارزشی ندارد که شما به آن سجده کنید، وقتی روح به این بدن دادم، سجده کنید. بعد از «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» که دمیدن روح، «فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِینَ» شما سجده کنید.

وی در مورد دمیده شدن روح در بدن، پس از آفرینش جسم نیز بیان کرد: شاید براساس همین آیه باشد که روح بعد از آفرینش جسم در جسم دمیده شده است. دلیل صدرالمتألهین شیرازی -فیلسوف کم‌نظیر شیعه- و دلیل حکمای بعد از او، مثل ملاعبدالله زنوزی، صائن‌بن‌تُرکه معروف به «ابن‌ترکه» که انسان بسیار فوق‌العاده‌ای در علم، دانش و حکمت بوده است و حاج ملاهادی سبزواری، حکیم بزرگ قرن سیزدهم و نهایتاً علامهٔ طباطبایی در کتاب «المیزان»، و فلاسفهٔ پانصدسالهٔ اخیر بر اینکه روح بعد از این‌که جسم کامل شد، در جسم آفریده و نفخ شد(عطا گردید) همین آیۀ «فَإِذٰا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِینَ» است.

تمام دارایی آدم پس از دمیده شدن روح است

محقق و پژوهشگر علوم و معارف اسلامی در خصوص تفاوت آدم اول و آدم دوم در آفرینش عنوان کرد: آن موجود اول از نوع ما که در قرآن به‌عنوان آدم از او یاد شده، بعد از اینکه جسمش متعادل و متناسب شد، روح در او دمیده شد؛ یعنی آدم قبل از جسم خودش، مایه‌ و سرمایه‌ای نداشته و تمام دارایی‌ها بعد از دمیده‌شدن روح است.

وی ادامه داد: مثل خلافت که یک دارایی است و یا همانند معرفت که مایهٔ عظیمی است و یا مثل هدایت که اتصال انسان به خداست، مثل کرامت و ارزش‌ها که همهٔ ارزش‌های اعتقادی، اخلاقی و عملی در لغت کرامت جمع است، به این آدم، آدمِ اول نمی‌گوییم، این آدمِ دوم است؛ اینکه اول جسمش آفریده شد و بعد روح در او دمیده شد، بعد لیاقت پیدا کرد که این چهار نعمت به او داده شود، این آدم دوم است.

استاد انصاریان اظهار داشت: کیفیت اشراق حقایق و نعمت‌ها در آدم اول موضوع مهمی است، اصلاً قابل‌مقایسه با این آدمِ دوم نیست؛ تمام حقایق و نعمت‌ها در آدم اول از اول به‌صورت نور در خلقت نوری او اشراق شد یعنی دوهزار سال به سال‌هایی که هنوز عالم آفریده نشده بود، این نکات و دقایق در روایات ماست که شخصیت‌هایی مثل آقاجمال خوانساری در مقام تحلیل، کنکاش، جست‌وجو و حقیقت‌یابی در این‌گونه روایات برآمده‌اند.

وی خاطرنشان کرد: این روایت از روایات بسیار مشکل است که دوهزار سال به سال‌هایی که هنوز خلقت نبوده؛ یعنی سال‌هایی که هنوز شب و روز نداشته، هفته و ماه و سال نداشته و زمان آزاد از قیود بوده است. ما نمی‌دانیم که این دوهزار سال یعنی چه و چگونه می‌شود با این زمان اندازه‌گیری کرد! آدمِ اول دوهزار سال قبل به سال ملکوتی نه به سال مادی و خلقت و آفرینش بدون جسم آفریده شد و نور محض بود، در این باره حضرت هادی(ع) می‌فرمایند که «خَلَقَکُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ» شما را نور خالص آفرید و گرداگرد عرش قرار داد.

خلقت نوری آدم اول، سال‌ها پیش از آفرینش بوده است

این مبلّغ عرصه بین الملل با اشاره به موضوع خلقت نوری آدم اول، سال‌ها پیش از آفرینش توضیح داد: در این باره ما نه سال آن را می‌فهمیم، نه کیفیت این نور را متوجه می‌شویم، نه می‌دانیم که این عرش چیست و نه اینکه انوار چگونه گرداگرد عرش بوده‌اند! ولی امام معصوم آن را بیان کرده‌اند؛ امامی که علمش تجلی علم‌الله است، در این خصوص امام هادی(ع) اشاره‌ای به سال ندارند و دیگر روایات، سال آن را می‌گویند اینکه خداوند دوهزار سال قبل از این خلقت و این آدم ابوالبشر، پیغمبر(ص) را به‌صورت نور آفرید، نور یعنی حقیقتی که «ظَاهِرٌ لِنَفْسِهِ و مُظْهِرٌ لِغَیْرِهِ» برای خودش روشن است و هر تاریکی را روشن می‌کند.

وی تصریح کرد: در این باره امام هادی(ع) می‌فرمایند اینها خلقت نوری داشتند؛ یعنی پیغمبر(ص) و اهل‌بیت(ع) به دوهزار سال قبل از این خلقت، آن‌هم دوهزار سالی که روز و شب و سال و هفته نداشته، اصلاً قید نداشته و نمی‌دانیم یعنی چه! نور ضد ظلمت است و خداوند پیغمبر(ص) را به کیفیت نور آفرید؛ یعنی همان وقتی که این نور را آفرید، خلافت، معرفت، هدایت و کرامت هم با او بودند؛ چون جسم و بعد از آن، روح نبود که بعد این چهار نعمت را به او عنایت کند، این مسئله به هفدهم ربیع‌الاول و تولد از آمنه و عبدالله مربوط نبود و کاری هم به جسم نداشت؛ بلکه دوهزار سال پیش از آفرینش، به‌صورت نور آفریده شد.

حقیقتِ آدمِ مقدّم و آدمِ مؤخر در قرآن کریم آمده است

استاد انصاریان در مورد تعابیر خداوند در قرآن از ادوار خلقت جسم عنوان کرد: همهٔ این حقایقی که در قرآن فرموده، آن زمان در این نور بود؛ پس او آدمِ اول می‌شود و حضرت آدم(ع) هم آدم دوم می‌شود، او آدم مقدّم و این آدم هم آدم مؤخر می‌شود، آن آدم اول دوهزار سال قبل از آفرینش به‌شکل نور آفریده شد و همهٔ این نعمت‌ها به‌صورت کیفی و نوری به او داده شد؛ او در همه‌چیز مقدّم می‌شود.

وی بیان کرد: کتاب‌های بسیار مهمی این روایت را از فلاسفه، راویان، حکما و عرفا نقل کرده‌اند، «کُنْتُ نَبِیًّا وَآدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَالطِّینِ» آدم هنوز خاک و آب بود و خدا این آب را هم با خاک مخلوط نکرده بود تا جسمش را خلق کند؛ بلکه فقط و فقط خدا بود، خداوند به این مسئله علم داشت و می‌دانست آدمی که می‌خواهد خلق کند، فعلاً در خاک و آب است، بعداً که بنا شد او را خلق کند، این خاک را با آب به‌هم آمیخت و شکل جسم به این گِل داد.

استاد اخلاق حوزه خاطرنشان کرد: اینها تعبیرات خدا مربوط به جسم در قرآن است و نشان‌دهندهٔ دوره به دوره است، در آیه ۱۱ از سوره صافات آمده است «مِنْ طِینٍ لاٰزِبٍ» و در آیه ۲۶ از سوره حجر می‌خوانیم «حَمَإٍ مَسْنُونٍ»، همچنین سورهٔ ص، آیهٔ ۷۱ آمده است «إِنِّی خٰالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ» یعنی بعد از آن آدم، دیگر نوبت به خلقت از نطفه رسید و در سورهٔ انسان، آیهٔ ۲ آمده است که «إِنّٰا خَلَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشٰاجٍ نَبْتَلِیهِ» یعنی عاقبت اینها هم به خاک و آب برمی‌گردد.

وی اظهار داشت: همهٔ اینها مربوط به آدم بود، منهای نطفه داشتن، آدم مستقلاً از خاک و آب آفریده شد و قبل از او هم پدر و مادری در کار نبود، خیلی‌ها تلاش می‌کنند که بگویند این آدم، نسلی از آدم‌های کم‌عقل و حیوان‌طوریِ گذشته است؛ ولی قرآن رد می‌کند و سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ ۵۹می‌فرماید: «إِنَّ مَثَلَ عِیسیٰ عِنْدَ اَللّٰهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرٰابٍ» یعنی تعجب نکنید که عیسی(ع) بدون پدر آفریده شده است؛ من این آدم را از خاک آفریده‌ام، این آدم، آدم دوم می‌شود.

مقام نبوت آدم اول از همان خلقت نوری است

استاد انصاریان عنوان کرد: مقام نبوت آدم اول از همان خلقت نوری است، آدم اول که خلقت نوری دارد و تمام این چهار نعمت، همان وقتی که نور به ارادت‌الله جلوه و طلوع کرد، در آن نور بود. لذا همه(عارف، حکیم، فیلسوف و نقل‌کنندگان روایات) این روایت را نقل کرده‌اند که فرمود: «کُنْتُ نَبِیًّا وَآدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَالطِّینِ» آن‌وقتی که آدم اصلاً بین خاک و آب بود، یعنی نبود و بنا بود که آدمی از خاک و آب آفریده بشود، من آن‌وقت نبی بودم، نبی یعنی خبردهنده، رسول یعنی فرستاده‌شده، در این‌باره حضرت می‌فرمایند که من نبی بودم و همهٔ خبرها در همان وقتی که به‌صورت نور آفریده شدم، خبر توحید، قیامت، انبیا، ائمه، انسان‌ها، غیب و شهود نزد من بود.

عقل در معرفتِ به شخصیت رسول خدا(ص) ناتوان است

وی گفت: مگر می‌شود به این راحتی دربارهٔ رسول خدا(ص) حرف زد!؟ می‌گویند پای عقل در اینجا لنگ است، اصلاً اینجا عقل پا ندارد که راه پیدا کند! اینجا عقل ابداً قدرت و توان ندارد! اینکه حضرت فرموده‌اند: یا علی، کسی غیر از خدا و تو من را نشناخت، البته آن‌وقت ائمه نبودند، والّا هر امامی پیغمبر(ص) را بعد از به‌وجود آمدنش و از زمانی می‌شناخت که خلقت نوری داشت: «خَلَقَکُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ». واقعاً کسی پیغمبر(ص) را غیر از خدا نشناخت و امیرالمؤمنین(ع) چه معرفتی داشته که او هم پیغمبر(ص) را کاملاً می‌شناخت؛ از همان زمانی که گرداگرد عرش بودند، پیغمبر(ص) را می‌شناختند.

مفسر قرآن کریم خاطرنشان کرد: ظرفیت رسول خدا(ص) را ببینید؛ قرآن مجید اول دارد: «بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحِیم». اول آن «ب» است، ولی آخر ندارد، فکر نکنید که آخر قرآن، «سین» است؛ آخر الفاظ، «سین» است و نه آخر معاد. تا امروز در این ۱۵۰۰ سال، چندهزار تفسیر یک‌جلدی، دوجلدی، پنج‌جلدی، ده‌جلدی، بیست‌جلدی، هشتادجلدی و همینطور جلد جلد برای قرآن تفسیر نوشته شده است؛ آن‌هم به دست عالمان بزرگ جهان اسلام. بعد از الآن هم می‌نویسند و تا قیامت برپا شود، باز هم تفسیر قرآن نوشته می‌شود که خیلی بهتر از تفاسیر الآن است، هرچه دانش جلو برود و گسترده‌تر بشود، تفسیر قرآن هم گسترده‌تر می‌شود. حالا گذشته از آیاتی(هفتصد آیه) که دانه‌دانه‌اش معجزه است.

وی تصریح کرد: خداوند در سورهٔ ذاریات، آیهٔ ۴۹ فرموده است: «وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ»، این مسئله ثابت شده، اما قبلاً برای مردم قابل‌درک نبود که اصلاً موجودِ تک در آفرینش وجود ندارد، احد و واحد یک نفر است که آن‌هم پروردگار است. در سورهٔ إخلاص، آیهٔ ۱ آمده است «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» یعنی وحدانیت وقف حریم مقدس اوست و بقیهٔ موجودات عالم، غیبی و شهودی، ارضی و سمائی، ملکی و ملکوتی، جفت آفریده شده‌اند؛ نر و ماده، مثبت و منفی و امثال این. این ۱۵۰۰ سال پیش در مکه که نه آب، نه گیاه و نه یک درخت بود و امیرالمؤمنین(ع) می‌گویند که یک نفر هم نبود که بتواند بنویسد و بخواند. اصلاً کسی به‌دنبال علم و درس نبود! در چنین شهری و در بین آن‌همه بی‌عقل، کافر، مشرک، بت‌پرست، شقی، تاریک و بدبخت، آیه نازل شود که ما از هر چیزی در این عالم جفت آفریده‌ایم؛ آیا این معجزه نیست؟

استاد انصاریان بیان کرد:  این معجزه نیست که در سورهٔ حجر، آیهٔ ۲۲بگوید: «وَ أَرْسَلْنَا اَلرِّیٰاحَ لَوٰاقِحَ» ما بخشی از لقاح میوه‌ها را رسیدن گردهٔ ماده به گردهٔ نر قرار دادیم که از همدیگر فاصله دارند، یک درخت در آن‌طرف باغ و یک درخت هم این‌طرف باغ است، ما به باد مأموریت دادیم که گرده‌های ماده را با خودش ببرد و قاتی گرده‌های نر کند تا میوه به‌وجود بیاید.

وی عنوان کرد: گردش دقیق و منظم منظومه‌های شمسی هم از نشانه‌های اوست، قرآن از این‌گونه آیات هفتصدتا دارد؛ گردش کل ستارگان، خورشیدها، کواکب و گردش کل‌ آنها با سحابی‌ها و کهکشان‌ها. یک گردش که نیست، هر منظومه یک گردش خصوصی برای خودش دارد، با همدیگر هم یک گردش دارند؛ یعنی خورشید و سیاره‌هایش، یک گردش با همدیگر دارند و با کهکشان هم یک گردش دیگر دارند.

استاد برجسته اخلاق حوزه ادامه داد: یک گردش کلی برای کهکشان، یک گردش برای خود منظومه است که با هم می‌چرخند و یک گردش هم برای زمین، مریخ، زهره و عطارد ویژهٔ خودشان است؛ یعنی سه‌تا گردش با همدیگر، آن‌هم گردشی که میلیاردها سال است در این فضا به‌هم نمی‌خورند و تصادف نمی‌کنند. چه کسی اینها را با این نظم آفریده که میلیاردها سال است منظومهٔ ما به منظومهٔ دیگر نمی‌خورد؟ کهکشان ما به کهکشان بعدی خود نمی‌خورد؟ آن‌هم گردش این‌قدر دقیق که منجمین می‌گویند: تحویل سال در ساعت یک و دوازده دقیقه و هشت ثانیه است و زمین به انتهای گردشش می‌رسد، سال تحویل می‌شود. چقدر منظم است؟

روان‌کاوی انسان در آیات الهی آمده است

وی همچنین تصریح کرد: اینها هفتصد آیه است؛ آیات مربوط به قیامتش، آیات مربوط به پروردگار که دوهزار آیه است، آیات مربوط به روان‌کاوی انسان که دانشمندان می‌گویند: هفت‌هزار دستگاه روانی دیگر در روان انسان مشغول کار است.

استاد انصاریان گفت: این آیات از «ب» در «بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحِیم» در سورهٔ حمد تا لفظ آخر، یعنی «وَ النّاس»، درست است که لفظاً محدود است، ولی از نظر معنا حدود ندارد. این قرآنی که حدود ندارد، قرآن می‌گوید که همه را در قلب پیغمبر جای دادم. این قلب چقدر گسترده است که این‌همه معانی بی‌مرز را در خودش جا داده است!؟ دربارهٔ رسول خدا(ص) و آدم اول چه بگویم!؟

وی افزود: حرفم در این روز از نظر الفاظ و از نظر وقت تمام، اما این حرف تا قیامت تمامی ندارد؛ یعنی اگر کسی بخواهد کتاب وجود پیغمبر(ص) را بخواند که چه آیاتی از آیات آفاق، انفس و قرآن در این کتاب است، خواندنش تمام‌شدنی نیست؛ برای معنی کردنش که باید یک کرسی در قیامت بگذارند، خود حضرت بالای آن کرسی بروند و خودشان را برای اهل محشر با یک زمان ابدی معرفی کنند. امروز به این معنا پی بردید که پیغمبر(ص) غریب‌ترین و نشناخته‌ترین انسان در این عالم است.

کار انسان، گدایی به درگاه غنیِ مطلق است

محقق و پژوهشگر علوم قرآنی عنوان کرد: کار انسان، گدایی به درگاه غنی مطلق است، این حرف تمام شد، اما این دیگر مربوط به خودمان و حرف خودمان است؛ در سورهٔ فاطر، آیهٔ ۱۵ آمده است خدایا تو ما را فقیر آفریده‌ای: «یٰا أَیهَا اَلنّٰاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَرٰاءُ إِلَی اَللّٰهِ»، ما گدا هستیم و خودمان خودبه‌خود هیچ‌چیزی نداریم، همین بدن ما هم برای خودمان نیست و تو عطا کرده‌ای؛ اصلاً ما هیچ‌چیز نداریم! اینکه برخی سینه‌سپر می‌کنند و می‌گویند علم من، کرسی من، ریاست من، صندلی من، زرنگی من، مال من، این جملات از دروغ‌های صددرصد جهان است. هیچ‌کس هیچ‌چیز ندارد!

انتهای پیام   ۳۱۳/۱۷

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha