خبرگزاری «حوزه»، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات مؤمنین، شرح دعای روز دهم ماه مبارک رمضان را در بیان حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن زمانی، مسئول دفتر سیاسی اجتماعی حوزه علمیه منتشر می کند.
* شرح دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْکَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیکَ بإحْسانِکَ یاغایَةَ الطّالِبین/ خدایا قرار بده مرا در این روز از متوکلان بدرگاهت و مقرر کن در آن از کامروایان حضرتت و مقرر فرما در آن از مقربان درگاهت؛ به احسانت ای نهایت همت جویندگان».
بنده روزه دار در این دعا سه درخواست از خداوند متعال دارد.
در بند اول از این دعا می خوانیم: «اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ/ خدایا قرار بده مرا در این روز از متوکلان بدرگاهت».
دعای اول توکل است؛ برخی از انسان ها توکل و امیدی به خدا نداشته و برای تأمین روزهای آینده خود فقط به عقل و تدبیر خود وابسته بوده و یا چشم به حمایت دیگران دوخته اند؛ اینها فاقد توکل بوده و ره به جایی نمی برند؛ چراکه فقط خداست که می توان به او توکل داشت.
ما معتقدیم که هیچ قدرتی در این عالم جز به اذن و مدد الهی وجود ندارد؛ «لا مُؤثّرَ فی الوجود الا الله/ هیچ مؤثری جز خدا در وجود نیست».
خداوند اراده مطلقه و فرمانروای مطلق هستی است؛ انسان ها در این دنیا متوجه نبوده و دیگران را مالک و فرمانروا می دانند؛ اما همان کسانی که در این دنیا پادشاهان و رؤسای جمهور را فرمانروا می دانند، وقتی خداوند در روز قیامت از آنان سؤال می کند: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ (امروز مالکیت و حاکمیت از آن کیست؟)، همه فریاد می زنند: لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (از آن خداوند یکتای قهّار است)».
آن جواب فردای قیامت را امروز همگان باید بگویند؛ اگر کسی خدا پشتوانه او شد، از هیچ کسی واهمه و هراس ندارد.
اگر کسی بر خدا توکل نکند، موحد نیست و توحید کامل ندارد؛ چون توحید دارای چند جلوه و معناست که اعتقاد به یگانه بودن خالق، اعتقاد به یگانه بودن مدبر عالم، اعتقاد به یگانگی مالک بودن خدا بر همه ثروت های عالم، اعتقاد بر اینکه خدا فقط تنها موجود شایسته عشق ورزی است و اعتقاد بر یگانگی معبود و حرمت عبادت دیگران؛ پنج نوع از انواع جلوه های توحید هستند.
* توحید افعالی به چه معناست؟
توحید افعالی یعنی هیچ کار و فعلی در این عالم مگر با اراده و قدرت امدادی خدا انجام نخواهد گرفت؛ حتی گناه گنهکاران نیز از توانایی او مدد گرفته اند و اگر او اراده کند که این انسان کافر قدرت کشتن انسان مظلوم از او سلب شود، با یک اراده کافی است؛ اگر خدا نخواهد تیغ ابراهیم، سر اسماعیل را نبریده و آتش، ابراهیم را نمی سوزاند.
گاه آتش نمی سوزاند؛ اما همان آب به عنوان مایه حیات، فرعون مدعی خدایی را می میراند؛ این مسائل اراده الهی و اعتقاد به توحید است و توکل به این معناست.
در آیه ۱۱۷ سوره بقره آمده است: « ... وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ/ و چون فرمان وجود چیزی را بدهد جز این نیست که به آن می گوید: باش ، پس بی درنگ می باشد».
و یا خداوند متعال در آیه ۱۵۴ سوره آل عمران فرموده است: « ... إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ/ مسلما کارها یکسره مربوط به خداست».
امام علی (ع) در نهج البلاغه فرموده است: «من توکل علیه کفاه و من ساله اعطاه و من اقرضه قضاه و من شکر جزاه/ هر کس بر او توکل کند او را کفایت نماید و هر کس از او بخواهد می پردازد و هر کس برای خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد و هرکس او را سپاس گوید پاداش نیکو دهد».
بنابر آیات قرآن کریم، همه مؤمنان امر به توکل شده اند؛ خداوند متعال در آیه ۲۳ سوره مائده فرموده است: «وَ عَلَی اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ/ و تنها بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید» و یا در آیه ۱۲۲ سوره آل عمران آمده است: «وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ/ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل نمایند».
پیامبر می فرماید: از جبرئیل پرسیدم توکل بر خدا به چه معنی است؟ جبرئیل پاسخ داد: یقین داشتن به اینکه مخلوق قدرت ندارد به تو ضرری یا سودی برساند و نمی تواند نعمتی به تو بدهد و یا ترا از نعمتی محروم سازد.
توکل نومیدی از خلق است؛ پس هرگاه انسان به این مرحله از یقین رسید، دیگر او برای احدی جز خدا کار نمی کند، جز به خدا امید ندارد، جز او از کسی بیم ندارد و به احدی جز او دل نمی بندد. این معنی توکل است.
در بند دوم از این دعا آمده است: «واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْکَ/ و مقرر کن در آن از کامروایان حضرتت».
* کامروایی و رستگاری به چه معناست؟
آیا پول، سلامت، امنیت و ... در این دنیا رستگاری است؟ که باید بگوییم: خیر. این مسائل، خوب است؛ اما اگر داشته باشیم، به معنای رستگاری نیست.
راه های رسیدن به رستگاری، متعدد است. اگر از خدا می خواهیم که ما را رستگار کند، باید عوامل آن را بدانیم و توفیق انجام آن را از خدا بخواهیم.
*چه کارهایی از منظر قرآن موجب فوز و رستگاری است؟
اولین عامل برای استحقاق رستگاری، ایمان و جهاد در راه خدا به وسیله مال و جان و هجرت در راه خداست. خداوند در آیه ۲۰ سوره توبه می فرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ/ آنها که ایمان آورده و هجرت کردند و در راه خدا با مال ها و جان هایشان جهاد نمودند، پایه و منزلتشان در نزد خدا بزرگتر است و آنها همان کامیابانند».
مقاومت و صبر در برابر گناهان و مشکلات و سختی ها از دیگر عوامل استحقاق رستگاری است؛ خداوند در آیه ۱۱۱ سوره مؤمنون آورده است: «إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ/ حقّا که من امروز آنها را در مقابل صبرشان پاداش دادم که آنها همه کامیابند».
اطاعت از خدا و رسول و ترس از خدا و تقوای الهی و ترک گناهان، عامل دیگر استحقاق رستگاری است و خدای متعال در آیه ۵۲ سوره نور فرموده است: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ/ و هر که خدا و رسولش را فرمان برد و از خداوند بترسد، و از او پروا کند چنین کسانی به حقیقت کامیاب اند».
از دیگر عوامل استحقاق رستگاری، جهاد و عدم فرار از جنگ است؛ خداوند در آیه ۷۳ سوره نساء آورده است: «وَ لَئِنْ أَصابَکُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَنْ لَمْ تَکُنْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظیماً/ و اگر غنیمتی از جانب خدا به شما برسد ، درست مثل اینکه هرگز میان شما و آنها دوستی و مودّتی نبوده ، می گویند: «ای کاش ما هم با آنها بودیم ، و به رستگاری ( و پیروزی ) بزرگی می رسیدیم!».
سبقت و پیشگامی در اعمال خیر و تبعیت از خدا عامل دیگر استحقاق رستگاری است؛ در آیه ۱۰۰ سوره توبه آمده است: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ/ پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت ، و آنها ( نیز ) از او خشنود شدند و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته ، که نهرها از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن خواهند ماند و این است پیروزی بزرگ!».
فروختن جان خود به خداوند متعال، عامل دیگر است؛ خداوند متعال در آیه ۱۱۱ سوره توبه فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ/ خداوند از مؤمنان ، جانها و اموالشان را خریداری کرده ، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد (به این گونه که:) در راه خدا پیکار می کنند ، می کشند و کشته می شوند این وعده حقّی است بر او ، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما ، به داد و ستدی که با خدا کرده اید و این است آن پیروزی بزرگ!».
از عوامل دیگر، پرهیز از سیئات و دوری از بدی هاست؛ در آیه ۹ سوره غافر آمده است: «وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ/ و آنها را (در آخرت) از کیفر گناهان یا تجسم و تبلور عینی گناهان در آن عالم نگه دار ، و هر که را که در آن روز از کیفر گناهان نگه داری حقّا که او را مورد رحمت خود قرار داده ای ، و این همان کامیابی بزرگ است».
در بند سوم از این دعای شریف آمده است: «واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیکَ/ و مقرر فرما در آن از مقربان درگاهت».
قرب به معنای قرب فامیلی هم نیست؛ گاه کسی به پیامبران و ائمه از نظر خویشاوندی نزدیک است؛ اما ممکن است از نظر معنوی از آنان فیض نبرده باشد؛ ممکن است فرزند پیامبر باشد؛ اما به دلیل عدم تبعیت از او دور می شود.
در آیه ۱۰ سوره تحریم آمده است: « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلینَ/ خداوند برای کسانی که کافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می شوند!».
اما گاه فردی هیچ رابطه خانوادگی با پیامبر یا امامی ندارد؛ اما به دلیل تبعیت زیاد، جزو خاندان آنان حساب می شود؛ مانند سلمان که یک ایرانی و عجم است؛ اما پیامبر(ص) درباره او می فرماید: «سلمان منا اهل البیت/ سلمان از ما اهل بیت است»؛ پس برای تقرب باید در راه خدا، پیامبر و اهل بیت(ع) حرکت کرد.
نظر شما