به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در فصلنامه علمی-تخصصی «ره توشه» ویژه مبلغان با موضوع انتخابات ۱۴۰۰ به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
مقدمه
«جمهوریت»، یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده ی جمهوری اسلامی است که در جهت عینیت بخشیدن به آن، در ایران عزتمند، به طور میانگین هر ساله شاهد یک انتخابات مردمی هستیم. افتخارآمیزتر اینکه انتخابات برگزار شده در کشور ما، از نظر رعایت اخلاق و موازین اخلاقی، در مقایسه با بسیاری از کشورهای مشابه، درخشان ترین سابقه را برجای گذاشته است؛ اما نباید فراموش کرد که بداخلاقی های انتخاباتی، هرچند اندک، زیبنده ی جامعه ی اسلامی ارزشی و فضیلت گرا و نیز با اهداف بلند نظام اسلامی همسویی ندارد؛ نظامی که همه ی ارکان تصمیم گیری و مدیریت آن را باید صالحانی تشکیل دهند که قرآن، فراهم سازی زمینه هایی را در عرصه های فردی، اجتماعی و الهی به دست و همت آنان نوید داده است:
الَّذینَ إنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الأُمُور؛[۱] همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می دارند، زکات می دهند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه ی کارها از آن خداست.
بر این اساس باید برای برپایی ارزش ها در همه ی حوزه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی (امر به معروف) و مقابله با ضدارزش ها در همه ی ابعاد (نهی از منکر) و توجه به نیازهای جامعه (ایتاء زکات) گام برداشت.
بدین ترتیب، مهم ترین رسالت اخلاقی انتخابات، تحقق کامل این نوید قرآنی است. به همین دلیل، از آغاز تا پایان تبلیغات و از پیروزی یا شکست تا پس از آن، نامزدها و هوادارانشان و پیروزشدگان و شکست خوردگان در انتخابات، باید اخلاق انتخاباتی و آداب اسلامی را رعایت کنند.
نوشتار پیش رو، اخلاق انتخاباتی و وظایف مردم را تبیین می نماید و در دو محور زیر سامان یافته است:
یکی از اصول اخلاق انتخابات، شرکت در آن است. شاید برخی تصور کنند که بعد از گذشت سال ها از انقلاب، شرکت در انتخابات مهم نیست یا اگر ما هم شرکت نکنیم، دیگران شرکت می کنند و حال اینکه اولین وظیفه ی اخلاقی مردم شرکت در انتخابات است؛ زیرا هر انسانی وظیفه دارد در تعیین سرنوشت خود و جامعه ی خویش نقش داشته باشد و در بهبود آن بکوشد.
یکی از راه های ایجاد تغییر، شرکت در انتخابات است: «إنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأنْفُسِهِم؛[۲] خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»
مشارکت در انتخابات و تعیین سرنوشت در هر نظامی، علاوه بر جنبه های شرعی ـ که ممکن است ـ داشته باشد، به عنوان یک حق نیز قلمداد می شود؛ حقی که صاحب حق باید از آن دفاع و آن را «استیفا» نماید؛ یعنی باید تمام حق خود را مطالبه کند و هر گونه بی اعتنایی به آن اقدامی نارواست. پرواضح است که عدم توجه به این موضوع، موجب از بین رفتن حق خواهد شد. به همین دلیل مشارکت در انتخابات، ضرورتی فراتر از تکلیف شرعی است؛ چنانکه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) فرموده اند: «انتخابات، فقط یک پدیده ی سیاسی نیست. انتخابات، مظهر حضور مردم و مظهر احقاق حق است... . هم حق و هم تکلیف مردم است که بیایند و سرنوشت کشورشان را به دست خود تعیین کنند.»[۳]
از همه مهم تر اینکه امروزه شرکت در انتخابات از هر زمانی دیگر اهمیت بیش تری دارد؛ زیرا دشمنان وانمود می کنند که انقلاب پایگاه مردمی خود را از دست داده است. بر این اساس این پشتوانه ی مردم است که تبلیغات دشمنان را خنثی و اقتدار و عظمت جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارد. امام راحل(ره) نیز، شرکت در انتخابات وظیفه ی ملی و شرعی می داند: «این وظیفه ای است الهی، وظیفه ای است ملی، وظیفه ای است انسانی و وظیفه ای است که ما باید به آن عمل بکنیم. همه مان باید در انتخابات شرکت کنیم.»[۴]
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) فرمود: «درست در نقطه ی مقابل خواست دشمنان، همه ی ما باید در انتخابات حضور فعالی داشته باشیم. انتخابات، آبروی ملی ماست. انتخابات، یکی از شاخص های رشد ملی ماست. انتخابات، وسیله ای برای عزت ملی است.»[۵]
۲) احترام متقابل و دوری از تهمت
لازمه ی انتخابات سالم، ایجاد فضایِ سالم و اجتناب از تشنج است. این امر محقق نخواهد شد، مگر با رعایت اصل «احترام متقابل» و دوری از «حرمت شکنی»، «تهمت» و «افترا». متأسفانه گاهی فضای انتخاباتی ما به گونه ای است که طرفداران نامزدها به رقیبان و طرفداران آنها بی احترامی و تهمت می زنند؛ در حالی که رسول خدا(ص) فرمود:
مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قالَ فیهِ ما لَیْسَ فیهِ أَقامَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی تَلٍّ مِنْ نارٍ حَتَّی یَخْرُجَ مِمّا قالَ فیهِ؛[۶] کسی که به مرد یا زن مؤمنی بهتان بزند، یا چیزی درباره ی او بگوید که در او نیست، خدای عزوجل بر تلّی از آتش نگهش می دارد تا از عهده ی گفته ی خود برآید.
این زبان است که انسان را به چنین سرنوشتی دچار می سازد. حضرت امام(ره) فرمود:
از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی ـ انسانی را در تبلیغ برای کاندیدای خود مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود، ولو اسلامی باشد، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزه های غیراسلامی است.[۷]
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) فرمود: «آنچه در انتخابات لازم است، رقابت سالم است؛ رقابتِ بدون تهمت زنی و بدگویی به یکدیگر.»[۸]
۳) پرهیز از تفرقه
در هر جامعه ای، سلیقه های گوناگون وجود دارد. با این حال گروه ها باید با وجود اختلاف سلیقه ها و تعدد آرا در برابر منافع مشترک خود وحدت کلمه داشته باشند و از تفرقه و اختلافات بپرهیزند. هم چنین طرفداران نامزدها، باید بکوشند از تجاوز به حقوق دیگر هواداران نامزدها خودداری کنند؛ زیرا اهانت به هر شکل ممکن، وحدت کلمه را از بین می برد و زمینه ی حق کشی و انحراف را پدید می آورد. باید فضایی سالم و آرام فراهم کرد تا مردم بتوانند بهدرستی و با فراغ بال، درباره ی نامزدها، برنامه ها، شعارها و اهداف آنان تصمیم گیری کنند. اختلاف، فضایی را ایجاد می کند که قوه ی عقل از کار می افتد و تنها پیروی از هوا و هوس و تعصب های خشک و نادانی بر جای می ماند. همین امر، ما را به ورطه ی نابودی نزدیک می کند. حضرت علی(ع) می فرماید: «اَلخِلافُ یَهْدِمُ الرَّأْی؛[۹] اختلاف، نابودکننده ی اندیشه است.»
حضرت امام(ره) فرمود:
من دارم به شما آقایان عرض می کنم، همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید. فردا ممکن است انتخابات پیش بیاید؛ خب، در موقع انتخابات البته صحبت ها خواهد شد. دنبال این نروید که به هوای نفسانی خودتان برای خودتان درست کنید. می خواهد یک قضیه ای واقع بشود در ایران، دنبال این نباشید که به نفع من باشد. آن یکی بگوید به نفع من باشد. این مبدأ اختلاف است. انبیا و اولیا و کسانی که وارسته از دنیا هستند، این معانی را ندارند.[۱۰]
گزینه ی انتخاب اصلح، خواست انسان است؛ زیرا انسان همیشه طالب کمال مطلوب خویش است و حکم عقل نیز، به گزینش شایسته ترینهاست.
بنابراین بر آحاد افراد لازم است، ضمن بررسی ویژگی های افراد، بهترین و شایسته ترین ایشان را برای تصدی امور و کارگزاری نظام اسلامی انتخاب کنند؛ زیرا واگذاری مدیریت کلان کشور به چنین افرادی، از اهمیت ویژه برخوردار است.
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در آغاز سال ۱۴۰۰، درباره ی اهمیت و خصوصیات ریاست جمهوری فرمود:
ریاست جمهوری، خیلی مسئله ی مهمی است؛ یعنی مهم ترین و مؤثرترین مدیریت کشور، ریاست جمهوری است. اینکه حالا بعضی ها می گویند رئیس جمهور اختیاراتی ندارد، رئیس جمهور تدارکاتچی است، رئیس جمهور دوازده درصد یا پانزده درصد اختیارات دارد ـ چه جوری هم محاسبه می کنند من نمیدانم! چند سال است که از این حرف ها گاهی گوشه و کنار زده می شود ـ همه ی این ها خلاف واقع است؛ یا از روی بی مسؤولیتی گفته می شود، یا از روی بی اطلاعی و یا خدای نکرده غرض ورزی ای در کار است. این جوری نیست. رئیس جمهور[ی] یکی از پُرمشغله ترین و پُرمسؤولیت ترین دستگاه ها است... . تقریباً همه ی مراکز مدیریّتی کشور در اختیار رئیس جمهور است.[۱۱]
بنابراین باید کسی را بهعنوان رئیس جمهور انتخاب کرد که دارای ویژگی هایی باشد که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در آغاز سال ۱۴۰۰ به برخی ازآن ها اشاره نمود:
... به نظر می رسد هر کسی که به دنبال سعادت کشور است، یک چنین رئیس جمهوری می خواهد. اوّلاً باکفایت باشد و دارای مدیریّت و کفایت مدیریتی. ثانیاً باایمان باشد. اگر بی ایمان بود، نمی شود به او اعتماد کرد. آدم بی ایمان کشور را، منافع کشور را، مردم را یک وقتی می فروشد؛ پس باید باایمان باشد. بعد، عدالت خواه باشد و ضدّفساد. این، یکی از مهم ترین خصوصیاتی است که باید در رئیس جمهور وجود داشته باشد.[۱۲]
بنابراین اگر انسان اصلح بر مسند قدرت قرار نگیرد، موجب گمراهی و فساد مردم می شود و این امر، بزرگترین عامل زوال دولت ها به حساب می آید؛ چنانچه حضرت علی(ع) فرمود: «إذا مَلَکَ الْأَراذِلُ هَلَکَ الْأَفاضِلُ؛[۱۳] آنگاه که لئیمان حاکم گردند، صاحبان فضیلت هلاک می گردند.
از این رو لازم است مردم با برخی خصوصیات نامزد اصلح آشنا شوند، تا در انتخاب اصلح مشکل ایجاد نشود. رهبر فرزانه ی انقلاب(مدظله العالی) فرمود:
... نکته ی بعدی در باب انتخابات، این است که مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند؛ چون امر کوچکی نیست. مسئله ی انتخابات، مسئله ی سپردن سرنوشت بخش عمده ی امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است؛ سرنوشت مسائل اقتصادی، مسائل فرهنگی، روابط خارجی و مسائل گوناگون دیگر... . در بین این مجموعه نگاه کنیم و کسی را که اصلح است، انتخاب کنیم. این هم وظیفه ی بسیار مهمی است.[۱۴]
در جامعه دینی ویژگی های متعددی برای مسؤولان عالی کشور لحاظ شده است که رئیس جمهور نیز باید واجد آن ویژگیها باشد. برخی از آنها عبارتند از:
۱. تقواگرایی
تقواگرایی، برای همگان لازم است؛ اما برای نامزدها و مسؤولان کلان، از اهمیت ویژه برخوردار است. به دلیل اینکه اینان با جان، مال و آبروی مردم ارتباط دارند و نقش بنیادی در اصلاح و فساد جامعه. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «صِنْفانِ مِنْ أُمَّتی إذا صَلَحا صَلَحَتْ أُمَّتی وَ إذا فَسَدا فَسَدَتْ أُمَّتی؛ دو گروه از امت من هستند که اگر اصلاح شوند، امتم اصلاح می شود و اگر فاسد گردند، امت فاسد می گردد.» گفته شد که آن دو گروه کداماند و حضرت پاسخ دادند: «الْفُقَهاءُ وَ الْأُمَراءُ؛[۱۵] فقیهان و امیران.»
حضرت علی(ع) نیز فرمود: «فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلّا بِصَلاحِ الْوُلاة...؛[۱۶] پس کار رعیت سامان نمی یابد، مگر به شایستگی و درستکاری حکمرانان.»
طبیعی است داوطلبان و مسؤولانی می توانند به اصلاح جامعه بپردازند که خود تقوامدار باشند؛ از این رو علی(ع) مالک اشتر را به رعایت تقوا سفارش نمود: «أَمَرَهُ بِتَقْوَی اللهِ وَ ایثارِ طاعَتِهِ وَاتِّباعِ ما أَمَرَ بِهِ فی کِتابِه.»[۱۷]
از سوی دیگر تقوا و انگیزه ی دینی، سبب می شود انسان جذب ریاست و قدرت نگردد و تنها برای اجرای احکام الهی و اقامه ی حق حکومت کند. حضرت علی(ع) بارها دلیل پذیرش حکومت را اقامه ی حق اعلام کرد. عبدالله بن عباس می گوید که در منطقه ی ذیقار در گذرگاه جنگ بصره، محضر امیر مؤمنان(ع) رسیدم. دیدم نعلین خود را وصله میزند. در این حال رو به من کرد و گفت: «این نعل چقدر ارزش دارد؟» در پاسخ گفتم: «قیمتی ندارد.» فرمود: «به خدا قسم، این نعل کهنه در نظر من ارزشمندتر از حکومت بر شما است؛ مگر آنکه بتوانم حقی را برپا دارم، یا جلوی باطلی را بگیرم.»[۱۸]
بر این اساس باید توجه داشت که مسئله ی خدمت به مردم و مسؤولیت پذیری در نظام اسلامی، به بهانه ای برای قدرت طلبی و هواپرستی نشود؛ زیرا ریاست طلبی با تقواگرایی مسؤولان همسویی ندارد و اگر کسی که صلاحیت کاری را ندارد خود را برای آن کار مطرح کند و آن قدرت را بطلبد، درواقع در جهت هلاکت خویش قدم برداشته است.
امام رضا(ع) فرمود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ لِنَفْسِهِ هَلَکَ فَإنَّ الرِّئاسَةَ لاتَصْلُحُ إلّا لِأَهْلِها؛[۱۹] هر کس برای خود ریاست بطلبد، هلاک شده است. ریاست جز برای کسانی که صلاحیت آن را دارند، مجاز نیست.» بر همین اساس است که انسان های ریاست طلب و محب قدرت، مورد لعن اولیای دین قرار گرفته است. امام صادق(ع) فرمود: «مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِها مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِها نَفْسَهُ؛[۲۰] ملعون است کسی که ریاست طلبی کند، ملعون است کسی که بر آن همت گمارد و ملعون است کسی که به فکر آن باشد.»
۲. ساده زیستی
ساده زیستی، نگاه منطقی و خردگرایانه ی انسان های دانا به زندگی ناپایدار دنیاست که در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل می شود و با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگی دنیا مرتبط است؛ از این رو اگر مسؤولان و مدیران حکومتی این امر را رعایت کنند، بهتر می توانند به نظام و مردم خدمت کنند که در آموزه های دینی، سخت به این امر توجه شده است.
سیره و گفتار حضرت پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) نیز شاهد بر این ادعاست. از سوی دیگر در نظام جمهوری اسلامی، مردم انتظار دارند مسؤولان آنها ساده زیست باشند. امروزه اگر مردم یاد و خاطره ی مرحوم رجایی را پاس می دارند، بدان جهت است که طعم تلخ فقر را چشیده و برنامه های او برای محرومیت زدایی بود. مهم تر از همه اینکه ساده زیستی مسؤولان آینده ی کشور، از دو جهت اهمیت دارد: اول آن که آنان پاسداران ارزش ها هستند و باید الگو باشند. دوم: ساده زیستی آنان موجب می شود که مسؤولان با فقر و درد محرومان جامعه بیش تر آشنا شوند و سیاست هایی را در رفع مشکلات آنها اتخاذ نمایند. نامزدها و مسؤولانی که طعم فقر را نچشیده اند، نمی توانند درد فقیران را درک کنند. حضرت علی(ع) هم فلسفه ی ساده زیستی حاکمان اسلامی را همدردی با فقیران می داند: «خداوند بر حاکمان عادل واجب کرده است که زندگانی خویش را در سطح مردم فقیر قرار دهند، تا رنج فقر، مستمندان را ناراحت نکند.»[۲۱]
حضرت امام(ره) فرمود:
توجه داشته باشید رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند؛ نه از سرمایه داران، زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.[۲۲]
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) نیز، به خاطر اهمیت امر، همگان بهویژه مسؤولان را به ساده زیستی و زهدگرایی سفارش کرد:
ما [که هم مسؤول حکومتی هستیم و هم روحانی] باید بیشتر مواظب باشیم؛ دیگران هم باید مواظب باشند، شما هم که دانشجویید، یا استادید، باید مواظب باشید، شما هم که رئیسید، باید مواظب باشید؛ همه باید مواظب باشند که به دام تکلّفات و تعیّنات زندگی نیفتند و در اشرافیگری و این ها غرق نشوند.[۲۳]
۳. استکبارستیزی
یکی از شاخصه های مهم انقلاب اسلامی استکبار ستیزی است؛ استکبارستیزی به گونه ای با هویت و ماهیت انقلاب اسلامی درآمیخته است که می توان این آرمان را صفت ذات انقلاب و جزو مفاهیم مُقوّم ماهیت آن قلمداد کرد. یعنی در صورت کنارگذاشتن استکبارستیزی، انقلاب اسلامی بدون تردید دستخوش بی هویتی خواهد شد. معمار کبیر انقلاب امام خمینی سیاست اصلی انقلاب را حول محور تقابل و منازعه آشتیناپذیر با کانون های استکبار جهانی در شرق و غرب و گسست کامل از آنان تعریف می نمود: «من بارها گفته ام و در این روز بزرگ می گویم [تا] قطع تمام وابستگی ها به تمام ابرقدرتهای شرق و غرب، مبارزات آشتیناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد.»[۲۴]
بی تردید یکی از اصول مهم جمهوری اسلامی روابط عزتمندانه و حسنه با کشورها است و هر کشوری که از این اصل پیروی کند، ایران اسلامی از آن استقبال می کند، اما اگر کشوری مانند آمریکا استقلال و عزت و اقتدار کشور ما را خدشه دار نماید و قصد سلطه برکشور ما داشته باشد، ایران مقتدر در برابر این سیاست خصمانه و انگیزه ظالمانه مقابله می نماید. براین اساس مبارزه با آمریکا به خاطر خصوصیات این کشور است، چنانکه رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) به این صفات اشاره نموده است:
آنچه ما با آن مخالفیم عبارت است از حاکمیّت ظلم و طغیان و استکبار؛ ...ما با هیچ ملّتی به عنوان ملّت مخالفتی نداریم؛ با هیچ نژادی، با هیچ ملّتی؛ ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم، با طغیان علیه ارزش های انسانی و الهی مخالفیم. امروز آمریکا مظهر اینها است؛ مظهر ظلم است، مظهر استکبار است... .[۲۵]
از سوی دیگر داشتن روحیه استکبارستیزی ریشه در عمق تعالیم اسلامی دارد و تمامی کسانی که خود را پیرو راه قرآن و مکتب اهل بیت(ع) می دانند، موظف به ستیز با مستکبران هستند. در برخی کشورها حاکمان برای ادامۀ قدرت و ریاست خود، حاضرند مصالح و منافع کشور و ملّت خود را نابود کنند و با پشتیبانی کافران و مستکبران، بر کشور و مخالفین چیره شوند. اینان تحت سلطۀ کافران مانند عبد ذلیل زندگی می کنند تا حاکمیت ننگین خود را ادامه دهند؛ مانند زمان پهلوی که بردگی آنان در مقابل آمریکا و اروپا کاملاً واضح بود. قرآن هرگونه سلطه پذیری مسمانان را نهی می نماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلا؛[۲۶] خدا تا ابد اجازه نداده است که کافران کم ترین تسلطی بر مومنان داشته باشند.»
اما ایران اسلامی با تمام قدرت در برابر روحیه استکباری امریکا ایستاد و این سیاست نتایج مثبتی داشته است: چنانچه رهبرمعظم انقلاب(مدظله العالی) فرمود: «به کوری چشم آنهایی که می خواستند جمهوری اسلامی را از بین ببرند، ما ریشه دارتر شدیم، توانایی مان بیشتر شد، قدرتمان بیشتر شد، پیشرفت بیشتری کردیم؛ به کوری چشم دشمن»[۲۷]
بیتردید این موفقیت ناشی از روحیه و رویکرد استکبارستیزی رهبر فرزانه انقلاب و پشتوانه مردم از این رویکرد خردمندانه و هوشمندانه است:
کلّ ملّت ایرانند، جوان های ما، مردم انقلابی ما و مردم مؤمن ما هستند که در مقابل زورگویی های استکبار ایستاده اند. و هر ملّتی و هر کشوری که مردمش یکپارچه، یک جهت، یکدل، در مقابل دشمن بِایستند، دشمن هیچ تعرّضی نمیتواند به اینها بکند، هیچ غلطی نمیتواند بکند... .[۲۸]
استکبارستیزی یکی ازمهم ترین شاخصه های انقلاب اسلامی است که هرگز محدود به زمان خاصی نبوده و نیست واین امر از پشتوانه عقل و شرع برخور دار است، چنانچه رهبر فرزانه فرمود:
...ستیزه گری با این استکبار، با این پدیده، عین عقلانیّت است. حالا بعضی ها می گویند «آقا! این خلاف عقلانیّت است، خلاف تدبیر است»؛ نه، خلاف تدبیر نبود؛ این درست عین عقلانیّت بود؛ تسلیم شدن و زیر بار رفتن، ضدّ عقلانیّت بود.[۲۹]...مبارزه ی با استکبار در انقلاب اسلامی و در میان ملّت ما یک حرکت معقول و منطقی و دارای پشتوانه ی علمی، و یک حرکت خردمندانه است.[۳۰]
بی تردید روحیه سازش کاری برخی مسؤولان، ناشی از غربزدگی و وابستگی قلبی به تمدن غربی و ناشی از تفکر اشرافی گری و لیبرالی است که گاهی این علاقه مندی ها به غرب به اندازه ای افزایش می یابد که از آرمان ها و آموزه های دینی و اسلامی فاصله گرفته می شود. فاصله گیری از آرمان های انقلاب اسلامی موجب می شود تا برخی مسؤولان این واقعیت را نپذیرند که کشور ما به عنوان یک کشور عزتمند، مستقل، توسعه یافته و پیشرفته است. از اینرو، انتظار می رود رییس جمهور آینده جمهوری اسلامی و دیگر مسؤولان محترم این سخن امام را که فرمود: «اشخاصی که نه مایل به طرف شرق هستند و نه مایل به طرف غرب، بلکه در صراط مستقیم انسانیت و اسلام هستند، آنها را انتخاب کنید. سرنوشت خودتان را به اشخاص امین بدهید.»[۳۱] مد نظر قرار داده و به هنمودهای رهبرفرزانه انقلاب حضرت آیت الله خامنهای که بارها به کارگزران نظام سفارش نمود که همیشه روحیه استکبار ستیزی را حفظ و عزتمندانه جمهوری اسلامی را سکانداری کنید که عزت از آن خدا است :«وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَلکِنَّ الْمُنافِقینَ لایَعْلَمُون ؛[۳۲] عزت از آنِ خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است، لکن منافقان نمی دانند.»
۴. مردم مداری
حق تعیین سرنوشت و مشارکت در امور سیاسی، یکی از طبیعیترین حقوق افراد است. در انتخابات، مردم حق حاکمیت را که مربوط به همه ی آنان است، برای مدتی به افراد منتخب خود منتقل می کنند. دولت و مجلس که این حقوق به آنها انتقال یافته است، بهصورت اقتداری مشروع به وضع و اجرای قانون می پردازند؛ پس در حقیقت مردم با رأی خود، کسانی را برمیگزینند تا بهجای آنها مدت معینی تصمیم گیری کنند. نکته ی مهم در این قضیه، این است که لازم است داوطلبان در ارتباط دائم با مردم باشند، تا بتوانند در تصمیمگیریهای کلان کشور، نظر مردم را بدانند و مشکلات آنان را منعکس سازند؛ در غیر این صورت، دولت و نماینده تکلیف خود را به خوبی انجام نداده است.
بر این اساس یکی از ویژگی های مهم نامزدها، مردمی بودن آنان است. اگر مسؤولی پایگاه مردمی بودن خود را از دست داد، بی تردید در ایفای مسؤولیت خود موفق نیست. پایگاه مردمی در صورتی به وجود می آید که مسؤولان خود را تافته ی جدابافته تلقی نکنند و از مردم و در میان آنان باشند؛ زیرا اگر مشکلات مردم را از زبان آنان نشوند، چگونه می توانند سیاست های معقول و منطقی برای رفع مشکلات آنها اتخاذ کنند؟ مسؤلانی که در اتاق های دربسته به فعالیت های خود بپردازند و از دیدگاه ها و خواسته های مردم فاصله گرفته و مردم مدت ها انتظار بکشند که موفق به دیدار آنان شوند، هیچ گاه موفق نخواهند بود. حضرت علی(ع) به مالک اشتر می فرماید: «... بخشی از اوقات خود را به حاجت مندان اختصاص ده، با آنان در مجمع عمومی بنشین، برای خداوندی که تو را آفریده خضوع کن و سپاهیان و پاسداران را از جمع آنان دور گردان تا آنها بدون پروا و هراس با تو صحبت کنند.»[۳۳]
از همه مهم تر اینکه مسؤولان باید با مردم مهربان باشند. حضرت علی(ع) به مالک اشتر فرمود: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه، دوست و مهربان باش. مبادا، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی! زیرا مردم دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تو و دسته ای دیگر، همانند تو در آفرینش هستند.»[۳۴]
امام راحل(ره) فرمود:
در هر صورت من عرضم به آقایان این است که توجّه کنید به اینکه هم صلاح خود شماست و هم صلاح کشور شماست و هم صلاح ملت است که شما با مردم دوست باشید. مردم احساس کنند که این ها دوست های آنها هستند که آمده اند. در هر صورت... هر کدام در هرجا که هستید، مردم را همراه خود نگهدارید. مردم ما واقعاً خوب اند. شاید نظیر ملت ایران در هیچ جا نباشد.[۳۵]
۵. امانت داری
حکومت از دیدگاه اسلام، امانت الهی است و فلسفه ی وجودی آن برای اجرای قوانین الهی، برقراری عدالت، احقاق حق و... است. حضرت علی(ع) فرمود:
اللَّهُمَّ إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذی کانَ مِنّا مُنافَسَةً فی سُلْطانٍ وَ لَا الْتِماسَ شَیْ ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلکِنْ لِنَرِدَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإصْلاحَ فی بِلادِکَ فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ وَ تُقامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِک ؛[۳۶] بارخدایا تو آگاهی آنچه از ما صادر شده (جنگ ها)، نه برای میل و رغبت در سلطنت بوده و نه برای به دست آوردن چیزی از متاع دنیا، بلکه برای این بود که (چون فتنه و فساد در شهرها شیوع یافت و ستم بر مردم وارد شد و حلال و حرام تغییر کرد خواستیم) آثار دین تو را (که تغییر یافته بود) بازگردانیم و در شهرهای تو، اصلاح و آسایش را برقرار نماییم تا بندگان ستم کشیده ات در امن و آسودگی بوده و احکام تو که ضایع مانده جاری گردد.
هم چنین آن حضرت در نامه ای به عامل آذربایجان می نویسد: «وَ إنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَلکِنَّهُ فی عُنُقِکَ أَمانَة؛[۳۷] مبادا بپنداری حکومتی که به تو سپرده شده، شکاری است که به چنگت افتاده است. خیر، امانتی بر گردنت گذاشته شده است.»
ملاحظه می شود بدین ترتیب حاکمان و مدیران جامعه، امانتی سنگین بر دوش دارند که باید آن را خوب حفظ کرده و به مقصد برسانند. امام صادق(ع) از پیامبر اعظم(ص) روایت می کند: «لَیْسَ مِنّا مَنْ أَخْلَفَ بِالْأَمانَة؛[۳۸] از ما نیست کسی که به امانت پشت کند.»
۶. صداقت
صداقت، یکی از عناصر ارزشی در اسلام است. رسول خدا(ص) فرمود:
لاتَنْظُرُوا إلَی کَثْرَةِ صَلاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ، انْظُرُوا إلَی صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَداءِ الْأَمانَة؛[۳۹] برای امتحان مردم، نگاه به زیادی نماز و روزه ی آنها و کثرت حج و نیکی کردن آنها به مردم و سروصدای آنها در عبادات شبانه نکنید، نگاه به راستگویی و امانتداریشان کنید.
به فرموده ی امام صادق(ع)، صداقت سرلوحه ی دعوت همه ی پیامبران در مسائل معاشرتی و اخلاقی، راستگویی و امانتداری بوده است: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَم یَبْعَثِ الأنبیاءِ إلّا بِصدْقِ الحدیثِ وَ أداءِ الأمانَةِ إلَی البَرِّ و الفاجِرِ؛[۴۰] خدای عزوجل هیچ پیامبری را نفرستاد، مگر با راستگویی و برگرداندن امانت به نیکوکار یا بدکار.»
به گفته ی سعدی:
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی |
||
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست[۴۱] |
||
با توجه به نقش سازنده ی صداقت در روابط اجتماعی و سیاسی، رعایت آن برای همگان اهمیت دارد؛ اما رعایت آن برای مسؤولان از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا صادقانه برخورد مسؤولان با مردم و گفتن حقایق و واقعیات به آنان، نقش بنیادی در جلب رضایت و اعتمادسازی دارد. اعتماد مردم به دولت مردان، بزرگ ترین سرمایه ی اجتماعی برای آنان است. بر این اساس صداقت در نامزدها و مسؤولان، از بهترین عوامل موفقیت در کار و حافظ آبرو و برآورنده ی وجاهت اجتماعی است. چنانچه مسؤول در محیط کار و صحنه های اجتماعی از صداقت لازم برخوردار باشد، موفقیت او حتمی است؛ در غیر این صورت حتی اگر فرضاً در ابتدای کار و با اغفال دیگران رسوا نگردد، سرانجام روزی با دریده شدن پرده ها، دروغ گوییاش آشکار می شود. با توجه به نقش صداقت در شیوه ی زمامداری، حضرت علی(ع) به مالک اشتر توصیه می کند که با مردم صادقانه برخورد نماید و از وعده و شعارهایی که همراه عمل نیست پرهیز کند؛ چراکه وعده های بدون عمل و نشان دادن غیرواقع به صورت واقع، موجب خشم خدا و مردم می شود. حضرت خطاب به مالک اشتر فرمود:
از منت نهادن بر رعیت به جهت احسانی که نموده ای یا بیش از حد جلوه دادن آنچه کرده ای، بپرهیز و نیز از دادن وعده ای که خُلف می کنی، احتراز کن؛ چه منت نهادن، احسان را بی ارزش می کند و زیاده نگری، روشنایی حق را می برد و خُلف وعده، موجب خشم خدا و مردم می شود.[۴۲]
متأسفانه بعضی نامزدهای ریاست جمهوری، برای تقویت مواضع خویش از واقعیت های اجتماعی و ظرفیت های کشوری، تبیین نادرستی می کنند و این گونه است که هم مسؤولان فعلی را متهم می کنند و هم مطالباتی را در مردم ایجاد می کنند که وعده های توخالی از آب درمی آید و دولت های آینده را نیز، به بی کفایتی و دروغ متهم می کند. قرآن می فرماید: «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا ما لاتَفْعَلُون ؛[۴۳] نزد خدا بسیار موجب خشم است، سخنی بگویید که به آن عمل نمی کنید.»
امام صادق(ع) می فرماید: «وَ لاتَعِدَنَ أَخاکَ وَعْداً لَیْسَ فی یَدِکَ وَفاؤُهُ ؛[۴۴] هرگز به برادرت وعده ای نده که انجام آن به دست تو نیست.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) نیز می فرماید: «کسانی که وارد عرصه ی انتخابات می شوند، نباید به مردم وعده های نادرست و در باغ سبز غیرمنطقی نشان بدهند؛ بلکه باید با سخنان منطقی و منطبق بر واقعیت و توکل بر خدا پیش بروند.»[۴۵]
ج) تحقیق و مشورت درباره ی نامزدها
بعد از آشنایی با برخی خصوصیات نامزدها، لازم است مردم تحقیق و مشورت های لازم را نیز انجام دهند. فضای انتخابات به گونه ای است که ممکن است برخی را در انتخاب فرد اصلح دچار مشکل کند. در چنین فضایی، بایسته است که مردم با دقت داوطلبان را بشناسند. لازمه ی این امر آن است که مردم هوش مندانه و با دقت، ویژگی های نامزدها را بررسی کنند؛ از این رو امام راحل(ره) می فرماید:
من امیدوارم اشخاصی که کاندیدا شدند برای ریاست جمهوری، شما توجه کنید و کسی که از همه متعهدتر به اسلام، سوابقِ خوب، پیوسته به هیچ طرفی، نه شرقی باشد، نه غربی باشد، نه غرب زده باشد، نه شرق زده باشد، مسلمان باشد، پیرو احکام اسلام را انتخاب کنید.[۴۶]
در این مرحله، انسان با توجه به ویژگی هایی که اشاره شد، می تواند با مشورت دیگران و با تفکر و تحقیق، نامزد اصلح را از میان نامزدها برگزیند. حضرت علی(ع) می فرماید: «رَأْیُ الرَّجُلِ میزانُ عَقْلِهِ ؛[۴۷] میزان عقل فرد، اندیشه ی اوست.»
رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) نیز، در جواب سؤالی درباره ی انتخاب نامزد اصلح فرمود: در ایام انتخابات جهت شناخت کاندیدای مناسب، می بایست نواقص و عیوب و امتیازات آنها را در گذشته و حال تفحص کرد تا فرد لایق را پیدا نمود. آیا صحبت کردن پشت سر کاندیداها برای انتخاب فرد اصلح، جایز است؟ ملاک چیست؟ در امور مربوط به انتخابات در حد مشاوره، اشکال ندارد.[۴۸]
د) اخلاق انتخاباتی طرفداران نامزدها بعد از انتخابات
طرفداران کاندیداها بعد از انتخابات نیز، وظایف اخلاقی و دینی دارند که به برخی از آنها اشاره می شود:
۱. پرهیز از تحقیر رقیبان و طرفداران آن ها
یکی از رفتارهای ناسالم و غیراخلاقی پس از پیروزی در انتخابات، تحقیر احزاب یا نامزدهای دیگر از سوی هواداران رقیب پیروز است. چنین کاری، نشان دهنده ی بی شخصیتی است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «حَسْبُ ابْنِ آدَمَ مِنَ الشَّرِّ أَنْ یُحَقِّرَ أَخاهُ الْمُسْلِم ؛[۴۹] در بدی فرزند آدم همین بس که برادر مسلمان خود را کوچک شمارد.»
انتظار می رود طرفداران کاندیداهای ریاست جمهوری، اخلاق اسلامی را رعایت کنند و بعد از انتخابات، به هواداران طرف مقابل احترام بگذارند و بار دیگر فضای صمیمیت قبل از انتخابات را به جامعه برگردانند؛ زیرا هرگونه بی احترامی به هواداران و رقیبان انتخاباتی، جامعه ی عقلانی ما را زیر سؤال برده و موجب کینه و کدورت می شود.
۲. تمکین به نتیجه ی انتخابات
در جامعه ممکن است به لحاظ وسعت تبلیغات، یک جناح سیاسی موفق به برنده شدن در انتخابات گردد و گروه مقابل به فرد برنده ی انتخابات اعتقاد نداشته باشند؛ اما با توجه به اینکه اکثریت پذیرفته اند که این فرد سکان اداره ی امور کشور را در دست گیرد، سایر گروه ها و جناح های سیاسی و طرفداران دیگر نامزدها، با پذیرش این انتخابات و فرد برنده از فردای همان روز، همچون گذشته به کار و فعالیت خود ادامه داده و چیزی را ازدسترفته ند انند.
در این صورت، روح تعامل در هنجار سیاسی کشور توسعه می یابد و انتخابات اخلاقی، چهره ی خویش را برای رشد و تعالی یک کشور می گشاید. انتخاباتی که با مشارکت حداکثری صورت می گیرد و با نظارت هزاران بازرس امین از میان مردم نظارت می شود، در نهایت باید با تمکین مردم به رأی اکثریت و نتیجه ی انتخابات همراه شود.[۵۰] مقام معظم رهبری(مدظله العالی) فرمود:
هر کسی با هر تعداد رأیی که از طرف اکثریّت مردم بر طبق چهارچوب قانون اساسی انتخاب شد، مشروع است، دولت قانونی است و باید مردم او را قانونی بدانند و تا آنجا که می توانند، به او کمک کنند؛ [البتّه] حقوق دوجانبه ای برقرار است.[۵۱]
به قلم: حجت الاسلام والمسلمین علی رضا انصاری
فهرست منابع
قرآن کریم
۱. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید؛ محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل ؛ قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی ، ۱۴۰۴ ق .
۲. ابن بابویه، محمد بن علی ؛ الأمالی(للصدوق)؛ تهران: کتابچی ، ۱۳۷۶ ش .
۳. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی ؛ تحف العقول ؛ محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر؛ قم: جامعه مدرسین ، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ ق .
۴. خمینی، روح الله؛ صحیفۀ امام؛ تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸ش.
۵. شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغة؛ محقق / مصحح: صالح، صبحی؛ قم : هجرت ، چاپ اول، ۱۴۱۴ق .
۶. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا؛ الدقائق و بحر الغرائب؛ تهران : سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی ، چاپ اول، ۱۳۶۸ ش .
۷. قیومی اصفهانی، جواد؛ صحیفة الإمام الرضا(ع)؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۱ش.
۸. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی؛ تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
۹. لیثی واسطی، علی بن محمد؛ عیون الحکم و المواعظ(للیثی)؛ محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین ؛ قم: دار الحدیث ، ۱۳۷۶ ش .
۱۰. مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ تحقیق و تصحیح جمعی از محققان؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق .
۱۱. مفید، محمد بن محمد؛ الأمالی(للمفید)؛ محقق / مصحح: استاد ولی، حسین وغفاری علی اکبر؛ قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق .
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش .
۱۳. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی؛ مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر؛ مترجم: عطایی، محمد رضا؛ مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول ۱۳۶۹ ش.
پایگاه های اینترنتی
۱. http://www.farsnews.com
۲. https://ganjoor.net
۳. http://www.bartarinha.ir
۴. https://farsi.khamenei.ir
پی نوشت ها:
[۱]. حج: ۴۱.
[۲]. رعد: ۱۱.
[۳]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۲۹۹۴
[۴]. امام خمینی؛ صحیفه ی امام؛ ج۱۸، ص۳۱۸.
[۵]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۶۶۴۲
[۶]. جواد قیومی اصفهانی؛ صحیفة الإمام الرضا؛ ص۴۹.
[۷]. امام خمینی؛ صحیفه ی امام؛ ج۱۲، ص۱۳.
[۸]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۱۸۹۲۳
[۹]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج البلاغه؛ ص۵۰۷.
[۱۰]. امام خمینی؛ صحیفه ی امام؛ ج۲۰، ص۲۲۸.
[۱۱]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۴۷۵۷۶
[۱۲]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۴۷۵۷۶
[۱۳]. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ ص۱۳۴.
[۱۴]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=۳۰۶۳
[۱۵]. حسن بن علی ابن شعبه حرانی؛ تحفالعقول؛ ص۵۰.
[۱۶]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۸، ص۳۵۳.
[۱۷]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهجالبلاغه؛ ص۴۲۷.
[۱۸]. همان، ص۱۰۳.
[۱۹]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج۷۰، ص۱۵۴.
[۲۰]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۲، ص۲۹۸.
[۲۱]. عبد الحمید بن هبةالله ابن أبی الحدید؛ شرح نهج البلاغه؛ ج۱۱، ص۲۳۷.
[۲۲]. امام خمینی؛ صحیفه ی امام؛ ج۲۱، ص۴۲۲.
[۲۳]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=۲۰۷۱
[۲۴]. امام خمینی؛ صحیفه امام؛ ج۱۲، ص ۱۴۸.
[۲۵]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=۱۱۴۵
[۲۶]. نساء: ۱۴۱.
[۲۷]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=۳۹۴۵۷
[۲۸]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=۳۶۳۰۷
[۲۹]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=۱۱۴۵
[۳۰]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=۱۱۴۵
[۳۱]. امام خمینی؛ صحیفه امام؛ ج۸، ص ۳۸۵.
[۳۲]. منافقون: ۸ (ر. ک: ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج۲۴، ص۱۶۳۳۰.
[۳۳]. حسن بن علی ابنشعبه حرانی؛ تحفالعقول؛ ص۱۴۲.
[۳۴]. عبد الحمید بن هبةالله ابن أبی الحدید؛ شرح نهج البلاغه؛ ص۴۲۷ .
[۳۵]. امام خمینی؛ صحیفه ی نور، ج۱۳، ص۱۸۹.
[۳۶]. پیشین؛ ص۱۸۹.
[۳۷]. همان؛ ص۳۶۶.
[۳۸]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۵، ص۱۳۳.
[۳۹]. محمد بن علی ابن بابویه؛ الأمالی( للصدوق)؛ ص۳۰۳.
[۴۰]. پیشین؛ ج۲، ص۱۰۴.
[۴۱]. https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghasides/sh۷
[۴۲]. عبد الحمید بن هبةالله ابن أبی الحدید؛ شرح نهج البلاغه؛ ج۱۷، ص۱۱۳.
[۴۳]. صف: ۳.
[۴۴]. حسن بن علی ابنشعبه حرانی؛ تحفالعقول؛ ص۳۶۷.
[۴۵]. http://www.bartarinha.ir/fa
[۴۶]. امام خمینی؛ صحیفه ی امام؛ ج۱۱، ص۴۸۵.
[۴۷]. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ ص۲۷۰.
[۴۸] . https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=۳۲۳
[۴۹]. مسعود بن عیسی ورام بن ابیفراس؛ مجموعه ی ورّام؛ ص۱۲۲.
[۵۰]. http://www.farsnews.com
[۵۱]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=۲۹۲۳۶
نظر شما