به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۵ بود که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند. از سوی دیگر نهاد مقدس خانواده و ضرورت تشکیل آن، همواره مورد تأکید خداوند متعال و اهلبیت (ع) بوده است، از همین رو در گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین حجت الاسلام و المسلمین حسین بنیادی از اساتید حوزه و نائب رئیس مجمع عمومی جامعه مدرسین، به تبیین مفهوم خانواده محوری و بررسی سیاستهای کلی «خانواده» ابلاغی رهبر معظم انقلاب پرداختیم که در ادامه میآید.
خانواده مهمترین کانون اجتماعی است
صحبت از خانواده، در واقع صحبت از مباحث کلیدی است؛ زیرا خانواده مهمترین کانون اجتماعی است و این کانون همواره در معرض آسیبهای جبرانناپذیر است. نگاه ما به خانواده کاملاً دینی و با ابعاد وسیع است. وقتی به موضوعات مرتبط با جامعه، دقیق نگاه میکنیم، میبینیم خانواده باید در کانون توجه این موضوعات باشد؛ زیرا خانواده بهعنوان یک نهاد، گستردهترین مجموعه اجتماعی در تمام جهان است. هم به لحاظ دینی و هم به لحاظ عرفی، خانواده یک سازمان کاملاً تعریف شده است. نگاه ما به خانواده باید یک نگاه ارزشمدار و متعالی باشد. وقتی از واژه «متعالی» صحبت میکنیم؛ یعنی پلههایی را طی کردهایم و راه کمال و رسیدن به تکامل را در این مسیر میبینیم.
بهترین نوع نگاه به خانواده را اسلام دارد
در بحث خانواده، نگاههای متفاوتی وجود دارد. بهترین نوع نگاه به خانواده را اسلام دارد و معارف دینی بهصورت کامل به این کانون پرداخته و زوایای آن را طرح کرده است. در علوم مختلف، خصوصاً علوم انسانی، این موضوع کاملاً مشهود است. در دعای ۲۵ صحیفه سجادیه، حضرت زین العابدین (ع) در رابطه با فرزندانشان بسیار زیبنده و زیبا دعا میکنند. کاربست این نوع ادبیات در دعا، واقعاً به انسان نگاه ویژه میبخشد.
خانوادهای که میتواند برای انسان زمینه رشد را فراهم کند، یک کانون مترقی، ادامهدار و دارای سلسلهمراتب است. خانواده، کانونی نیست که بگوییم پس از مدتی منحل میشود. خانواده بهعنوان مکتب تربیتی دارای جایگاه بالایی است. با نگاه دقیقتر به خانواده، خواهیم دید این کانون، یک سازمان مترقی و ماندگار است که برکاتش نصیب جامعه میشود. اینها همه تراوشهای خانوادهای است که ذیل قواعد و اصول معنوی و دنیوی و شایستگی ایجاد شده است.
در تعریف خانواده باید گفت کانونی متشکل از زن و شوهر شرعی و قانونی است که احتمالاً فرزند یا فرزندانی هم دارند و این کانون، محل رشد و ارتقای همهجانبه آنهاست. بهترین مکان برای تربیت و رشد و ایجاد بالندگی، خانواده است که عقلانیت و عاطفه در آن وجود دارد و میتواند در اعضای آن، نگرش ایجاد کند.
گاهی نگاهی طبیعی به خانواده داریم
در بحث محوریت خانواده، گاهی نگاهی طبیعی به خانواده داریم که البته، نگاه ناقص است و نباید نهاد خانواده را صرفاً به سمت علوم طبیعی ببریم. درواقع، چیزی که خانواده را در محوریت قرار میدهد، ابعاد دیگر این جمعیت است. گاهی افرادی را میبینیم که در جامعه بسیار مؤثرند. وقتی این نگاه مؤثر را در افراد ریشهیابی میکنیم، میبینیم که همه اینها در خانواده شکل گرفته و برخی از رشدهایی که باید به رشد اصلی اضافه شود، در جامعه اتفاق میافتد. این دیدگاه اسلام است که هم افراد به جامعه نیاز دارند و هم جامعه به افراد نیازمند است. برخی از دیدگاههای غیر اسلامی بر این باور است که افراد را باید خوب تربیت کرد تا آنها جامعه خوبی را بسازند؛ اما برخیها دیدگاه غیردینی و اسلامی دارند و معتقداند جامعهای خوب است که افراد را تربیت میکند. اسلام به هر دو (فرد و جامعه) مینگرد. با نگاه به تکالیف انسانها در مقابل جامعه را درمییابیم که خانواده در جامعه محوریت دارد؛ یعنی بازخورد و تأثیر تربیتی افراد را تنها در خانواده نمیبینیم، بلکه در جامعه نیز آن را مشاهده میکنیم.
استحکام خانواده، باعث استحکام جامعه خواهد شد
به موفقیت باید بهصورت عام نگریست. استحکام خانواده، باعث استحکام جامعه خواهد شد.
خانواده معنوی، باعث ایجاد معنویت در جامعه میشود و جامعه هم با همین افراد درست خواهد شد و این همان تعامل دوطرفه میان خانواده و جامعه است. صحبت از محوریت خانواده یک بیان عقلانی، شرعی و عرفی است. اگر بهترین جایگاه تربیت را از عقل جویا شویم و علل و عوامل آن را از او بپرسیم، خواهد گفت علل و عوامل باید مجموعهای خواهان رشد باشد. خانواده، محل رشد و بالندگی شخص و جامعه است. محوریت خانواده اساسی است و اینگونه نیست که در یک خانه خلاصه شده باشد و عدهای هم در آن زندگی کنند. اسلام اسوهها و الگوهای موفقی در معصومین و غیر معصومین دارد. این موفقیت هم در محیط خانواده و هم در محیط اجتماع نمایان بوده است.
موفقیت در ذات فطرت است. انسان از موفقیتهای خود لذت میبرد، پشت هر انسانهای موفقی، خانواده سالمی قرار دارد. محوریت خانواده را نباید به محیط خانواده محدود کنیم، بلکه این محوریت یک امتداد است که از خانه شروع میشود و تا جامعه ادامه پیدا میکند و تأثیر خودش را میگذارد. ما در سالهای انقلاب، موفقیتهای زیادی داشتیم، اما در یک مورد کوتاهی شده و یا به عناوین مختلف این کار را کنار گذاشتیم و آن هم استفاده نکردن حداکثری از نخبگان و فرهیختگان جامعه است. کارهای کارشناسی را باید به اهلفن بسپاریم و اگر کار کارشناسی به کار کارمندی تبدیل شود، نتیجه در ارائه گزارش های اداری محدود می شود که این همه اثر چندانی نخواهد داشت. در مسائل فرهنگی نیز در ابعاد فرهنگی نتوانستیم به درستی مداخله کنیم.
با وجود مراکز متعدد فرهنگی که همه باید پاسخگو باشند، نتوانستیم یک مدل فرهنگی مناسب ارائه دهیم که در تراز انقلاب اسلامی بتواند محصولات اجتماعی خود را صادر کند.
سیاستهای خانواده کامل نیست
در خصوص سیاستهای خانواده، سیاستهای کلان و خرد متنوع، چه در مجلس شورای اسلامی و چه در دولت وجود دارد، ولی این سیاستها کامل نیست؛ زیرا به آنها به صورت منظومهای نگاه نمیکنیم و فکر میکنیم که ازدواج یا فرزندآوری یا آسیبهای سقطجنین و مباحث خانواده را باید صرفا درشمار مسائل فرهنگی بیاوریم؛ درحالیکه در حوزه سیاستگذاری خانواده باید به یک جامعیت قائل باشیم و نسبتهایی مانند نسبت فرهنگ با اقتصاد و خانواده، نسبت فرهنگ با مسائل سیاسی جامعه را باید در نظر بگیریم. وقتی این موضوعات را کنار هم قرار میدهیم و میبینیم بازهم، خانواده آسیب میبیند، درمییابیم که موضوع خانواده، صرفاً یک بخش فرهنگی نیست، بلکه یک بخش آن نیز اقتصادی است و بیشترین علتها هم اقتصادی است، اما ما این نسبتها را درست نمیسنجیم؛ درحالیکه بسیاری از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی این موضوعات را حل کردهاند.
در مطالعات پیرامون کشورهای غیر اسلامی، کارشناسان مسائل را بررسی کردهاند و به یک الگوی جامع رسیده و آن را در قالب یک برنامه ده الی پانزدهساله قرار دادهاند. این کار آنها جواب داده است. دلیل موفقیت هم این بوده که چند نفر کارشناس توانمند، برنامه را بهصورت جامع طراحی کرده و به کار بهصورت منظومهای نگریستهاند. در سیاستگذاریهای کلان نمیتوان گفت فقط یک نهاد مانند قوه قضائیه یا مجلس و یا حوزه علمیه بهتنهایی باید مسئول آن باشد. اگر این طور باشد، نه تنها کارها درست پیش نمیرود و نگاه نیز جامع نخواهد بود که پاسخ مشکلات هم داده نخواهد شد.
اگرچه آحاد مردم بهویژه جوانان میبایست سیاستهای ابلاغی رهبری را مطالعه کنند تا ابعاد زندگی برایشان مشخص شود، اما مخاطب اصلی این ابلاغیه، سیاستگذاران هستند؛ یعنی کسانی که قانوننویسی میکنند و قصد تسهیل امور را دارند. سیاستهایی که از سوی رهبر انقلاب و نهادهای دیگر صادر میشود، قطعاً کارشناسی شده است، اما افرادی که باید اینها را به قانون و آییننامه تبدیل کنند، این افراد همان مخاطبان اصلی هستند و باید بدانند کجای کار هستند و اگر ندانند که در حال ارائه یک برنامه ناقص به جامعه هستند، خواسته یا ناخواسته موجب پدید آمدن مشکلاتی مانند بیفرزندی، پیر جمعیتی و ... گاهی آماری ارائه میشود که حاکی از وجود مجردان بسیاری در کشور است که یا قصد ازدواج ندارند و یا نمیتوانند ازدواج کنند. چرا باید این آمار را داشته باشیم؟ موضوع ازدواج بههنگام باید موردتوجه قرار گیرد. سیاستهای ابلاغی میگوید در بحث ازدواج و تشکیل خانواده، در قانوننویسی باید بر تشکیل خانواده در زمان مقتضی و بههنگام و سن مناسب، تاکید کرد تا رابطه زوجین عاطفی، عقلانی و با دوام باشد. ما این را در نظر نمیگیریم و با بالا رفتن سن ازدواج روبرو میشویم. ازدواج و تشکیل خانواده در سیاستهای ابلاغی باید بهموقع و بههنگام باشد. سیاستهای ابلاغی خوب است، اما باید مجموعه قانونگذاری، آنها را جامع ببیند.
در جامعه خانواده محور باید ایدههای مختلف جمع شوند
در جامعه خانواده محور و سازمانهای خانواده محور، باید ایدههای مختلف جمع شوند تا در همهجا محوریت خانواده را حس کنیم. ما باید به کارشناسان این امر مراجعه کنیم و نباید صرفاً به شعار بسنده کنیم. این کارها کارشناسی شده نیست و باید تخصصی وارد عمل شویم. کارشناسان روش و شیوه تحقق سیاستهای ابلاغی مقام رهبری را تشریح میکنند.
نکته بعدی، الگوبرداری است. از سال ۱۹۸۰ تا چندی پیش، در دنیا بحث گفتمان سازی همه موضوعات و مسائل رونق گرفت، ولی در دوره کنونی، گفتمان جذابیتی ندارد. امروزه بحث هوش مصنوعی و الگوریتمها در حال تغییر مسیر به سمت محوریت مدل است؛ یعنی نقشهای که بتواند کارساز باشد و جامعه خودش را نشان بدهد. آیا میتوانیم چنین مدلی را برای کارشناسان ارائه دهیم؟
در خانواده ما به بحران نزدیک میشویم و همانگونه که میبینید، در فرزندآوری وضعیت بحرانی است. در خصوص شیوهنامههای سازمانهای جهانی، برنامههای پیشنهادی مورد قبول واقع میشود. اینکه ما ۲۱ سال یا ۲۳ سال فرصت داریم تا جمعیت کشور را از پیری نجات دهیم، قدری از واقعیت دور است و درواقع فرصت طلایی ما ۱۵ سال اول است و باید تمام اقدامات زیرساختی این کار انجام شود تا بتوانیم بخش گسترده کار را انجام دهیم؛ زیرا در غیر این صورت، پیری جمعیت اتفاق خواهد افتاد و راهی برای جبران آن نخواهیم داشت. اگر پانزده سال طلایی از دست برود، عملاً %۷۰ موفقیت را از دست دادهایم و مجبوریم برای جبران جمعیت جامعه، پذیرای پناهندگان شویم و برای آنها مدارک هویتی صادر کنیم و فرزندان دیگر ملل را جمعیت خودمان بهحساب آوریم که با این کار فرهنگ و هویت کشور و بسیاری از مسائل دیگر را به مخاطره خواهیم انداخت.
اگرچه در دوران عادی و بدون بحران نیز به مدلهای خوب برای پیشرفت امور نیاز داریم؛ اما وقتی در بحران قرار میگیریم، مدلهای جدید که بتوانند این بحرانها را بهصورت جدی و ریشهای حل کنند، حائز اهمیت است. وقتی میگوییم محوریت خانواده در جامعه باید خودش را نشان دهد؛ یعنی باید در تمام ساحتهای جامعه، منافع و مصالح خانواده را در نظر بگیریم. موفقیت ما در بخشی از امور، به خاطر داشتن یک مدل واقعی با نگرش واقعبینانه بود. به مباحث خانواده باید بهصورت منظومه نگاه کرد و به تمام مقولات کمک کننده، باید فکر کرد و نباید فقط به مشوقها اکتفا نمود. بهره گرفتن از مدلهای موفق، استفاده از کارشناسان خبره، در کنار سیاستهای تشویقی میتواند جامعه را از بحران نجات دهد.