به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۵ بود که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند.
از سوی دیگر نهاد مقدس خانواده و ضرورت تشکیل آن، همواره مورد تأکید خداوند متعال و اهلبیت (ع) بوده است، از همین رو در گفتوگو با مهرانگیز شعاع کاظمی دانشیار گروه مطالعات زنان دانشگاه الزهرا، به تبیین مفهوم خانواده محوری و بررسی سیاستهای کلی «خانواده» ابلاغی رهبر معظم انقلاب پرداختیم که در ادامه میآید.
خانواده منشأ همه نهادها و ساختارهای اجتماعی است
خانواده واحد بنیادینی است که منشأ همه نهادها و ساختارهای اجتماعی است، در واقع خانواده از دیرباز بهعنوان مهمترین و مناسبترین نهاد اجتماعی جهت رشد و بروز استعدادها و قابلیتهای انسانی مورد توجه اندیشمندان علم روانشناسی بوده است.
بخش مهم شکلگیری شخصیت فرد و رفتارهای اجتماعی و مسئولیتپذیری و چگونگی ابراز رفتارهای عاطفی او در بستر خانواده صورت میگیرد که مستلزم بیشترین توجه به کارکردهای گوناگون خانواده است. در خصوص سیاستگذاریهای خانواده، مباحث زیادی درگرفته است، ولی باید گفت برای سیاستگذاری خوب، به خانواده خوب هم نیاز داریم. در واقع، یک جنبه سیاستگذاری خانواده و خانواده محور بودن جامعه، خود خانواده است.
باید ابتدا خانواده را به معنای واقعی کلمه شناخت و به اهمیت و جایگاه آن پی برد و سپس در سیاستگذاریها و برنامههای کلان و عملیاتی، از منافع و مصالح آن صیانت کرد. بررسی کارکرد خانواده در خصوص افرادی که در این مجموعه زندگی میکنند، بسیار مهم است. شناخت اعضا از یکدیگر از اهمیت بالایی در تداوم زندگی برخوردار است که به مواردی اشاره خواهیم کرد.
خانواده نخستین نهادی است که فرزند با تعامل با والدین یاد میگیرد چگونه در جهان خارج زندگی کند و پاسخگوی روابط اجتماعی باشد. یکی از مهمترین نقشهای خانواده، همدلی بین اعضای خانواده است که در هیچ نهادی این صمیمیت و ارتباطات به شکلی که در خانواده وجود دارد، قابلدستیابی نیست. درواقع، خانواده نظام پویایی است که افراد میتوانند با ارتباطات عاطفی مسائل و بحرانهای پیش رو را حل نمایند. متأسفانه برخی از رفتارهای خانوادگی، زمانی که در بستر ارتباطات عاطفی درست شکل نگیرد و صمیمیت و همدلی در بین اعضای خانواده کمرنگ شود، موجب نارضایتی روانی افراد میگردد و میتواند پایهگذار مسائل مخرب اجتماعی باشد؛ زیرا افرادی بهخوبی مهارتهای ارتباطی و رفتارهای میان فردی در درون خانه را یاد نگرفتهاند، دچار مشکلات اجتماعی میشوند که درنهایت، باعث بروز آسیبهای اجتماعی میگردد.
مسئولیتپذیری زندگی مشترک بسیار مهم است
نکاتی که در بحث خانواده، باید بیشتر به آن توجه شود، مسئولیت متقابل زوجین است.
مسئولیتپذیری زندگی مشترک دو نفر که میخواهند باهم ازدواج کنند، بسیار مهم است. ازنظر روانشناسان، یکی از عوامل دوام و بقای خانواده، مسئولیت و وظایفی است که همسران باید عهدهدار آن باشند. شاید زن و شوهر، معتقد باشند مسئولیت بهصورت نصف ـ نصف و مساوی بین یکدیگر باید تقسیم شود، اما معمولاً روانشناسان آن را رد میکنند. آنها میگویند کسی که مسئولیتی را قبول میکند، باید آن را بهطور کامل بپذیرد و از عهده آن برآید. تعامل اعضا با یکدیگر در راستای انجام وظایف اساسی آنها نیز بسیار مهم است. هرم مازلو، اولین سطح نیاز انسان را نیازهای اولیه مثل مسکن، خوراک و پوشاک میداند؛ بنابراین، خانواده باید از حداقل امکانات برخوردار باشد تا بتواند این کارکرد یا وظیفه را انجام دهد که تحت عنوان تغذیه شدن اعضاست.
یکی از موضوعات مهم در ازدواج، مسائل مالی است. در ازدواج هم یکی از نکاتی که باید مورد بررسی قرار گیرد، موقعیت مالی یا اشتغال فرد است. در بسیاری از جوامع و همچنین در جامعه ما، شغل اولین چیزی است که از خواستگار میپرسند، اگرچه این موضوع در طنزها نیز دیده میشود، ولی موضوعی بسیار جدی است.
سکونت، یکی دیگر از مقولات مهم در ازدواج است و منظور از سکونت، صرفاً محل نیست. بااینکه موقعیت جغرافیایی و اقلیمی محل سکونت مهم است، اما میتوان تعیین مکان زندگی به سبک زندگی افراد همبستگی دارد. اگرچه در طول زمان بسیاری از موضوعات و مسائل خانواده تغییر میکند، ولی ما هنوز آن را بهعنوان خانواده میشناسیم و نکاتی که در خانواده نظر ما را جلب میکند، نوع ازدواج افراد است که چگونه افراد انتخاب میکنند و باهم ازدواج میکنند و چقدر این ازدواج دوام دارد و یا فرزندآوری است که تا چه اندازه به این مقوله تمایل دارند و یا عوامل مانع کدماند و چگونه افراد تابع مسائل اجتماعی هستند. در حال حاضر فرزندآوری در جامعه که از موضوعات چالشی به شمار میرود.
زوجین، بهراحتی زیر بار مسئولیت فرزند نمیروند. بیشتر خانوادههای امروزی اگر به فرزندآوری بهعنوان یک امتیاز هم نگاه کنند، اما بازهم تکفرزندی را ترجیح میدهند که اینیک فرزند را شاید به علت گریز از تابو یا پرهیزههای اجتماعی و حرفهای دیگران دارند. درهرحال باید دانست مقوله فرزندآوری و فاصله گرفتن از پیر جمعیتی بسیار مهم است و باید در این خصوص کار جدی شود.
به اعتقاد روانشناسان، اگر خانواده با حضور یک مرد و یک زن شکل بگیرد، موضوع بعدی آنها، ارتقای کیفیت زندگی و تلاش برای بقای آن است که اولین شرط آن، بینش و آگاهی است که چقدر از این بصیرت و بینش فردی برخوردار هستند تا بتوانند از آن برای پیشگیری و حل اختلافات و تضادهای خود استفاده کنند.
اختلافات زوجین در سالهای آغازین زندگی مشترک زیاد است
امروزه اختلافات زوجین، بهویژه در سالهای آغازین زندگی مشترک، گسترده شده و اولین نکتهای که حتی بزرگترها نیز بر زبان میآورند، جوانی، خامی و ناپختگی آنهاست. این واژه را بسیار میشنویم. درواقع، این همان عدم آگاهی زوجین است. آنها به علت نداشتن مهارتهای زندگی مشترک و داشتن غرور و لجاجت و توقعات نابجا و نیز با خودپسندی و بدگمانی و بیتوجهی، همه اصول را زیر پا گذاشته و احتمالاً با داشتن فرزند، فقط به طلاق فکر میکنند. روانشناسان همیشه توصیه میکنند قبل از ازدواج و در بدو شروع فرایند آن، باید به افراد آموزش دهیم که بروز مشکل و مسئله در زندگی، اجتنابناپذیر است، اما آنچه بسیار مهم است، مهارت حل مشکل و مسئله است که زوجین باید آن را بیاموزند. زمانی که زن و شوهر هنوز مهارتهای حل تعارض و اختلاف و دیگر مهارتهای لازم را یاد نگرفتهاند، وارد زندگی مشترک شوند، طبیعی است که با اولین بروز اولین اختلاف، از هم جدا شوند.
به اعتقاد روانشناسان، خانوادههای جدید، بیش از خانوادههای قدیمیتر، نیازمند تأمین نیازهای عاطفی است؛ اما چگونه باید از مهارت مهم مهرورزی و محبت را برای ابراز به یکدیگر استفاده کنند؟ آیا این نیز به مهارت نیاز ندارد؟ فلسفه ازدواج این است که افراد بتوانند به این هدف برسند و نیازهای عاطفی یکدیگر را تأمین کنند. امروزه در فضای مجازی و یا در بسیاری از ارتباطات افراد، میبینیم آنها تلاش میکنند در این فضاها، برای خودشان مأمنی جهت آرامش ایجاد کنند.
اگر خانواده برای آرامش مهیا نباشد، افراد به انتخاب راهکارهای غیراصولی و نامتعارف مانند فرار از خانه و ارضای نیاز جنسی در بیرون از چارچوب ازدواج روی میآورند.
خانواده باید کار حفاظت و مراقبت از اعضا را داشته باشد
خانواده باید کار حفاظت و مراقبت از اعضا را داشته باشد و این حفاظت و مراقبت شاید در ابتدا بین زوجین است، ولی پس از مدتی با ورود فرزند، فرزندخوانده، عروس، داماد و نوه میتواند این نیاز بیشتر برآورده میشود. زمانی که بین افراد علاقهای نداشته باشد و ندانند که برای چه باهم هستند؛ اینجاست که فکر میکنند هیچ لزومی به سپاسگزاری و قدردانی از همدیگر وجود ندارد و برخورد لازم نمیدانند که این نیاز عاطفی را در خانواده هزینه کنند.
در مشاورهها بسیار دیده میشود مراجع میگوید: من طرف مقابلم را شخص قابلی نمیبینم که بخواهم برایش عاطفه به خرج دهم. اینگونه عملکردهای زوجین، افزون بر ایجاد زخمهای عمیق در روح و روان همسر، حاکی از مهارت نداشتن همسران در ارضای نیازهای عاطفی یکدیگر است.
نکاتی که در تعریف تبیین خانواده برای ما حائز اهمیت است، این است که آیا میتواند یک نفر میتواند بهتنهایی تمام مسئولیتها را بپذیرد و یا اینکه آیا یک نفر میتواند مسئولیتهای بیشتری را بپذیرد و یک نفر کمتر؟ اینها را روانشناسان تحت عنوان انتظارات افراد از همدیگر میشناسند.
به اعتقاد آنها خانوادهای که تشکیل شد، افراد انتظاراتی از هم دارند، اما آیا راجع به انتظاراتشان باهم صحبت کردهاند؟ متأسفانه یکی از مسائل منجر به طلاق، به اشتراک نگذاشتن انتظارات زوجین برای یکدیگر است. گاهی حتی در این اشتراکگذاری صادقانه عمل نمیکنند و یکدیگر را فریب میدهند و زمانی که به واقعیت میرسند، نمیتوانند نظر هم را جلب کنند و متأسفانه راهی جز جدایی نمیبینند؛ زیرا یا میزان مسئولیتپذیری آنها پایین است و یا احساس ناتوانی در عهدهداری این مسئولیت را دارند.
به اعتقاد روانشناسان، زن و شوهر در تقسیم وظایف و مسئولیتها، باید به ظرفیتها و توانمندیهای جنسیتی، روحی، جسمی و عاطفی یکدیگر توجه کنند.
آنها باید بدانند هرکدام از پس چهکارهایی بر خواهند آمد و به این تفاوتها تا چه اندازه میتوانند بهعنوان امتیاز یا ضعف نگاه کرده و از لحاظ روحی و روانی چقدر میتوانند باهم دیگر زندگی کنند. اینجاست که در اسلام به موضوع مودت و رحمت میرسیم که افراد چگونه میتوانند این مودت و رحمت را در زندگی به کار برند و کسانی که رعایت احترام متقابل، ادب و آراستگی، تکریم شخصیت طرف مقابل و یا آداب معاشرت را میدانند، درواقع افرادی هستند که با قبول آن تفاوتها اینگونه با یکدیگر زندگی را با رضایت و خرسندی ادامه میدهند.
یکی از عوامل مشکلزا در جامعه عدالت جنسیتی است
یکی از عوامل مشکلزا در جامعه عدالت جنسیتی است، در بسیاری از موارد شاهدی برابری زن و مرد در جامعه هستیم و هیچگونه تفکیک جنسیتی را نمیبینیم که این زاییده نگاه ناقص به جامعه است و باید گفت این نوع نگاه، هرگز مقبول نیست.
باید به تفاوتهای زن و مرد بهعنوان یک امتیاز نگاه شود، اما متأسفانه چندان به دنبال کشف این تفاوتها و اهمیت دادن به آنها نیستیم.
عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جای خود است. اینکه میگویند عدالت یعنی برابری زن و مرد در کار و شغل، این عدالت نیست.
هرگز از عدالت معنای تساوی نباید برداشت شود. عدالت این است که بهاندازه توان شخص به او کاری را واگذار کنیم. برابری شغلی زن و مرد و تساوی در ساعات کاری، شاید مرد را ناتوان نکند، ولی زن را بهمرور از پا خواهد آورد؛ زیرا به لحاظ فیزیکی و آناتومی بدن و حتی به لحاظ روحی و روانی، زن برای کار سخت با ساعات زیاد، آفریده نشده است. متأسفانه این برای زن ضعف است و درواقع بسیاری از افراد نمیتوانند این مسئله را بهخوبی نگاه کنند. این مسائل میتواند نقطه شروعی برای ورود آسیبهای سخت به خانواده شود که حتی طلاق و جدایی را نیز در پی دارد.
یکی از مباحث مهم در خانواده، پاسخ به نیازهای جنسی است
یکی از مباحث مهم در خانواده، پاسخ به نیازهای جنسی است که چگونه افراد میتوانند این کشش و میل طبیعی را از راه درست ارضا کنند. سلامت خانواده و اعضای آن به آرامش روانی و پاکی و پارسایی آنان برمیگردد که این جز در سایه ارضای نیاز از طریق مشروع و درست به دست نخواهد آمد. نباید فقط به ارضای نیاز هم فکر کرد، بلکه افراد نیز باید مهارتهای ارضای نیاز را بگیرند و به آن بهعنوان یک امر لذتبخش نگاه کنند.
یکی از عوامل مسدود کردن نیاز جنسی، مسئله خشونت خانگی است، زمانی که خشونت جسمی، روانی یا جنسی در خانواده اتفاق میافتد، تمایلات ارضای نیاز کم میشود و یا همراه با خشونت، این نیاز ارضا میشود که در آنجا این ارضا نیست بلکه یک نوع خودآزاری و یا دیگرآزاری است که تحت عنوان سادیسم و مازوخیسم میتوانیم از آن نام ببریم.
مشورت یکی دیگر از مهمترین مباحث خانواده است
مشورت یکی دیگر از مهمترین مباحث خانواده است، در خانواده متعادل به موضوع مشورت اهمیت زیادی داده میشود، بهویژه اینکه مشورت بهعنوان یکی از مهمترین آموزههای اسلامی مناسبترین ویژگی در تصمیمگیری شناخته شده است. برخی از مراجعین خانم، معمولاً احساس میکنند در جمع خانواده، به چشم نمیآیند و دیده نمیشوند. آنها میگویند: من از درآمد و پسانداز همسرم هیچ اطلاعی ندارم. هرگز نمیدانم آیا چیزی برای خانوادهاش میخرد؟ آیا معاملاتی دارد؟ در انتخاب خانه، وسایل و حتی لباسها نقشی ندارم. اینها همان مواردی هستند که وقتی از واژه خانواده استفاده میکنیم، اعضا بهتبع جنسیت و سن خود باید بتوانند نظر بدهند.
روانشناسان میگویند اگر فرزندی دارید، حتماً در انتخاب پرده اتاقش و در انتخاب اسباببازی و کتابخانهاش از او نظر بخواهید و اگر دیدید با شما اختلافنظر دارند، با صحبت و توجیه درست نظر او را اصلاح کنید، نه اینکه خودتان برای او تصمیم بگیرید؛ بهاینعلت، یکی از چیزهایی که خانواده را تحکیم میکند و باعث رضایت طرفین از همدیگر میشود و هرگونه اجبار و تحمیل را از همدیگر دور میکند میزان اهمیت به مقوله مشورت در خانواده است. در خصوص ازدواج جوانان، نظر جوان بسیار مهم و کلیدی است؛ درحالیکه دیده میشود برخی از نقاط کشور، دختر و پسر هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود در مقوله ازدواج ندارند و حتی نظر آنها پرسیده نمیشود و طرف مشورت قرار نمیگیرند. این امور درواقع، سرآغاز زندگی پرتنش است که فصل پایانی آن طلاق خواهد بود.
اخلاق یکی از مباحث مهم در خانواده است
یکی دیگر از مباحث مهم در خانواده اخلاق است، اخلاق در استحکام خانواده، نقش کلیدی دارد.
خلق نیکو باعث رفتارهای سازگارانه، بر پایه مدارا در خانواده میشود. منظور از حسن خلق، داشتن صفاتی مانند صداقت، احترام، گذشت، نرمخویی و انصاف است. در روانشناسی مبحثی تحت عنوان ادراک انصاف وجود دارد و آن این است که زن و شوهر تا چه اندازه میتوانند نسبت به نقش طرف مقابلش، منصفانه نظر دهند و آن را ارزیابی کنند.
متأسفانه در بعضی از خانوادهها مسئله ادراک و انصاف یا منتفی است و یا مختل است و کار زن دیده نمیشود. متأسفانه در بعضی از فرهنگها اینگونه است و هنوز هم مراجعینی هستند که خانم خانهدار، احساس خوبی از خودش ندارد. در یافتههای پژوهشی، در مقایسه دو گروه زن شاغل و خانهدار، زنان خانهدار، از سلامت روانی پایینتری برخوردارند؛ درحالیکه برداشت مردم این است که زن خانهدار چون مسئولیت خاصی ندارد، پس از سلامت روحی بالایی برخوردار است، ولی واقعیت اینگونه نیست. گفته میشود زن شاغل به خاطر حقوق و درآمدی که دارد، از سلامت روانی بالاتری برخوردار است، ولی علت چیز دیگری است؛ علت این است که زن خانهدار فکر میکند چون در خانه است، دیده نمیشود و کسی از کارش ارزیابی خوبی نمیکند.
اخلاق در زندگی فقط حسن خلق نیست، بلکه باید در ارزیابی یکدیگر، عدالت و انصاف را رعایت کرد. در کنار آن، امانتداری، پاکدامنی، گذشت، سخاوت و مهرورزی است که زندگی را برای زوجین خوشایند میکند.
شاید تغافل، آخرین نکتهای باشد که در بحث خانواده باید به آن اشاره کنیم. خانواده با این ویژگی شناخته میشود. تغافل در نگاه دین به معنای ندیدن عیب و نقص یکدیگر است و نقطه مقابل آن شتابزدگی در انتقام و نوعی مقابلهبهمثل است. در ارتباطات بین والدین و فرزندان، چه از نگاه آموزههای اسلامی و چه از نگاه روانشناسی، بر اصل تغافل بسیار تأکید شده است. تغافل به معنای بیاعتنایی نیست؛ بلکه به معنای نادیده گرفتن اشتباهات است تا افراد بتوانند با روحیات هم آشنا شوند و با انتقاد همدیگر را زخمی نکنند و فرصتی دوباره به یکدیگر دهند تا اشکالات خود را برطرف کند. اگر اینگونه نباشد یا کمرنگ باشد و یا تغافل وجود نداشته باشد، شاهد بیاعتمادی، بدبینی خصومت و مچگیری باشیم و شخصیت یکدیگر را بهگونهای زخمی کنیم که دیگر راهی برای جبران نباشد. چنانکه امام علی علیه السلام میفرمایند با چشمپوشی و تغافل از چیزهای کوچک خود را بزرگ کنید و بر قدر و منزلت خود بیفزایید.
نظر شما