خبرگزاری حوزه | کوچک بود، اما نگاهش درد بزرگی به جان انسان میانداخت. وضعیت اندوهناکی داشت. چشمان معصوماش پر از غم و درد، پر از فقر، پر از محرومیت، پر ازبیعدالتی بود. دستانش، پاهایش، لباسهای کثیفش، رنجهایی که هنگام رفتن به هوتکها کشیده را تداعی میکرد.
لبخند تلخی بر لبانش نقش بست؛ به یاد همبازیهایش افتاد که روزگاری با هم، بر سر این گودالهای مصنوعی آب برمیداشتند و به خانه میبردند و اکنون دیگر نیستند؛ همین هوتکهایی که جان میدهند، جان هم میگیرند؛ در واقع آنها آرامگاه دخترکان بیگناه بلوچ هستند که در تلهی مرگ گرفتار میشوند.
آری این چند خط روایتی بس غمناک بود از گوشهای از زندگی مردمان شریف استانی در جنوب شرقی کشورمان ایران.
استان سیستان و بلوچستان، سرزمین فرصتها، کلکسیونی از فقر و محرومیت است!! گویی فقر در این منطقه به صورت امری عادی درآمده است. چرا هرچهقدر از پایتخت به سمت استانهای جنوبی دورتر میشویم، از نیازهای اولیهی زندگی نیز فاصله گرفته و به محرومیت نزدیکتر میشویم؟! ریشهی این اختلاف فاحش امکانات در کجاست؟ مسئولین! متولیان امور! به هوش باشید! مردمان بلوچ تشنهاند؛ تشنهی عدالت، تشنهی توجه، تشنهی محبت، تشنهی هوایی پاک و آبی زلال.
به گفتهی حمیدرضا پشنگ نمایندهی سابق خاش در مجلس، ۷۰ درصد مردم سیستان و بلوچستان زیر خط "فقر مطلق" زندگی میکنند.
بسیاری از دانشآموزان این منطقه به دلیل نبود امکانات آموزشی از تحصیل بازماندهاند؛ شاید باورکردنی نباشد، اما برخی از این دانشآموزان به دلیل ضعف بینایی و یا نداشتن عینک ترک تحصیل نمودهاند که این امر، جای بسی تاسف دارد. اغلب آنها در کپرهایی درس میخوانند که اگرچه با اقلیم آن منطقه سازگار است، ولی مکان مناسبی برای علمآموزی بچههای این خطهی پهناور نیست. هر از گاهی اخبار ناگواری را میشنویم؛ سوختن این بچهها به وسیلهی بخاری نفتی که فاقد استانداردهای لازم یک کلاس درس بوده، یکی از این اخبار است.
علاوه بر سیستم آموزشی ناکارآمد در این مناطق، فرزندان این مرز و بوم از سوء تغذیه نیز رنج میبرند. علیم یار محمدی نماینده زاهدان در مجلس گفته که ۷۵٪ سیستانیها و بلوچها امنیت غذایی ندارند.
مردان این سرزمین شغل ثابتی ندارند و به صورت کارگر، روزمزد کار میکنند. برخی به شغل صیادی مشغولند که به دلیل کمبود منابع دریایی مجبورند به مسیرهای دور سفر کنند و ممکن است در این سفر با مخاطرات فراوانی مواجه شوند، یکی از این موارد رویارویی با دزدان دریایی است که گاها در این نبرد مرگ و زندگی، جان خود را از دست میدهند و هرگز به خانه باز نمیگردند.
برخی از مردمان این منطقه منابع سوختی قاچاق میکنند که با این کار دائما در معرض خطرات گوناگونی هستند؛ سوختبری در شان این مردم نیست؛ زنان آنها بدون واهمه از مرگ، تصادف، دستگیری و مفقودی شوهرانشان، مظلومانه سوزندوزی میکنند تا از این راه امرار معاش کنند و مرهمی باشند بر زخم محرومیتشان.
مردمان غیور بلوچ بطور متناوب غبارهای جوّی را تجربه میکنند؛ برخی اوقات میزان آلودگی هوا تا صد برابر حد مجاز هم میرسد. خشکسالیها و بیآبیهای پیدرپی مزید بر علت شده و زندگی را به کام آنها تلخ نمودهاست.
به تازگی شیوع کرونا زندگی ساکنان این منطقه را با مشکلات فراوانی روبهرو کرده است. نبود امکانات و تجهیزات مناسب، عدم دسترسی سریع به امکانات بهداشتی و سلامتی، باعث مرگ ساکنان این منطقه میشود؛ بسیاری از آنها که شغل ثابتی ندارند در این شرایط خطرناک کار را رها نکرده و به فعالیت خود ادامه میدهند و قربانی فقر میشوند.
چرا این استان با وجود خدمات انجام شده، از محرومیتی تاریخی رنج میبرد؟! چرا این منطقه از دیگر مناطق کشور بسیار عقبماندهتر و ضعیفتر است؟! این سرزمین بهشت نعمتهاست.
آیا میدانستید در سیستان وبلوچستان شهری وجود دارد به اسم قصرقند که نماد این شهر، انبه، سلطان میوههاست؟! اقلیم این منطقه مناسب کشت محصولات سودآوری مانند موز، خرما مرکبات و همینطور انبه است. این استان از یک طرف دروازهی ورود به کشورهای افغانستان و پاکستان و تجارت با آنها بوده و از سوی دیگر به آبهای دریای عمان دسترسی دارد. بندر مهم و منطقهی آزاد چابهار در این استان قرار داشته، که مزیت بزرگی برای توسعهی صنعتی این استان به شمار میرود.
جاذبههای گردشگری این استان از جمله روخانهی سرباز، شهر سوخته، سواحل مکران، کوه خواجهی زابل، تالاب لیپار چابهار، قلعهی پرتقالیها و... همه و همه از این استان، سرزمین فرصتها ساخته است.
به گفتهی استاندار سیستان و بلوچستان این استان دارای توانمندیها و ظرفیتهای بالقوهای است که غفلت از این ظرفیتها و توانمندیها باعث شده که کشور از مزایای آن محروم بماند.
سیستان و بلوچستان از نظر طبیعتگردی و گردشگری و داشتن مناطق روستایی و عشایری منطقهای خاص محسوب میشود که بایستی در این زمینه روستاها توانمند شده، زیرساختهای لازم برای تولید مجتمعهای گردشگری فراهم آید و صنعت توریسم تقویت شود تا درآمدهای فراوانی عاید مردمان نجیب این منطقه گردد. زندگی مهمترین مطالبهی این مردم کمتوقع و قانع است. اما بیبرقی، بیآبی، نداشتن هوایی پاک و... بیداد میکند.
مرتفع شدن مشکلات این استان محروم عزمی ملی و منطقهای میطلبد. بسیج، سپاه، ارتش همه و همه باید به میدان بیایند، مخلصانه و همدلانه کار کنند تا خاری در چشم دشمنان گردند و بحران این سرزمین را رفع کنند. محرومیتزدایی بایستی در اولویت برنامههای نظام و از جمله رییس جمهور منتخب قرار گیرد. جوانان این خطه هم باید دست به کار شوند، واحدهای نیمه فعال و تعطیل صنعتی به چرخهی فعالیت بازگردند تا این استان تبدیل به یک کارگاه پویا و پرتحرک شود.
طاهره کنگازیان، عضو گروه نویسندگی صریر