به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در همدان، محمد جواد بیات از یاران شهید آیت الله مدنی در یادداشتی به مناسبت برگزاری کنگره ملی دومین شهید محراب، با اشاره به ویژگی های رفتاری شهید مدنی، به بررسی زوایای پنهان و آشکار شخصیت این شهید محراب پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
به جرات میتوان گفت حضرت آیت الله سید اسد الله مدنی از شخصیتهای کم نظیر و نادری است که در نهضت امام خمینی(ره) دوشادوش بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی نقش تعیین کننده و تاریخی دارد. مجتهدی عالیقدر، فقیهی ورزیده و اسلام شناسی درد آشنا که همواره خود را در محضر امام زمان خویش در جایگاه ماموم میدید و در تبعیت محض پیشتاز در مبارزات سیاسی علیه رژیم ستم شاهی بود.
در نگاه علوم سیاسی میتوان وی را جامعه شناس و روان شناس خبره سیاسی و آشنا به مسائل جهان اسلام و امور بین الملل تلقی نمود که با عقلانیت و ادله، انقلاب سفید شاه و مردم را دهه ۴۰ به زیان ملت و مملکت میدانست و در ارتباط با لایههای اجتماعی، شکافهای اجتماعی و فاصله طبقاتی را مو شکافی میکرد و در رفع محرومیت، حاکمیت الله مبتنی بر اصل خلل ناپذیر ولایت فقیه درسهای امام خمینی در سال ۴۷ مطرح شده در نجف را ملاک میدانست.
ایشان در نجف در کنار امام راحل عظیم الشان به درستی از این حقیقت دفاع میکرد و با داشتن شاگردانی مانند روحانی شهید سید مصطفی الحسینی ملقب به سفیر بیداری در سفر به چهار گوشه جهان از وضعیت دنیا و شرایط اشغال فلسطین، مصر، پاکستان، لبنان، افغان، چگونگی بالا رفتن پرچم لا اله الا الله در سرزمین کمونیستی کوبا و نیز موج اسلام خواهی و اسلام گرایی در کشورهای آفریقایی، آسیایی، آمریکا و اروپا از سرمایه چنین سفرایی در جریان امور قرار میگرفت.
برداشت و خاطرم هست روحانی جوان شهید سید مصطفی الحسینی که شرح حال آن در کتاب سفیر بیداری انتشارات ابراهیم هادی آمده است، روزهای نخست انقلاب پس از بازگشت از ۲۷ کشور و مبارزه با اسرائیل غاصب در کنار شهید چمران و خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) و فلسطینیان محضر آیت الله مدنی مشرف گردید تا حضرت آیت الله را در جریان حرکت مسلمانان و زمینه آگاهی آنان در برچیدن نظام سلطه در دنیا قرار دهد. سیدمصطفی به نوعی پس از ناکام گذاشتن طرح دستگیریش در دهه پنجاه از سوی ساواک حامل پیام مردم افغانستان و شاه مسعود در مبارزه با نظام مارکسیستی شوروی به آیت الله مدنی بود.
او پس از دیدار با آیت الله به قصد عزیمت به محل اقامت امام خمینی(ره) در سانحهای مشکوک در مسیر قم آسمانی شد.
بیشتر بخوانید:
آیت الله مدنی فردی بصیر، لحظه شناس و به روز در صحنه یاری نهضت امام خمینی(ره) میدرخشید، فرمایشات حضرت امام(ره) را طراحی و علیه حکومت پهلوی با قوت ساماندهی و با بهکارگیری ظرفیتهای مادی و معنوی اجرا میکرد.
سرمایه وی اعتماد به معتمدین، سالمندان، به کار بستن ظرفیت و تجارب آنها و ایجاد زمینه فعالیت جوانان و باز کردن میدان برای جوانان، همان نکتهای که امروز در گام دوم از آن به نام جوانگرایی یاد میشود، بود. قدرت فکری و مدیریت میدانی و جهادی در فرماندهی صف و ستاد خاطره شیرینی است که از سیدالعلماء به یادگار مانده است؛ فرماندهی میدان و حضور در صف، نظیر ممانعت از پیوستن نظامیان ارتش شاهنشاهی ۲۱ بهمن ۵۷ در مسیر کیلومتر ۵ جاده کرمانشاه همدان به قصد تقویت حکومت نظامی تهران هرگز فراموش شدنی نیست.
او پس از بسیج مردم و دستور حرکت در جلوگیری از عبور تانک ها خود در میان مردم و ارتشیان که به انقلاب پیوسته بودند، بر فراز یک دستگاه تانک، صلابت فرماندهی قرارگاه انقلاب اسلامی را در تاریخ مبارزات مردم همدان به ثبت رساند. مردم شهر استجابت دعای ایشان را در خلع سلاح تانکها و مسلح شدن مردم در آن روز به چشم ملاحظه نمودند که این از زوایای پنهانی است که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است.
اتخاذ تصمیم و پشتیبانی از نیروهای انقلابی از برجستگی فرماندهی ایشان در ستاد است که مشورت می کرد و پس از مشاوره قاطعانه در انجام کار تصمیم به ابلاغ میگرفت.
در عین حال اهل ذکر، تهجد، گریه بر مصائب اهل بیت(س) به ویژه سید و سالار شهیدان حسین بن علی(ع) بود، منبرهای آتشین، گداخته به عشق ذوات مقدسه با لحن شیرین آذری در مسجد جامع چنان دلنشین و فراگیر بود که هر مخاطبی را میخکوب و هر مسلمان انقلابی را در مبارزه با استکبار و اقامه دین ترغیب و تحریض میکرد.
به دستور شهید محراب در منبر ۵۷/۱۱/۱۱ در مسجد جامع که اشک شوق سیمای نورانی او را نقره فام نموده بود، مردم به تدارک استقبال از پرواز انقلاب و بازگشت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی در دوازدهم بهمن ۵۷ مبادرت نمودند. صف در صف، اتوبوس در اتوبوس، ستونی از انسانهای پاکباخته در پیشواز از مراد خود به نفس گرم و نفوذ کلام آیت الله مدنی که حقا و انصافاً ذوب در امام خمینی(ره) بود عازم مهرآباد تهران گردیدند که این نیز به عنوان اولینها از افتخارات مردم این دیار محسوب میگردد.
حفظ زندگی طلبگی، ساده زیستی، مردم داری و مردم یاری، هم زیستی و مسالمت با آحاد مردم به ویژه قشرهای کم برخوردار، رفتار عملی مطابق نص صریح قرآن در حفظ اعتماد عمومی، سرمایههای اجتماعی، ظلم ستیزی، مبارزه با فساد، اشرافیگری، رانت و ارتشاء از خصلت بارز او در هدایتگری مردم در انقلاب اسلامی است.
روزگاری که کارکنان شریف صنعت نفت علیه رژیم ستمشاهی در اعتصاب به سر میبردند و مردم کمبود نفت داشتند، او از نفت در حد روشن کردن حتی یک بخاری بهره نگرفت، زیرا مردم را دچار مشکل میدید و خود را شریک مشکل آنها میپنداشت.
مشاهده کردم لباس گرم پوشید و عنوان داشت مادامی که مردم نفت ندارند، ما هم از نفت استفاده نمی کنیم! هنگامی که گوشت گران شد خطاب به مردم گفت: گوشت نخرید من هم گوشت نمیخورم! او عمل نمود و مردم اطاعت کردند، لاجرم گوشت ارزان شد.
درب بیت ایشان که به نام قرارگاه انقلاب اسلامی در همدان یاد میشود به روی آحاد مردم گشوده بود، بیتکلف در خانهای گلین ساکن و در اتاقی کوچک بسیاری از گرههای بزرگ و مسائل حل و فصل میشد. نه دارای خدمی بود و نه به دنبال حشم. اطرافیان از سر شوق و جنبه عبادی خدمتگزار مردی بودند که سیادت و جلالت او شکوه خاص معنوی بخشیده و اکسیر وجودش در همه قلوب کارگر و کارساز بود.
در سرمای شدید زمستان در ساختن وضو به یک کتری آب گرم قناعت مینمود. روزی پس از اقامه نماز ظهر به امامت ایشان در همان اتاق مشرف به ایوان منتهی به درب کوچه، سفره نهار پهن گردید، درون سفره قطعات نان، نمک، چند قاچ پیاز، تنگ آب، کاسههای روحی آبگوشت را نزد دوستان کنار سفره نهادند. سفره صدر و ذیل نداشت. آیت الله مدنی پدرانه در جمع افراد حضور مییافت. در نگاهی به جلو درب متوجه نگهبان گردید، فرمود به آن پاسبان بگوئید بیاید ناهارش را میل کند. پاسبان در باورش نمیگنجید که شخصیت اول استان از او برای صرف غذا دعوت میکند، زیرا قبل از انقلاب رفتار زشت مقامات عالی رتبه را دیده و مقایسه میکرد. بسیار به او اصرار نمودند لیکن قبول نمیکرد. شخصاً آیت الله مدنی از وی خواست تا بر سر سفره حاضر شود و با روئی گشاده او را در جوار خویش قرار داد.
صحنهای تماشایی و درسآموز برای همه بود. تخلق به خلق نبوی و تجسم عدالت علوی نمودار گشت و یا قبل از فرار شاه در جریان پایین آوردن مجسمه از میدان مرکزی شهر در غروب سرد دی ماه، آن روز مردم در کنار خدمه تانک، سیمهای حلقوی، سربازان مسلح به قصد پایین آوردن مجسمه شاه گرد هم آمده بودند. بیم آن میرفت که با درگیری حمام خون ساخته شود. خبر به آیت الله مدنی رسید، مسیر منزل، کوچه مدرسه آخوند تا میدان را پیاده طی کرد، در جمع تظاهرکنندگان حاضر شد و با آنها گفت اینها برادران شما هستند و با اصل اخلاق اسلامی و روانشناسی سیاسی از مردم خواست پراکنده شوند و به برادران ارتشی دستور داد خودتان اقدام به پایین آوردن مجسمه کنید. آنها با نگاه مودبانه پاسخ مثبت دادند و مردم با تقدیم شاخههای گل به برادران ارتشی در اطاعت از آیت الله مدنی محیط را ترک کردند.
فردای آن روز مردم شهر شاهد آن بودند که در اعلام همبستگی ارتش با ملت، برادران ارتش با انتقال مجسمه به پادگان تیپ ۳ زرهی ارتش مطیع اوامر آیت الله مدنی هستند. بعد از فاجعه هفدهم شهریور ۵۷ و کشتار بی رحمانه رژیم سفاک در میدان ژاله تهران شهدا فعلی، اسلاید و تصاویر شهدا، تازه به دست انقلابیون شهرستانها رسیده بود، در آن ایام آذر ۵۷ آیت الله مدنی نیز از تبعید به همدان بازگشته بودند، به منظور افشای جنایات رژیم پهلوی به اتفاق تعدادی از رفقا به همراه یک دستگاه معمولی پخش اسلاید و آپارات ۸ میلیمتری که روی پرده میانداختند، روانه روستاهای اطراف شدیم. پس از استقرار و پخش فیلم و اسلاید در روستای امزاجرد و حرکت به طرف جورقان شاهد حضور آیت الله در زمینه تبلیغ و سخنرانی بودیم. ماموران شاه وحشتزده به پراکنده کردن اجتماع مردم میپرداختند. اما نماینده حضرت امام(ره) در استان بدون واهمه و ترس به رسالت خود عمل مینمود و ماموران مستاصل و درمانده از این ماجرا بودند.
شهید مدنی به تاسی از جد بزرگوارش حسین بن علی (ع) مصداق واقعی و تجسم عینی آمر به معروف و ناهی از منکر بود، هرگاه اجتماعات بزرگ و تظاهرات مردمی بر علیه رژیم شاه شکل میگرفت در خاتمه برنامه وی با اقامه نماز جماعت با حضور هزاران نفر از مردم شرکت کننده در راهپیمایی، تابلویی از عبودیت و مکتبی بودن مردم انقلابی را در انقلاب اسلامی در میدان بزرگ شهر به رخ طاغوتیان و ناظران جهانی میکشید. اقامه نماز را دوری از فحشا و گناه و تأمین سلامت جامعه از منجلاب ساخته و پرداخته افکار شیطانی شاه و اجانب حامی دستگاه ظالمه می دانست.
آیت الله مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تثبیت نظام و حمایت از رهبری در جایگاه امامت جمعه و نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری با برخورداری از اجتهاد و مبانی فقهی بر پیشانی پشتیبانی از ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت چون آفتاب در سپهر انقلاب اسلامی نمایان شد. به نظر میرسد سیره چنین راد مردی، که عمری با زهد، تقوا، مجاهدت و عرفان سیاسی در راه خدا توانست الگویی موفق برای همه اعصار و نسل ها در پیروی از امام عصر (عج) و نائب برومندش ولی فقیه زمان در حفظ حدود و ثغور اسلام ناب محمدی و کیان جمهوری اسلامی و تمامیت ارضی کشور در جغرافیای جهان اسلام و نقشه سیاسی عالم فراگیر گردد. میتواند منشور کامل در استمرار انقلاب اسلامی در مکتب حاج قاسم و جبهه مقاومت در سراسر عالم باشد.
انتهای پیام