به گزارش خبرگزاری «حوزه» از اصفهان، حجتالاسلام عبدالرسول احمدیان، صبح امروز در نشست مجازی «خانواده پایدار» که با موضوع «تعامل فقه و اخلاق در پایداری خانواده» برگزار شد، اظهار داشت: درباره رابطه فقه و اخلاق نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی قائل به تمایز و جدایی این دو هستند که سردمدار این نظریه، ابوحامد غزالی است.
وی افزود: ابوحامد غزالی، علم فقه را از علوم دنیایی میداند و معتقد است مردم باید از آن دوری کنند و به سمت علم اخلاق بروند و با علم اخلاق است که میتوان مراحل سیروسلوک را طی کرد و به سرمنزل مقصود رسید. وی همچنین میگوید فقهایی که تفقه در دین را منحصر به دانستن فقه میدانند، به علم فتوا در باب معاملات بسنده کرده و از تهذیب نفس و سلوک اخلاقی غافل ماندهاند. در واقع، غزالی معتقد است فقه فقط به مصالح دنیوی میپردازد و به مصالح اخروی توجهی ندارد. بنابراین، فقه، علم ظاهر و اخلاق، علم باطن است.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان افزود: برخی قائل به تعارض فقه و اخلاق هستند، که البته این گزاره را به راحتی نمیتوان پذیرفت و در اینجا از آن عبور میکنیم. برخی دیگر اخلاق و فقه را متمم و مکمل یکدیگر میدانند و از دیدگاههای مختلفی به این موضوع پرداختهاند. از یک نظر، اخلاق مبتنی بر فقه است و برای تصفیه درون آمده که این تصفیه درونی بدون اصلاح برون نیز اتفاق نخواهد افتاد.
وی اضافه کرد: ملامحسن کاشانی از کسانی محسوب میشود که قائل به رابطه عمیق فقه و اخلاق است و نظرات غزالی را بهصورت جدی نقد میکند و میگوید فقه، علم شریف الهی و نبوی است که از وحی گرفته شده و به واسطه همین فقه است که میتوان به اخلاق دست یافت و تا زمانی که برون اصلاح نشود، نمیتوان به تصفیه درون پرداخت.
فقه و اخلاق هدف مشترکی دارند
احمدیان ادامه داد: منابع فقه و اخلاق مشترک است و از این نظر نیز میتوان رابطهای میان فقه و اخلاق برقرار کرد، به هر حال، منابع دینی ما هم به فقه میپردازند و هم به اخلاق. رابطه فقه و اخلاق در هدف نیز یک موضوع است و برخی از این نظر به رابطه این دو میپردازند و میگویند هدف علم اخلاق، ساختن انسان کامل و صیانت از انسان بودن است و در فقه نیز همین هدف دنبال میشود. همچنین رابطه فقه و اخلاق در موضوع و قلمرو نیز میتواند بحثی دیگر باشد و از این نظر که موضوع هر دو، فعل مکلف است، با هم در ارتباط و تعاملاند.
وی بیان کرد: در خانواده وقتی عملا با اخلاقیات و فقه مواجه میشویم، چالشی جدی بروز میکند و این چالش در خانوادههای متدین و متشرع بیشتر به وجود میآید. این خانوادهها معمولا میخواهند زندگی خود را بر مدار فقه و شرع تنظیم کنند و ادعای بسیاری از آنها این است که اگر احکام شرعی را در خانواده خود بهصورت کامل اجرا کنیم، زندگی سالم و پایداری خواهیم داشت که به مقصود و هدف غایی خود خواهد رسید.
فقه به تنهایی ضامن یک زندگی سالم و پایدار نیست
رئیس پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان افزود: وقتی واقعیات زندگی این خانوادهها را در نظر میگیریم، میبینیم این اتفاق رخ نداده است. یعنی لزوما همه خانوادههای متشرع، پایدار و کارآمد نیستند، با وجود اینکه احکام شرعی را کاملا رعایت میکنند. بنابراین، این سوال به وجود میآید که چرا این اتفاق رخ داده، در حالی که دستورات فقهی برای ایجاد یک زندگی پایدار و سالم وضع شده است؟
وی اظهار کرد: در زندگی فردی و خانوادگی، شاید شارع به ما اجازه انجام برخی کارها را داده باشد، ولی آیا در همه شرایط و موقعیتها میتوان این کارها را انجام داد و با حداکثر سرعت حرکت کرد؟ آیا اگر در میان زوجین، شبهه و گردوغباری به وجود آمد، آیا آنها باز هم مجاز هستند که با همان سرعت حرکت کنند؟ آیا فراتر از قانون، اخلاق به آنها نمیگوید که باید احتیاط پیشه کنند؟ آیا در خانوادهای که میان زوجین اختلاف نظر وجود دارد و خانواده، متعادل نیست، زوجین میتوانند با همان سرعت حرکت کنند و بگویند قانون و شرع به آنها اجازه داده است؟
احمدیان اضافه کرد: در اینجا سوال اصلی به وجود میآید که چه باید کرد؟ آیا باید بر مدار اخلاق عمل کرد یا بر مدار فقه و قانون؟ شرع و قانون، شرط لازم برای سالم رسیدن به مقصد است. اگر این قوانین وجود نداشته باشد و هر کس بخواهد مطابق با میل خودش رفتار کند، حتما زندگی دچار اختلال میشود، ولی رفتار کردن فقط بر مبنای مسائل فقهی و احکام شرعی، تضمینکننده دستیابی به مقصود نخواهد بود.
وی تصریح کرد: بنابراین، هم به اخلاق نیاز داریم و هم به فقه و موضوع مهم اینکه کاربرد هر کدام چگونه و کجاست؟ ما معتقدیم فقه و قوانین، خط قرمزهای زندگی هستند. قوانینی که در فقه وجود دارد، بهخصوص در روابط زناشویی، همان خطوط قرمزند، یعنی هشدار میدهند که نباید پا را از این محدوده فراتر بگذارید، ولی به این معنا نیست که همیشه مجاز به حرکت در لبه این خطوط قرمز هستیم.
قوانین فقهی؛ خط قرمز زندگی
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان ادامه داد: مثلا اگر شرع به زن اجازه داده که برای انجام کارهای منزل از شوهر خود اجرت مطالبه کند و در یک زندگی معمولی، زنی به مطالبه این اجرت بپردازد، با وجود اینکه حق اوست، ولی آیا این زندگی، سالم خواهد بود و این زوجین با عشق و صفا و صمیمیت زندگی خواهند کرد؟ یا مثلا شرع به مرد اجازه داده است که راجع به خروج همسرش از منزل تصمیم بگیرد و زن باید اطاعت کند، اگر مردی اجازه خروج از منزل را ندهد و همسر خود را در خانه حبس کند، آیا امکان تداوم این زندگی وجود خواهد داشت؟ در واقع، فقط با رفتارهای فقهی نمیتوان زندگی پایداری داشت و برای یک زندگی پایدار، حتما به اخلاق و عقل نیاز است.
وی گفت: سؤال دیگری که ممکن است به وجود بیاید، اینکه آیا اخلاقیات به تنهایی کفایت میکند و اگر یک زندگی اخلاقی داشته باشیم، دیگر چه نیازی به فقه وجود دارد؟ پاسخ این است که این هم امکان ندارد، یعنی اگر این خط قرمزها و در واقع معیاری برای رفع خصومت وجود نداشته باشد، باز هم زندگی دچار اختلال میشود.
احمدیان افزود: مثلا اگر زن و شوهری درباره خروج از منزل با هم اختلاف پیدا کردند، مسلم است که ابتدا اخلاقیات باید وجود داشته باشد، ولی اگر نتوانستند به توافقی دست پیدا کنند، چه چارهای وجود دارد؟ خواست مرد باید اولویت داشته باشد یا خواست زن؟ در اینجا، شرع به میدان میآید و تکلیف را روشن کرده و میگوید چون در اینگونه موارد، معمولا و نه لزوما نظر مرد به واقع و صواب نزدیکتر است، خواست او مقدم باشد، تا مشکل حل شود و اگر زن نیز تابع باشد و حرف شارع را بپذیرد، مشکل به راحتی حل میشود. بنابراین، به قانون و شرع نیز حتما نیاز است، ولی بعد از اخلاق باید به سراغ شرع رفت.
اخلاقیات اولویت زندگی مشترک باشد
وی اضافه کرد: اگر بتوان با اخلاقیات، همدلی و رفتار نیکو به تصمیم درست دست پیدا کرد، این موضوع در اولویت است و به این نکته نیز باید اشاره کرد که در مسائل کوچک زندگی، مراجعه به افراد بیرون از خانواده به صلاح نیست و مسائل خانوادگی تا حد امکان باید میان زن و شوهر باقی بماند و اتفاقا دخالت خانوادههای دو طرف در زندگی زن و شوهر، باعث بسیاری از طلاقها شده است.
رئیس پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان تصریح کرد: زندگی مشترک تشکیل میشود، تا دو طرف به آرامش دست پیدا کنند و هر چیزی که این آرامش را به هم بزند، ما را از هدف اصلی زندگی مشترک دور میکند. اگر اختلافی به وجود آمد و مرد به وظیفه خود مثلا پرداخت نفقه عمل نکرد و این آرامش را به هم زد، زن به هر حال باید حق خودش را مطالبه کند، ولی بحث این است که وقتی زندگی هنوز به مرحلهای نرسیده که مجبور به مراجعه به قانون باشیم، آیا صلاح است که از همان ابتدا به قانون مراجعه شود؟ و اگر هر دو طرف حقوق خود را مطالبه کنند و بر این امر پافشاری داشته باشند، آیا این زندگی، سالم خواهد بود و طرفین را به آرامش میرساند؟
وی گفت: در فقه نیز به رعایت اخلاقیات ملزم شدهایم و طبق این قوانین، زن و شوهر باید با یکدیگر معاشرت نیکو داشته باشند. اگر افرادی بگویند ما فقط میخواهیم شرعی زندگی کنیم، در پاسخ آنها باید گفت حتی اگر بخواهید شرعی زندگی کنید، ابتدا باید اخلاقیات را معیار زندگی خود قرار دهید، چون خود شارع نیز ما را به رعایت اخلاق ملزم کرده است. در واقع، اخلاق و فقه کاملا در هم تنیدهاند، چون موضوع هر دو، فعل مکلف است و از این نظر میتوان گفت بسیار به هم نزدیکاند.
نظر شما