پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
طاهر زاده

حوزه/طاهر زاده گفت: با نظر به روحی که در المیزان حاکم است متوجه می‌شویم علامه طباطبایی علاوه بر آن که تلاش می‌کند تا دین را به زمانه بشناسانند، درصددند تا زمانه را نیز به دین‌داران بشناسانند تا جامعه دینی گرفتار تحجّر نشود و در این رابطه به جای آن‌که عقل را در فهم دین تعطیل کنند.

به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، اصغر طاهر زاده، پیش از ظهر امروز در اولین نشست از سلسله نشست های علمی که به همت معاونت پژوهش حوزه علمیه اصفهان به مناسبت بزرگداشت علامه طباطبایی (ره) در مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان برگزار شد، در موضوع «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه طباطبایی «رحمة‌الله‌علیه» در تفسیر المیزان اظهارکرد: آیت الله جوادی می‌فرمایند «علامه طباطبایی از مسائلی که در عالم اتفاق می‌افتاد در خدمت قرآن بهره برد؛ علامه حادثه‌های تاریخی را ورق زد، مشروطه را تشریح و خواسته‌های مشروطه را شناسایی کرد، جنگ جهانی اول و دوم را شناسایی کرد و پس از فیش برداری از سؤال‌های آن، وارد تفسیر شد، آن سؤال‌ها را به خدمت قرآن عرضه کرد و پاسخ گرفت که المیزان شد.»

وی ادامه داد: با توجه به این‌که وظیفه نگاه هرمنوتیکی آن است که آنچه را بر روح مؤلف می‌گذرد تا آن‌جا که ممکن است مدّ نظر قرار دهد، می‌توان نظر آیت الله جوادی را نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه و تفسیر المیزان دانست و از این زاویه علامه طباطبایی را از نو برای تاریخ خود به سخن آورد.

طاهر زاده تصریح کرد: هرچند در ابتدا آنچه بر روح علامه طباطبایی و تفسیر المیزان می‌گذرد خود را نشان نمی‌دهد و ممکن است خواننده تفسیر المیزان، خود را در دفع شبهاتی که در آن تفسیر مطرح شده، محدود کند، ولی اگر خواننده بنا داشته باشد از طریق قرآن در جهانی حاضر شود که بعد از رنسانس به ظهور آمده و با توجه به این‌که بشر جدید با معنای خاصی که از خود دارد در اجتماع حاضر شده، چنین شخصی بهره دیگری از المیزان نصیب خود می‌کند.

وی افزود: باید بتوانیم نسبت به شرایطی که در آن هستیم و نسبت به مسائلی که با آن‌ها روبه‌رو می‌باشیم، جایگاه تفسیر المیزان را تفسیر کنیم تا گمان نشود آن تفسیر گرانسنگ از کار افتاده و پیامی برای امروز و آینده ما ندارد و این در صورتی است که متوجه نوع مواجهه علامه طباطبایی با قرآن باشیم که چگونه قرآن را به نطق آورده است و این را نیز روشن کرده‌اند که نه‌تنها دین و فلسفه مقابل همدیگر نیستند، بلکه دین چیزی را می‌فهمد که فلسفه آن را انتظار می‌کشد ولی نمی‌تواند به زبان خودش بیان کند هرچند آن موضوعات نمی‌توانند در عقل جای گیرد و فیلسوف سعی می‌کند آن را بفهمد.

طاهر زاده عنوان کرد: توجه به آیات توحیدی و به طور کلّی با نظر به نگاه توحیدی که در المیزان هست، می‌توان گفت «تفسیر المیزان، انعکاس حضور قرآن است برای بشر آخرالزمان». به همان معنایی که حضرت سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‌ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآیاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِیدِ «إِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَک»، خدای عزّوجلّ می‌دانست که در آخرالزمان مردمانی می‌آیند بسیار عمیق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آیاتی از سوره حدید را تا «وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هرکه ماورای آن‌ها را خواهد هلاک گردد.

وی ابراز کرد: آنچه تفسیر المیزان را قابل توجه کرده است، نشان‌دادن راهی است تا انسان در هر تاریخی که هست بداند چگونه باید با قرآن مواجه شود و با استقرار در بنیان‌های تفکر بتواند با مسائل زمانه روبه‌رو شود و این از آن جهت است که علامه متذکر این امر هستند که قرآن خودش مفسر خود می‌باشدو از طریق قرآن همه جوانبِ موضوعی را که با آن روبه‌رو هستیم با قرآن در میان می‌گذاریم، نه آن‌که با نظر به یک آیه در مورد موضوعی گمان کنیم همه مطلب نسبت به آن موضوع را دریافته‌ایم.

محقق دینی اظهار کرد: با نظر به روحی که در المیزان حاکم است متوجه می‌شویم علامه طباطبایی علاوه بر آن که تلاش می‌کند تا دین را به زمانه بشناسانند، در صدد هستند تا زمانه را نیز به دین‌داران بشناسانند تا جامعه دینی گرفتار تحجّر نشود و در این رابطه به جای آن‌که عقل را در فهم دین تعطیل کنند، به خوبی آن را به میان می‌آورند و با نظر به درک تاریخی که در آن قرار داشت، خطر آینده دینداری عرفی را تشخیص داده بود و راه‌های عبور از آن خطرات را از طریق حضور بیشتر در فهم قرآن متذکر می‌شدند.

وی بیان کرد: از این جهت باید متوجه باشیم اگر می‌خواهیم جایگاه علامه طباطبایی را بفهمیم، باید ایشان را جدّی بگیریم و این در صورتی است که جایگاه وَحی را در نگاه علامه بفهمیم و نسبتی که وَحی با ربوبیت حضرت رب العالمین دارد؛ نکته‌ای که نتایج عمیقی به همراه دارد.

طاهر زاده با بیان اینکه با توجه به نکته فوق باید متوجه باشیم متن تفسیر المیزان، ظهور یک فکر منسجم است که به یک متن تبدیل شده و این غیر از تفسیری مثل «مجمع البیان» و تفسیر «نور الثقلین» است که جمع‌آوری آراء و روایات ذیل یک آیه است، گفت: بنابراین ما با نظر به تفسیر المیزان در حیطه اندیشه منسجم یک متفکر اسلامی وارد می‌شویم و وارد تاریخی می‌شویم که علامه در آن حاضر بودند و به نور قرآن آن تاریخ را برای ما تبیین نمودند.

وی خاطرنشان کرد: با دقت در تفسیر المیزان و با پشتکار متوجه می‌شویم، شخصیت علامه در المیزان، شخصیتی است در راستای پرده‌برداشتن از آیات قرآن تا مخاطب او با حقیقت روبه‌رو شود، نه آن‌که آگاهی‌های او در موضوعات دین افزون گردد، زیرا ظرفیت کلام الهی آنچنان وسیع است که اگر کسی به درستی به آن رجوع کند، محل ظهور حقیقت خواهد بود.

استاد طاهر زاده عنوان کرد: در نگاه هرمنوتیکی، شخصیت علمی و معنوی علامه طباطبایی یکی از روشنی‌گاه‌های «وجود» است که می‌توان با هم افق‌شدنِ با او از طریق سیره و آثارشان، با «وجود» و جهان کیفیِ ایشان مرتبط شد و از این طریق از سیطره نیهیلیسم عبور کرد.

وی متذکر شد: با توجه به نکته فوق، لازم می‌آید در هر سال یادآور متفکران تاریخ خود باشیم تا با جهان کیفی آنان آشنا گردیم و با آن‌ها هم افق شویم، جهانی که ماورای گذشته و آینده، سراسر حضور است.

طاهر زاده اظهار کرد: عموماً ما اندیشمندان را با درک افق فکری‌شان می‌فهمیم، از آن جهت که افق فکری اهل تفکر همان «وجود» است و با درک آن افق و تجربه‌کردن آن می‌توان به جای تقلید از آن‌ها به انتخاب‌های جدید نظر کرد، آن هم با حضور در سنتی که آن‌ها در آن قرار دارند، امکان بازسازی امور در دل آن سنت، افق حضور در آینده را برای ما می‌گشاید، مثل ظهور انقلاب اسلامی در دل حضور اسلام و حضوری که برای اسلام از آن طریق در آینده پیش می‌آید.

وی همچنین با تاکید براینکه درک سنت‌های عالَمِ وجود از طریق قرآن که علامه طباطبایی به خوبی خواننده تفسیر المیزان را متوجه آن سنت‌ها می‌کنند، موجب می‌شود تا امکان حضور خود در آینده را به خوبی فهم کنیم، یادآور شد: حال سؤال این است آیا می‌توانیم به واسطه تفسیر المیزان سنت تاریخی خود را درک کنیم و از آن‌هایی که اکنونِ تاریخی خود را نمی‌فهمند و گرفتار ظاهرگرایی و اخباری‌گری و سلفی‌گری شده‌اند، عبور کنیم؟

محقق دینی بیان کرد: آیا به کمک این نوع نشست‌ها می‌توان از غفلتی که نسبت به علم و عالم داریم رهایی یابیم و با نظر به سیره و آثار علامه طباطبایی به شخصیتی نظر کنیم که در علم‌آموزی و دقت در علم، کم نظیر بود و به خود آییم که در چه موقعیتی هستیم و چرا علامه طباطبایی‌ها را در کنار خود و در تاریخ خود نمی‌بینیم؟ در حالی‌که او در این تاریخ و در کنار ما حاضر است و پشتوانه تاریخی ما به حساب می‌آیند تا در ورود به متون دینی از عقل، بهره کافی را ببریم.

نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha